مجله گاردین می نویسد: 25 سال پیش دیسنی فیلمی بر اساس قصه نویسنده معروف دانمارکی بنام آندرسن هانس كريستين (Hans Christian Andersen) بنام پری دریایی ساخته بود. فیلم که در سال 89 ساخته شده بود به شکل کارتونی به نمایش در آمده بود که بر اساس داستانی که عشق پری دریایی به ولیعهد بود و در پایان قربانی می شود، با این وجود دیسنی پایان فیلم را برخلاف قصه با خوشی به پایان می رساند.در فیلم جدید براساس داستان واقعی قصه پری دریایی ساخته شد ه است که پایان غم انگیزی دارد.
نویسنده فیلمنامه خانم Abi Morgen است که فیلم نامه جدید را براساس داستان واقعی نوشته است. او می گوید که داستان در واقع بسیار زیبا،منحصر به فرد ودردناک است که ما مجبوریم به همان شکلی که نویسنده قصه آن را به پایان می برد را حفظ نمائیمفیلم جدید live-action film است به این معنی که فیگورهای فیلم مخلوطی از کارتون وهنر پیشه واقعی است . خانم Sofia Coppola امریکایی این فیلم را کاردگردانی کرده است.
هانس كريستين آندرسن پدیدآورنده 210 داستان و افسانه پریان، 800 قطعه شعر و 6 رمان است. آثار او بارها در سراسر جهان ترجمه و تصویرگری شده است. برخی ديگر از داستانهای اندرسن كه به فارسي نيز ترجمه شده است عبارتند از:"پری دریایی"، "هزار دستان"، "بلبل"، "قصهها"، "باغ بهشت"، "داستانهای دلپذیر"، "صندوق پرنده"، "فندک جادو"، "شاهزاده خانم"، "نخود و داستانهای دیگر"، "دختر دریا"، "قوهای وحشی" و "عروس گلها".
شایان ذکر است که همین مجسمه کوچک « پری دریایی» که در یکی از سواحل شهر کپنهاک واقع است منبع در آمد بیکرانی برای کشور دانمارک مبدل شده است که سالانه صد ها هزار توریست را به خود جلب می کند و توریستها با انداختن عکسی با مجسمه سنگی پری دریایی خوشحال از سفر خود به خانه باز می گردند
آندرسن هانس كريستين (Hans Christian Andersen)
معرفی
آندرسن شاعر، قصه پرداز و نمایش نویس دانمارکی در دوم آوریل 1805 در کلبه محقری در جزیره فیونی دانمارک از پدری کفش دوز و بسیار تهیدست و مادري خرافی متولد گردید. هانس یازده ساله بود كه پدرش وفات یافت و ناچار مادرش با انجام دادن كارهاي مختلف چون رختشويی و ظرفشويی زندگی خود را تامين مینمود.1 هانس ناگزیر تحصیل را رها کرد و به تلاش برای معیشت پرداخت. لیکن نتوانست موفقیتی به دست آورد و به ناچار با عشقی شگفت آور که به آموختن داشت به مدرسه مخصوص بینوایان و یتیمان رفت، در حالی که به جز مطالعه، به حرفه تئاتر نیز علاقه وافری داشت. هانس چهارده ساله به صورت ولگردی و بی خانمان به کپنهاک پایتخت کشور خود قدم نهاد. روزهای اول برای تحصیل معاش به آوازه خوانی در کوچه و خيابان پرداخت و پس از چندی توانست کار بی ارزشی در یکی از تئاترها بیابد، اما پس از مدتي او را اخراج نمودند. هانس بار دیگر سرگردان کوچه ها شد تا آنكه با چند تن از هنرمندان سرشناس عصر خویش آشنا شد و توانست در تئاتر سلطنتی راه پیدا کند. در 1828 به دریافت دیپلم نایل گرديد و توانست در دانشگاه کپنهاک به ادامه تحصیل بپردازد. 2
هانس اولین مجموعه شعرش را كه می توان ترانه های رنج بار تنهایی، گرسنگی و دربه دری نام نهاد و آن را در سن 22 تا 25 سالگی تنظیم و با نام "سفری پیاده از کانال هولمن تا شرق آماگار" نام داشت، منتشر نمود. این ترانه ها به حدی بر هنردوستان مقبول افتاد که فردریک ششم برای وی یک مقرری قابل توجه تعیین و از این زمان زندگی هانس به طور کلی تغییر کرد و او توانست بدون بیم از گرسنگی و رنج فردا، به کارهای ادبی بپردازد و حتی با مسافرت به ممالک اروپایی (کشورهای ایتالیا، فرانسه، سویس و آلمان) مردم را بیشتر بشناسد و با طبیعت و روحیات آن ها بیش از پیش آشنا شود. ره آورد این سفر دو ساله افسانه ها و داستان های دلکشی است که در مجموعه ای به نام "افسانه ها و سرگذشت ها" منتشر شد. تکنیک ساده، لحن بی پیرایه و خالی از قید اشعار، توانست هانس را به عنوان یک نویسنده بزرگ و آثار او را شاهکاری برای مطالعه بزرگسالان و کودکان تمام اروپا معرفی کند. آندرسن پس از چندی داستان دیگری به نام "ویلون نواز تنها" و نیز پس از چند ماه داستان دیگری به نام "بدیهه سرا" منتشر نمود.
آندرسن درآن زمان نویسنده ای مقتدر بود که همه مردم به وی علاقه داشتند و حتی به شدت مورد توجه دربار بود. يكي از امتيازات خاص اين نويسنده اين بود كه به خوبی نظام های مختلف طبقاتِ را مي شناخت و بي كينه و با دوستِ به بررسی احوال اشخاص در هر مقام كه بودند، می پرداخت. 3 این موفقیت ها و شهرت اعجاب آور او، منتقدین و نویسندگانی را که سال ها خون دل خورده و در مکاتب مختلف طبع آزموده بودند به شدت عصبانی کرد تا آنجا که هر روز مقاله ای علیه وی منتشر می شد. آندرسن که تصور می کرد بزرگترین حامیان وی هنرمندان و منتقدین خواهند بود، از احساس کینه و دشمنی این گروه به شدت آزرده شد. ناچار از وطن خویش مسافرت کرد و در هر کشور اروپایی مدتی اقامت نمود. افسانه های او به سرعت مشهور شد و با آن که آندرسن خود به آنها علاقه ای نشان نمی داد به تکمیل افسانه هایش پرداخت و نخستین جلد آن ها را با بخش هایی که در سال های 1836 و 1837 انتشار داده بود، تکمیل کرد و در دسترس همگان نهاد. آندرسن از همان كودكي قيافه اي زشت و كريه داشت و مورد تمسخر همسالان خويش قرار می گرفت. اين تحقير در روحيه او به شدت اثر كرد و بعدها يكي از آثارش به نام "جوجه اردك زشت" را در وصف حال خويش قرار داد. 4
از معروفترین قصههای آندرسن "جوجه اردک زشت"، "پری آبی"، "درخت صنوبر و کفشهای قرمز" است. سرچشمه دستهای از این افسانهها قصههای مردم دانمارک است که آندرسن در کودکی خود آنها را شنیده و با لحنی مستقیم و سبکی آراسته و پاکیزه نقل کرده است، دستهای دیگر از حکایتها از افسانههای قدیمی کشورهای اسکاندیناوی و همچنین از تاریخ اقتباس شده، و تعدادی نیز از منابع ادبی گرفته شده است؛ اما بیشتر آنها مخلوق ذهن آندرسن است که در آنها مایههای جهانی را به قصههای قدیم کشورش افزوده است. قهرمانان اصلی این قصهها از گلها و گیاهان گرفته شده است، مانند قصه "آخرین رؤیای کاج پیر" یا از حیواناتي مانند "قناری کوچک شرور" یا از اشیا مانند "آسیای بادی". آندرسن به شیوه خاص قصهنویسی به همه قهرمانها جان میدهد و انسان گونه به آنها قوه تکلم میبخشد و آنها را مظهری از مردم گمنام میسازد که در زندگی روزمره با واقعیتها روبرو میشوند. "مجموعه قصهها" پیروزمندترین و مردم پسندترین آثار آندرسن است و اگرچه داستان "بدیهه گو" او را به شهرت رساند، "مجموعه قصهها" نام او را جاویدان ساخت و در سراسر جهان، در میان خانوادهها رسوخ داد. پس از آن آندرسن که به شهرت رسیده بود، زندگی خود را در سفر و اقامت در کنار دوستان متنفذی چون شاهان، شاهزادگان و نویسندگان گذراند و هرلحظه دنیای خیال خود را وسعت و غنا بخشید.
هانس كريستين آندرسن پدیدآورنده 210 داستان و افسانه پریان، 800 قطعه شعر و 6 رمان است. آثار او بارها در سراسر جهان ترجمه و تصویرگری شده است. برخی ديگر از داستانهای اندرسن كه به فارسي نيز ترجمه شده است عبارتند از:"پری دریایی"، "هزار دستان"، "بلبل"، "قصهها"، "باغ بهشت"، "داستانهای دلپذیر"، "صندوق پرنده"، "فندک جادو"، "شاهزاده خانم"، "نخود و داستانهای دیگر"، "دختر دریا"، "قوهای وحشی" و "عروس گلها".
آندرسن در اواخر عمر به میهن خود بازگشت و در اثر حادثه ای سخت مجروح شد و سه سال پس از این تصادف در سال 1875 در گذشت. در مراسم خاکسپاری تجلیل عظیم و بی سابقه ای از وی به عمل آمد و پادشاه دانمارک شخصاً در تشییع جنازه او شرکت کرد. او قبل از مرگش با یک آهنگساز درباره موزیک مراسم تدفینش صحبت کرده بود. آندرسن به اين آهنگساز گفته بود: "بیشتر تشییع کنند گانم کودکند، ضربات موسیقی را برای قدمهای کوچک آنها هماهنگ کن."5
منابع برای مطالعه بيشتر:
1. مهدي يدالهي، اطلاعات عمومي سخن، تهران: انتشارات سخن، چ دوم 1374. ص446.
2. پروير اسدي زاده، اطلاعات عمومي، نشر اشرفي، چ دوم 1346،ص 170.
3. عبدالحسين سعيديان، دايره المعارف ادبي، تهران: اميركبير،چ سوم، 1369. ص221.
4. غلامرضا طباطبايي مجد، دايره المعارف مصور زرين (ج اول). تهران: زرين ، 1374.
5. نويسندگاني كه فراموش نميشوند، خبرگزاري كتاب ايران، کد 77988، (22 مرداد 1389).
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید