... سیاست و انتخابات در ممالک دموکراتیک در نهایت شبیه به بازار است. کسی که خوب بفروشد برنده میشود. رابرت ردفورد در فیلم کاندید محصول دهه هفتاد مسیحی نقش مردی را بازی میکرد که قرار است بخاطر چهره جذابش سناتور شود. البته که برنامه نامزدها اهمیت دارد اما نوع ارائه دادنش هم همانقدر مهم است.
سیرک بیعت گیری حکومت ابتذال در این امر هم سوای جاهای دیگر جهان است. انگار با عنواره ایی سر و کار داری که برای چزاندن ملت طراحی شده است. قیافه های اوراق که با تزریق فیلر و بوتاکس انسان را بین استفراغ کردن یا خندیدن دودل می کند. حرکات ابلهانه ایی از جنس گرفتن شناسنامه جلوی دوربین ها تا حرفهای بی سر و ته زدن و لبخندهای روی اعصاب.
قالی باف جنایتکار که تپه سالمی باقی نگذاشته است در هر حکومتی هرچقدر هم بد باید خودش را از انظار پنهان می کرد تا فراموش شود. او آنقدر دزدیده که جای حاشا ندارد و حتی عرزشی ها او را گردن نمی گیرند. آیا کاندید شدنش می تواند منظوری بجز نشان دادن انگشت میانی به ملت و توهین بایشان داشته باشد؟ و ایضا نام نویسی پشگلی نژاد که هشتصد میلیارد دلار پول یامفت نفت را به باد داد و به ریش همه هم خندید. درباره تک تک این جماعت و سیاهکاریهاشان می توان کاغذها سیاه کرد.
ایران اسیر ابتذالی ترسناک است
سالام،
بیشتراز یک ساعت ونیم ،وقتم را صرف گوش کردن این دو نفرکردم،
اول فکر کردم ،که آقای سرو کوهی میخواهد،تجزیه وتحلیلی داشته باشد،
کم کم دم خروس از جیب روباه زدبیرون.
این دو دراصل شاه پرست،بودند،
کاری ندارم،
هرکس حق دارد ،طرفدار کسی بدرستی
یا به نادرست باشد،
ولی ،متاسفانه با ادبیات خیلی بد به
آقای سرو کوهی برخوردمیکردند،
تیکه هایی از صحبت های ایشان راگذاشته ونصفه ونیمه ول کرده،
شروع به هتک حرمت وتوهین میکردند،
اینها واقعا کجا بزرگ شده و باچه ادبیاتی میخواهند،برما حاکم شوند،
پناه بخدا بایدبرد.
ازقدیم مثلی داریم،میگویند،،
فلانی را به ده راه نمی دادند،
سراغ کدخدا رامیکرد.
بزور میخواهند،برای ما شاه درست کنند،
ومتاسفانه گرفتار اینهایی که اصلا
پایگاهی دربین مردم ندارند،
می آیند،
و دوست دارند،آمریکا،اسراییل،اروپا
وو، هرکس و هرکشوری باشد،،
بیاید برایمان حکومت تشکیل دهند.
بااینکه علنا ورسما یک سیستم عصر
عتیق را تبلیغ هم میکنند
دیدگاهها
مومنت مومنت
... سیاست و انتخابات در ممالک دموکراتیک در نهایت شبیه به بازار است. کسی که خوب بفروشد برنده میشود. رابرت ردفورد در فیلم کاندید محصول دهه هفتاد مسیحی نقش مردی را بازی میکرد که قرار است بخاطر چهره جذابش سناتور شود. البته که برنامه نامزدها اهمیت دارد اما نوع ارائه دادنش هم همانقدر مهم است.
سیرک بیعت گیری حکومت ابتذال در این امر هم سوای جاهای دیگر جهان است. انگار با عنواره ایی سر و کار داری که برای چزاندن ملت طراحی شده است. قیافه های اوراق که با تزریق فیلر و بوتاکس انسان را بین استفراغ کردن یا خندیدن دودل می کند. حرکات ابلهانه ایی از جنس گرفتن شناسنامه جلوی دوربین ها تا حرفهای بی سر و ته زدن و لبخندهای روی اعصاب.
قالی باف جنایتکار که تپه سالمی باقی نگذاشته است در هر حکومتی هرچقدر هم بد باید خودش را از انظار پنهان می کرد تا فراموش شود. او آنقدر دزدیده که جای حاشا ندارد و حتی عرزشی ها او را گردن نمی گیرند. آیا کاندید شدنش می تواند منظوری بجز نشان دادن انگشت میانی به ملت و توهین بایشان داشته باشد؟ و ایضا نام نویسی پشگلی نژاد که هشتصد میلیارد دلار پول یامفت نفت را به باد داد و به ریش همه هم خندید. درباره تک تک این جماعت و سیاهکاریهاشان می توان کاغذها سیاه کرد.
ایران اسیر ابتذالی ترسناک است
تخریب سرو کوهی
سالام،
بیشتراز یک ساعت ونیم ،وقتم را صرف گوش کردن این دو نفرکردم،
اول فکر کردم ،که آقای سرو کوهی میخواهد،تجزیه وتحلیلی داشته باشد،
کم کم دم خروس از جیب روباه زدبیرون.
این دو دراصل شاه پرست،بودند،
کاری ندارم،
هرکس حق دارد ،طرفدار کسی بدرستی
یا به نادرست باشد،
ولی ،متاسفانه با ادبیات خیلی بد به
آقای سرو کوهی برخوردمیکردند،
تیکه هایی از صحبت های ایشان راگذاشته ونصفه ونیمه ول کرده،
شروع به هتک حرمت وتوهین میکردند،
اینها واقعا کجا بزرگ شده و باچه ادبیاتی میخواهند،برما حاکم شوند،
پناه بخدا بایدبرد.
ازقدیم مثلی داریم،میگویند،،
فلانی را به ده راه نمی دادند،
سراغ کدخدا رامیکرد.
بزور میخواهند،برای ما شاه درست کنند،
ومتاسفانه گرفتار اینهایی که اصلا
پایگاهی دربین مردم ندارند،
می آیند،
و دوست دارند،آمریکا،اسراییل،اروپا
وو، هرکس و هرکشوری باشد،،
بیاید برایمان حکومت تشکیل دهند.
بااینکه علنا ورسما یک سیستم عصر
عتیق را تبلیغ هم میکنند
افزودن دیدگاه جدید