رفتن به محتوای اصلی

فواید و ضررهای فحش و هتاکی!

فواید و ضررهای فحش و هتاکی!

Masoud

کیانوش عزیز

در میان همه کامنت گذارها یک آ دم با حال وجود داره و آنهم مزدک است .

آقا بگذار مزدک حرفش را بزنه . هر کس دوست نداره ، خوب کامنتهاشو نخونه .

بابا جان ، ولتر اندیشمند فرانسوی ، دویست سال پیش در رد و تمسخر مسیحیت و دیگر ادیان حرف هایی زده که

مزدک ما پیش اون خیلی هم مودبه . در مملکتی که بدترین جوکها و توهینها را برای رشتی ها و تورکها میسازند و همه میخندن ، خوب حالا مزدک هم چهار تا فحش به ارازل و اوباش اسلامی بده ، مگه چی میشه ؟

خوبیش اینه که مسلمونهای متعصب و پوست نازک هم یاد میگیرند که مثل رشتی ها و تورکها پوست کلفت بشن .

چرا شما اعتقاد دارید که هیچکس نباید دین و مذهب مردم را نقد کند؟ آن هم نقدی که بر پایه استدلال است ونه شعار و توهین. مگر کاریکه همه پیامبران ادعایی مانند عیسا و محمد میکردند، چه بود؟ آیا آنها هم اعتقادات و دین و ایمان مردم زمان و جامعه خود را نقد نمیکردند؟ آیا عیسا اعتقادات و کردار یهودیان را نقد نمیکرد؟ آیا محمد اعتقادات و دین

بت پرستان مکه را نقد و رد و مسخره نمیکرد؟

چرا دینکاران و دینداران حق دارند که با انتشار میلیونها کتاب و مجله و مقاله مذهبی، میلیونها ساعت پخش برنامه های مذهبی در عبادتگاه ها ، و در زمان ما از طریق رادیو و تلویزیون ،به تبلیغ اندیشه های خود بپردازند ولی مخالفین با انتشار حتا

یک کتاب و ایراد چند سخنرانی باید مورد مواخذه و تهدید و قتل قرار گیرند؟ سرنوشت بیچاره علی دشتی را بیاد آورید .

به گمان من نقد منطقی مذهب و همه هنجارها ی اعتقادی و رفتاری ما ایرانیان، مهمترین وظیفه همه روشنفکران متعهد

است که باید عمومیت یابد تا که عنصر شک و تردید، به همه چیزرا، در مردم پدید آورده و تقویت کند.

همه گرفتاریهای ما ریشه فرهنگی دارد. فرهنگ خود را در همه جزئیات ، باید نقد کرد و تابو ها را باید شکست.

آیدین تبریزی

آقای مسعود عزیز،

حرف خوبی زدید که جوکها ما ترکها و رشتی ها رو پوست کلفت کرده! پس بیایید جوک و طنز بگویید در مورد ادیان. این خیلی با توهین فرق داره. مثلا ولتر مسیحی ها رو مسخره می کرد که چون مریم بدون ازدواج عیسی را بدنیا آورد، مجبور شدند بگویند که این پسر خداست!؟ خوب مزدک هم همین طوری با همین لحن شوخ و طنز بنویسه، یه بار می شه همینطوری با خنده و طنز اعتقادات مقدس نمای مردم رو به شوخی گرفت تا واکنش غیرتی مردم رو خنثی کرد و یا می شه گفت شما مسیحی ها پیامبرتون حرامزاده بود، مریم فاحشه بود... انصاف داشته باشین خیلی فرق هست بین نقد و طنز با توهین آشکار هرچند معنی هردو یکی باشه ولی نتیجه بسیار متفاوته. طنز هم خود هنریه.

مزدک

جناب توکلی شما که سنگها را بسته اید و سگها را رها نموده اید میتوانید بگوید که کجای کامنت این پتیاره زینبی جالب است؟تو که کامنت مرا که در دفاع از خود نوشته ام برمیداری آیا سانسور نیست ؟ کامنتهای یک شلیته و یک پیرمرد حنجرپنجری ویک لمپن قزوین سفر کرده را که مستقیما بمن بعنوان انسانی حقوقی و حقیقی توهین کرده اند پاک که نمی کنید!هیچی بلکه بعنوان کامنت جالب هم می گذارید!آیا این معنی آزادی بیان و عدم سانسور است؟من بارها گفته ام که اعتقادات و ایمان انسانها را به ارزش یک تف هم نمی دانم.وکسی را هم مستقیما مورد اهانت قرار نداده ام الا زمانیکه اهانت کرده اند!اسلام و مقدسات اسلامی ملک خصوصی کسی نیستند.الله اگر قدرت دارد خب احتاجی به ارازل و اوباش اسلامی برای دفاع از خود ندارد واگر ندارد هم که دیگر برده گی و بندگی کردن معنی نمی دهد!در ضمن برداشت من از آیات الهی اینست که می نویسم. اگر اراجیف قران از آن خداست و مقدسند که تفسیر قرانیکه مقدس است که معنی و مفهومی ندارد و اگر نیست هم که مثل هر کتاب دیگر باید هر کسی بتواند آنرا بخواند و تفسیرش کند.

با کمال تاسف این سایت ویروس اسلامی پیدا کرده و گروهی بنام رعایت ادب و این شرو ورها بنفع حرامیان اسلامی باعث بوجود آمدن جو سانسور در این سایت شده اند.نگاه کنید به این کامنتهایی که با نوشته های ضد اسلامی با پرویی هر چه که لایق خود می دانند آزادانه می نویسند.شما نوشته اید که با کامنتهای پر از فحش حرامیان اسلامی چکار کنید.چرا آنها را نمی گذاری که مثل همین پتیارها هر چه دلشان می خواهد بنویسند؟خب منهم به تک تک آنها پاسخ خواهم داد!

و اما دوستان گرامی مسعود و سیامک و Atta...!زمانیکه ارازل و اوباش اسلامی دسته دسته بهترین و رشید ترین فرزندان ایران زمین را به سلاخ خانه می بردند و می برند ودر زیر شدید ترین شکنجه های غیر انسانی و با لگد و مشت و فحش و ناسزاهایی که لایق خود و مقدساتشان بود زجر کش می کردند و می کنند همین حرامیانیکه دم از ادب و ایمان و اعتقادات مردم می زنند و می زنند یا چهچه می زدند و می زنند ویا جانماز اب می کشیدند و می کشند و در صف صیغه شدن و صیغه گرفتن قرار می گرفتند و می گیرند تا افسار بندگی الله را توسط مؤمنین(خوکهای پرواری) به گردن بیاویزند!اروپا اگر امروز می تواند صدای مسیحیت را در نطفه خفه کند و ارازل مذهبی را از زندگی عادی مردم به بیرون پرت کند بعلت به لجن کشیدن و لجن مال کردن مقدسات مسیحیت و مذهبی بود.ولی تا زمانیکه روشنفکران اخته و بی مایه و ترسو در ایران اسلام زده دنباله رو توده مردم هستند و به مقدسات و ایمان و عقاید توده که هر لحظه ای میتواند رنگی بخود گیرد و به وحشی ترین وضعی پدیدار شود وهمه چیز را همچون سیل ویران کند احترام بگذارند وضعیت ما همین خواهد بود.چنانچه دراین 30سال نه تنها پیشرفتی نکرده ایم که عقب رفته ایم!ایرج میزاها و عبیدزاکانی ها عشقیها و عارفها...شرمگین از هموطن بودن با ما در قبر نیز آزرده دل از سبقت گرفتن ما از همدیگر در پستی و پلیدی ونوکرصفتی آنهم نه برای انسانهایی که لیاقتش را دارند بلکه برای حرامیان اسلامی که روی جنایتکاران تاریخ را سفید کرده اند!

و اما جناب آیدین!من چندین بار نوشته ام که درست است که شما را منطقی می دانم ولی شما یک پان ترک هستید و مهمترین دغدغه شما زبان مادریت و ترک بودنت ...هست که من بارها اعلام کرده ام که هیچگونه مخالفتی با آن ندارم و دریک جودمکراتیک شاید خود از کسانی باشم که از حق شما دفاع نمایم.شما پان ترکان دودسته اید گروهی که سکولارید که در چون اقلیت هستید مثل دیگر روشنفکران اخته دنباله رو جو هستید و سعی می کنید که از جو موجود بنفع خود ماهی بگیرید که باز هم من شما را محکوم نمی کنم.ولی دسته دوم از ارازل و اوباش اسلامی اند که برای تفرقه و کینه توزی آمده اند و بیشترین کینه را هم با فرهنگ و زبان وتاریخ ما دارند مثل ساوالانها و شیرازیها و هزان ارازل دیگر که از وزارت اطلاعات مستقیما دستور گرفته و تغذیه میشوند!گروهای دیگری هم هستند مثل این کاوه که تخمش باده کرده و بین خدا و مارکس آویزان و نه اینست و نه آن و دنباله رو هر دوگروه و یکی به میخ می زنند و یکی به تخته و هم با شما هستند و هم مخالفتی با حرامیان اسلامی ندارد!دراین بین باید بگویم که شما از همه خطرناکتر هستید چرا که گوسفندی در پوستین گرگید!

کیانوش توکلی

جباب مزدک

من و بیشتر دیگران تا به حال؛ با نظر گاههای شما برخورد کرده اند ؛ بنظرمن بحث با شما بی فایده است چونکه تا کنون به نتیجه ای نرسیده ایم

تم کلیه کامنت های شما علیه مسلمانان ؛ اسلام و محمد بوده است ( مسلمانان را ازال اوباش و پیغمبر آنان را پتدوفیل خوانده ای) و در مقابل مخالفین هم رکیک ترین فحش ها را نثار شما کرده اند اما گردانندگان سایت تا کنون فحش های رکیک نسبت به شما را پاک کرده اند

در کامنت قبلی نوشتم من نه کامنت شما و نه کامنت مخالفین تان را پاک نمی کنم مگر اینکه با هم به توافق برسیدم

بارها برایت نوشتم ؛ لطفا برای پرنسیبهای ما احترام قائل شوید؛ روش شما بسیار تحریک امیز است؛ نقد ازاد است ولی توهین به صاحبان اندیشه ؛ نظر ؛ ایدئولوری ؛ دین و مذهب نا صحیح است وگرنه ما با نقد مشکلی نداریم . بطور مثال شما در کامنت دیروز خود مدیریت سایت را ولایت فقیه و خامنه ای خواندی این البته نظر شماست ولی پاک نشده است.

در ضمن تعداد تیم مدیریت سایت ایران گلوبال باندازه ای است که بخواهد بطور اون لاین بالای سر "کامنت ها "باشد مزدک جان! بگذار روشی که ما در پیش گرفتیم در میان اپوزیسیون سکولار و نیم دمکرات ایران جا باز کند . نگاه کن تا چند وقت پیش معروف ترین سایت های سکولار ها یا بخش نظر نداشتند و اگر هم داشتند 2 زمانه بود و حالا با خوشحالی می بینیم که مثلا سایت اخبارروز هم همین روش ما را در پیش گرفته است بگذار همه سایت های سکولار ایرانی این روش را در پیش بگیرند

آیدین تبریزی

خوانندگان محترم ایران گلوبال،

مزدک توهینهایش را به اشخاص حقیقی پشت آزادی بیان و این ادعا که خدا، پیامبر و امامان اشخاص حقیقی نیستند پنهان می کند. تا موقعی که او از همه کسانی که به آنها توهین کرده و آنها را ترور شخصیت کرده پوزش نخواهد (منهای شخص خودم که معتقدم به من توهین نکرده) من او را تحریم خواهم کرد و به هیچ کامنتش پاسخ نخواهم داد. به همین دلیل هم این کامنت را خطاب به خودش ننوشتم. موارد توهین و ترور شخصیت افراد در همین چند کامنت اخیر:

1) توهین به خانم ساناز الله بداشتی و ترور شخصیتشان به بهانه نامشان. هرکسی آزاد است هر نامی داشته باشد و مزدک حق ندارد به بهانه نام افراد در شناسنامه شان که قبل از تولدشان برایشان انتخاب شده، آنها را ترور شخصیت کند.

2) توهین به خانم مینا امیری که بسیار مودبانه امکان داشتن ناراحتی عصبی را به آقای مزدک گوشزد کرده و پیشاپیش هم خواسته که به دل نگیرد. اگر مزدک ادعا می کند که به هیچ دگمی اعتقاد ندارد چطور ناراحتی روانی را که 30 درصد افراد جامعه به آن مبتلا هستند، یک توهین می داند؟! او هنوز فرق ناراحتی روانی و دیوانگی را نمی داند!؟ وقتی خودش چنین بی تحمل است چگونه ادعای تحمل توهینهای مسلسل وارش از سوی بقیه را دارد؟!

3) توهین به آقای هاشمی کرجی، که تنها از خود مزدک نقل قول کرده البته در قالب طنز.

من کاری به توهینهایش به مذهب ندارم و این استدلالش را پذیرفته فرض می کنم که این مفاهیم مذهبی به کسی تعلق ندارند و کسی حق ندارد از جانب خدا از مزدک شکایت کند، خدایی اگر وجود داشته باشد، نیاز به وکیل و وصی ندارد و مجازات مورد نظرش را در حق مزدک اعمال خواهد کرد. ولی مزدک باید بابت توهینهایش به شخصیتهای حقیقی پوزش بخواهد و تا آن زمانی که اینکار را نکند، من او را تحریم خواهم کرد و از بقیه هم می خواهم که تحریمش کنند و به هیچ کامنتش پاسخ ندهند.

محسن کردی

امروز اسلام سیاسی در کشور ما باعث این سیاهی خانمان برانداز شده است. فرد سیاسی اما، وظیفه ندارد کار و زندگی را زمین گذاشته به دنبال بی دین کردن مردم و یا مبارزه امروز با مسلمان و لابد فردا با زرتشتی و سپس با بودایی در افتد. فرد سیاسی که خود را سکولار میخواند، هیچ دشمنی با دین و عقیده کسی نمی تواند داشته باشد و اعتقاد به سکولاریزم، آزادی بیان، دمکراسی، معنایش فحاشی و بی احترامی به ادیان نیست. عمل و کردار یک فرد سکولار، دفاعی است نه تهاجمی. بدین ترتیب که ما نباید کاری داشته باشیم که مردمان در عزاداری ها به سر وکله خود میزنند اما باید جلوی دست درازی هرکس که بنام دین، هر دینی، و هر ایدئولوژی بخواهد در مخالفت با حقوق بشر قوانین وضع کند بایستیم. یعنی ما با قسمت دخالت دین در دولت مشکل داریم نه با خود دین. هرکجا دین حقوق بشر را زیر پا گذاشت و باعث شد عده ای بنام دین حقوق عده ای دیگر را، از زن و مرد و کودک و تحت هر نامی، ازدواج، قصاص و غیره پایمال کنند باید ایستاد. این کاری است که ترکهای زمان اتاتورک کرده اند بدون آنکه کوچکترین توهینی به دین مردمان بکنند، دست مذهب را از جامعه کوتاه و جامعه را سکولار کردند. ما همینقدر که به چنین وضعیتی دست بیابیم، باید جایزه بزرگی به خودمان بدهیم... مبارزه با مذهب طلب مان. اگر توانستیم جامعه ای بوجود بیاوریم که مردم ما هرکس به دین و عقیده خود بپردازد بدون آنکه بخواهد دین را به حوزه دولت دخالت دهد، میتوانیم به خودمان جایزه بدهیم. این راهی بود که پهلوی ها با شجاعت طی کردند و اگر دشمنی "روشنفکران" نبود، این راه تا امروز بیش از پیش طی شده بود

مزدک

توکلی گرامی با درود!این شد حرف درست !من که خودت دیدی در اوایل اگر کسانی فحش هم میدادند من با آنها برخورد می کردم!بنابراین احتیاج به کسی که ناموسم را بپاید ندارم!من به اشخاص توهین نمی کنم ولی اسلام و مقدساتش را تا انجا که بتوانم به لجن خواهم کشید.آگر کسی هم برخورد شخصی کند جواب خواهم داد!

اما جناب آیدین!من آغاز گر برخورد فردی با کسی نبوده ام و تنها به کسانیکه به من توهین کرده اند جواب داده ام.اما راجع به اسم ساناز دوست دارم یک جو جریت بخرج دهی و انچه رامن نوشته ام با خود تکرار کنی!ساناز یک اسم ترکیست و از نظر من (چون من ترکی نمی دانم) یکی از زیبا ترین نامهای ترکیست!چرا کسی اونو آلوده کند؟مگر من حرف بدی زده ام من گفته ام که اگر کسی با این رژیم برای ازادی زنان مبارزه می کند باید از نام خود شروع کند تا مردم باورش کنند.تو نمی توانی هم نماز بخوانی و جاناز آب بکشی وهم از دست الله و محمدو وارازل و اوباش اسلامی شکایت کنی!این یعنی توهم داشتن و دورویی کردن!

جناب توکلی گرامی!پرنسیب شما اینست :

مطالبی که حاوی فحش و توهين به ديگران باشند , حذف می شود .

نه آنچه دیشب کسی بنام خانم افشاری می نویسد!من تنها به مقایسه آنها اقدام کردم و آن کامنت را گذاشتم.ولی شما بدون جواب دادن بمن شروع به گذاشتن کامنت های برگزیده کردید.دوست من همانطوریکه قبلا نوشته اید آزادی بیان ساده نیست و ما همه باید بهای آنرا بپردازیم بنابراین من به سهم خود هیچ ناراحت نمی شوم اگر هزاران توهین هم بشنوم.من انتقاد و توهین به عقاید و ایمان انسانها را مجاز می دانم و انتظاری هم ندارم که کسی به عقایدم احترام بگذارد.ولی در عین حال به انسانها احترام می گذارم و از حقوق شان نه بعنوان مسلمان و ترک و فارس و ...در حد توانم دفاع می کنم.من به جرات میتوانم بگویم تنها کسی بوده ام که مثلا اصلا در دعوای ترک و فارس وارد نشده ام و توهینی به ترکان یا زبان ترکی نکرده ام.ولی به پان ترکها بعنوان کسانیکه باعث کینه و دشمنی بین مردم می شوند بشدت ترین وجهی حمله می کنم.

محسن کردی

گفت... عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو! میدانم که اگر این سخنان را بگویم پیراهن عثمان برایم درست میکنند اما..... ما که رسوای جهانیم و از این "رسواییها" باک مان نیست؛

هرچه به عمر جمهوری اسلامی افزوده شود، مردم ما بی دین تر میشوند و یا بیشتر به سکولاریزم و عدم دخالت دین در سیاست معتقد میشوند. هنر دیگر می در این است که مردم ما، قدر عافیت را از این پس خواهند دانست و قدم را با احتیاط بر خواهند داشت. نقطه قضاوت مردم تنها به چند واقعه نیست بلکه آنها بد و خوب سالها را در ترازو ریخته و تصمیم می گیرند. از همینروست که معتقدم، در فردای پس از جمهوری اسلامی، در ایران دوباره سلطنت با تغییراتی عمده برقرار خواهد شد. بدین ترتیب که هرچه مخالفان سلطنت از ساواک و شکنجه و غارت اموال و سایر تهمت ها بگویند، مردم به منافع خود می نگرند. تجربه و تاریخ معاصر را توی ترازو میریزند و به نفع شان بیشتر از حتا "موارد نقض حقوق بشر" در رژیم پیشین مینگرند. بدین ترتیب که، امروز همه ایرانیان پی برده اند که مطالبات منتقدین رژیم شاه، مطالبات مردم نبوده است بکله مطالبات عده ای دشمن رژیم بوده است. این که این دشمنان رژیم پیشین مطالبات خود را مطالبات مردم بدانند نظر آنهاست. سوسیالیزم و مشی چریکی نظر آنها بود. مشی رسیدن به آزادی بیان و آزادی رسانه ها به قیمت از میان رفتن رژیم پیشین، و با توجه به نتایج اش، امروز مورد تایید مردم نیست. یعنی همان مردمان راه پیشین خود را تایید نمی کنند.

به نظر من، پهلوی ها در ترازوی تاریخ معاصر، کفه خدمت شان به جامعه ما بسیار سنگین است. آنها که منتقدان دوآتشه و کینه ورز به پهلوی ها هستند، منطقی نمی اندیشند. پاسخ این مدعا را همه ما روز رفراندم یا روز تشکیل مجلس موسسان خواهیم گرفت. حاصل چنین روندی یا نظام پادشاهی خواهد بود و یا اگر هم نظام جمهوری در ایران برقرار شود، باز با تفاوت آرای بسیار اندکی خواهد بود.

ادامه نظام پادشاهی در ایران، معنایش ادامه راه ایران سکولار، و با توجه به توسعه و احساس مسئولیت مردمان و جامعه ما، معنای دیگرش برقراری آزادیهای سیاسی و احترام به حقوق بشر خواهد بود. سایر نظام ها و ایده ها، تازه میخواهند بیایند و همه چیز را خراب کرده و از نو به روش خودشان بسازند. اما در نظام سلطنتی، پروژه سازندگی در ایران فردا آماده است، فقط باید راهش را ادامه داد و نیازی به هیچ تخریبی نیست. نظام پادشاهی محیط آشتی ملی خواهد بود.

مردم ما یک عادت عجیب دیگری هم دارند و آن لج کردن شان است. شاید میخواهند در ضمیرناخودآگاه شان در جامعه "عدالت" ویا "تناسب" برقرار کنند. زمان شاه، در جریان انقلاب، زنها داوطلبانه روسری به سر کشیدند و در زمان جمهوری اسلامی، 29 سال است که با تمام قوا و تا جایی که زورشان رسیده است تلاش داشته اند ضد حجاب اسلامی رفتار کنند؛ پوشیدن مانتو کوتاه، آرایش کردنهای غلیظ، بیرون ریختن موها تا حد ممکن از زیر روسری، و مثل همین فیلمها، بی روسری بیرون زدن. فردا که ترسها بیشتر و بیشتر میریزد (وقت ضرورت چو نماند گریز.. دست بگیرد لب شمشیر تیر)، وقتی که به درست یا به تلقین مردم، حتا ثروتمندان احساس باختن و از دست دادن زندگی و جوانی شان را میکنند، دور از ذهن نخواهد بود که با همین بی حجابی به جنگ رژیم بروند. قبلا هم نوشته ام؛ برای هر یک مجرمی که نظام بگیرد، نیاز به پنج نفر پرسنل برای رسیدگی به کارش هست. اگر هزاران بی حجاب از خانه بیرون بیاید، رژیم هرگز و هرگز نمی تواند جامعه را جمع و جور کند و عقب خواهد نشست. و باز به نظر من،.. پس از جمهوری اسلامی، و پس از مدتی زیاده روی در آزادیها به صورت بی بندوباری، مردم دوباره به حالت طبیعی خود باز خواهد گشت. یعنی پیروی از مد روز که چه بسا با کمترین آرایش یا بدون آرایش باشد.

هرمس

فحش و ناسزا گفتن در ذیل آزادی بیان قرار نمی گیرد. بلکه ضد آن هم هست. چون پیامدهایی دارد که همه به تحدید آزادی منجر می شود.درضمن، مراد ما از جدل و بحث چیست؟ آیا با ناسزا و توهین باعث می شویم که دیگری بیشتر و بهتر به سخنان ما گوش دهد و رغبت پیدا کند با ما وارد گفتگو شود؟ یا این که آن هم شروع به فحش و ناسزا دهد و فضا را مسموم و آلوده کند؟ ما از این چه طرفی می بندیم که این همه پایفشاری می کنیم بر این که مایلم فحش و ناسزا بدهم و آن را هم عین آزادی بدانم! آزادی هم بی قید و مرز نیست. آزادی بی قید و مرز اصلا آزادی نیست. ضد-آزادی است. در همین جوامع مدرن معاصر هم آزادی در تقابل با منافع ملی یا همگانی قرار دارد و منافع همگانی ما در همین حوزه عمومی کوچک ما، یعنی در ایران گلوبال، حکم می کند که نیآلودن این فضا را به ناسزا و تهمت و هتاکی بر آزادی بی قید و بند بیان ترجیح دهیم. اطلاق سانسور بر این کار، بی انصافی است. آزادی برای آزادی لازم است ازطریق گفتگوی جمعی تأمل کند آزادی عبارت از چی نیست؟ این که آزادی چی هست، در اصل خود یک تناقض و پارادخش است. به همین جهت، از نظر من، اگر از جنبه کاربردی هم نگاه کنیم، سرباز زدن از کاربرد ناسزا و هتاکی به نفع آزادی و تناوری سپهر عمومی ما است. بی تردید با هم توافق داریم که نقد با ناسزا فرق دارد.

Atta

کامنت زیر رامدتی قبل در پاسخ ایدین تبریزی نوشتم.تا بحال واکنشی درقبال توهین های پان ترکها به دیگران از مسئولین سایت ندیده ایم. بعضی کلمات همانهایی است که مزدک استفاده میکند مال مزدک فقط توهین است؟ کسی که مخالفین خود مستقیما تهدید به مرگ میکند, هرچه میخواهدهرچه میخواهد در این سایت مینویسد ولی دیگران خیر

"اینجا همانطور که گفتیداینجا محلی برای تبادل نظرو دوباره اندیشیدن در مورد مسائل و مشکلاتمان است و هرچه می کشیم از تعطیل شدن عقل و تفکر و رواج هوچی گری است.اما به تعدادی از نوشته های خودت و عمده ترشحات پانترکیست چند چهره ونام سبلان نگاهی بکن (فحاش وبد دهن,لمپنیسم واراذل واوباشیگری,حماقت اپوزیسیون ارتجاعی,احمق های,باوقاحت,نژاد پرستان,شونیسم فارس,لهجه ای از عربی, وسایر توهین ها به غیرترکها). شما چرند گویی وهوچیگری را شروع کرده ودر زمان واکنش سنگین دیگران,مدتی غیبتان زده و بعد ظاهر مظلوم ومنطقی نشان میدهید و ننه من غریبم در می اورید. اگر مقالات غیرتوهین امیز وغیرتحریک کننده مانند همین مقاله بنویسید,کسی را با شما کاری نیست"

http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2&news-id=45063&nid=autor

محسن کردی

جناب قندچی، فرض بسیار عجیبی بود. اما بر فرض که واقعیت هم باشد، باز فحش دادن و توهین چیزی را حل نمی کند. باید مردم را آگاه کرد و با تشکیل تشکلها و مبارزات مدنی جلوی تجاوز را گرفت اگرنه مثل پیرزن ها فحش و لعنت که چیزی را حل نمکی کند. هنر یک سیاستمدار، گرفتن دین مردم از آنها نیست بلکه جلوگیری از دخالت دین در امور مدنی مردم است. سیاستمدار تنها با این قسمتش است که کار دارد و این کار با هرچه حل بشود؛ گفتگو، مبارزه، وضع قانون، اما مسلما با فحش حل نمی شود. در جوامع غربی کسی به دین دیگری فحش نمی دهد. کشیدن کاریکاتورهای محمد یک استثناء است و بخاطر تاکید بر آزادی بیان است. برخلاف نظر و عمل برخی دوستان، این گونه نیست که مردم غرب کار و زندگی شان را بگذارند و بخاطر تاکید بر آزادی بیان شب و روز به اسلام فحش بدهند و کاریکاتور محمد را بکشند. "روشنفکر" ایرانی معمولا آنچه ندارد حس مسئولیت در قبال مردم کشورش است. مردم باید آنگونه بیاندیشند که او صحیح میداند اگر نه مردم نیستند. در حالیکه هنر سیاستمدار در این است که محیطی فراهم آورید که در آن، پیروان تمامی آیین ها بتوانند بدون تعرض به هم و بدون آنکه تعرضی به خود آنها بشود، در کنار هم زندگی کنند.

یک روشنفکر، تنها متعلق به مردم ضد دین نیست بلکه وظیفه دارد در راه بوجود آوردن شرایط زندگی مناسبی برای مردم از هر عقیده ای را فراهم آورد بطوری که هم صلح برقرار باشد و هم رضایت همه مردمان.

مزدک

مابالالخره نفهمیدیم که اصلمون خراب بوده یا از بچه گی دچار مشکل شده ایم و حالا روانی شده ایم!خانم امیری میشه تکلیف مارا روشن کنید؟اگر اصلمون خرابه که دوا ودرمان و گفتار درمانی معالجه که سما تجویز کرده اید کلی پول روی دست ما میگذارد بدون نتیجه!

آیدین تبریزی

آقای Atta

اولا شوونیسم، نژادپرستی ... هم مثل پان ترکیسم و پان فارسیسم یک اندیشه است و نقد آن توهین نیست. ثانیا من هیچ شخصیت حقیقی را مستقیما شوونیست، نژادپرست، بددهن، احمق... ننامیده ام و باید برای حرفتان مدرک ارائه کنید در غیر اینصورت این ادعای شما مصداق تهمت است. در مورد لهجه عربی، این شما بودید که آن نقل قول قدیمی مرا اینجا تکرار کرده بودید و من آنرا اینجا ننوشته بودم. البته من توضیح دادم که آن حرف نادرست را از یک شخص دیگر نقل کرده بودم ولی در هر حال لهجه عربی بودن اصلا هم توهین نیست! این یک اظهار نظر اشتباه است. شما تفاوت بین اشتباه با توهین را نمی دانید؟!

Atta

اقای تبریزی

1-کامنت را درست بخوانید.در ان دقیقااز یکی ازافراد نامبرده شده است نه فقط شما

2- شما خود رابهکوچه علی چپ نزنید,شوونیسم، نژادپرستی تنها اندیشه نیست بلکه دشنام به مخالفان نیز هست. در بسیاری از کشورها برای اطلاق این کلماتی مانندنژادپرست در صورت عدم اثبات مجازات وجود دارد. بنا براین انچه شما اندیشه مینامید جرم وتوهین نیز هست.

3-در ارشیو سایت ذیل مقالات شما مراجع مورد نظرتان وجود دارد

آیدین تبریزی

آقای Atta

اگر نتوانید موردی را نشان دهید که من مستقیا یک شخص حقیقی را نژادپرست یا شوونیست نامیده ام یا توهین کرده ام باید از خوانندگان بخاطر دروغ پردازی عذر خواهی کنید. من منتظرم تا یک مقاله یا کامنت کامل مرا با لینک آن اینجا بگذارید یا از خوانندگان پوزش بخواهید.

طفره نروید. من گفتم یک کامنت یا پاراگراف کامل از نوشته های مرا بیاورید. در مورد عنوان مقاله پاسخ به آقای کرمی هم نوشته ام : "چهره عریان شوونیسم و نژادپرستی آریایی در "نوشته" آقای ناصر کرمی "

یعنی نوشته آقای کرمی را مصداق شوونیسم و نژادپرستی آریایی دانسته ام و دلایل هم در مقاله آمده و شخص آقای کرمی را شوونیست یا نژادپرست نخوانده ام. هرچند حتی اگر هم می خواندم باز توهین نبود مگر شما مرا پان تورکیست نمی نامید؟ اما باز با تاکید می گویم حتی آقای کرمی را هم نژادپرست نخوانده ام و نوشته اش را نژادپرستانه دانسته ام. یا باید مدرک ارائه کنید یا از خوانندگان پوزش بخواهید.

اگر شجاعت پوزش خواستن ندارید لااقل سکوت کنید. من نگفته ام آقای نوری علا نژادپرست است و عقایدش را نژادپرستانه دانسته ام این هم دلیلش:

"ولی نکته ای که کینه عمیق آقای نوری علا را برملا می کند همین جمله است که می گوید: "کدام فارسی زبانی است که، به صرف آنکه نه به زبان عربی و نه به زبان ترکی که به زبان فارسی حرف می زند، بتواند مدعی شود که در دور دست تاريخ مادر آريائی اش به دست هيچ عرب مسلمان يا ترک و مغول بعداً مسلمان شده ای گرفتار نيامده و او فرزند تجاوز آنان به چنان مادری نيست" گوبا ایشان حتی در تصورشان هم نمی گنجد که اختلاط نژادی بین عربها و ترکها و فارسها در طول تاریخ با ازدواجهای از روی عشق و علاقه انجام شده باشد و هرچه بوده تجاوز عربها و ترکها به مادر فارس ها بوده است!؟ هرچند من از بازنویسی این جمله نژادپرستانه هم شرمگینم اما برای درمان درد تنفر از بیگانگان که در اعماق ذهن عده ای مدعی روشنفکری نفوذ کرده، چاره ای جز رک گویی وجود ندارد."

شما می خواهید کلمات نژادپرستی، وقاحت، حماقت ... را به عنوان یک مفهوم برای من ممنوع کنید؟! چگونه می شود بدون این کلمات مفهوم را رساند و عقاید متناظر با این کلمات را نقد کرد؟! توهین آنجاست که یک شخص حقیقی را به یکی از این مفاهیم متهم کرد که در آن صورت یا باید آنرا اثبات کرد یا اعاده حیثیت کرد.

ساوالان

گویند در روزگاران قدیم آسیابانی بود که اجرت آرد کردن گندمهای مراجعین را قبل از ورود به داخل آسیاب میگرفت و سپس اجازه ورود به محوطه را می داد . تا عزرائیل از راه رسید و اعلام آماده باش نمود ، گریان و نالان روبه فرزند خود کرد و از لعن و نفرین مردم اظهار نگرانی نمود . فرزندش گفت : پدر ، خاطرت آسوده باشد که پسر خلف تو کاری خواهد کرد که بعداز مرگ تو همه مردم برایت طلب مغفرت کنند . پدر پرسید ، این کار چگونه ممکن است ؟ گفت : من اجرت آسیاب کردن را در خروجی ده میگیرم . آنگاه همه خواهند گفت ، در زمان «آن خدابیامرز" لا اقل در ورودی آسیاب اجرت را می گرفتند و حالا وضع بدتر نیز شده است . اکنون حکایت «این خدابیامرز" هم دقیقاً شبیه «آن خدابیامرز" است . اما بعضی ها یا متوجه ماجرا نیستند ، یا مصلحت ایجاب میکند که متوجه نباشند بر اینکه قضیه «خوب" بودن «شاه" و بدتر از آن «نظام شاهنشاهی" نیست ، بقول مرحوم بازرگان ، مردم باران میخواستند (مطالبات مردم) ولی سیل آمد و این بدان معنا نیست که بگوییم خشکسالی از بارندگی بهتر است و مردم اشتباه کردند که باران خواستند . نه دوستان عزیز ، بارندگی خوب است منتها بشرطی که غفلت نکنیم و به سیل ویرانگر تبدیل نشود .

در مورد آقای مزدک ، به گمان من برای یک انسان بدترین مجازات و توهین آنست که با بی اعتنایی عمومی مواجه شود . تاکنون در مورد بد دهنی ایشان ، دوستان مختلف تذکر داده اند ، آقای توکلی بارها تذکر داده اما باحتمال قوی تشخیص خانم مینا امیری درست باشد . بنده در اوائل نسبت به توهین ایشان حساس بودم و یکی دومورد هم واکنش نشان دادم اما بعدها احساس کردم واکنش به ایشان بنوعی توهین به خود انسان است و از آن زمان تاکنون هرگز واکنشی نشان نداده ام . بنظر بنده تنها بی اعتنایی به نظرات ایشان کافی است .

هرمس

این مثال "دختر و تجاوز جمعی در آستانه فصل بهار" حقا که مثال خوبی است برای روشن کردن بحث. باید این عمل را نه تنها محکوم و مذموم شمرد، بلکه قوانینی وضع کرد که اصلا امکان چنین کاری را ندهد. مردم یا ملت یا حتا اکثریت معیار و ملاک تشخیص حقیقت نیست. سوای این که باید دست به روشنگری زد و تاسف خورد بر جامعه ای که به چنین حدی از انحطاط اخلاقی سقوط کرده است که هنجارهای عرفی آن چنین است. اما، حالا فرض کنیم ما هم مقابله به مثل کنیم و زبان به فحش و ناسزا باز کنیم. فحش و ناسزا نقد نیست. فحش و ناسزا است. تأثیری هم نمی گذارد و منجر به تقویت حوزه عمومی هم که حوزه بحث و جدل است نمی شود. بحث نقد نظری و اخلاقی و داوری اخلاقی و جدال ارزش ها شایسته است ادامه پیدا کند. من می فهمم که شاید این صفحه اظهارنظر را بهتر است به عنوان پاتوقی قلمداد کرد که ما همگی "خودمانی" می شویم و سخن به گشاده دستی می گوئیم. به هرحال فرق است میان کسی که فرض کنید سیاستمدار است و در پاتوق خود و دوستانش به گونه دیگری حرف می زند تا در حوزه عمومی. در برلن رستورانی است که پاتوق نمایندگان مجلس آلمان است و نمایندگان در آن جا جمع می شوند و در فضای دیگری با هم حرف می زنند. و از شما چه پنهان، که این پاتوق خوراک روزنامه نگاران هم هست. اما همه می دانند که مزنه حرف در پاتوق با مزنه حرف در سپهر عمومی فرق دارد. بحث من بر سر بازدهی و کارآیی توهین است و بر این باورم که توهین و ناسزا ربطی به نقد ندارد و تأثیر وارونه دارد. نقد عرف های یک جامعه، حتا همین عرف! اگر عرف باشد!! از مجرای توهین راه به جایی نمی برد.

آزادی بیان مترادف با ناسزا گفتن و فحش دادن نیست، مترادف نقد است. حتا اگر بحث بر سر تجاوز عمومی به یک دختر باشد. از یاد هم نبریم که بحث این کاریکاتورها هم همه بر بستر اسلام هراسی اروپا دارد صورت می گیرد.آیا کسی می تواند، به قول ژیژک، در کشورهای مهد آزادی بگوید برای مثال آنا فرانک با هیتلر همبستر شده است؟؟ جواب واضح است: نه!! آیا این سانسور است؟ آیا این پایمال کردن آزادی است؟ ناسزا و فحش درواقع خشونت کلامی است. خشونت در زبان سرآغاز خشونت در عمل است. و این پسندیده نیست که گفت: ای آقا! مدارا با چه کسی؟ با کسانی که به خاطر یک کاریکاتور به خیابان می ریزند و سر می برند!" پاسخ آری است. در نهایت، قصد من از ناسزا چیست؟ چرا لازم می دانم به جای نقد ناسزا بگویم؟ آیا روشنگری از مجرای هتاکی پسندیده است؟ گفته می شود آیا این سبب نمی شود که حوزه نقد و آزاداندیشی و آزادی به خطر بیفتد و پرسشگری به پایان رسد؟ نه! ناسزا خود پایان هر آزاداندیشی و پرسشگری است. زیرا پرهیز از این کار یاری رساندن به شکلگیری محیط سالم برای بحث و جدل است. مثال خوب "دختر و تجاوز جمعی در آغاز فصل بهار" یک نکته دیگر هم در خود دارد. آیا این عرف است یا امر قدسی است؟ باورها را باید نقد کرد،اما توهین به مقدسات و اعتقادات روا نیست. در همین آلمان زمانی یک خبرنگاری به موی سر گرهارد شرودر بند کرده بود و بارها نوشت که شرودر موهایش را رنگ می کند. شرودر از طریق وکیل خود کاری کرد که آن خبرنگار ممنوع شد که دیگر از این گزارش ها بنویسد. آیا آزادی محدود شد؟

یک نکته هم در باره مقدسات بگویم تا سوءتفاهم پیش نیاید. هر چیزی حتا در دین هم مقدس نیست. آئین های دینی و فقه و امورات عرضی ربطی به گوهر دینی ندارد. نگاه کنید به نقد اخیر سروش درباره اینکه پیامبر اسلام مولف وحی است و چه غوغایی بر پا شده است و حتا کارگردانی مانند مجید مجیدی، که فیلم هایش همه درباره معنویت است، حکم به کافر بودن سروش داده است!! این نقد به طرز قیاس ناپذیری بر هر فحش و ناسزایی ارزش دارد زیرا بحث می آفریند و روشنگری یعنی بحث آفرینی از گذر آشنازدایی از امر باصطلاح آشنا. کوتاه کنم: آدمیان را نمی توان از طریق فحش و ناسزا و هتاکی به اندیشه وا داشت. کار ما، اگر وظیفه ای در کار باشد، همین است که دیگران را که مانند ما نمی اندیشند و ناهمزمان می نمایند، به جدل بکشانیم ازطریق نقد بی محابا اما با رعایت ادب. سپاس

آرش جان

بحث حذف نیست. داریم تبادل نظر می کنیم درباره موضوع فواید و ضررهای فحش و هتاکی. همین. نه اشعار ایرج را باید حذف کرد نه اشعار عبید را، بلکه باید هر دو را از دید روان شناسی و جامعه شناسی و متن شناسی و غیره مطالعه کرد. بالاخص عبید، که به خاطر موش و گربه اش پاک نادیده گرفته شده است که چه اندیشمند بزرگی بوده و به صراحت بر روی تقدم جسم بر روح دست نهاده است و سراپا جسم گرا بوده است. اما ما چنان در گیرودار آن بخش های اندیشه او هستیم که به ناحق نام هزل نام گرفته اند.

بله، من هم موافقم که خویشتنداری باید ملکه ذهن دینداران باشد. چون هم بر مسند قدرت هستند و هم خود را دیندار می نامند و از اولین شعائر دینی گویا همین رعایت بهداشت در کلام است. اما این خیابان یک طرفه نیست. من از پاتوق حرف زدم و این بخش اظهارنظر همان پاتوق است و دوستان در این پاتوق راحت حرف دلشان را می زنند. حالا اگر می خواهند فحش بدهند، بدهند. اما من هم می گویم این کار جز دق دل خالی کردن نیست و کمکی هم به شکلگیری بحث سازنده نمی کند و تازه سبب می شود که با متشنج شدن، بحث از مسیر منحرف شود و حواشی جای متن را بگیرند.

کیانوش توکلی

دوستان گرامی

جناب سیامک ایرانی ؛ مستشار و...

من واقعا فرصت ندارم وگرنه در ارشیو کلیه کامنت ها از یک سال پیش تا کنون همه ارشیوشده است ؛ می شود در اورد موضوع فقط "حرامیان اسلامی و ارزال و اوباش و نقد مقدسالت نیست"

در زیر چند تا از کامنت های مزدک را کپی کرده ام با هم دقیق بخوانیم

کامنت زیر را چند روز پیش مردک نوشته است :

ما از اسلام و اسلامیان متنفریم و حتی اگر حق هم با مسلمان باشد ما میدانیم که انها نا حقند."!

دیروز من فقط کامنتی که داریوش همایون را جز ارزال اوباش اسلامی خواند؛ را پاک کردم و دوست دیگری یک کامنت دیگر مزدک که بنظرش توهین بود را پاک کرد برایش نوشتم لطفا کامنت های مزدک را پاک نکن بینیم

چند هفته پیش مزدک با کلمات توهین امیز علیه خانم راشل رزگریان شهروند اسرائیلی_ ایرانی تبار نوشته بود خانم جفنگ نگوئید ایا ایشان که از جور وظلم ارزال و اوباش اسلامی به اسرائیل پناه برده هم ارزال و اوباش اسلامی هستند

جناب مستشار ایا بنظر شما این " گل بنفش " است که اگر حق هم با مسلمانان باشدباز انان نا حق اند

جناب سیامک ایرانی کجا من به کراه رفته ام ؟ مگر من بارها نگفته ام هیج چیز در این سایت مقدس نیست ولی برخورد انتقادی با لجن کشیدن فرق دارد هیج فکر کرده اید چرا کایکاتورهای محمد در امریکا ممنوع و در اورپا ازاد است ؟ موضوع مهم تر از این کامنت هاست

جناب آرش گرگین

دیشب چنان تب و لرزی گرفتم و بزورتونستم اخرین کامنت را بنویسم و حالا یک خورده ای جون گرفتم می تونم بنویسم

درست می گویی مزدک به خیلی ها فحش داد که من پاکش نکردم ولی واقیعت این است تا 2 ماه پیش مدیریت ایران گلوبال فقط 2 نفر بودیم یکی عمدتا کارهای فنی را انجام می داد و منهم بیشتر مطلب می گذاشتم و لی خوشبختانه اکنون تعدادی از نویسندگان سایت به جمع مدیریت سایت پیوسته اند بنابریان من" خط بازی" نکردم بلکه وقت و فرصت کافی نداشتم

از سوی دیگر واقیعت تاریخی نشان می دهد که فاشیست ها از یهودیان نفرت داشتند و شعارشان این بود که" یهودیان اگر حق هم داشته باشند باز نا حقند" حالا بجای یهویدان بگذار "حرامیان اسلامی " ایا این نطفه یک فکر نژاد پرستانه نیست ؟! من مزدک را انسان با تجربه و دارای طالاعات و توان بالایی می دانم ولی فکر ور فتارش نسبت به مسلمانان

را نادرست می دانم

مزدک

پس از انقلاب هر توده ای و یا کسانی را که به تبعید رفته بودند و یا بنحوی حارج از ایران زیاد زندگی کرده بودند می دیدی شروع به آه و ناله و گریه وعمر برباد رفته ...میکرد.ومن باور دارم که یکی از مسایلی که باعث شد تا حزب توده و پس از آن اکثریت به پشتیبانان حرامیان اسلامی بر خیزند همین حس تحقیر و دربدری و غریبی و بی وطنی بود هر چند که در تیوری اینها خود را جهان وطنی می دانستند.حالا این سرگذشت محسن خانهاست.متاسفانه زیاد در خارج ماندن برای کسانیکه در عمل به انسانها و جوامع انسانی باوری ندارند و فرصت طلبانه می خواهند از هر غوغایی نفعی ببرند سرانجامی جز فسیل شدن و پوسیدن و در راه حزب توده و سرانجام اسلامیان قرار گرفتن ره بجایی نمی برد!من بارها گفته ام که برای یک جامعه دمکراتیک و سکولار و انسان و داد(قانون+عدالت+حق)محور مبارزه می کنم و برای من جان و زندگی و خرد انسانی مقدسند وانسان و طبیعت و خدا را هم گوهر میدانم و به حقیقتی مطلق اعتقادی ندارم!بنا براین خارج از این چهار چوب هیچ چیزی مقدس نیست و هدفم هم به لجن کشیدن اسلام و مقدسات اسلامی است!بنده نه مثل هرمس خان فیلسوفم و نه مثل محسن خان سیاست باز!انسانی عادی و پاپتی و بقول عشقی کلاه نمدی!

در جواب دیگران هم که مارا در خط ارازل و اوباش اسلامی خوانند و یا می خوانند به این شعر میرزازاده عشقی قناعت می کنم.

گفته بودی عارف و عشقی دوبدخواه وطن... بقیه را خود میتوانید پیدا کنید چون من به این فحشهای ناموسی اعتقادی مثل شما مسلمانان ندارم ناموسم میان لنگ زنم و دخترم و مادرم و خواهرم... نیست بلکه آنها انسانهای آزاد و شریفی هستند مثل خواهر و مادر و زن ...شما!

ما نی

جناب مزدک باسلام وخسته نباشید

شماازچندهفته پیش شروع به دادن شعارجدید"قانون+عدالت+حق"نموده اید،ازآنجائیکه هرسه کلمهِ ی قانون،عدالت وحق

سه مفهوم وسیع وگسترده عربی هستند،لطف کنید برداشت خودراازاین سه مفهوم عربی بیان دارید.همچنانکه میدانیم ترجمه ی لغات خارجی متفاوت بوده واین لغات چه بسا درزبان اصلی خود یعنی عربی غیرازآن چیزی باشد که ما استفاده میکنیم ویا بکارمیبریم. باتشکر

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید