رفتن به محتوای اصلی

شیرکو بی کس (امپراتور شعر دنیا) در سن ۷۱ سالگی دار فانی را وداع گفتند

شیرکو بی کس (امپراتور شعر دنیا) در سن ۷۱ سالگی دار فانی را وداع گفتند

 متاسفانه ساعاتی پیش مطلع شدیم که شاعر بزرگ و نامی و نوپرداز کُرد شیرکو بی کس در سن ۷۱ سالگی دار فانی را وداع گفتند.
 اشعار شیرکو تاکنون به زبانهای آلمانی، فرانسه، ایتالیایی، سوئدی، نروژی، عربی، فارسی )با بازسرایی شاملو، سید علی صالحی، یغما گلرویی و..( و... ترجمه شده است و بعضی از اشعار او انتخاب شده و در کتابهای درسی چند کشور برای تدریس گنجانده شده است.
شیرکو بی کس در سال ۸۸-۱۹۸۷ میلادی از دست »انگوار کارلسن« نخست وزیر سوئد جایزه جهانی »توخولسکی« مدال افتخار در ادبیات را دریافت کرد و همچنین در فلورانس ایتالیا، بزرگترین انجمن مدنی به او لقب »همشهری« را داد.
شاعر چیره دست روزگارمان"" سیدعلی صالحی "" سال ها پیش شیرکو بی کس را امپراتور شعر دنیا نامیده است.

*******

 

 

آزادی آواز چاقوها شد

 


وجیب ِدزدها

وجانماز تبر ها

آزادی، جواهرات گذرگاه سیاست

 

وبازرگان دروغهای رنگین

 

میان شهرها

 

آزادی، لنگه بارهای قاچاق

 

های ؛ چه كسی نشان كامل آزادی را به من میدهد؟

 

این واژه ی بی آبرو

 

آزادی چراغی است كه راه را دراز میكند...

 

«شیرکو بیکس» از آن دسته شاعرانی است که نام او و شعرش در شعر امروز جهان ثبت شده است. فرزند مردی است که خود شاعر بوده و «شیرکو» پسری است که نشان از پدر دارد.

«شیرکو» زاده سلیمانیه عراق است.

۱۷ ساله بود که اولین شعرش در هفته نامه ای که آن سالها در سلیمانیه منتشر می شد، به چاپ رسید تا شعر و شاعری برای شاعر به وظیفه ای جدی تبدیل شود. در سال ۱۹۶۸، یعنی حدود ۴۰ سال قبل، اولین مجموعه «شیرکو» با نام «مهتاب شعر» در بغداد به چاپ رسید و پس از آن دفترهای شعر او یکی پس از دیگری آمد تا به عنوان شاعری جدی خود را به جهانیان بشناساند.

شاعر البته در کنار سرودن، به ترجمه نیز پرداخت و کتاب «پیرمرد و دریا» ی همینگوی و «عروس خون» اثر فدریکو گارسیا لورکا را به زبان کردی برگرداند، و در نقد نیز دستی دارد، اما جهانیان او را بیشتر به عنوان شاعر می شناسند.

«شیرکو بیکس» شاعری است مبارز که سالهای فراوانی از زندگی خود را در مبارزه با رژیم صدام گذراند و به خاطر همین مبارزات از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۲ ساکن کشور سوئد شد؛ اما سرانجام پس از سالها دوباره به وطنی بازگشت که برایش دلواپس شده و شعرها گفته بود و با مردمانش خندیده و گریسته بود؛ تا همچنان برای مردم سرزمینش شعر بگوید؛ شعرهایی که هر کدام تکه ای از وجود شاعر است؛ شاعری که دیده است صدام چگونه در حلبچه با دیوانگی هایش ۱۸۰ هزار انسان را نابود کرده تا بتواند چند روزی بیشتر دوام بیاورد.

او در شعرهایش از کشور و سرزمینش حرف می زند و از ستمی که بر آنها رفته است و برای همین شعر او، حرف مردم رنج دیده ای است که روزگار بر آنان سخت گرفته است. «شیرکو» برای وطن و مردمش آواره می شود، اما دست از مبارزه بر نمی دارد.

او سالهای غربت را با یاد مردم و سرزمینش سر می کند، به امید روزی که دوباره به وطنش باز گردد، به شعر پناه می برد:

به خزان/ دیده ام من/ روشنای رود باران را/ کز سوز سرما/ به برگهای خزانی/ پوشیده اند خویش را.

«شیرکو» شاعری است که می توان در انجمن شاعران بزرگ جهان یک صندلی را برای او در نظر گرفت؛ انجمنی که شاعرانی چون نرودا، محمود درویش، ریتسوس، نزار قبانی، و... از اعضای آنند و هر کدام وزنه ای در شعر معاصر جهان به شمار می روند. شاعرانی با تفکرات و دیدگاه های مختلف، اما همگی در شاعر بودن با یکدیگر همداستان.

 شیركو بی‌كس در جامعه فرهنگی كورد، هموزن احمد شاملو در پهنای ادبیات معاصر فارس می باشد. شیركو بی‌كس بی‌شك مانند حلقه‌ای گره خورده در زنجیره‌ی خدایگان تاریخ ادبیات دنیا چفت شده است، خدایگانی مانند: لوركا، محمود درویش، نرودا، ریتسوس، داستایوسكی، شاملو، جبران خلیل و... كه چنان بتی ستودنی در معابر استوره‌ای ملل دنیا جاودانه خواهند ماند.

«شیرکو» از پیشروان شعر معاصر کرد است و در این عرصه نیز جایگاه ممتازی دارد. در شعر او، زن، آوارگی، جنگ، طبیعت، وطن و عشق مضامینی است که به وفور می توان آنها را دید. دریافت جایزه «شهروند نمونه فلورانس» ایتالیا یکی از رهاوردهای سالها زندگی در غربت برای این شاعر بزرگ بود. او همچنین به خاطر اشعار خود جایزه قلم سوئد «توخولسکی» را در سال ۱۹۸۸ از آن خود کرد و همان سال از سوی کشور سوئد به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شد.

پس از بازگشت به عراق، سال ۱۹۹۲ به عنوان نماینده مردم به پارلمان کردستان راه پیدا کرد و سپس عهده دار وزارت فرهنگ کردستان شد، اما یک سال بعد از سمت خود کناره گیری کرد. شعرهای او تاکنون به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، دانمارکی، سوئدی، ایتالیایی، آلمانی، عربی، فارسی و... ترجمه شده و مورد استقبال اهالی ادبیات قرار گرفته است.

شیرکو، همراه با تعدادی از روشنفکران و ادیبان عراق، یک مؤسسه انتشاراتی را در سلیمانیه عراق بنیان نهاده و هم اکنون نیز سرپرستی آن را برعهده دارد. در ایران شعرهای این شاعر توانا توسط مترجمانی چون محمد رئوف، مختار شکری پور، امید جلیلیان، عزیز ناصری و سیدعلی صالحی ترجمه شده است.

بافنده‌ای 
تمام عمر 
ترنج و ابریشم می‌بافت 
گل می‌بافت 
اما وقتی مرد 
نه فرشی داشت 
و نه کسی 
که گلی بر گورش بگذارد
از میان همه روزها اگر 
روزی طوفانی بمیری 
بسا باز به گونه ببری زاده شوی. 

از میان همه روزها اگر 
روزی بارانی بمیری 
بسا باز به گونه برکه‌ای زاده شوی. 

از میان همه روزها اگر 
روزی آفتابی بمیری 
بسا باز به گونه انعکاس یکی پرتو زاده شوی. 

از میان همه روزها اگر 
روزی برفی بمیری 
بسا باز به گونه کبکی زاده شوی. 

از میان همه روزها اگر 
روزی مه‌آلود بمیری 
بسا باز به گونه دره‌ای روشن زاده شوی. 

اما من چه؟ 
من که این گونه زنده‌ام 
من که این‌گونه زیسته‌ام 
و برای شما 
شعرهای بسیاری سروده‌ام 
بسیار بازآمده، دوباره همچون کردستان زاده شوم.

http://mehran2403.blogfa.com/post-37.aspx

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
https://www.facebook.com/pages/نامه-هایی-به-ری-را/252077911473513

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید