رفتن به محتوای اصلی

مرحله کنونی جنبش سبز: دور باطل «فروپاشی» جنبش سبز یا رژیم سیاسی؟

مرحله کنونی جنبش سبز: دور باطل «فروپاشی» جنبش سبز یا رژیم سیاسی؟

جنبش سبز بیانگر خواست و اراده جمعی بخش چشمگیری از جامعه ما است برای گذار از رژیم اقتدارگرا به رژیم دمکراتیک است. جنبش سبز در عین حال جنبشی متکثر است، حامل و عامل راهبردها و کاربردهای متفاوت، و ناظر بر کثرت موجود در فضای سیاسی و فرهنگی جامعه ایران است. این تفاوت ها گرچه موجود است اما به نظر می رسد که گوهر جنبش سبز مبارزه مدنی و بدون خشونت برای تحقق کامل حق حاکمیت ملت به مثابه بن پایه حکومتمداری دمکراتیک است. رسیدن به این آماج مستلزم تعیین مراحل گذار است. تعیین این مراحل گرچه یک امر نظری می نماید اما ما را به درک بهتر و شناخت بیشتر وقایع یاری می رساند. سوای این، نشان می دهد که در هر مرحله از رشد جنبش؛ بایسته و شایسته است از کدام مواضع و بر مبنای کدام نقطه نظرها کنش سیاسی خود را تعریف کنیم.

در مقالات بی شماری که درباب تحلیل وضعیت سیاسی ایران می خوانیم، شاخصه بخش چشمگیری از این مقالات کلیدواژه «فروپاشی»، «آغاز فروپاشی»، «در آستانه فروپاشی» است. و گویی گذار به دمکراسی نخست باید به معنای نفی کامل و سقوط محض این رژیم باشد. این نظریه ها مبتنی بر نظریه «گسست» هستند.

آن چه در زیر آمده است، بر مبنای نظریه «تداوم» است. یعنی گذار به پروژه دمکراسی و رژیم دمکراسی به طور الزامی یا منطقی به معنای این نیست که نخست باید این رژیم سرنگون شود، تا سپس به دموکراسی برسیم.

نخست از تعریف ماهیت رژیم کنونی آغاز می کنم. سپس به تعریف دمکراسی می پردازم. بعد به مراحل رشد جنبش و اهداف آن می نگرم. در نهایت به گونه های گذار به دمکراسی می پردازم. در این مهم از این اصل حرکت می کنم که بر اساس نوع واکنش یا کنش اولیایِ قدرت می توان دو گزینه گذار ارائه کرد.

این رژیم یک رژیم اقتدارگرا است. رژیم های اقتدارگرا عبارتند از «نظام های سیاسی که موانع رویه ای موثری بر سر راه فراگیرندگی و رقابت سیاسی قرار می دهند.»

دمکراسی، در این تعریف، عبارت از تمهیدات ذیل است:

1- انتخابات رقابتی و آزاد برای انتخاب نمایندگی های سیاسی

2- حقوق مدنی پایه

3- قواعد بازی جاافتاده و شفاف که از این آزادی های دمکراتیک حفاظت کند

می توان برای نیل به این دمکراسی از دو مرحله نام برد:

1- مرحله آزادسازی

آزاد سازی عبارت است از مهار نیروهای سرکوبگر و قرنطینه کردن آنان و بازگرداندن آزادی های مدنی و حقوق پایه از طریق اجرای بی کم و کاست قانون اساسی حاکم

2- دموکراتیزاسیون

دموکراتیزاسیون ناظر بر استقرار نهادها و رویه هایی است که مشتمل بر هر سه جنبه ی تعریف ما از دمکراسی است.

بر اساس نوع پاسخ به این پرسش که آیا گذار دمکراتیک با مشارکت و رضایت رهبران رژیم اقتدارگرا صورت می گیرد یا نمی گیرد؟ می توان از دو گونه ی کلی گذار از حاکمیت اقتدارگرا به دمکراسی نام برد:

1- گونه اجماعی

گونه ای از گذار است که حاکمان با تغییر و تحولات همرائی نشان دهند و همراهی کنند. ولو این که در وهله نخست به قصد سوار شدن بر موج باشد. ساختارهای نیمه باز یک حکومت از لوازم این گذار است.

2- گونه غیراجماعی

گونه ای از گذار است که بدون رضایت یا همکاری حکام اقتدارگرا آغاز می شود.

شاخصه های گونه اجماعی گذار:

- گذار تدریجی است و مستلزم حدّی از تداوم سیاسی بین دوره ی دموکراتیک و اقتدارگرا است. یعنی این گذار چون تدریجی است، مستلزم گسست محض و کامل نیست

- مشروعیت رژیم دمکراسی و رژیم اقتدارگرا در تباین و تنافر محض با هم نیست

- ساختار رژیم اقتدارگرا و بافتار نیروهای مسلط بر آن در مقابل این گذار قرار نمی گیرد

- حاکمیت دموکراتیک بر روی بنای اقتدارگرایی ساخته می شود، نه به قیمت از بردن آن

- به طور کلی گرایش عمده عبارت است از اجتناب از رویارویی علنی بین حامیان حاکمیت اقتدارگرا و دموکراتیک

- لذا گذار از اردوگاه اقتدارگرایان به اردوگاه دمکراسی خواهان ممکن بلکه دوسویه می باشد

- از حیث زمان، هم این گذار ممکن است تدریجی باشد هم سریع.

-لذا این گونه گذار از طریق مراوده و گفت و گو و تعامل با حکام اقتدارگرا صورت می گیرد.

- بسته به حد آمادگی و توانایی نیروهای حامی دمکراسی، گذار می تواند تدریجی یا سریع صورت بگیرد.

شاخصه های گونه غیراجماعی گذار

- تباین و تنافر میان رژیم دموکراسی و اقتدارگرا انکارناپذیر و آشتی ناپذیر است

- حکام اقتدارگرا به هیچ وجهه تمایلی به همراهی و همیاری ندارند بلکه به سرکوب بی رحمانه دست می زنند.

- رژیم دموکراسی فقط به قیمت فروپاشی کامل و محض نظام اقتدارگرا ممکن است انجام بگیرد

- گذار از طریق انقلابی صورت می گیرد

- این گونه گذار به شکل مبارزات انقلابی بلندمدت رخ می دهد

- امکان گفتگو و تعامل و مراوده منتفی است

- گذار از طریق گسست کامل انجام می گیرد

- این گسست به چهار شکل صورت می گیرد:

-انقلاب

- کودتا

- سقوط

- واگذاری

به نظر من جنبش سبز در مرحله آزادسازی است. و این آزادسازی یعنی تغیر و تحولی که منجر به تثبیت و تقویت حقوق ملت در قانون اساسی گردد و این تحول از طریق مراوده ممکن است. در این مراوده نقش حکومت، رهبران سیاسی و مردم تعیین کننده است.

برای نمونه آن چه در تونس و مصر اتفاق افتاده است، موید گونه اجماعی گذار است. لیبی، قطع نظر از آن چه در آینده اتفاق بیفتد، تاکنون نمونه بارز غیراجماعی گذار است. در یمن نیز، به رغم تمام کشاکش ها، به نظر می رسد که شیوه اجماعی گذار گزینه ی است که فرصت پیروزی دارد.

آن چه تحت عنوان سنخ اجماعی یا غیراجماعی گذار گفته شد، «سنخ آرمانی» است و تردیدی نیست که نمونه های بینابینی میان این دو سنخ ممکن است. اما در ایران، از نظر من، پروژه آزادسازی قانون اساسی تقدم دارد و مبارزه ای است که راه را برای بنیان نظام دمکراتیک هموار می سازد. این پروژه، پروژه ایجابی است با مطالبات مشخص که با درک سلبی از «سیاست» و «مطالبات سلبی» تفاوت دارد.

پروژه آزادسازی متکی بر جامعه مدنی است و درک او از سیاست، درکی است مبتنی بر خاستگاه اجتماعی و مطالبات اقشار اجتماعی. به همین جهت، توجه و رویکرد آن به سیاست امری میانذهنی و میانکنشی است که گفتگو، تعامل و سازش هدفمند را بخشی از سیاست می داند. در این سیاست، آزادسازی قانون اساسی از قیدوبندهای متعارض با روح حقوق بشر برجسته است و سیاست را به گونه «رویه ای» و به مثابه فرآیند می داند که آماجش احقاق حقوق ملت است.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید