زمان چون رودی جاری بە پیش میرود و بر بسترش زندگی را و ما را با خود میبرد. و بە تاریخ چون درختان ایستادە در کنارش حیات میبخشد.درختان تاریخ بزرگ و سترگ میشوند و در قلب خود تصویر ما، زندگی ما، زیبایی و زشتی، خوب و بد را و داد و ستم را و رازهای مان کە از کنارش با جاری رودخانە گدشتیم گنجینە میکنند.
زمان در راه دراز و پر پیچ و خم خود ما را تا انجا کە بتوانیم با خود میکشد، و آن دم کە دیگر رمقی در ما نماند، از مسیرش باز میمانیم و همانجا بە درختان سترگ تاریخ و یادها سپردە میشویم.
چە دنیای شگفت انگیزی است،
کدامین انسانها کە بسیار زود و ناخواستە از رودخانە روان ژیان جدا میشوند، هر چند کە عاشق زندگی و زندە بودن هستندو برای این گوهر گرانمایە هر چە دارند میدهند.
کدامین انسانها نیز هستند کە خود نمیخواهند دیگر در رود روان زندگی جاری باشند و ژیان، این گوهر گرانمایە را جە ارزان و آسان از دست میدهند.
در روز ٢٣ بهمن امسال دوست و رفیق گرامی ما خلیل مٶمنی پس از دو سال پیکارو جنگ جانفرسا با بیماری سرطان، سرانجام دیدە از جهان بست. خلیل انسانی مقا وم سترگ و مبارزبود. در بستر بیماری بە مرگ ریشخند میزد و برای زندگی پیکار میکرد، چرا کە عاشق زندگی بود، چرا کە بسیار آرزوها آرمانها داشت کە میخواست بدانها جامە عمل بپوشاند. او بارها میگفت " مەژی بۆ مردن بمرە بۆ ژیان" (مزی برای مردن، بمیر برای زیستن.) برای آزادی میهن و مردمش برای آرمانهای انسانی برای داد و دادخواهی و سوسیالیسم همیشە سرسختانە ایستادگی میکرد و حاضر بە کرنش سازش نشد .
یادت گرامی باد رفیق و دوست مهربانم خلیل
١٥ فوریە ٢٠١٣
رئوف، مانا، فرشتە
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید