Skip to main content

جناب حسین بر,

جناب حسین بر,
peerooz

جناب حسین بر,
این مثال را در جای دیگر و به منظور دیگری بکار بردم و در اینجا هم مصداق دارد. حقیقت مانند تفنگ فشگی ست که با یک گلوله به هدف میزند. غیر حقیقت تفنگ ساچمه ای ست که شکارچی امیدوار است شاید یکی از ساچمه ها کارگر شود. آیا سفر شمای سکولار برای زیارت بوده است؟ برای تحقیق در مراسم حج بوده است؟ " یک سفر ساده رسانه ای و گزارش دادن واقعیت ها" بوده است ؟ برای مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی بوده است؟ برای دفاع از عربستان سعودی بوده است؟ برای " شدیدا محکوم کردن نقض حقوق بشر در تمام دنیا و منجمله عربستان سعودی " بوده است ؟ برای جلوگیری از مردن ایران در ۲۵ سال آینده بوده است و یا " نابودی مملکت در ۲۰ سال دیگر است " که بعد از خاتمه این گفتگو لابد ۱۸ سال میشود. ویا " هنگامی که مخالفان رژیم از اتحاد با اقوام و ملیت ها خود داری میکنند، ملیتها ها باید متحدین دیگری برای بقای خود پیداکنند." ؟

و این متحدین دیگر کی ها باشند؟ چون " ۳۰% مرکز نشینان و مرکز گرایانی هستند که هیچگونه ارتباط ارگانیک با همسایه های ایران ندارند؛ در حالیکه، ملیت ها در اطراف ایران اقوام و خویشان خونی، فرهنگی، زمینی و مذهبی خود را دارند." ؟ میشود در باره جمله آخر توضیح بفرمائید تا از پشتیبانی ۳۰ در صد مردم تهران برخوردار شوید؟ جناب حسین بر این شتر گاو پلنگ اگر هذیان نباشد بیشتر به اختفای حقیقت شباهت دارد.