Skip to main content

نوشته با ارزشی است. ممنون از

نوشته با ارزشی است. ممنون از
محمد احمدی زاده

نوشته با ارزشی است. ممنون از زحماتی که برای تهیه آن کشیده اید.
نکاتی به نظرم رسید. مهمتر از همه این کلمه پان ترکیسم. ائلیار عزیز! در مقایسه با پان هایی که اطرافمان می بینیم و می شنویم سنگینی حتی دو آتشه ترین ملی گرای آذریایجانی به مانند پر کاه می ماند. به نظر من حداقل ماها این کلمات را بکار نبریم بهتر است.کلماتی که جهت سرکوب ساده ترین خواسته اتنیک های کشورمان استفاده می شود.
شما نباید شعارها و یا نوشته هایی که به ظاهر بوی فاشیزم می دهد را به حساب پان ترکیسم بودن افراد بگذارید. به نظر من تمامی اینها عکس العملی است که آنها در مقابل پان واقعی و فاشیزم حاکم از خود نشان می دهند. مثلا شیفته آتاتورک بودن، و یا هارای هارای من تورکم. وقتی که یکی از آستین باباش، مزار کوروش را بیرون می کشد، جوان ما هم می رود قلعه بابک، و یا شیفته آتاتورک می شود. فکر می کنم با این وضعیتی که بر کشور حاکم شده این

امر طبیعی محسوب می شود
همه جا تخم نفرت پراکنده شده. نفرت از ترک، نفرت از فارس، کرد، عرب .....
اینکه رژیم حاکم فاشیست مذهبی است ودر کنار آن ناسیونالیسم پرشیا را هم چاشنی لازم برای بقای خودش کرده است شکی درش وجود ندارد. اما وقتی جوان فارس زبان که تاریخ کشورش را از فیسبوک یاد می گیرد ناسیونالیست می شود و بعدش هم ره صد ساله را عرض چند ماه سپری کرده و تبدیل به یک فاشیست دو آتشه می گردد، علت مسئله را بایستی جای دیگری جستجو کرد.
جوان ایرانی چه ترک باشد چه فارس یا عرب و کرد، آینده ای پیش رو نمی بیند. امیدش را از دست داده است. تبدیل به یک بمب نفرت شده است. نفرت از بغل دستی اش تو صف اتوبوس، نفرت از پدر و خواهر و مادر. سر مادر کلاه می گذارد تا بلکه سند منزل را به اسمش بکند.
همه آنهایی که پان های رنگارنگشان می انگاریم، همه شان ناشی از رفلکس درونی مردم نسبت به شرایط اسف بار اجتماع ماست. نه به یک سازمان و فراماسیون به خصوصی وابسته اند، و نه یک حرکت سیاسی محسوب می شوند. چرا که حرکت سیاسی را اعضای حزب که نفع اقتصادی می برند انجام می دهند.
به نظر من ناسیونالیسم فارس را می شود دو قسمت کرد. بخش اول در خدمت رژیم همان چاشنی لازمه از نوع حداد عادلی. و بخش دوم مربوط می شود به آنچه بالا به آن اشاره کردم یعنی فشار روحی و روانی ناشی از اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی که منجر به طواف قبر کوروش می شود.
حال شما فکر می کنید چیزی به اسم پان ترکیسم در ایران وجود دارد؟ اصلا، پان مقوله ایست برای خودش. با چند تا شعار و ادعا و مارک زدن این و آن که نمی شود یکی را، حرکتی را پان نامید. بله درست است، توی رژیم ایران پان فارس هست، خارج از کشور پان فارس هست. توی ترکیه پان ترک هست. اما نه مردم عادی سر قبر کوروش را می توانید ناسیونالیست فارس حساب کنید و نه توی حرکت آذریایجان رد پان ترکیسم پیدا کنید.
شور زندگی مردم از بین رفته. احترام به هم وطن، هم شهری حتی هم خانه مفهومش را از دست داده.
در حال حاضر من نوعی در تلاش تغییر دادن مرام وعقیده کسی نیستم. مثلا وقتی به اسم جنابعالی کامنت می نویسم، شخص دیگری آنهم نفرت آمیز جواب می نویسد، خیلی ناراحت می شوم. نه به خاطر خودم، بلکه به خاطر خود شخص، می خواهد ملی گرای فارس، کرد و یا ترک باشد. مرامی دارد، ایدئولوژی دارد که درونش را آکنده از نفرت کرده است. من ناراحتم به خاطر اینکه هموطنم درونش راحت نیست.
می توانی پان ترک شوی و به قول مثلا بعضی ها جیره خوار اردوغان بشوی، هیچ اشکالی ندارد و یا اینکه تبدیل به خزنده قبر کوروش شوی، هیچ ملالی نیست، فقط انتظار می رود این نوع نگرش، انسانها را مجذوبت کند و برای خودت و اطرفیانت آرامش به ارمغان بیاورد. اما طرف چنان نیشدار هجوم می آورد که مخاطبش می گوید قارداشیم سن ساغ من سلامت.
مقاله می نوبسد عقده هایش را خالی کند، کامنت می نویسد نفرتش تخلیه شود. اگر واقعا در زندگی اش به نتایج ارزنده ای رسیده است، بایستی به هر قیمتی که شده آن را با دیگران به اشترا ک بگذارد. اما متاسفانه فراموشش شده که گام نخست در این راه عشق ورزیدن و دوست داشتن طرف مقابل است.
وظیفه ماها تلاش برای زدودن نفرتی است که دامن گیر همه شده است تا خدای نکرده اگر روزی کشور ما را نیز به جهنمی شبیه عراق و سوریه تبدیل کردند، ، حداقل با دو سه تا سیلی و مشت و لگد قضیه را تمام بکنیم و با چاقو شکم همدیگر را پاره نکنیم.