رفتن به محتوای اصلی

شاهين نجفي اشعار زنده جنبش/ماها باتوم خورديم، اونا سانديس!

شاهين نجفي اشعار زنده جنبش/ماها باتوم خورديم، اونا سانديس!

عضو هيئت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز

قيام ها، جنبش ها و انقلاب هاي مردمي چون همواره بعد آرماني و احساسي دارند، از اشعار، آوازها و ترانه ها براي توصيف آنچه بر مردم گذشته، قربانيان و شهداي شان و تهييج احساسات مردمي براي نيل به تداوم مبارزه بهره مي برند و به خصوص آوازهايي زنده و مطابق با شرايط اعتراضات و مبارزات مردمي و سركوب ها و ظلم ها و جنايات حاكمان و كساني كه بر مسند قدرت نشسته اند. ويكتور خارا در انقلاب شيلي، ماياكوفسكي در اتحاد جماهير شوروي، پابلو نرودا براي جنبش هاي آمريكاي لاتين و... و شاهين نجفي براي بسياري از جنبش هاي مدني ايران در سال هاي اخير و البته برجسته تر از همه جنبش زنان و جنبش سبز. او براي تمامي رنگين كمان جنبش هاي ايران اشعاري سروده است، و گرچه شاعران ديگري نيز در جنبش بوده و هستند، اما شاهين از نظر كم و كيف فراتر از بقيه بوده است.

براي شناخت اشعار و ترانه هاي شاهين، ابتدا بايد سبك رپ را –كه بيشتر اشعارش را در آن سبك آهنگسازي كرده و سروده بدرستي بشناسيم. سبك رپ اصطلاحاً از ميان كوچه خيابان ها و زيرزمين هاي آمريكا، به ويژه شهر نيويورك و برخي از متروپليتن هاي ديگر متولد شد. هنرمندان رپ، جوانان عادي و خياباني كلان شهرها و به ويژه حاشيه هاي كان شهرها بودند كه به زعم خود، تبعيض، رنج و كاستي هاي محيط شان را موزون بيان مي كردند. اشعار ساده بود و حتي به گفتار پهلو مي زد، اما خوانش موزون شان كه معمولاً با جملات ريتميك سياهپوستان بسيار نزديك بود، عمدتاً بداهه بيرون مي ريخت و فاصله زيادي با آن چيزي داشت كه در كشورمان شعر خوانده مي شود. اشعار شاهين نجفي بدرستي اين سبك را مي شناسد و مشكلات، تبعيض ها، ظلم هاي اجتماعي، فرهنگي و حكومتي را به تصوير مي كشد و بيان مي كند و حتي در سطح زبان نيز عيناً رپ است، اما در سطح انديشه بسيار فراتر از رپ است و هيچ شعر رپي را در جهان سراغ ندارم كه بدين اوج دست يافته باشد؛ اين بدان سبب است كه شاهين نه شخصيتي كوچه و خياباني كه هنرمندي بسيار با سواد است كه از نوجواني با اشعار بسيار غني ايراني و خارجي –شعر نو، شعر سپيد، اشعار سهراب سپهري، فروغ فرخزاد و شاملو... همزيستي داشته است. عباراتي را كه در اشعار كنار هم مي نشاند، از چنان ظرافتي برخوردارند كه همچون هر شعري، وقتي همزمان چيزي را مي گويد، در همان لحظه به چيزي ديگر نيز اشاره دارد. اشعاري را كه براي حقوق برابر زن و مرد خوانده، چنان زيبا برابري شان را بازآفريني مي كند، كه كمتر فمنيستي را –حتي در سطح نظريه پردازان شان-  مي شناسم كه وقتي از برابري دو جنس حرف بزند، بفهمد كه ناخواسته برتري جنسي خودش را بر جنسي ديگر بازتوليد نمي كند. حتي زماني كه از عباراتي استفاده مي كند كه در فرهنگ ما تحت عنوان فحش معروف است- كه اين يكي از ويژگي هاي اشعار رپ است- همواره معنايي درون اش خفته است كه انديشه اي نافذ مي طلبد تا آنرا كيمياگري كند. روح عصيانگري نيز كه ذات رپ است، در اشعارش موج مي زند، ولي نه تا افول يك طغيانگر خياباني، بلكه تا اوج منطق يك متفكر اجتماعي.

يكي از آخرين ساخته هاي او ناگهان مورد انگشت اتهام سطحي انديشان ديني و فقهاي متعصب حكومتي قرار گرفته است، گرچه كساني كه آن اطلاعات غلط را به اين نادانان ريش سپيد خورانده اند، تيم هاي اطلاعاتي حكومتي اند كه از شاهين و نفوذ اشعارش در ميان به خصوص نسل جوان و جنبش هاي مدني ايران وحشت دارند و گشته اند تا نكته اي را كه با منطق خام اين آقايان توهين محسوب شود، به عنوان مجوز قتل بگيرند. البته شاهين با راهي كه آگاهانه در پيش گرفته انتظار آن را داشته كه دير يا زود، نگاه هاي اين متعصبان بر روي او متمركز شود و اشعاري را كه براي فريدون فرخزاد خوانده، نوعي سرنوشت چه بسا مشترك را متصور بوده است (كه اميداوريم چنين نشود و بتواند باز براي جوانان و جنبش ها بخواند). در سطح مبارزات ديني، اشعار شاهين دقيقاً دست مي گذارد به تمسخر باورهاي خرافي و سطحي مذهبيان و مهمتر از آن وجوه غيرانساني مذهب كه همواره معياري از وجدان با ظرف انسانيت را با خود و در خود دارد. گاه بسيار جدّي است و درك جديدي را از بابت تعريفي نو مي بخشد كه با نگاه سنتي در تعارض است: «تجاوز يعني همين، هر چي كه خواستي كردي». اين نكته اي است كه بسياري از مذهبيان نمي فهمند و تصور مي كنند كه با همسر خود آزادند كه هر كاري بكنند، در حالي كه وقتي از كسي-ولو همسرتان باشد، هر نوع استفاده جنسي كردي يعني تجاوز. بسياري از آخوندها و مذهبيان بنا به آيه اي در قرآن كه زنان را باغ مردان توصيف مي كند، تصور مي كنند كه هر كاري با همسران شان آزاد است. اما پيداست كه حتي در معناي همان "باغ" نيز كمي نيانديشده اند ( و چنان دستپاچه كمر به پايين شان هستند كه فهميده و نفهميده، خواسته هاي خود را دنبال مي كنند) و تفاوت باغ را با جنگل نمي دانند! شما باغ تان را بايد با احتياط و تيمارداري پرورش دهيد، و نمي توانيد كه هر كاري خواستيد بكنيد، بلكه بايد دقيقاً معطوف به داشت و حتي برداشتي باشيد كه به باغ كوچكترين آسيبي نرسد و گرنه از دست مي رود و آن جنگل است كه كساني كه به محيط زيست اهميت نمي دهند، هر كاري كه دلشان خواست مي كنند.

هنگامي كه فقهاي به خصوص حكومتي از قيام امام حسين قصه ها تعريف مي كردند و حتي مي بافتند، اما وقتي جوانان جنبش سبز را در خيابان ها –و حتي روز عاشورا- كشتند، عده اي از ترس خفه شدند و عده اي نيز وقيحانه خواستند واقعيات را واژگونه جلوه دهند تا مبادا از طرف حكومت از رانت ها و مفت خوري هايشان محروم شوند و همچون پيروان يزيد هم دنيا را داشته باشند و هم آخرت!اما جوانان جنبش سيلي سختي بدان ها زدند تا ياد بگيرند كه اگر اساس بر راه حق و انسانيت است، اين فقها هستند كه بايد چون مردودي هاي عاشورا از اين جوانان ياد بگيرند كه در راه انسانيت از تاوان هايش بيم به خود راه ندهند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید