Skip to main content

.

.
ناصر کرمی

......................................................................
بکار گیری واژهء سیاسی و ساختاری "دولت – ملّت" را آقای تقی روزبه در نوشتار خود "پاسخ به دو انتقاد نسبت به"همکاری گسترده رژواودولت آمریکا،وچالشی که این جنبش را تهدید میکند" اشتباهی تعریف و بکار گرفته است.
آقای آ.ائلیار در پاسخ به آقای تقی روزبه دوباره واژهء سیاسی و ساختاری "دولت- ملّت" را در نوشتار "نفی دولت-ملت شدن خلقها، نژاد پرستی ناسیونالیسم حاکم در ایران" اشتباه تعریف و از آن برداشت نادرست دارند.
آقای تقی روزبه در پاسخ به آقای آ.ائلیار در نوشتار " یا دولت- ملت پدیده و مفهومی است ایست یا در حال تحول و دگردیسی؟ بازهم از اصطلاح " دولت – ملّت" برداشتی نادرست و تعریفی غلط به خوانندگان عرضه میدارند.

بطور بسیار مختصر باید گفت بحث "ملّی" در ساختار شناسی بطورکلی در دو واژهء سیاسی و ساختاری
1- Nationalstaat یا همان ساختار "ملّت- دولت" هست که درصد بالایی از شهروندان از یک قوم و قبیله هستند و پروسهء یکسان سازی در موارد مختلف از شاخص های برجستهء این ساختار در نظام سرمایه داری است.
هر کسی دوران سرمایه داری انقلابی و صنعتی شدن و تولید کالایی را منکر شود دچار یک افکار عقب مانده و ارتجاعی است. و از فلسفهء مارکسیسم بی اطلاع میباشد. در ایران افکار و ساختار "ملّت دولت" با انقلاب مشروطه مطرح شد و دوران پهلوی دوران ساختار ملّت – دولت بود که روحانیّت و کمونیستها و سوسیالیستهای مانده در دوران فئودالیته به مبارزهء با آن پرداختند.
2- Staatnation یا همان ساختار سیاسی "دولت-ملّت" میباشد. در این ساختار یک قوم و یا یک اِتنیک خاصی ساختار حکومت را تشکیل نمیدهد بلکه شهروندان یک کشور از هر قوم و قبیله و از هر رنگ پوست و با هر پیشینه و وابستگی فرهنگی و زبانی اساس و اهرمهای تشکیل دهندهء حکومت و دولت میباشند.
به عبارتی دیگر در این ساختار بر عکس Nationalstaat ( "ملّت- دولت) شماره 1 در بالا که کلکتیو گروهی با دارای اکثریت قومی واحد تشکیل دهندهء حکومت و دولت هستند، واحد تشکیل دهند در Staatnation "دولت-ملّت" فرد میباشد. بر اساس فلسفهء ایندیویدوآلیسم یا فردگرایی است که کتضاد با کلکتیو گروهی و قومی میباشد.
ناگفته نماند که Staatnation یا همان ساختار سیاسی "دولت-ملّت" زیر مجموعه ای از جهان بینی "لیبرال دمکراسی" است که لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی و یا اقتصاد بازار آزاد شاخصهای آن میباشند. Nationalstaat یا همان ساختار "ملّت- دولت" هم فقط در نظام سرمایه داری شکل میگیرد.
اشتباه اوّل و بزرگ نوینسندگان آقای تقی به روز و آقای آ. ائلیار این هست که ملّت و ملّت سازی در ساختارهای سرمایه داری و در جهان بینی لیبرال دمکراسی را از عینک و از زاویه سوسیالیسم مورد بررسی قرار میدهند، که بجز بیراهه رفتن نتیجه ای نخواهد داد، چرا که در دیدگاه سوسیالیسم بویژه در مکتب لنینیسم دوران سرمایه داری امری زودگذر و مهم محسوب نمیشود. و در بیناد در دیدگاه مارکسیسم ملّتی و ناسیونی شکل نخواهد گرفت.
اگر به عنوان و تیتر انتخابی مقالهء آقای آ. ائلیار نگاه کنید که نوشته اند: "نفی دولت-ملت شدن خلقها، نژاد پرستی ناسیونالیسم حاکم در ایران" است، در خواهیم دریافت که نویسنده اصولأ از مقوله و تفاوتهای اساسی بین های ساختار های:" ملّت- دولت" و دولت-ملّت" چقدر بی اطلاع است. اگر خلق آذربایجان میخواهد حکومت خاص خود را داشته باشد، پس در صدد تشکیل "ملّت – دولت است" و نه "دولت – ملّت" چرا که در ساختار دولت- ملّت" خلق ها و گاه ملّتها و ناسیونهای مختلف وجود دارند.
دیدگاه آقای آ.ائلیار بر پایه همان تز لنینیسم است که ناسیون و ناسیونالیسم را به سه گروه تقیسم و تعریف کرده است:
1- ملّت ها یعنی ناسیونالیسم پیروز- 2- ناسیونالیسم در حال خیز- 3-ناسیونالیسم هنوز بیدار نشده. که اوّلی را ارتجاعی و دوّمی و سوّمی را انقلابی مینامند
آقای آ. ائلیار ملّت امروز ایران را ملّت پیروز میدانند که آنهم هژمونی (فارسی) دارد، پس ارتجاعی است، و میخواهند ناسیونالیسم در حال خیزش آذربایجان را به مراحل ملّت- دولت هدایت کنند، و زبان شفاهی تُرکی را به سومری ها وصله کنند. این دیدگاه واپسگرا و خشونت بار است. عملی کردن این دیدگاه فقط در دامنه های آلتایی امکان پذیر میباشد.
بحران جهان امروز هم مشکلا ت و گره هایی هستند که فقط همین نظام سرمایه داری میتواند به آنها پاسخی دهند و با آنها مقابله و چاره اندیشی کنند. شعارهای بدون پشتوانه در علوم امروز خریداری ندارند.

متأسفانه ادامهء این بحث در کامنت نمی گنجد.