رفتن به محتوای اصلی

رمز پیروزی: چرا «ایرانگرایان» با دموکراسی مخالفند؟

رمز پیروزی: چرا «ایرانگرایان» با دموکراسی مخالفند؟

در این برنامه با آقایان بهزاد کریمی و الهیار کنگرلو این چند پرسش را در میان  گذاشتم که منظور از ایران گرایایی چیست و چه کسانی  شرط هر نوع همکاری را پذیرش ان میدانند و مفهوم واقعی آن چیست و اصولا چه کسانی صلاحیت  تشخیص آن را دارند که نیروهای دیگر را ملی گرا بدانند ؟ در ادامه اینکه راست افراطی و چپ افراطی مطرح در صحبت اخیر آقای رضا پهلوی به چه جریان هایی اطلاق می شود؟ بلاخره اینکه اشتراکات بر سر سکولار دمکراسی چگونه می تواند به ائتلاف های عملی بینجامد؟ و اگر وقت شد این شعار از تاجزاده تا شاهزاده چه می خواهد بشود؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

دیدگاه‌ها

شازده اسدالله میرزا

میگویند که در دموکراسی شما آزادیِ بیان دارید... این آزادیِ بیان برایِ چیست؟ آیا برایِ این است که به خاطرِ نارضایتیها هر چند سال به چند سال... به یکی از از سازمانهایِ متشکّل از صیغه زا ده هایِ فَربِه (احزاب) رأی دهند و همیشه مانندِ سَگ به دنبالِ دُمِ خویش بدوند و به جایی نرسند؟ و این چرخهٔ کثیف همچنان ادامه یابد؟
آیا نباید این چرخهٔ تعریفِ شهروند به عنوانِ مُشتری.. سرباز رأی دهنده در جایی متوقّف شود؟
از قیامِ بَردِگان بگیر تا جامعهٔ یک و نیم میلیاردی هندوستان که مانندِ تلّ هایِ شِپِش زندگی میکنند و آمریکایِ به شدّت دو قُطبی شدهٔ کنونی که بدتر نیز خواهد شد و یا روسیهٔ تحتِ فرمانِ مافیایِ پوتین وووو...

ش., 18.05.2024 - 16:00 پیوند ثابت
دایی حان ناپلئون

سخت ترین دوران عمرم‌ در ایران زمان اصلاحات بود. پیش از آن بعنوان یک‌ نوجوان و سپس جوان یک لا قبا به خودم امید می دادم که بیشتر مردم زورشان به رژیم نمی رسد وگرنه از آن‌ متنفرند. بقدرت رسیدن خاتمی تصوراتم را به هم ریخت. او واقعا محبوب‌ اکثر مردم بود و داستان زیاد به بد و‌ بدتر ربطی نداشت. آن دوران همه روشنفکر شده بودند و آن هم چیزی نبود به جز سق زدن درباره خوبی های اصلاحات. قهرمانانشان مهاجرانی و‌ حجاریان و گنجی بودند. در منزل دوستی با همسایه اش بحثی کردم که حضرتش فاز کسینجری‌ برداشته بود. پس از نثار چند فحش به سلطنت طلبان (از عقاید من بیخبر بود) بشارت داد که با توجه به فتح مجلس ششم توسط اصلاح طلبان بزودی ایران گلستان می شود. پرسیدم کی؟ گفت دو‌ ماه دیگر. گفتم دو‌ سال دیگر می‌بینمت. البته ندیدم‌ چون چند ماه بعد از ایران خارج شدم.
در خارجه با دیدن محبوبیت رفسنجانی در داخل دیگر هیچ‌ کورسوی امیدی برایم باقی نماند. ذکر مصیبت نمی‌ کنم. قصه‌ تا روحانی ادامه یافت. روحانی اکنون محبوب، در زمان همان خاتمی یکی از ترسناکترین آدمهای حکومت محسوب می شد که حالا شده بود منجی ملت.
تا اینکه دیگر عن همه چیز در این رژیم درآمد و ناگهان روح زمانه تغییر کرد. نگاه ها به شاهزاده برگشت. محبوبیتش‌ بالا رفت‌‌ و البته خیلی از انگشت جوهری ها هم‌ مدعیش شدند که چرا برای ایران در این‌ مدت کاری نکرده.
تاریخ این ۴۵ سال با خون ‌و‌ جنون و‌ حسرت و ابتذال عجین ‌است. من اما معتقدم که ورق برگشته و آزادی ایران حتمیست. همین ‌محبوبیت ‌پهلوی‌ نشان‌ از آگاهی‌ جامعه‌ و‌ بیدار شدنش دارد.
قصه اصلا ربطی به سلطنت و‌ جمهوری ندارد. راستی بیرنگ است

ولی امروز مردم آن را می بینند.
قطبنمای ملت ایران که‌ از سال ۵۷ با کار گذاشتن آهنربا‌ به بیراهه هدایت می کرد انگار‌ که‌ تعمیر شده است

جمعه, 17.05.2024 - 08:01 پیوند ثابت
ع.ب.تورک اوغلی

عنوان مقاله
بازهم به دور خود میچرخند

سالام.
اکثراین این افراد،بجز شازده میزا، ،تحفه جدید،،و تعدادی انگشت نما
دراینجا ،ازاول تشکیل سایت بوده اند،
نظرداده وتئوری می نویسند.
متأسفانه همچون زمان گذشته که در روستا خرمن میذاشتند،و چند اسب را
بدان می بستند،
تا روی بوته شالی چرخیده.و شالی رااز
کولش جداکنند،
حیوان‌های‌بی‌زبان تا تمام شدن خرمن
باید دور خودمی چرخیدند،
درآنزمان شالی کوب صنعتی به ایران نیامده بود.
این یک مثال بود،بعلت بیسوادی ،،نوشته من را الکی توهین فرض کرده
پاک نکنید،مثل است،درمثل مناقشه نیست.
منظور،،
این بزرگان وتئوری تولیدکنندگان و
نشسته درکشتی دموکراسی غربی فقط
برای غرب ، را نمی بینند،
عین خرمن دور حرفهای وتفکرات خودشان می‌چرخند.
مقداری هم تقصیرندارند،،وقتی انسانها
واردجریان خط فکری افتادند،
وتفکرخودرا علي رغم درغرب بودن
تبدیل به یک ایدئولوژی میکنند.
شعار آزادی و آزاد اندیشی و دمکراسی،
ایراندوستی ووو،،،زیادمیدهند.
ولی همچون خرمن های دوران قدیم
دورخودمیچرخند.
اول ازهمه باید ازمجری برنامه تشکر
کرد،
که چنین میزگردی را می گذارند،
تا تعدادی نیز باتفکرات این آقایان آشنا
شوند.
وتعدادزیادی به تفکرات اینها آشنا بوده اند.
آقای کریمی که خودش یکی ازسران چپ و گسیل کننده وتشویق کننده
به تفکرات چپ واز نوع سوسیالیسم
انترناسیونال بودند
یکباره بلکل منکر چپ گشته وحتی سرمایه داری را با تئوری جدید،ابدی
میخواند،
دوستان توجه کنند،چپ تند رو به راست باتمام وجود سرفرود آورده است.
حتی نمی گوید،که سوسیال دموکراسی هم میتواند،درکنار کاپیتالیسم ادامه زندکی دهد.
جناب کنگرلو،،تفکر ترس از شوروی شدن رابرای اتحاد نیروها مطرح می‌کند.
می‌توانست خیلی راحت یوگسلاوی ایسم شدن را هم مطرح کند.
ولی دلیل این شوروی و یوگسلاوی شدن را

مطرح نمیکند،
آقای کریمی هم پیش شرط هارا ناقص
مطرح میکند،
آقای حیدریان ازبالا نگاه کرده ،نظر
آقای کریمی را تعریف وتمجید میکند.
شاه میرزا راباید برد،
به عصر صدسال پیش زندگی کند ،تا نظراتش را برای مردگان ابرازدارد.
شایدازمردگان جبهه ایی درست کند،
که بتوانند جزیره ایی پیداکرده تادرآنجا برای خود کشوری درست کرده
وزندگی کنند.
صحبت به درازا کشید،
من در همان سال های اول تشکیل این
سایت یک پیشنهاد داده ام و تنهاراه نجات ایران و راه سربلندی مردم ایران
درآن است،
فکرمیکنم،
خیلی ها در داخل ودرخارج به حقانیت
نظر من رسیده اند،
آن تنها سیستم فدرال باقوانین غیرمتمرکز ونرم وانحطاف پذیراست.
زبان رسمی باید زبان علمی صنعتی،
جهانی است،
هرملتی زبانش باید درکنار زبان انگلیسی زبان ملی آن ملت باشد،
سران حکومت پهلوی و دامن زدگان وطرفداران آن باید با سران حکومت منحرف کنونی که دستاوردهای انقلاب
رابباد دادند ،باید دریک دادگاه عمومی
وبانظارت نیروهای حقوق بشری محاکمه شوند.
تمام سران حزب های بی حلم وبی علم
که دراین صدسال خیانت کرده اند،
مثل بهزادکریمی و نوری زاده ،محققی،
محروم ازفعالیت سیاسی باید باشند.
چه خوشتان آید ،یا نه بخودتان مربوط است.
اگر بخواهید ،راه نجاتی برای ایران پیدا
کنید
قبل از این کنفرانس‌ها و شرکت درآن
باید منشوری نوشته شود،
ناظرانی از سازمان ملل وکشورهای
دوست منطقه دراحسن انجام آن منشور باید ناظر ۱۰ ساله باشند،
اروپا وآمریکا وروس و چین به اندازه کافی خیانت کرده ودرتاراج کشور ومردم شریک بوده اند،
باپول و با مهندسی آنها نمی توانید برای ما حکومت تعیین کنید.
والا باید منتظر یوگسلاوی شدن ایران
خواهندبود.

پ., 16.05.2024 - 22:05 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
شفّاف بودن در مواضع ساسی

دروووود!
گپی مختصر ولی ناتمام.

رئوس این گفت و شنود به طور کلّی بر محور «باهمآیی از بهر ایجاد شرایط برای آفرینش فرمانروایی شایسته و درخور ایران و مردمش در جامعیّت وجودی» میچرخید. از گفتگوی آقای کنگرلو و آقای کریمی بر من روشن شد که آقای »کنگرلو» هنوز ذهنیّت شفّاف و دقیقی در خصوص مفاهیم و کاربستهای پراکتیکی آنها ندارد. در زمینه «کاپیتالیسم» که پیدا بود کلا به کژفهمی مبتلایند. «مسئله تضاد» در کاپیتالیسم از خطای کلیدی «مارکس» در نفهمیدن فلسفه «استادش هگل» بود که ریشه گرفت و فاجعه به بار آورد و فعلا اینجا جای بحثش نیست. رویهمرفته میتوانم بگویم که موضع آقای کریمی، خیلی خوب و روشن و مستدل هستند. اولا ایشون تعریف کاملا دُرُست و دقیقی از تفاوت بین «ایرانگرایی و ایراندوستی» ارائه دادند. آفرین من بر ایشون باد!. پسوند «گرایی» بر هر مفهومی و اسمی و چیزی که افزوده شود، آن را به ایدئولوژی تبدیل میکند که عواقب خطرناکی دارد.

دیگر اینکه ایشون صمیمانه گفتند که هر گرایشی باید «تعریف مفاهیم و موضع خودش» را رادمنشانه اظهار کند. صحبتی کاملا منطقی و پذیرفتنی؛ زیرا در دایره ای که هر کسی میتواند از مفاهیم، معنای دلبخواهی خودش را برداشت و عبارتبندی کند، آنگاه نمیتوان به هیچ وجه از تضادها و کشمکشهای گرایشهای سیاسی کاست و به تصمیمی مشترک و ارزشمند رسید. دیگر اینکه آقای کریمی بر پایه ای صحیح انگشت گذاشتند و آنهم اینکه بهتر است اول در باره «وجه اشتراکاتمان» صحبت کنیم؛ بعد در باره اختلاف نظراتمان. این نیز حرفی منطقی و پذیرفتنی است. اگر قرار است که زمامداران حکومت سلسله خلفای الله را عزل و خلع کنیم، آنگاه باید «اصول ثابت مشترک» وجود داشته باشند که تمام گرایشهای سیاسی به حول محور وفاداری و اجرا و گسترش و دوام آن «اصول ثابت و شالوده ای» به کنشها و واکنشهای خود در عرصه های مختلف اجتماعی و کشوری همّت کنند.
رویهمرفته. من شخصا نظرات آقای «کریمی» را خیلی خردمندانه میدانم. ولی آقای «کنگرلو» برغم نیکخواهی که دارند در توضیح مسائل و مقولات به بیراهه میروند و صریح سخن نمیگویند.اینگونه موضعگیریها هر انسان نیکمنش را مظنون میکند. در حالیکه برای همکاری در سمت و سوی کاری بزرگ و کارستان باید هر گرایش سیاسی ، آنهم در وضعیّت عاجل و بسیار خطرناک دوام «حکومت سلسله خلفای الله»، بی برو برگرد، رادمنشی و گشوده فکری و مسئولیّت پذیری و صداقت و آشکارگویی را پیشه و مرام خود بداند تا بتوان حداکثر اعتماد را در دایره گرایشهای سیاسی و مردم امیدوار ایران ایجاد کرد. با بیراهه روی و ویراژ دادنهای رد گم کنی و به صحرای کربلا زدنها از جانب هر گرایش سیاسی که میخواهد باشد، نمیتوان هیچگاه به کانسپی مشترک و کارساز دست یافت.
شاد زیید و دیر زیید!
فرامرز حیدریان

پ., 16.05.2024 - 19:17 پیوند ثابت
شازده اسدالله میرزا

................ به چه کسی راست افراطی می‌گویند؟
..کسی که ایران برایش میهن و جان است.
...ایران را عاشقانه دوست دارد.
تاریخ و فرهنگ و هنر و ادبیات و زبان‌ملی ایران را گرامی و ارجمند می‌دارد.
....به ملت تاریخی و یگانه ایران باور دارد.
...به تمامیت ارضی ایران باور دارد و نگهبان آن است.
..بجای قبیله و‌ قوم و طایفه بازی به ملت و شهروند ایران باور دارد.
..جامعه و‌ مناسبات اجتماعی ایران را زنانه و مردانه نمی‌کند.
..باورمند به حقوق برابر شهروندان ایران فارغ از دین و مذهب و زبان و تبار و جنسیت است.
..منافع عالیه میهن برایش اصل و اساس است.
...باورمند به حق حاکمیت ملی ملت ایران است.
می‌داند که سعادت و آرامش و خوشبختی اجزا در گرو سعادت و پیشرفت و آرامش کل میهن است.
باورمند به آزادی بیان و حکم و اراده و انتخاب ملت ایران است.
باورمند به برقراری امنیت در مرزها و داخل کشور است و مخالف آنارشیسم و چریک بازی و بی‌قانونی است.
باورمند به قانون و قانونمندی و حاکمیت قانون بر اساس حقوق بنیادین است.
به این نکته مهم که زبان پارسی، زبان ملی و تاریخی و پیوند ملت ایران در طول قرن‌ها بوده، آگاه است.
به درفش تاریخی و ملی شیر و خورشید نشان ایران‌مان، باورمند است.
پادشاهان بزرگ تاریخ کهنسال ایران‌زمین از شاهنشاه کوروش بزرگ تا رضاشاه بزرگ و شاهنشاه آریامهر را گرامی و ارجمند می‌دارد.
دغدغه‌‌ی اصلی‌اش نه لبنانی و فلسطینی و افغانستانی و یمنی و سوریه‌ای و عراقی و ... که تک به تک هم‌میهنان خویش و شهروندان و فرزندان ایران است.
سر دشمنی و کینه توزی با هیچ کشور و ملتی در این جهان را ندارد.
قصد صدور هیچ انقلاب و ایدئولوژی و مذهبی را به دیگر مناطق جهان ندارد.
آبادانی و سعادت و توسعه و پیشرفت ایران و ایرانی برایش از همه

نارشیسم و چریک بازی و بی‌قانونی است.
باورمند به قانون و قانونمندی و حاکمیت قانون بر اساس حقوق بنیادین است.
به این نکته مهم که زبان پارسی، زبان ملی و تاریخی و پیوند ملت ایران در طول قرن‌ها بوده، آگاه است.
به درفش تاریخی و ملی شیر و خورشید نشان ایران‌مان، باورمند است.
پادشاهان بزرگ تاریخ کهنسال ایران‌زمین از شاهنشاه کوروش بزرگ تا رضاشاه بزرگ و شاهنشاه آریامهر را گرامی و ارجمند می‌دارد.
دغدغه‌‌ی اصلی‌اش نه لبنانی و فلسطینی و افغانستانی و یمنی و سوریه‌ای و عراقی و ... که تک به تک هم‌میهنان خویش و شهروندان و فرزندان ایران است.
سر دشمنی و کینه توزی با هیچ کشور و ملتی در این جهان را ندارد.
قصد صدور هیچ انقلاب و ایدئولوژی و مذهبی را به دیگر مناطق جهان ندارد.
آبادانی و سعادت و توسعه و پیشرفت ایران و ایرانی برایش از همه چیز مهمتر است.
ستایشگر جنایتکارانی بمانند استالین، مائو و پل پوت و خمینی نیست.
اعتقادی به جهان‌وطنی و‌ گلوبالسیم ندارد.
پیرو و ستایشگر اندیشه‌های مخربی بمانند امت‌گرایی و کمونیسم نیست

پ., 16.05.2024 - 15:46 پیوند ثابت
رسول جرجیس

عنوان مقاله
.دو عنوان ویدئو.

1- بیسوادی؛ ناشی از تنبلی برای مطالعه و شناخت و آشنایی با علم سیاست.
2- گروه مفت خورها بدلیل وابستگی طبقاتی به بورژوازی و اشرافیت زمینداران کلان و مزدوری برای امپریالیسم دلال و تجاری.
3-تبلیغات 100 ساله شاه و شیخ و بلندگوهای امپریتایستی در دوران جنگ سرد علیه: دمکراسی، سوسالیسم، جمهوریت سکولار، وفرهنگ مترقی مردمی.
4. فشار گروههای تجزیه طلب؛ توهم و امکان جنگ داخی و خطرتجزیه میهن.
-------------------------------------------------
دو عنوان در بالای مصاحبه گذاشته، بیسوادی و بی دقتی ان کلیپ گذار را نشان میدهد؛ مخصوصا اگر همکاران کانال یک شهرام همایون باشند.

پ., 16.05.2024 - 11:05 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید