Skip to main content

جناب کرمی شما بهتر بود بجای

جناب کرمی شما بهتر بود بجای
بابک آزاد

جناب کرمی شما بهتر بود بجای پراکنده گویی و طرح اتهاماتی که فقط برازنده خود شماست به موارد ارزیابی شده در مقاله تحقیقی پاسخ می دادید البته جنایتکار هولناکی مانند کورش نمی تواند طرفدارنی بهتر از داشته تو و کسانی داشته باشد که به بهانه روز کورش در پاسارگاد تجمع کرده و شعارهای نژادپرستانه سر داده اند برای مثال «"ما آریایی هستیم، عرب نمی‌پرستیم"، و"همش میگن دسته خداست، هرچی بلاست از عرباست".» حمید مافی درباره این روز چنین می نویسد

«هفتم آبان را می‌شود روز نکبت هم نام گذاشت. روز نکبت مردمانی سرخورده که ناتوانی‌هایشان را در بازگشت به گذشته‌ای جعلی می‌جویند.هفتم آبان و آنچه که در پاسارگاد رخ می‌دهد تصویری عیان و ترسناک است از مردمانی که راه پیشرو را بسته دیده و درمانده به دنبال "افتخارهای ملی" در گذشته می‌گردد و داستان‌های ساختگی را به سان افسانه باور کرده است. بی‌آنکه همان گذشته را ورق بزند و ببیند که نابرابری در ساختار حکومتی آن زمان چه بوده است. گفتار کوروش و باستان‌گرایی ایران را می‌شود با فاشیست‌ها و نئونازی‌های آلمان در حزب‌های دست‌راستی آلمان مقایسه کرد. شعارهایی ترسناک که از زبان چند هزار نفر بیرون می‌آید و به مدد رسانه‌های جریان اصلی رنگ و بوی ترقی‌خواهانه و حقوق بشری هم می‌گیرد، نمایش عریان دگرستیزی و به ویژه عرب‌ستزی و مسلمان ستیزی است.
"ایران باستان" و "کوروش کبیر" افسانه‌ای است به سان هزاران افسانه دیگر، با این تفاوت که برتری خودش را در انکار و تحقیر دیگران می‌بیند و با صدای بلند این خودبرتر بینی را فریاد می‌زند. همین گفتار وحشتناک از وجود نظام جمهوری اسلامی بهره لازم را برده تا مسئله اسلام را به پدیده‌ای عربی تقلیل دهد و البته که گفتار عرب‌ستیزانه را با پوششی اسلام ستیزانه به خورد جامعه‌ای خسته از حکومت مذهبیان.
هفتم آبان و تجمع چند هزار نفری در پاسارگاد نشانه عریان نژادپرستی جامعه‌ای است که این مسئله را انکار می‌کند. باید به این میراث شوم و همراهان و مبلغانش بی‌رحمانه حمله کرد. پیوند باستان‌گرایی آریایی و شیعه‌گرایی جمهوری اسلامی البته که این‌روزها برون داده و قهرمان تازه‌ای هم دارد. قاسم سلیمانی که برای یکی مانند مسعود بهنود در بی بی سی یادآور شکوه ایران باستان است و برای «نظام» هم یکی از سرداران شاید فاتح خیبر. ترکیب این دو است که این روزها حضور نظامی ایران در سوریه را به «امنیت ملی» گره می‌زند و از داشتن «جزیره ثبات» در منطقه «پرآشوب» خرسند است و چشمش را بر هر سرکوب دیگری بسته است.»