Skip to main content

جناب حسین بر گرامی؛

جناب حسین بر گرامی؛
اقبال اقبالی

جناب حسین بر گرامی؛
من تصور می کردم می توانم با شما پلمیکی سیاسی و جدی داشته باشم و سطح برخورد به "کمنتارتویسی های عامیانه" توسط شما تنزیل نمی یابد. من در نوشته هایم از کلمات درست استفاده می کنم و بر بار سیاسی آنها آگاه هستم و امیدوارم بودم که شما با این زبان آشنا باشید.
توضیح چند نکته:
1- شما نوشتید که : "شما عضو راه کار گر بودید. این سازمان عمدتاً از اعضا و هواداران سابق فداییان و مجاهدین مارکسیست تشکیل شد. این دو سازمان، در عملیات تروریستی و مسلحانه مشارکت داشتند.
‫شما به جرم شرکت در گروهی که عملیات تروریستی و مسلحانه انجام میداد بزندان افتادید. بعد از آزادی، از انقلاب و خمینی حمایت کردید و نتیجه آن ویران شدن ایران است."
برای اطلاع شما؛ راه کارگر در سال 1358 و پس از انقلاب ایجاد شد و موضوع چرائی سیاسی دستگیری من در حکومت شاه نه ربطی به فدائیان داشت و نه به سازمان مجاهدین.

بنابراین این فرمایش شما که من به جرم شرکت در عملیلت تروریستی و مسلحانه به زندان افتادم نادرست است. راه کارگر نخستین جریان سیاسی بود که حکومت اسلامی را فاشیستی تحلیل کرد و برای شما نوشتم که: ".. خود نیز حتی قبل از بقدرت رسیدن اسلامگرایان، از خطر قدرتگیری جریانی فاشیستی شبیه فالانژهای لبنان سخن گفتم."
بنابراین مبارزه من علیه دیکتاتوری حکومت پهلوی بود و نه علیه بقایای مطالبات باقیمانده از انقلاب مشروطه ایران!
خدمت شما عرض کردم که من از هنگامی که در زندان حکومت شاهی بودم، مرزهای روشنی با اسلامگرایان داشتم و هرگز نه خود و نه خانواده ام اسلام را نپذیرفتیم که نسبت به اسلامگرایان توهمی داشته باشیم!!!
بهمین جهت با قدرتگیری اسلامگرایان پس از مدت کوتاهی دستگیر شدم. و در همان جائی که ساواک بازجوئیم کرده بود، اینبار بجرم ضد انقلاب بازجوئی شدم.
2-حال پرسش من از شما اینست که قدرتگیری حکومت اسلامی پیامد مبارزه علیه نظام سلطنتی بود ویا معلول دیکتاتوری پهلوی ها و فرهنگ رستاخیزی بود که شما مسئول حزب آن در بلوچستان بودید؟!
3- نوشتید که نظرات من شوونیستی است. خوب این حق شماست که هر نظر داشته باشید. از سوی دیگر من انتظار دارم شونیسم را در مکتوبات من نشان دهید. در غیر اینصورت سطح برخورد شما تا حد کمنتارنویسان ناشناس و بی مسئولیت موجود در این سایت سقوط می کند.
نظرات من از خاستگاه یک کنشگر ایرانی لائیک وسوسیال دمکرات مکتوب شده و اگر شما بتوانید خلاف اینرا مستدل کنید، عمیقن از شما سپاسگزار خواهم شد.
4-در مورد مبارزه مسلحانه هم بعرض شما برسانم که در زمان شاه به رد مشی مبارزه مسلحانه جدا از مردم رسیدم و اکنون هم بر این باورم که حکومت اسلامی قدرت را با زبان خوش بمردم منتقل نمی کند. پیکار مسلحانه آخرین تلنگری ست که دیکتاتوری در اوج قیام ملی بمردم تحمیل می کند. ما طرفدار خونریزی و جنگ جدا از مردم نیستیم، اما دفاع از خود حق طبیعی انسان است! نمونه صادق دفاع از خود را در کردستان پس از تهاجم حکومت اسلامی ایران، و نیز روژوا پس از تهاجم داعش و .. دیدیم.
5-من صادقانه می نویسم که شما با عزیمتگاه مذهبی - قومی نه تنها گامی برای آزادی اقوام بر نمیدارید، بلکه در دل آنها تخم نفرت و دشمنی می پاشید تا شعور سیاسی، دمکراتیک، تاریخی و اجتماعی آنها تحت الشعاع قرار گرفته شود و نتوانند ایرانی آزاد، سوسیال و سکولار دمکراتیک را در چشم انداز خود ببینند.
6-در مورد کارکرد من در هیئت دبیران؛ نامه های مکتوب من موجود اند و نیازی به پرداختن به این موضوع نمی بینم.
پاینده باشید.
7-پیشنهاد من اینست که بازی با گرایشات ارتجاعی قومی - مذهبی را کنار بگذارید و خود را تا سطح شعور سیاسی حکومت اسلامی تنزل ندهید. سمتگیری سیاسی درست همان ایجاد ظرف بزرگ و باظرفیت برای سکولار دمکراتهای ایران است. ایجاد جامعه مدرن، آزاد و سکولار دمکراتیک با اتکاء به پیمان های قبیله ای ناممکن و آب در شوره زار ریختن است.
با احترام
اقبال اقبالی