۱- فایل صوتی هیچ ارزش حقوقی ندارد. خود من دست کم سه نفر را میشناسم که میتوانند صدای اکبر هاشمی را با همان ادبیات خودش چنان درآورند که جز با دیدن صورتشان آدمی باور نمیکند یکی دیگر است.
۲- ضبط صدای دیگران بدون اطلاعشان، ناجوانمردانه و غیر قانونی است. حتی اگر در یک مصاحبه رسمی و در حال ضبط باشد و مصاحبه شونده بخشی از حرفهایش را با قید “نقل نشود” یا همچو چیزی بگوید، انتشار حرفهایش قابل پبگرد قاونی است و از لحاظ حرفهای ویرانگر اعتماد به کسی که چنین کاری کند. جالب است که نه فقط نیکان اخطاری برای ضبط صدا نمیدهد بلکه در اواسط آن تاکید میکند که مکالمه خصوصی است.
۳- مهدی هاشمی (از این به بعد به فرض که صدای خودش باشد) با نیکآهنگ که از هیچ تحقیر و تهمت و ناسزایی علیه خانواده آنها فروگذار نکرده دوستانه برخورد میکند. علاوه بر این در همان چند ثانیه اول معلوم میشود که این گفتگو در ادامه یک سری گفتگوهای خصوصی و دوستانه قبلی است. نهایت پستی و بیشرافتی است که آدم از اعتماد دیگرانی که در جواب دشمنیهایش با او به گفتگوی دوستانه و خصوصی مینشینند چنین سو استفاده کند.
۴- یک کلمه از صحبتهای مهدی هاشمی غیر منطقی و توهینآمیز نیست، سهل است ارج و ارزش او را نزد هر آدم بیطرفی که واقعا قادر به درک موقعیت خانواده هاشمی و ارتباطشان با اصلاحطلبان باشد بالا میبرد.
۵- منتشر کردن چنین حرفهایی که از لحاظ حقوقی ارزشی ندارد ولی در مضحکههای مثلا قضایی ج ا ا ، جدا بر ضد متهم کارکرد مییابد مشمئز کننده است. هر کس چنین کرده شرمش باد. این دیگر قصه ی مسخره گیر دادن به آکسفورد و حملههای ناجوانمردانه به دکتر کاتوزیان به خاطر دانشجو بودن مهدی هاشمی در آنجا نیست که با مرور زمان، روسیاهیاش به زغال بماند. بازی با جان یک انسان است که حتی همین حرفهای خصوصیاش از تحلیلگران دلسوز جنبش سبز کم نمیآورد.
۶- نیکآهنگ باید به جد پاسخگو باشد. من – به رغم شاید نود درصد روزنامهنگارهای ایرانی- تا الان با او روابط نسبتا دوستانه و محترمانهای داشتهام (همین دو سه روز پیش هم یک چت دربارهی یک مقاله تحقیقی درباره طنز ایرانی داشتیم) و در انتقادهای جمعی علیه او سکوت میکردم. اما این مساله قابل چشمپوشی نیست. مساله اصلا هاشمی نیست (هرچند که ضبط صدای کسی که در مقابل توهین و تهمت تو، با تو به گفتگوی واقعا دوستانه مینشیند شناعت کار را بیشتر میکند) مساله سواستفاده عمیق و غیرانسانی از حرفهی خبرنگاری است. برای من، ربط چنین کاری به سیاست و هاشمی، مثل آن است که یک دکتر زنان و زایمان، از دختر هاشمی که به خواستهی او در مطبش لخت شده تا معاینه شود، فیلم بگیرد و درست وقتی در زندان است به عنوان فیلم پورنو روی اینترنت بگذارد، بعد در مقابل اعتراضها گفته شود که شما نوکر هاشمی هستید! در چنین حالتی – فارغ از اینکه با هاشمی و خانواده اش چقدر موافق یا مخالف باشیم- نه فقط اعتراض و محکوم کردن وظیفه است بلکه بر جامعهی پزشکان است که اگر مختصر شرافتی شخصا و همیتی صنفا، دارند تا کشاندن ماجرا به محاکم صنفی و قضایی کار را دنبال کنند.
من با امیدواری تمام منتظر توضیح روشنگر نیکآهنگ میمانم. البته او در حد “ضبط” این مکالمه خطاکار است و باید از همه، اول از خانواده هاشمی، دوم از جامعه روزنامهنگاران ایرانی و سوم از مخاطبانش عذرخواهی کند، اما در مورد “انتشار” آن باید مدرکی نشان دهد که که این کار پست و فجیع، کار او نبوده است.
این کثافتکاری با ضد حملههای ملالآور مرسوم ( نوکر هاشمی، تابستان ۶۷ کجا بودی، نوکر قالیباف… ) جمع شدنی نیست. شخصا چند روز منتظر میمانم و اگر توضیح قانعکنندهای نیامد هر کاری که از دستم برآید برای اخراج نیکآهنگ کوثر از تمام رسانهها و مجامعی که هر ارتباطی با روزنامهنگاری داشته باشد انجام میدهم.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید