رفتن به محتوای اصلی

به مناسبت 2 اکتبر روز جهانی بدون خشونت

به مناسبت 2 اکتبر روز جهانی بدون خشونت

 

علیه خشونت
 
 
در سال‎هاي اخير، در سراسر جهان روزانه چهار هزار نفر، كه حدود 90 درصد آنها به كشورهاي کم درآمد و دارای درآمد متوسط تعلق دارند، بر اثر خشونت مي‎ميرند . این نرخ معمولاً مشابه نرخ تلفات روزانه ی مرگ‎هاي ناشي از بيماري‎ سل با بيش از سه هزار نفر و مالاريا با 500 مورد مرگ‎ است.
از ميان كساني كه به دلیل اعمال خشونت كشته مي‎شوند، تقريباً دو هزار و 300 نفر خودكشي مي‌كنند ؛ يك هزار و 500 نفر به علت جراحت و بيش از 400 نفر بر اثر جنگ يا ساير اشكال خشونت جمعي می میرند.
برای هر فرد درگیر در خشونت ، هزينه‌هاي مادی و غیر مادی ديگري نظير هزينه‎هاي از كار افتادگی ، بيمارستان و ... بر جامعه تحميل میشود و تعداد زيادي پزشك و درمانگر و خانواده های پريشان و افسرده درگیر خشونت مي‎شوند.
اینها دلایل خوبی برای پرهیز از خشونت است. اما پاسخ به این سئوال گه چرا باید با خشونت مبارزه کرد و خشونت پرهیزی را ترویج کرد منحصر به اینها نیست.
به سئوال درباره دلایل خشونت پرهیزی از مناظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و دینی و حقوق بشری پاسخ داده شده است. يكي از مهمترين نکات در این زمینه شاره دارد به تأثير خشونت و ساز و كارهاي آن بر توسعه جوامع. مناطق يا كشورهاي دارای بالاترين سطح خشونت ، معمولاً دارای بیشترين تراكم جمعيتي هستند. اين جمعيت‌ها عموماً با سطح پايين تحصيلات، نرخ بيكاري بالا، و شیوع انواع بيماري‎ها مواجه¬اند. در اين كشورها يا جوامع، اميد به زندگي در جوانان به شدت افت میکند.
پاره ای از اهداف كمي مشاركت جهاني در توسعه عبارت اند از: کاهش نسبت جمعيت داراي درآمد كمتر از يك دلار در روز، کاهش نسبت شكاف فقر، افزایش سهم فقيرترين افراد در مصرف ملي، کاهش نسبت كودكان زیر پنج سال با وزن کمتر از وزن متناسب با سن ، کاهش نسبت جمعيت دارای درآمد کمتر از حداقل مورد نیاز برای تامین 2000تا 2200 کیلو کالری مواد غذایی با خط فقر شدید و گرسنگي، دستيابي به آموزش ابتدايي، ارتقای برابري جنسيتي و توانمندي زنان، كاهش مرگ و مير كودكان و بهبود سلامت. جوامعی که نتوانسته اند به چنین شاخص هایی دست پیدا کنند در معرض خشونت ساختاری قرار دارند.
اصولا خشونت جز فقر، نابرابری، عدم سلامت و بیماری، بی سوادی، تبعیض و امثال آن نیست و ساختارهایی که جوامع را به سوی اهداف توسعه متوازن و رهایی از فقر و نابرابری و تبعیض هدایت نکنند عملا کل جامعه را در معرض خشونت ساختاری قرار میدهند. علاوه بر این سطح توسعه يافتگي و مدنيت در هر جامعه ضريب حساسيت به اهداف توسعه را افزايش يا كاهش مي‌دهد.
هر قدر جامعه‌اي پيشرفته‌تر و آزادتر باشد ميزان حساسيت به سلامت ، رفاه و سطح خشونت در آن افزايش مي‌يابد. بر این اساس خشونت به شدتي كه در كشورهاي عقب مانده و حتي در حال توسعه وجود دارد، در كشورهاي آزاد و پيشرفته ديده نمي‌شود.
عليرغم تحول مفهومی توسعه و انسانی تر و عادلانه تر شدن نظریه ها ، با قاطعیت نمي‎توان گفت كه هر الگویی از توسعه به کاهش خشونت ختم میشود. وقتي كشوري با ضريب رشد پرشتاب شهرنشيني روبه رو مي‎شود و يا كشوري راهبرد صنعتي شدن را پيش مي‎گيرد ،طبعاً به صورت اجتناب ناپذير جا به¬جايي جمعيتی در آن رخ مي‎دهد که این جابه جايي‎ و سایر تغييرات، تحولاتي در اقليم‌ها و سرزمين‎هاي مختلف آن كشور ایجاد می شود.
تغييرات ایجاد شده در محيط زيست و خسارت‎هاي وارد بر آن همگي به نام توسعه صورت می گیرد. در پرتو اين اقدامات و تحولات ، بخشي از مردم ،پر درآمد، مرفه و ثروتمند و در نتيجه از اين تغييرات رضامند میشوند و بخش ديگر فقير، محروم و به حاشيه رانده شده‎ و در نتيجه ناراضي مي‎شوند یعنی در معرض خشونت قرار میگیرند.
توسعه نامتوازن علاوه بر ناديده گرفتن بخش‎هايي از جامعه، از جمله روستاييان و حاشيه‎نشینان، سبب تخريب امکانات زندگي و اسباب امرار معاش عده‎اي از مردم در بعضي از كانون‎هاي جمعيتي شهرها به سود توسعه ی متمركز صنعتي و در نتیجه جابه‎جایی جمعيتی مي‌شود. دستاوردهای توسعه میتواند منجر به اغتشاش و تخريب منابع مادی كره ی خاكي و سرزمين‌‎ها، جنگل‎ها و شرايط آب و هوايي شود كه موجودیت بخشی از جمعیت کشورها را در معرض تهدید قرار میدهد. در فرایند توسعه اغلب فرهنگ نیز مانند طبيعت مورد بي‎حرمتي و خشونت قرار مي‎گيرد.
جهاني شدن و پيامدهاي آن، كه به دنبال اجرای طرح‎هاي توسعه و رشد سرمايه‎داري به وجود آمده و الگوهاي رشد اقتصادي، تكنولوژي و مدرنيزاسيون را به همراه داشته ، مي‎تواند به مثابه يورش خشونت‎آميز به مردم فقیر، فعاليت‎ها و زندگاني آنها محسوب شود. در فرایند توسعه نامتوازن فقر و نابرابری گسترش پیدا میکند . فقر موجب تهديد و تخريب زندگي، ناامني‎ اجتماعی، فرسايش و زوال خانواده‌ها و اجتماعات محلي میشود. فرآيندهاي اجرايي متمركز نیز به خشونت ناشی از توسعه كمك‎ مي‎کند .
راه‎حل‎هاي استاندارد و شبيه‎سازي شده به فرهنگ متكثر و زمينه‎هاي اجتماعي و اقتصادي تحميل می شود. چنین رویکردهایی به توسعه، حكمراني دموكراتيك را تضعيف مي‎كند و به فقر و نيز نابرابري‎هاي عظيم منجر میشود.
بنابراین وقتی از توسعه سخن میگوییم باید بلافاصله الگوی توسعه مورد نظر را نیز توضیح دهیم. کم نیستند کسانی که این روزها از الگوی توسعه اقتدارگرای چینی سخن میگویند تا یک ملت را در دام خشونت ساختاری عمیق تری از آنچه هست اندازند. ميزان و فراواني خشونت‎ در كشورهاي در حال توسعه بسيار بیشتر از كشورهاي توسعه¬يافته است. برای مثال، در سال های 1992 تا 2002، بيش از 90 درصد برخوردهاي خشونت‎آميز در كشورهاي در حال توسعه به وقوع پيوسته‎ است.
خشونت به ظرفيت‎هاي انساني و توسعه ی انساني آسيب‎ ‎رسانده و بر نهادها و مؤلفه‎هاي آن آثار مستقيم و غيرمستقيم می گذارد. آثار مستقیم خشونت شامل جراحات و صدمات كشنده و غيركشنده، افزایش هزينه‎هاي توان بخشي معلوليت‎هاي بلندمدت و كاهش بهره‎وري است.
هزينه‎ها و آثار غيرمستقيم خشونت‎، زوال و فرسايش خدمات اجتماعي است كه مي‎تواند فعاليت‎هاي اقتصادي رسمي را كاهش داده و زمینه ی فعاليت‎هاي اقتصادي غيررسمي را افزایش دهد.
ايران فردا
Image removed.
 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید