Skip to main content

آقای غیاث آبادی یک جاعل به

آقای غیاث آبادی یک جاعل به
Anonymous

آقای غیاث آبادی یک جاعل به تمام معنی است . متن « رنج‌های بشری ۱۳۶» را که آقای غیاث آبادی مدعی است از صفحه 214 کتاب کوروش نامه گزنفون ، ترجمه رضا مشایغی گرفته است ، با متن صفحه 214 کتاب کوروش نامه مقایسه کنید:
كورش در اطراف رودخانه، به منظور استحكامات، پايه هايى از چوب نخل ساخت تا
نشان دهد كه مصمم است شهر را در محاصره گيرد، سپس در فواصل معين استحكامات مهمى برپا
ساخت تا قراولان متعدد در محل امنى به پاس دارى بپردازند. اين بود نقشه محاصره كورش ولى
محصوران شهر از بالاى ديوارهاى رفيع شروع به تمسخر سپاهيان كورش نمودند و چون آذوقه كه
كفاف معاش آنان را تا مدت بيست سال مى نمود در انبارهاى خود داشتند، وقعى به تمهيدات سپاه
مهاجم نمى نهادند. كورش كه از اين قضيه وقوف يافت مقرر داشت كه سپاه به دوازده قسمت تقسيم
شود و هريك براى مدت يك ماه محافظت حصار را به عهده بگيرند. محصورين از شنيدن

محصوران شهر از بالاى ديوارهاى رفيع شروع به تمسخر سپاهيان كورش نمودند و چون آذوقه كه
كفاف معاش آنان را تا مدت بيست سال مى نمود در انبارهاى خود داشتند، وقعى به تمهيدات سپاه
مهاجم نمى نهادند. كورش كه از اين قضيه وقوف يافت مقرر داشت كه سپاه به دوازده قسمت تقسيم
شود و هريك براى مدت يك ماه محافظت حصار را به عهده بگيرند. محصورين از شنيدن اين خبر بر
تمسخر خود افزودند و بسيار مسرور شدند زيرا محافظت و پاس دارى به عهده فريژى ها، ليسى ها،
اعراب و كاپادوسى ها مى افتاد و آنان را با خود خيلى بيشتر همراه و مساعد مى دانستند تا با پارسى ها.
حفر ترعه با سرعت پيش رفت م ىكرد. كورش دريافت كه قريبا جشن بزرگ اهالى نينوا فرا م ىرسد و
در شب و روز عيد عموم اهالى سرگرم شادى و طرب و مست و مخمور از مى ناب هستند. اين بود كه
به محض اين كه ظلمت صحرا را فراگرفت تعداد كثيرى از سربازان را مأمور
كوروش نامه، متن، ص: 214
ساخت زبانه اى را كه بين رودخانه و ترعه باقى مانده بود حفر كنند. در اواسط شب عيد و شادى، آب
رودخانه وارد ترعه شد و ارتفاع آب در بسترى كه وارد شهر مى شد به اندازه اى كاهش يافت كه به
سهولت قابل عبور بود. سپس كورش فرمان داد كه سران پياده نظام و تيراندازان و سواره نظام پارسى
هريك در رأس ستون هاى خود مركب از هزار نفر حاضر شوند و ساير متحدين پشت سر آنها حركت
كنند. جملگى در اندك زمانى حاضر و مهياى حركت شدند. آن گاه گارد مخصوص و پياده نظام خاصه
و سواره نظام را مأمور ساخت به بستر رودخانه وارد شوند تا اين كه بدانند كف آن به اندازه كافى محكم
است يا نه. پس از اطمينان، فرمان داد كليه رؤساى سواره نظام و پياده نظام گردش جمع شوند و گفت:
دوستان من، بستر رودخانه وسيع و راه بسيار مناسبى براى ورود ما به شهر است، برويم و با كمال
اطمينان و بدون ذره اى ترس و ترديد وارد شهر شويم....»

کاری که کوروش کرد یک تاکتیک نظامی بود. در جنگ هم حلوا خیرات نمی کنند. مقایسه جعلیات غیاث آبادی ، با متن کتاب نشان می دهد که غیاث آبادی چگونه حرف های گزنفون را تحریف کرده است.
بقیه حرف های این آقا هم مثل همین تقلب است.