Skip to main content

به گزارش پارسینه، محمد قائد

به گزارش پارسینه، محمد قائد
Anonymous

به گزارش پارسینه، محمد قائد روزنامه نگار در فصلنامه سفر شماره بیست و پنجم/آبانماه هزارو سیصد و هشتاد و نه نظریه جالبی را در مورد منشور کوروش بیان می کند، که متن این مقاله را از نظر می گذرانید:
استوانه از گل پخته است (از جنس ظروف سفالی) و در قرن نوزدهم در بقايای شهر باستانی بابـِل، در عراق كنونی كه بخشی از مملكت عثمانی بود، به دست آمد. بخشی از آن كه زير خاك از بدنۀ اصلی كنده شده بود بعدها پيدا شد اما يك تكه همچنان مفقود است. نوشته‌های خط ميخی اَكدی را (به فتح الف و تشديدی روی كاف كه گاه به دال منتقل می‌كنند) چند باستانشناس ترجمه كرده‌اند و به تحليل پيام، سبك زبان، اشارات، و لحن خطاب پرداخته‌اند. آنان معتقدند نه منشور است، نه قانون، نه فرمان؛ يكی از بسيار متونی است حاوی جملاتی رايج كه در شالودۀ بناها می‌گذاشتند.

امروزه هم در پی ِ ساختمانها لوح می‌گذارند. اگر استوانۀ زير يكی از بناهای شهر بابـِل پس از اين همه قرن به دست می‌آيد و موضوعی مهم می‌شود، شايد زمانی لوح مدفون در شالودۀ ساختمانی امروزی هم نام حاكمانی فراموش‌شده را سر زبان بيندازد. اگر نفع فوری نداشته باشد ضرری هم ندارد كه آدم در لژ تاريخ، و بلكه جادوانگی، جا رزرو كند.

برخی روايتها از نوشتۀ روی استوانه كه طی اين سالها ارائه شده بيشتر حالت برداشت آزاد و دلبخواهی دارد تا ترجمۀ دقيق آكادميك. ناظرانی گمان می‌كنند اين به‌اصطلاح ترجمه‌ها ادامۀ متنی است كه دولت ايران به سازمان ملل داد. اما در چهارده سطری كه به‌عنوان سند اداری در سازمان ملل ثبت شده است چنين چيزهايی ديده نمی‌شود.

از جمله افزوده‌ها، نام اهورامزدا، اعلام دستمزد عادلانه، حق خودمختاری ملل و حق پناهندگی است كه سبب شده ايرانيهايی استوانه را نخستين منشور حقوق بشر بدانند. بيانيۀ سال 1971 سازمان ملل ”فرمان كورش" را در گيومه می‌گذارد و می‌افزايد ”ايران آن را نخستين اعلاميۀ حقوق بشر تلقی می‌كند." يعنی از هر دو ادعا فاصله می‌گيرد.