رفتن به محتوای اصلی

من 27 سال است که از طرف تمام نیروهای ماشاالله ماشاالله نوابغ بی همتای عرصه سیاست در «قرنظینه» گذاشته شده ام

من 27 سال است که از طرف تمام نیروهای ماشاالله ماشاالله نوابغ بی همتای عرصه سیاست در «قرنظینه» گذاشته شده ام

آن که جرات ندارد

دروود بر  کشکولی!

موجز و مختصر.

من به هیچ وجه دلیلی نمیبینم  به آدمایی که هیچ هویّتی ندارند، پاسخ بدهم؛ مخصوصا اگر متوجه شوم با نخستین کلمه ای که مینویسند، ماهیّت ایدئولوژیکی/مذهبی و نحله ای خودشان را جار میزنند. اگر من در صدد پاسخ بر می آیم، فقط برای روشن کردن اذهان آنانیست که این مطالب را پیگیری میکنند و تشنه دانستن هستند. همین.

در خصوص حرفهای کشکی که از کشکول ایدئولوژیکی خودتان بیرون ریخته اید، باید عرض کنم که بله. هر انسانی دارای دیدگاهیست و نظری و چشم اندازی. تفاوت من و انسانهای امثال من با دیگرانی که مثلا ادّعای نظر داشتن میکنند؛ ولی هیچ نظری بر شالوده تفکّرات و تفحصات خودشان ندارند؛ بلکه فقط نشخوارگر و قرقره کننده حرفهای ناجویده و ناگواریده و نفهمیده دیگرانند، در این است که دیدگاههای من، محصول کند و کاوها و تامّلات و اندیشیدنها و مقایسه کردنهای فردی ام است و هرگز به هیچ رسول و انبیاء مذهبی (موسی و عیسا و محمّد و امثالهم) و ایدئولوژیکی [مارکس و امثال او] اصلا و ابدا متکّی نیستند و نشات نمیگیرند. تمام گفتارهای من،  رنگ و بوی خود مرا دارند و عاریتی از دیگران نیستند که بخواهم با آویختن به آنها پُز «مترقی و پیشاهنگی و فلان و بیسار » بدهم و آنقدر گشوده فکر هستم که  گام به گام به بررسی و سنجشگری مطالب خودم نیز توجّه کنم و هیچگاه همچون ایدئولوژیگران مارکسیستی و دلباخته پرولتاریا و رنجبران و زحمتکشان و مومنان و مستضعفین و امثالهم اسیر و ذلیل عقیده اماله ای نمانم. بلکه جوینده و پرسنده و سنجشگر و گشوده فکر بمانم؛ ولو روز به روز در پروسه تاملات و کوششهای فکری ام به صدها فرم عجیب و غریب  در انظار ایدئولوژیگرایان و مومنان تابع و تسلیم در باتلاقهای عقیدتی جلوه کنم.

گفته اید که نمیدانید من کیستم و چیستم و از کجا سر و کله ام در این سایت پیدا شده است. عرض کنم که من بیست و هفت سال آزگار است که از طرف تمام نیروهای ماشاالله ماشاالله نوابغ بی همتای عرصه سیاست محفلی و زیر کرسی گرایشهای ملّی و دمکرات و لیبرال و ایدئولوژیکی و مذهبی و غیره و ذالک به شدّت تمام در «قرنطینه» گذاشته شده ام. به طور کلّی، صرف نظر از تک و توکی مطالب من که در گذشته و سال قبل در یکی دو تا سایت، منتشر شد، هیچکس تا الان، شهامت این را نداشته است که با گشوده فکری به نشر مطالب من یا آوردن نام من، التفاتی داشته باشد؛ زیرا دیدگاهها و سنجشگریهای من، خطری بزرگ برای تمام ایدئولوژیگرایان و مذهبیون نصوصی و مقاصد قدرتپرستانه آنهاست. تنها استثنائی که تا امروز با دلاوری مطالب مرا بدون هیچ دخل و تصرفی منتشر کرده است، «پهلوانی به نام کیانوش توکلی» است.
اگر من انسان شهرت طلبی بودم، مطمئن باشید که در خدمت ملایان در میآمدم یا در خدمت حزبها و سازمانهای ایدئولوژیکی. آنوقت میدیدید که به هر کجای این کره زمین و سیّارات منظومه شمسی بروید، صد در صد عکس و حضور و نام مرا در مقابل خودتان مشاهده میکردید و مطالبم را عین هوای تنفسی در ریه هایتان استنشاق میکردید که به عنوان مانیفست مترقیانه از طرف رفقای سانترالیستی حزب پیشاهنگ طبقه کار یا از طرف قاعد اعظم لشگر قدس الله به حیث واجب شرعی برای فتح اورشلیم! به شما تفویض میشد.
من هیچکس را در تمام عمرم، نصیحت و اندرز نکرده ام؛ زیرا بر این اندیشه بودم و هنوزم هستم که انسانها هر چقدر هم بی اطّلاع و ناآگاه باشند، دست کم، عقل سلیم دارند. بنابر این بر این اندیشه همچنان هستم که جنابعالی، نیز عقل سلیم دارید. لطفا اگر وقت کردید شرافتمندانه و صادقانه یه نگاهی به انباشته های مغز خودتان بیندازید و ببینید، چند درصد آن از باتلاق ایدئولوژی منحط مارکسیسم تلنبار شده است و چند درصد آن از مثلا فکر شخصی و تته پته ای خودتان. تشخیص این مورد به شخص شما خیلی کمک خواهد کرد تا یاد بگیرید، راه خودتان را بروید و در دامچاله های شعار احزاب و گروههایی نیفتید که شما را فقط به «صفر مطلق» کاهش دهند و ابزار نیاّت و غرایز و سوائق خود کنند. همین.
شاد زی و دیر زی!

نخستین فردی

که گام پیش گذاشت و بر انتشار مطالب من اصرار داشت، بانوی محترم ایران، «ملکه فرح دیبا» بود که مطالب مرا به همّت «دکتر علی راستبین» در نشریه «ایران» در فرانسه منتشر کرد. اولین جایی که مطالب من منتشر شدند،  در کشور فرانسه بود. البته آقای راستبین بعدها نشریه با همکاری «ایو لاکوست و چند نفر دیگر از اساتید دانشگاهها و پژوهشکده های فرانسوی به زبان فرانسه منتشر کرد. از من نیز دعوت کرد که همکاری کنم. رک و پوست کنده به او گفتم که من اگر دهها زبان بیگانه را نیز بدانم، نرجیح میدهم فقط به زبان مادری ام بنویسم؛ زیرا مخاطبین من، مردم میهنم هستند؛ نه فرانسویان یا دیگران.  دومین نفری که جرات کرد و مطالبی از مرا چاپ کرد، آقای «حسن زرهی» در نشریه «شهروند» بود که برغم نمام فشارهایی که بر او بود، مقاومت و پایداری کرد. سومین شخصی که جرات کرد از من مطالبی را منتشر کند، زنده یاد «دکتر محمّد عاصمی» در نشریه «کاوه» بود که به دلیل لت و پار کردن ذهنیّت آلوده و مسموم رفقای پر مدّعا و تا خرخره در باتلاق ایدئولوژی مارکسیسم فرورفته، عذر مرا خواست!. چهارمین کسی که جرات کرد مطالب مرا منتشر کند، آقای «اسماعیل نوری علاء» در سایت «سکولاریسم نو» بود. پنجمین شخصی که جرات کرد، مطالب مرا منتشر کند،  زنده یاد «داریوش همایون» بود که با اشاره او مطالب من در نشریه «تلاش» به سردبیری خانم «فرخنده مدرّس و همسرش آقای علی کشگر» منتشر شدند.

ششمین کسی که جرات کرد با گشوده فکری ، مطالب مرا چاپ کند، آقای «میرزا آقا عسگری» بود. هفتمین کسی که جرات کرد از من مطالبی را چاپ کند، آقای «فواد تابان» در سایت «اخبار روز» بود. هشتمین کسی که جرات کرد مطالبی جسته گریخته از مرا چاپ کند، آقای «فتحی» در سایت «عصر نو» بود و تنها سایتی که گاه گداری، مطالبی از مرا منتشر میکرد، سایت «ایران امروز» بود. تا سال 2013، مطالب من جسته و گریخته در بعضی سایتها و وبلاگها منتشر میشدند. بعدها که من به دلیل بیماری نتوانستم دست به قلم ببرم  / فرامرز حیدریان

 

 

بی خیالی ایدئولوژیک

کشکولی

 

non conformiss

ادعای غیر ایدئولوژیک بودن ،خود از فریبکاری های لیبرال های راستگرای فریبکار و بی مسئولیت و فرصت طلب، و از جمله ژست های پست مدرن جعلی ایرانی، یا اصلاحگرایان وطنی است.
هر نویسنده و منتقد و اخلاقگرا و آدم روده دراز و کمنت نویس، دارای یک ایدئولوژی است ؛ یعنی دارای یک جهارجوب فکری و جهانبینی و نوعی شناخت، حتی دین یا اخلاق، است.
بعد از جنایت های فاشیسم در اروپا ،و خشونت های استالینیستی، دانشگاهیان لیبرال غربی؛ با کمک بوجه و بلندگوهای امپریالیستی و ضد کمونیستی، واژه ایدئولوژیک هراسی را در فضای فرهنگی خود مرسوم کردند ،تا حتی فعایت سیاسی و انساندوستی و آزادی خواهی را بدنام کنند. مانند اینکه به چریک ارتش های آزادی بخش میگفتند : تروریست و خرابکار.
اگر شما ادعای غیرسیاسی بودن بکنید، صادق نیستید وحقیقت را مخفی میکنید ،چون شما 24 ساعت در این سایت نظر میدهید و کمنت مینویسید و ارزشگزاری میکنید؛ که نمی توانند غیرایدئولوژیک باشند.
ایکاش میگفتید پیش از آمدن به این سایت، در کجا بودید ؟ چرا وجود شما را در سایتهای دیگر کسی متوجه نشده است؛؟ با وجود اینهمه انرژی و ...... و حساسیت و تمایل به شهره آفاق شدن و غیرسیاسی بودن و ضد ایدئولوژی بودن !
از نوشته هایتان بر می آید که نوعی نیهلیسم و پوچگرایی و بی خیالی را نمایندگی وتبلیغ میکنید.
اگر مخفی کاری نکنید، در آینده میتوان ایدئولوژی شما را هم کشف نمودو و این سیاست قلمی ،یکی به نعل و یکی به میخ تان، نمی تواند در درازمدت مخرب یا جذاب و جالب باشد.
کسیکه چپ ستیز باشد نمی تواند در کنار مردم و رنجبران باشد.
تمسخر واژهها و مفاهیم اجتماعی توسط شما، نشان میدهد که هنوز زیر تاثیر فرهنگ شاه و شیخ هستید. نقش فرهنگسازی چپ بیش از ابتذال فرهنگی شاه شیخ

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید