Skip to main content

شعر "چال عاشیق"

شعر "چال عاشیق"
آ. ائلیار

شعر "چال عاشیق"
متن فارسی از آ.ائلیار
عاشیق: خنیاگر

عاشیق بنواز!
ای داد بنواز!
ساز را به صدا دربیار
خواب چشمانم را گرفت.

روز تاریک
آب گل آلود
وطن مه گرفته
باد
گلهای آتشم را خاموش کرده است.

خنیاگر!
فرزند قهرمانت دیگر تحمل اش تمام شده است
آتش خاموش را
با مضرابهایت
آتش بزن و شعله ورکن .

عاشیق!
آن خونهای سرد را به جوش و خروش دربیار
و بر آسمان سرریزکن .

عاشیق!
بگذار خلق جان و نفسی گیرد
شال را برکمر بندیم و
بمانند پدرانمان در مقابل سیل [ویرانگر] ایستادگی کنیم.

فریاد در ده
نبی بیاید
با تفنگش
کوراوغلو با دلیرانش
و بابک زنده شود
همه دست در دست هم.

بگذار نسل دشمن ات
از ریشه بخشکد.

بنواز نغمه ی پیروزی را
که آهنگش در این دیار بپیچد.
.....

از آنجاییکه "عاشیق Aşıq" (خنیاگر) سراینده و آهنگ ساز و نوازنده و آواز خوان است، وقتی شعری را میخواند خود چیزهایی را اضافه و کم میکند، به عبارت دیگر آنرا صیقل میدهد و به دل مردم نزدیکتر و دلنشین تر میکند.
اصل شعر را تنها میتوان در اثر خود شاعر یافت.
- عاشیق را به خنیاگر، یا خنیاگر دوره گرد ترجمه میکنند ولی بهتر است توجه کرد چیزهایی که به اسم خاص تبدیل شده اند، یا در زبانی حکم آنرا دارند ، درست نیست ترجمه شوند. همانطور که کسی حسن و مجید و جک و هگل یا لامبالا و جاز را ترجمه نمیکند. کلمه ی عاشیق هم در زبان آذربایجانی اسم خاصی برای بخشی از نوازندگان است.