آیا برای کسی شک در طاغوت بودن خامنه ای باقیست؟

از طلبه هایی که اندک آشنایی به اصول اسلامی دارند گرفته تا علمای برجسته علوم دینی، فراز واضح و تلخ پیام تسلیت خامنه ای بسیار قابل درک است. خامنه ای دو واژه لئیمانه را برای تسلیت گفتن فوت آیت الله منتظری بکار برده، یکی «ابتلائات دنیوی» و دیگری «کفاره»، و خواسته بگوید بلکه «بلاهایی که در این دنیا بر سرش آمد» باعث «جبران گناهان» مرحوم آیت الله منتظری شده باشد.

اندیشیدن خامنه ای بسان آن خفاشان شب پرستی است که «آفتاب پرست» را به محاکمه کشیدند. «شب پرستان» از اینکه «آفتاب پرست» پشت سر خفاشها حرف زده و ترس آنها از نور را تمسخر کرده بود بشدت برآشفته بودند و خواستار اشد مجازات وی شدند. رهبر شب پرستان پس از اندیشیدن فراوان، اشد مجازات را یافته و حکم داد که آفتاب پرست را جلوی «آفتاب» گذاشته تا نور آفتاب بالاترین شکنجه و عذابش باشد، جمیع شب پرستان از این درایت و هوشمندی رهبرشان خرسند و شادمان شده و بر او درود فرستادند.

خامنه ای دنیا را از زاویه دید خودش می بیند، او که عمری را در راه کسب قدرت تلاش نموده و کعبه آمالش نشستن بر تخت حکومت بوده است، او که دل کندن از برادر و فرزند برایش از دل کندن از تخت سلطنت بسیار آسانتر است، باید هم محروم نمودن منتظری از قدرت را بدترین بلای دنیا برای وی دانسته و پیش خود فکر کند که چه رنجی کشیده است این شیخ.

آیت الله منتظری هدفش عدالت بود و حکومت را نیز ابزاری برای تحقق عدالت می دانست و زندگی ایشان نیز نشان داد که برای این رادمرد، اولویتی بالاتر از رسیدن به عدالت وجود نداشت. منتظری قدرت را تمام و کمال داشت و راه حفظ آنرا نیز بخوبی می دانست، اگر همچون خفاشان شب پرست، تاریکخانه حکومت را بر خورشید درخشان عدالت و انسانیت ترجیح می داد، راه دیگری را می رفت و امروز در مقام رهبر معظم جمهوری اسلامی و ولایت عظمی فقیه درگذشته بود، ولی او آنقدر انسان و وارسته بود که در دام این القاب و عناوین نیفتد. بنابر این، رهبر خفاشان شب پرست چندان شادمان نباشد که حذف منتظری از تاریکخانه قدرت و حبس کردنش در زیر نور آفتاب عدالت طلبی، برای ایشان نوعی «بلای دنیوی» بوده است. منتظری «آفتاب پرست» بود و متنفر از تاریکی و جهل و ظلم و استبداد.

اما اینکه «بلاها» باعث جبران گناهان ایشان بوده باشد، نوعی «خود احمق فرض کردن» است. آیت الله منتظری در این حکومت نه عزل و نصبی داشته و نه در هیچ کار اجرایی دخالتی نموده است. نه حکم مصادره اموال کسی را داده و نه دستور شکنجه و اعدام، و نه در هیچ ظلم و جنایتی شریک حکومت بوده است. فقط تفکر آیت الله منتظری و ظلم ستیزی و آزادگی وی برای حکومت غیرقابل تحمل بود و آنرا «گناه» می دانست. برای خامنه ای هر گونه تفکری که تأئید کننده وی نباشد، از سوی هر فرد و هر مقامی، نوعی «گناه» محسوب شده و خامنه ای برای پاک شدن این گناه، صاحب تفکر را حبس و شکنجه کرده و به قتل می رساند.

شاید بهتر باشد خامنه ای شکایتش را نزد خدا ببرد که چرا انسانها را متفکر و صاحب اندیشه خلق کرده و چرا بجای "انسان اندیشمند"، "انسان گوسفند" خلق نکرده تا در مقابل ولی فقیه فقط سر تکان داده و تابع محض باشد. در حقیقت این اشکال بر خداوند وارد نیست که چرا انسان را دارای فکر و اندیشه خلق نموده، بلکه این انتقاد بر نظریه ولایت فقیه وارد است که جز برای گله ای گوسفند، برای هیچ جامعه دیگری قابل اجرا و محقق شدنی نیست. بهتر است مقام معظم رهبری در بالا بردن درک و فهم خود تلاش نماید، نه اینکه در آرزوی جامعه ای از گوسفندان باشد تا بتواند بر آنها حکومت نماید.

بکار بردن ادبیات فرعونی نظیر «اطلاع یافتیم» برای رهبری که مدعی حکومت اسلامی می باشد، شرم آور و غیرقابل بخشش است. همچنین تعیین تکلیف برای خدا و اینکه خداوند وحشیگریها و جنایات حکومت بر علیه مجاهد نستوه حضرت آیت آلله منتظری را در عوض جریمه بخشش گناهان نداشته او قبول نماید، نوعی دهن کجی به باورهای اعتقادی مردم است. کریه ترین و پلیدترین رفتار نسبت به آیت الله منتظری، توهین به وی بعد از فوت ایشان بود، آنهم در سرزمینی که مردمانش هرگز به هیچ مرده ای توهین را روا نمی دارند، ولو اینکه دشمنشان باشد، این رسم جاهلیت عرب است که عقده حقارت خود را حتی بر سر جنازه دشمنانشان هم خالی می کرده، فرهنگ غنی و والای ایرانی، اجازه ورود رسوم عقب مانده و متعفن جاهلیت عربی به این سرزمین همیشه سبز را نمی دهد.

شب پرستان و خفاشان مطلع باشند که عزیز قلبهای مردم ایران، مرحوم آیت الله منتظری، با اشگ و درود میلیونها ایرانی بدرود گفته شد و با افتخار و آرامش در سینه خاک پاک ایران آرام گرفت. او نامی جاودانه و درخشان در تاریخ ایران یافت.