رفتن به محتوای اصلی

نقدی بر سراب مذاکرت هسته ای ایران

نقدی بر سراب مذاکرت هسته ای ایران

*منصور فرهنگ استاد علوم سیاسی در کالج بنینگتون، ایالت ورمانت در آمریکا است.

مذاکرات مسکو نیز سر نوشت مشابهی با مذاکرات ژنو، استانبول و بغداد داشت و این امر برای ناظران تعجب آور نبود چرا که منازعه بر سر برنامه هسته ای ایران از آن نوع تنشهای جهانی است که مذاکره برای حل آن از طریق تلاش نهادها و گروههای بین المللی آب در درهاون کوبیدن است. یعنی مذاکره ای که محّرک آن نگرانی از بروز جنگی دیگر در منطقه خلیج فارس است ولی شرکت کنندگان در آن امیدی به نتیجه بخش بودنش ندارند.

مسئله نه تکنیکی است که کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی قادر به باز کردن گره آن باشند و نه حقوقی که شورای امنیت یا گروه ۱ +۵ راه خروج از بن بست را تعیین کند، مسئله امنیتی و سیاسی است و ریشه در بی اعتمادی و خصومت متقابل ایران و آمریکا دارد.

واقعیت امر این است که حتی متحدان اروپائی و خاور میانه آمریکا هم قادر به ایفای نقش قابل ذکری در تعیین موضع واشنگتن نیستند. افزون بر این، وقایع مربوط به خصومت ۳۳ ساله تهران و واشنگتن چنان با امور داخلی و سیاست خارجی دو کشور در هم آمیخته که در خوش بینانه ترین شرایط اعلام توافق برای حل مشکل باید شامل زبان و توضیحاتی باشد که طرفین بتوانند با ارجاع به آنها سازش با یکدیگر را برای جوامع خود، خصوصأ حامیان سیاسی شان، توجیه کنند. در حال حاضر چنین توافقی غیر محتمل است ولی تظاهر به مذاکره در باره آن ادامه خوهد یافت.

خواننده این سطور خواهد گفت که اگر چنین است، پس چرا مذاکره کنندگان اینهمه وقت تلف می کنند و تحلیلگران و رسانه های گروهی از گمانه زدنی در باره نتیجه مذاکرات دست بر نمی دارند؟ پاسخ این است که در روابط بین المللی اختلافاتی پدید می آید که کشورهای درگیر اراده یا توانایی حل آنها را ندارند، ولی جامعه بین الملل به دلیل نگرانیهای امنیتی و مطالبات مشروع مردمی سکوت را جایز نمی دانند.

بیش از ۶۰ سال است که مذاکرات بین المللی درباره مسئله کشمیر بی نتیجه مانده زیرا پاکستان و هند حاضر به کنار آمدن با یکدیگر نیستند. بیش از پنجاه سال است که نشستهای متعدد بین المللی و قطعنامه های شورای امنیت مسئله قبرس را حل نکرده است. چهل و پنج سال است که نشستهای متعدد برای پایان دادن به اشغال سرزمین های فلسطینی بی نتیجه مانده ولی روزی نیست که دولتها و تحلیلگران از "روند صلح" بین اسرائیل و فلسطین سخن نگویند و برای نشست آینده پیشنهاد ارائه ندهند.

تنش هسته ای ایران با مسائلی چون فلسطین و کشمیر و قبرس شباهتی ندارد، ولی از جهت بی نتیجه ماندن مذاکرات برای حل آن یاد آور آن نوع منازعات بین المللی است که طرفین انعطاف لازم برای حل مشکل را ندارندد و لذا خطر جنگی ایجاد شده که وقوع آن تهدیدی برای اقتصاد و امنیت جهانی خواهد بود.

حل مسالمت جویانه تنش هسته ای ایران فقط از طریق مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا میسر است و تاریخ تلخ تقابل بین دو کشور چنین می نماید که گفت و شنود امیدوار کننده بین آنان نمی تواند محدود به چند و چون غنی سازی اورانیوم درایران باشد. 
دستور کار این مذاکرات باید در برگیرنده طرح مطالبات و نگرانیهای متعدد طرفین از یکدیگر باشد و با نیت نهائی عادی سازی رابطه آنان ادامه یابد. در مذاکرات مکرر با گروه ۱+ ۵ اولین در خواست ایران لغو تحریم های اقتصادی بوده است. مخاطب واقعی ایران در طرح این در خواست آمریکا است ولی بر طبق گزارشان متعّدد از مذاکرات استانبول و بغداد و مسکو نمایندگان ایران حتی از نگاه کردن به نماینده آمریکا، خانم وندی شرمن، خودداری می کنند. خانم شرمن معاون سیاسی وزیر خارجه آمریکا و عضو کلیدی گروه ۱+۵ است. بی اعتنائی سعید جلیلی و همکاران به او خود فریبی کودکانه ای بیش نیست.

اوباما آماده است که حق ایران را برای غنی سازی اورانیوم بپذیرد بدین شرط که ایران تضمینهای قابل تأئید بدهد که غنی سازی از حد نیاز برای سوخت رآکتور اتمی کشور و نیازهای طبی و پژوهشی فراتر نمی برد. ایران این پیشنهاد را رد می کند و می گوید که بر مبنای اصول مندرج در عهدنامه منع گسترش تسلیحات هسته ای محدودیّتی برای غنی سازی اورانیوم قائل نیست. موضع ایران از نظر حقوقی قابل دفاع است ولی بی اعتمادی آمریکا و اروپا به ایران هم کاملأ قابل فهم است چرا که جمهوری اسلامی کشوری است که در سی و سه سال گذشته ابتدائی ترین عرف و اصول بین المللی را زیر پا گذاشته، بسیاری از شهروندان ایرانی را "غیر خودی" می داند و در نفی و نقض حقوق انسانی آنان حد و مرزی نمی شناسد.

اوباما تنها رئیس جمهوری آمریکا نیست که آماده مذاکره با ایران با هدف ترمیم روابط دو کشور بوده است. بیل کلینتون بعد از انتخاب خاتمی به ریاست جمهوری تلاش کرد که باب گفتگو با ایران را باز کند. وزیر خارجه او، خانم مادلین آلبریت، بدان حد پیش رفت که از دخالت آمریکا در کودتا علیه مصدق عذر خواهی نمود. (طنز تلخ پنهان در این عذر خواهی این بود که مشاورین خانم آلبریت او را مطّلع نکرده بودند که خمینی و بسیاری دیگر از عناصری که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ حاکم بر ایران شدند با کودتای ۱۳۳۲ مشکلی نداشتند زیرا مصدق و نهضت ملی ایران را دشمن یا رقیب خود می دانستند). خاتمی اختیار نداشت که به اقدام آمریکا پاسخ مثبت دهد زیرا خامنه ای و حلقه نظامی - امنیتی گرد او خط آشتی پذیری با واشنگتن را در تضاد با ماهیّت رژیم میدانستنند.

بر این باورم که رژیم ایران به دو دلیل محوری ازمذاکره با آمریکا امتناع می کند.

۱ - ایران مصمّم به کسب توانائی برای ساختن سلاح هسته ای است و می داند که پی گیری این هدف مذاکره با آمریکا را بی نتیجه خواهد کرد. فرض رهبران ایران این است که توانائی ساختن سلاح هسته ای می تواند از تهاجم نظامی علیه ایران جلوگیری کند. فرض دیگر این است که چنانچه کشورهای منطقه باور داشته باشند که ایران توانائی ساختن سلاح هسته ای دارد، نقش و نفوذ جمهوری اسلامی در خاور میانه افزایش خواهد یافت و دولتها و توده های عرب ایران را بعنوان تنها کشور اسلامی خواهند شناخت که بالقّوه توانائی مهار توسعه طلبی اسرائیل را خواهد داشت. از منظر رهبران جمهوری اسلامی گسترش این بینش در افکار عمومی در جوامع عرب اهمّیت و جذابّیت انقلاب اسلامی ایران را ثابت می کند.

۲ - دلیل دیگر امتناع ایران از مذاکره با آمریکا نیاز روز افزون رژیم ولایت فقیه به خطر "شیطان بزرگ" و یا دشمن همیشه در کمین است. ۳۳ سال است که رژیم به بهانه جلوگیری از "تهاجم فرهنگی" غرب و ایستادگی در برابر خصومت آمریکا سرکوب مطالبات دمکراتیک جامعه ایران را توجیه کرده است. لذا، ولی فقیه و مشاوران او ادامه تقابل با جهان غرب بطور اعم و آمریکا بطور اخص را برای بقای رژیم خود ضروری می دانند. به بیان دیگر، اشغال ذهنی یا دغدغه "شیظان بزرگ" بخشی از هویّت سیاستگران و مبلّغین و پاسداران و زندانبانان جمهوری اسلامی شده است. رهائی از این ذهنیت کاذب و برخورد واقعیتانه با آمریکا به تغییرات اساسی در الویّتهای جمهوری اسلامی نیاز دارد که در حال حاضر صاحبان قدرت چنین اقدامی را خطری برای بقای خود می بینند.

اگر ایران توانائی ساختن سلاح هسته ای را کسب نماید ولی اقدامی در جهت ساختن بمب نکند، تحریمهای اقتصادی و فشار سیاسی علیه ایران ادامه خواهد یافت امّا از منظر آمریکا حمله نظامی به ایران ضرورت نخواهد داشت. چناتچه جمهوری اسلامی در آینده ای نا معلوم تصمیم به ساختن سلاح هسته ای بگیرد، بمباران تأسیسات هسته آی و پایگاه های نظامی ایران بسیار محتمل خواهد شد. پیامدهای اولّیه چنین جنگی قابل پیش بینی و کنترل نیست ولی دیری نمی پاید که رژیم ایران شکست فاحشی بخورد و مردم ایران گرفتار فاجعه ای دراز مدّت شوند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
برگرفته از:
بی بی سی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید