رفتن به محتوای اصلی

«جامعه فارسستانی» یا «جامعه تورکستانی» به چه معنی ا ست

«جامعه فارسستانی» یا «جامعه تورکستانی» به چه معنی ا ست

هنگامی جانمایه کلام و افشره ی باصطلاح «نقد» به «روح غرب ستیز و مدرنیته ستیز فارسستانیان» فروکاسته شود، پرواضح است که «قاضی» با «دست پُر» برمی گردد و راضی و خرسند خواهد بود. تقلیل تاریخ و تحولات اجتماعی به «روح فارسستان» که حتما هم نماد تاریکی و جهل و ستم است، «نقد» را سترون می کند. «روح ایرانی» کدام است که «غرب ستیزی جوهر» آن باشد. «روح و جوهر» نگاه نخ نما و منسوخی است و با همین اصطلاحات شبه علمی جان آدمی به توبره کشیده شده است. این سخنان همانقدر پرمایه و سرشار است که این داوری ها درباره نیچه و دریدا و غیره. درباب هدایت هم قطعا این گونه بوده است که هدایت در دوره ای از آثار خود بشدت باستان گرا و باستان زده بوده است. اما این را نمی توان به همه دوره های فکری هدایت تعمیم داد

ابداع اصطلاحات گرچه کار نیکویی است اما بدون پشتوانه و از روی دلبخواه، هجو است. «جامعه فارسستانی» یا «جامعه تورکستانی» به چه معنی ا ست. نقد عقب ماندگی یک جامعه با ذکر دو سه اصطلاح نخ نما که بیشتر نماد سترونی ذهنیتِ «قاضی القضاتی» است تا ذهنیتِ «تحلیلی» فقط بیانگر عمق نگاه و احاطه نظر و کلام گوینده آن است وگرنه بیشتر نماد «از سر گشاد شیپور زدن است».

سوای این «فارسستان زدگی فارسستان ستیز» قابل فهم است اما نه علمی است و نه تحلیلی، و بیشتر نقش «نژادزدگی» دارد تا «خودبنیادی مدرن» و درست گرفتار همان دیدگاه های اسطوره ای است که گویی «روح فارسستانی» در کار است و شاید وامگیری ذهن اسطوره زده از فلسفه هگلی باشد. حقا که شما درست می گوئید و «جامعه فارسستانی» شما و آن روحی که شما در «کالبد این پیکره فارسستانی» دمیده اید، محکوم به زوال است و من هم در جشن این زوال «تخیل فارسستانی» با شما پایکوبی خواهم کرد. بااین حال، نکته درست است که نیاز به تامل دارد و آن این است که ما کماکان در درک تجدد- و به عبارت دقیق تر «تجددها»- نیاز به تعقل بیشتر داریم. و برعکس نظریه «فارسستان زده فارسستانی ستیز» در این سالها گام های خوبی در این زمینه برداشته شده است. البته نه برای ابداعگر «جامعه فارسستانی» که «قبض روح شده است» و رو به موت است. بحث و فحص درباره «زوال اندیشه» و یا «امتناع تفکر» که هردو نیز به اتفاق از «روح فارسستانی» برآمده است، از مباحث جدی در آسیب شناسی گذار از سنت به تجدد است. در بحث توان یا ناتوانی زبان فارسی بهتر است که به ترجمه هایی مانند داریوش آشوری، ادیب سلطانی، نجف دریابندری، ابراهیم گلستان، براهنی ها و غیره مراجعه کنید. و توانایی یا ناتوانی خود را به جای «زبان» نگذاریم. مشکل مبدع نظریه شبه علمی «فارسستانی» توان یا ناتوانی زبان فارسی نیست، خود وجود «زبان فارسی» است. امیدواریم که این «زبان فارسی جامعه فارسستانی» به زودی زود به رحمت ایزدی بپیوندد و نظریه پردازان نژادگرائی نوین به سرمنزل مقصود برسند. آمین.

" براستی آیا تا حالا از خودتان سؤال کرده اید چرا " نیچه " که سطحیترین فیلسوف غرب است در فارسستان اینقدر طرفدار دارد؟"""

به نظرم لطیفه چابکی است و مایه انبساط خاطر است. پایدار باشید.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید