رفتن به محتوای اصلی

با سپاس از آقای کریمی - کاش

با سپاس از آقای کریمی - کاش
ناشناس

با سپاس از آقای کریمی - کاش یکمی روراستر و واضعتر صحبت میکردین !. اگر بعنوان یک فرد غیر فارس خوشبین به‌ نظریات شما بنگریم بدون شک به‌ درک و شهامتتان در قبول واقعیتها ، آفرین میگوییم . اما دوست گرامی امروزه‌ بعد از دهها بار خیانت ، پیمان شکنی ، تزویر و دروغ دیگر جایی برای خوشباوری در میان ملیتهای غیر فارس باقی نمانده‌ است و جوی سرشار از بد بینی ، شک ، گمان و دو دلی بر فضای فکری آنها سایه‌ افکنده‌ است از جمله‌ نگاهشان نسبت به‌ فرموده‌های جنابعالی در همین نوشتار که‌ میشه‌ گفت از جملات دو پهلو و تفسیر بردار زیادی استفاده‌ شده‌ است !!!. چرا آنچه‌ که‌ برای اپوزیسیون فارس (سراسری) روا و حلال است برای اپوزیسیون غیر فارس باید ناروا و حرام باشد !!!؟ اگر اپوزیسیون به‌ اصطلاح سراسری نسبت به‌ برنامه‌ها و شعارهای اپوزیسیون ملیتهای غیر فارس با نگاهی سرشار از شک و تردید مینگرند و از تهمت و انگ زدن به‌

آنها هم هیچ ابایی ندارند ، باید بدانند که‌ ملیتهای مذکور نیز با همان دید به‌ آنها مینگرند و حد اقل آنها برای توجیه‌ نگرشهای خود مصداقهای تاریخی زیادی هم دارند . برای اثبات پیمان شکنیهای مرکزگرایان ، نیاز به‌ سفرهای طولانی به‌ گذشته‌ و گذشتن از تونلهای زمان نیست ، کافیست تنها نظری ساده‌ به‌ تاریخ صد ساله‌ اخیر ایران بیافکنیم و آنگاه‌ "کلاه‌ خود را به‌ داوری بنشانیم" تا توان درک واقعیتهای تلخ سرزمین اشتراکی خود را دریابیم . چرا تا بحال هیچ فرد شاخص فارس زبانی از بر باد رفتن آرمان قهرمانان آذربایجان و بختیاریها که‌ در یک مرحله‌ ناجی انقلاب مشروطه‌ بودند ، لب به‌ سخن نگشوده‌ است ؟ آیا آرمان آنها خوش خدمتی به‌ مرکز گرایان بود یا شعارهایی که‌ در بر گیرنده‌ حقوق ملیتها بود ؟ چرا از آرزوها و آرمانهای محمد خیابانی در تبریز و بریدنش از مرکز گرایان کسی بیاناتی نفرموده‌ است ؟ چرا تا بحال هیچ شخصیت فارس زبانی از علل واقعی شورش و مبارزات اسماعیل آقای شکاک که‌ آرمانی جز حفظ هویت ملی کردها را نداشت ، سخنی ایراد نکرده‌ است ؟ چرا تا بحال هیچ شخصیت به‌ اصطلاح دمکرات فارس زبانی در باب برنامه‌ ها و خواسته‌های واقعی و مردمی قاضی محمدها و جعفر پیشه‌وریها چیزی بیان نفرموده‌ ولی در باب حیله‌ های قوام و خوش خدمتیهای انگلیس و آمریکا برا درهم شکستن اراده‌ ترکها و کردها (بدون اشاره‌ به‌ اهداف واقعی آنها ) کتابها به‌ تحریر در آمده‌ و هزاران مقاله‌ نوشته‌ شده‌ است ؟ آیا آنها که‌ امروزه‌ درک تاریخیشان گل کرده‌ و بر طبل ایرانی بودن کردها میکوبند مگر نمیدانستند که‌ کردهای جنوبی ( به‌ اصطلاح شمال عراق) هم ایرانی هستند ؟ پس چرا درسال 1975م. و در هنگامی که‌ چند قدمی بیشتر با پیروزی و رسیدن به‌ آزادی فاصله‌ نداشتند با خیانت همین ایرانی های مرکز گرا ناچار به‌ عقب نشینی و در پیش گرفتن راه‌ مبارزه‌ طولانی دیگر برای رسیدن به‌ آزادی شدند ؟ چرا تا بحال از این آقایان ایرانی دوست و دمکرات کسی بابت آن خیانتها به‌ از ملت ایران!!! معذرت نخواهی نکرده‌ است ؟ چرا هیچ شخصیت سیاسی فارس زبان آماده‌ نبوده‌ تا در مبارزات رهایی بخش!!! کردهای ایرانیی !!! که‌ در اسارت !!! دولتهای ترکیه‌ و سوریه‌ هستند شرکت کند و دفاع نماید ؟ چرا در کتابخانه‌ های ایران صدها نسخه‌ کتاب در مورد ادبیات تاجیکستان!!!!!!!! موجود میباشد ولی هیچ شخصیت ادیب فارس زبان حتی یک کلمه‌ هم در مورد شاهکارهای ادبیات کردی و آثار فرهیختگان و سرایندگان کردستان ننوشته‌ و در مورد شاهکارهایی مثل "مه‌م و زین" سروده‌ شاعر کرد "احمد خانی" که‌ مزارش در ترکییه‌ی سیاسیت چیزی نمیداند ؟ آیا جگر خوێن ها ، ملای جزیریها ، خانای قبادی ها ، نالیها ، قانع ها و هزاران شاعر و ادیب کرد زبان دیگر اگر ایرانی هستند و ایران هم مقدس و از آن همه‌ ایرانیهاست ، چرا در دروس ادبیاتی مدارس و دانشگاهها کوچکرترین اشارتی به‌ آنها نشده‌ است ؟ آیا این آقایان هرگز از خود پرسیده‌اند که‌ براستی من کرد کرمانشاهی ، ایلامی ، سسندجی و مهابادی قرابت بیشتری با دیگر کردها در خانقین ، اربیل ، قامشلو و دیاربکر داریم تا شیرازیها و اصفهانیها ؟ و ... . سخن آخر هر وقت این دوستان دمکرات و لیبرال فارس زبانمان را در خط اول مبارزه‌ برای احقاق حقوق کردهای دیاربکر و قامشلو و خانقین دیدیم آنوقت گمان نداشته‌ باشید که‌ حزب دمکرات و کومله‌ کردستان هم از هیچ کوششی برای حفظ تمامیت ارضی آن نقشه‌ سیاسی جغرافیایی که‌ نامش ایران است دریغ نخواهند کرد . در غیر این صورت آنچه‌ برای کردها در اولویت خواهد بود تنها منافع خودشان است حتی اگر به‌ قیمت تکه‌ تکه‌ شدن خاک ایران تمام بشود .