رفتن به محتوای اصلی

پرستو فروهر و آنتیگونِ

پرستو فروهر و آنتیگونِ
نه یکبار یلکه بیست سال است دادخواهی

تاریخ پس از سوفوکل جنایات بسیاری را تجربه کرده و ایران در چهار دهه ی اخیر، شاهد آنچنان جنایاتی بوده که اگر سوفوکل زنده بود، شخصیتِ آنتیگون را عمق و شجاعتی می بخشید در خور مبارزه با دهشتناکی جنایات زمان. و از آنتیگون، زنی به دلیری و وفاداری پرستوی فروهر می ساخت.
داریوش فروهر و پروانه اسکندری از چهره های شناخته شده ی مبارزات ملی ایران بودند که در قتلهای زنجیره ای در خانه ی خود بدست عاملین رژیم جمهوری اسلامی در سال ۱۳۷۷ سلاخی شدند.۱ 

در تراژدی اودیپ ( پدر و برادر آنتیگون)، باید ورای اتفاقات را ببینیم، نه ظاهرِ ِپیشآمدها را. اودیپ نمودِ شخصیتی است که می تواند به هر دلیلی در هر زمانی یک مطرود باشد، کسی که نادانسته و ناخواسته، عرف را می شکند، به هر زمانی، به شیوه ای. اما اینجا سخن از اودیپ نیست، سخن از دختری است که یکه در مقابل حکومتی دیکتاتور ایستاد و گفت:نه. و سرانجام پادشاه و دربار او را به نکبت کشاند و نابود کرد، داستان ما هیچ شباهتی به زندگی اودیپ ندارد و از دادخواهی آنتیگون برای احترام به پیکر برادرش و نه گفتن او به قدرت آغاز می گردد.

دو برادر آنتیگون، پس از پدر، بر سر تاج و تخت، یکدیگر را کشتند و سپس کرَیونCreon (عموی آنتیگون) تاج پادشاهی را بر سر نهاد و دستور داد یکی از برادران را با مراسم خاکسپاری قهرمانان به خاک بسپارند و دیگری را پیکر در معرض هوا بگذارند تا به خواری خوراک کرکسان و سگان شود (او را خائن به وطن نامید) و همچنین دستور داد اگر کسی در صدد خاکسپاری جسد برآید، سزای او مرگ خواهد بود. آنتیگون به دفاع از شرافتِ برادر، در صدد خاکسپاری پیکر او بر می آید و با تنها خواهر خود تصمیمش را در میان می گذارد و از او همکاری می خواهد، خواهرش می ترسد و به او در این امر یاری نمی رساند و آنتیگون را نیز نصیحت می کند که جان خود را به خطر نیندازد چرا که دو زن تنها چگونه می توانند در مقابل یک قدرت دولتی بجنگند. آنتیگون، خواهرش را تحقیر می کند، براه خود می رود و در هنگام خاکسپاری برادر، دستگیر می شود. داستان آنتیگون داستانِ زن قهرمانی است که یک تنه در مقابل پادشاه و حکومت ایستاد و قهرمانانه جان خود را از دست داد. مبارزه ی آنتیگون از سر ناچاری و تنها راه رهایی اش نبود، او نامزدِ هایمون۳، تنها پسر شاه بود و در آینده، اگر می خواست، می توانست ملکه بشود، اما او مبارزه برای عدالت و شرافت را برگزید. آنتیگون بدرستی می دانست و می گفت که مردم شهر با او موافقند و در دل او را تحسین می کنند، اما از ترسِ شاه، زبان خود را کنترل می کنند، همچنانکه کمتر کسی در ایران تلاشهای دادخواهانه ی خانواده های جانباختگان را تحسین نمی کند.

آنتیگون می گوید که کفرِ پدرش اودیپ، از آغاز زندگیش با او بوده و از او یک غریبه در سرزمین خود ساخته است. درگفتارِ مورد بحث ما، باید گفت که بسیار پیش می آید که مبارزین، مبارز می زایند. سر پیچیِ مادران و پدران از قدرتمندان، چه بسا که مُسری است زیرا که کودکان از آغازه ی زندگی در معرض آن قرار می گیرند و باید در قبال آن تصمیمی بگیرند. هر چند که گاه می بینیم که والدینِ به اصطلاح مارگزیده از سیاست و مبارزه، برای حفظ زندگی کودکان خود، آنها را از مبارزه برحذر می دارند.

پرستو فروهر، آنتیگونی است که نه یکبار یلکه بیست سال است به دادخواهی از قتل پدر و مادر خود- داریوش فروهر و پروانه اسکندری-(و دیگر جانباختگان) بوسیله ی رژیم جمهوری اسلامی برآمده و با مِتد و پیگیری و شجاعت و وقاری مبارزاتی، خستگی ناپذیر و یک تنه (بطور نسبی) برآن شده که عاملین سلاخی پدر و مادر خود را رسوا سازد و هرچند که می داند در حکومت جمهوری اسلامی شانس دادرسی عادلانه ای بهیچ وجه وجود ندارد، اما خوب می داند که تا کنون دستآوردهای بسیار چشمگیری نه تنها برای خود و خانواده اش بلکه برای تمامی جانباختگان و مردم ایران داشته است. اگر فعالیتهای دادخواهانه ی مبارزان و خانواده های جانباختگان نبود، اعدامها و قتلهای زنجیره ای پیوسته در سطح وسیعتری در مقایسه با امروز تکرار می شد و شاید که قربانیان چند صد برابر می شدند. اکنون بر برجِ کاخ خامنه ای و گماشتگان او، در میان هر چهار دیواری که آدمکشها، چاقو در بدن مبارزی فرو می برند، چشمهایی از دیوارها نفوذ می کنند و جنایات را ضبط می کنند و به دادخواهی، رسوایشان می سازند و روزی عاقبت در دادگاه های واقعی به محاکمه شان می کشانند. پرستو دردش واقعی و عمیق است و درست به این دلیل شعار نمی دهد، با انتخاب لغتهای موثر، با جمله بندی های موقر سخن می گوید و در کوتاهترین سخن، بیشترین رسوایی را برای رژیم ببار می آورد، من که از فشردگی و بارِ گفته هایش شگفتزده شدم، مصاحبه ی پرستو فروهر را با آقای حیدری ببینید۲

در شرایط کنونی و تاریخ چهل ساله ی اخیر حکومت ایران و آنچه بر فروهرها رفت و ژانرِ دادخواهی دخترشان، پرستو را به سمبلی ورای یک داخواهِ پدر و مادر تبدیل کرده است، پرستو پیگیری می کند، افشاگری می کند، با زبانی منطقی، پرده از روی جنایات رژیم بر می دارد، به دیگران امید و انگیزه ی تداوم مبارزه با یک ساختار را می دهد و آنگاه برای یادبود پدر و مادر خود، در گستره ی کنترل قاتلین، به صحنه پا می گذارد و می داند که تمام مدت او را می پایند، خرابکاری می کنند و چه بسا اگر از او نترسند، فرمان سلاخی او را چون پدر و مادرش نیز صادر می کنند. همچنان که دربارِ کریون اظهار داشت که آنتیگون همانند پدر سر سخت است و خم شدن را یاد نگرفته است، به پرستو نیز خم شدن را آموزش نداده اند و از اینروست که قاتلین می ترسند و برای تضعیف روحیه ی او رجز می خوانند، همچنانکه برای آنتیگون. کریون میگوید که دلی که سخت است و انعطاف نمی پذیرد، زودتر از سایر دلها می شکند، سختترین آهن زودتر از آهنهای دیگر تَرَک بر می دارد، و وحشی ترین اسب، اولین اسبی است که با به پایین کشیدن لگام، گردن خم می کند. شاه، اینها را در استیصال خود از مقاومت آنتیگون می گوید، اما در اساس، خصوصیات دیکتاتورمنشانه ی خود را بیان می کند.

آنتیگون دو جرم مرتکب شده است، اول که از دستور شخص شاه سرپیچی کرده است ، دوم اینکه از تصمیم خود مفتخر است و بر آن پای می فشارد. تمام عوامل، سخنان، سرزنشها و نصیحتهای اطرافیان، بر علیه تصمیم آنتیگون هستند، اما او با قاطعیت بر دادخواهی برادر پای می فشارد و از تصمیم خود صرفنظر نمی کند. اگر آنتیگون دو بار از قوانین حکومتی سرپیچی کرده است، پرستوی فروهر بارها و بارها قوانین حکومتِ دیکتاتوری رژیم را شکسته است زیرا که او بیست سال است که فعالانه در صحنه ی مبارزه از نفس نمی افتد و همه می دانیم که رژیم جمهوری اسلامی در سرکوب، بسیار باتجربه و کارکشته است. 

ببینید چگونه اتفاقات تاریخی تکرار می شوند، اینجا یکبار در نوشته و خیال و بار دیگر در واقعیت، نه یکبار تراژدی و بار دیگر کمدی; هر دو بار تراژدی.
پرستو معتقد است که:
«قربانیان جنایت‌های سیاسی، آنان که به جرم دگراندیشی کشته شده‌اند و دادخواهی‌شان به انجام نرسیده، مردگانی هستند که خاک‌سپاری‌شان ناتمام مانده است. مرگ‌شان بر جهان ما زندگان، سنگینی می‌کند. تنها زمانی می‌توان سرگذشت آنان را به گذشته سپرد که دادخواهی ما به سرانجامی عادلانه رسیده باشد. تنها در آن هنگام، سرگذشت آنان به گذشته خواهد پیوست؛ تا برگی از تاریخ باشد برای عبرت آیندگان»۱ 
آنتیگون :
برآورد خواسته های از دست رفتگان مهمتر از زندگان است، به تعبیری که مردگان برای همیشه مرده اند و هر کاری برایشان انجام شود، همیشگی است و ما موظفیم تا به سرانجامی برسانیمشان و گفتنی است که خواستِ آنتیگون، نیز خاکسپاری نهایی پیکر برادرش است و پرستو نیز اینجا از خاکسپاری می گوید.

برای پرستو، خواستِ جانباختگان، دادخواهی است از طریق رسواسازی قاتلین و پیگیری پرونده ی قتل و برای آنتیگون به خاکسپاری جسد برادرش و احترام به یاد و خاطره ی برادر.
پرستو از به سرانجام رسیدن عادلانه ی دادخواهی خود و دیگران می گوید و چه بسا که نکته های ناگفته در این گفته نهفته است، کی، در کدام حکومت و دادگاه؟ پس مبارزه برای دادخواهی به مبارزه ای همه جانبه می انجامد، به سرنگونی، گریزی نیست. چنانچه در تراژدی آنتیگون اشاره می شود،‌ پرستو، چون نایوبی Niobe به صخره ای بر قله تبدیل نمی گردد تا نهرها از اشک او بر دامن کوه روان گردند (هرچند که پرستو در خلوت بسیار اشک بر سلاخی مادر و پدر خود ریخته و می ریزد و در مسیر مبارزه ی خود بسیار آموخته ومجرب گشته)، پرستو، مبارزی مدرن است و واقع بین و هدفمند، دارای استراتژی و تاکتیک، و مهمتر از همه بسیار پیگیر، که پیگیری رمزِ شبِ ویران کردنِ تاریکی است، همچنانکه خود می گوید:
"مسیر دادخواهی به هر حال مسیر پر هزینه‌ای است. هم باید اعتراض کرد و هم باید تداوم داشت. باید نوعی از پایداری را حفظ کنی، و شاید حتی هر جا که این پایداری را رها کنی، مثل آن است که از همان ابتدا هم پایداری نکرده بودی. رشته‌ای قطع می‌شود تا شاید کسی در آینده آن را پی بگیرد. بعضی از خانواده‌های قربانیان با فشار سرکوب ناچار به کناره‌گیری از دادخواهی شده‌اند. حتی ممکن است کسانی هم نومید شده باشند. کلنجار با ممنوعیت‌های مستمر حکومتی و بی‌تفاوتی در سطح جامعه، آدم را گاهی دچار حس ناامیدی و سر‌خوردگی می‌کند. دادخواهی اما برای جریان‌سازی نیاز به تداوم دارد و به آدم مهلت نومیدی و خستگی نمی‌دهد. به نظرم وقتی تداوم از بین برود، دیگر آن پایداری که در گذشته کرده‌ای هم انگار پیوندی با آینده نخواهد یافت. تبدیل می‌شود به خاطره."۱

رژیم جمهوری اسلامی پیوسته در مسیر مبارزات پرستو اخلال میکند چه برای مراسمِ سالگردِ قتل پدر و مادرش و چه برای دیگر فعالیتهایش، سوفوکل در این تراژدی می سراید:
ابله هان را!
می خواهند زن رقصنده را، زنی را که خدایان در نفس او دمیده اند
از رقص زیبای خود باز بدارند،
چنانکه آتش را از سوختن، و آوازها و فلوتها را از نواختن

این نوشته را به نیت تشابه سازی این دو چهره آغاز کردم ولی در پروسه ی نوشتن، بطور بنیادی تغییر کرد، چون آنتیگونِ ما بسیار پیچیده و در سطح بسیار والاتری از قهرمان یک تراژدی ۴۴۱ سال قبل از میلاد است، شاید سوفوکل در آینده برانگیخته از مبارزاتِ مبارزین ما از جمله پرستو بیآموزد و شخصیت قهرمان خود را بسط و عمق ببخشد، هرچند که سوفوکل از خلق این تراژدی هدفی دیگر را نیز دنبال می کرد، اما از جنبه ی مقاومتش باید گفت که جهان هر روز پیچیده تر می شود، سیستمهای حکومتی برای کنترلِ گستره ی فرمانروایی خود، و نیز مبارزه ی مبارزان به پیروی از آنها بسیار پیچیده تر شده اند. اما چنانکه در تراژدی آنتیگون آمده است:
سرنوشت را نمی توان با جنگ و ثروت تغییر داد
هیچ قلعه ای نمی تواند از سرنگونی آنچه که می باید، جلوگیری کند
و هیچ کشتی ای سرنوشت را واژگون نخواهد کرد.
و بدین روی سرنگونی نظام جمهوری اسلامی روزی فرا خواهد رسید و باز هم چنانچه سوفوکل از زبان مرد دانا در این تراژی می سراید:
به دل و جان بگوش باش
دور نیست آنزمان که بها بپردازی، قربانی برای قربانی، و از تن خود نیز.
و جای دیگر در تراژدی سوفوکل:
بزودی خانه ات پر از مردان و زنانی خواهد شد که اشک می ریزند
و نفرینها از دور دستها به تو جاری خواهند شد
شهرها بر پیکرهای به خاک نسپرده ی پسرانشان مویه خواهند کرد
بر پیکرهایی که در چهاردیواری تِبس، رها شده اند تا بگندند.
و البته در سرزمین ما، چهل سال است که مادران بر پیکرهای ندیده ی فرزندانشان مویه می کنند.
چنانچه پرستو خود می گوید، دادخواهی او برای انتقام نیست و آنتیگون نیز می گوید که طبیعت او عشق ورزیدن است نه نفرت. دادخواهی غالبِ خانواده های جانباخته ورای انتقام شخصی است، آنها می خواهند با مبارزه ی خود همچنین گامی بردارند بسوی نابودی ترورها و کشتارهای حکومتی (از جمله اعدام) برای آینده و برای همیشه.
۱- www.asre-nou.net 

۲- www.parastou-forouhar.de 

Haemon-۳ پسر پادشاه و نامزد آنتیگون است که رودررویی او با پدرش و سخنانش بر علیه دیکتاتوری و به پرسش کشاندن دولت یکی از کلیدی ترین تراژدی آنتیگون است که اینجا به آن پرداخته نشد.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

طاهره بارئی
منبع:
akhbar-rooz

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید