خورشید بر فراز آسمان :
تیغه آهنین شمشیرها ، سر برنده نیزه ها ، پهنای براق سپرها !
آنگاه که فرمانروایی پیروز ، «سارد» این بزرگ شهر لیدیا را تسخیر کرد ،
خورشید به افق نزدیک گشته بود!
فرمانروای پیروز می دانست سارد نهایت لیدیاست. چرخ ارابه های لشکر او ، بازهم به سوی غرب چرخید تا اینکه خورشید را دید که در حال فرو رفتن در دریایی تیره و گل آلود است!
آنگاه که فرمانروای کبیر ، در ساحل غربی لیدیا ، از حرکت باز ایستاد ، او رفت تا باقی جهان را تسخیر کند! فرمانروایی دادگستر ، فرمانروایی آگاه به دانش زمان ، برپا دارنده سدی سدید ، فرمانروایی مقتدر ! کورش کبیر
به گواهی تاریخ ، کورش از آن شاهانی نبود که بنای حکومت خود را بر خونریزی و استثمار مردم گذاشتند. بلکه درست در نقطه مقابل، کورش ، دادگستر و مدافع مردم محروم بود. او هیچ گاه شمشیرش را به سوی مردم نگرفت، هیچ گاه سرزمین هایی را که فتح کرد به آتش
تاریخ نگار برجسته ، «ویل دورانت» در مجموعه کتاب «تاریخ تمدن» در رابطه با کورش می نویسد:
«"کورش از آن کشورگشایانی بوده که بیش از هر کشورگشای دیگر ، او را دوست می داشتند. او پایه های حکومت خود را بر بخشندگی و خوی نیکو قرار داده بود. کورش بر «اصل نخست حکومت کردن بر مردم» آگاهی داشت و می دانست که باورهای مردم ، از دولت نیرومند تر و مقدم ترند و بدین جهت ، به آنان احترام می گذاشت. کورش هرگز شهرها را غارت نمی کرد و معابد را ویران نمی ساخت."»
پروفسور پاتریک فونت - از دانشگاه استانفورد:
«"اگر که شما به بزرگترین شخصیتهای تاریخ نگاه کنید. کسانی که جهان را تغییر دادند. کورش کبیر ، یکی از معدود نفراتی است که در این زمره می باشد کسی که مستحق این می باشد که او را کبیر صدا کنند."»
کورش ؛ درد و رنج مردم محروم را لمس کرده بود ، پس از مرگ کمبوجیه اول ، به فرمانروایی رسید. فرمانروایی که ماد و پارس را با یکدیگر متحد کرده ، نامی بر سرزمین آنها نهاد که تا به امروز یکی از تاثیرگذارترین نامها بر برگهای تاریخ بشریت است ! سرزمین تلاطم ها ، سرزمین دگرگونیها ، سرزمینی که بارها آتش گرفت اما از خاکستر خود برخاست ، سرزمین شورش، عصیان ، انقلاب ! سرزمین ایران.