یک دو نکته دیگر هم اضافه کردم
ناشناس
یک دو نکته دیگر هم اضافه کردم:
"از جملهٔ ادبیاتِ عامیانهٔ ما، کتابِ ارزنده و شیرینی است به نامِ «قصههای زیر کرسی مردم کرمان» که به همتِ «شمسالساداتِ رضوی نعمتالهی» گردآوری شده است"
http://asha.ir/archives/2358
شمس تبریزی:
"زبان پارسی را چه شده است؟ بدین لطیفی و خوبی، که آن معانی و لطافت که در زبان پارسی آمده است و در تازی نیامده است. (شمس تبریزی-مقالات)"
در واقع تنها زبان بیگانه در ایران همان زبانهای ترکی/عربی است که از پس از اسلام آمده است. در اینجا پاسخ یکی دیگر از پانترکیستها که به نام (مکری میخواستند خود را کرد قلمداد کنند) را نیز میدهم.
اول:
شاهنامه فردوسی در زمان سامانیان آغاز شد و اکثریت مطلق آن در دوران سامانیان تمام شده بود. این نظر شاهنامه پژوهان ایرانی/بیگانه امروز است که به ابیات فردوسی اشاره میکنند.
دوم:
همانطور که عربهای فرانسه حتی پس از سه نسل (یا حتی فراتر بگوییم پانصدسال) نیز باز حق ندارند بخشی از فرانسه را جدا کنند..همین موضوع در مورد گروه-هایی که پس از اسلام به ایران آمدند صدق میکند. زیرا موجودیت کشوری به نام ایران در دوران ساسانیان پیشتر از مهاجرت این گروه-ها به سرزمین ایران است. بنابراین ایرانیان (که قومیتشان در ایران شکل گرفته است و یا حداقل اگر نظر دانشمندان دیگر را قبول کنیم - چهارهزار سال در فلات ایران هستند) تنها گروهی هستند که میتوانند در مورد تجزیه یا عدم تجزیه ایران نظر دهند.
ایران مانند ترکیه نیست که یک گروه تمامی بومیان ارمنی/یونانی/کرد را از بین ببرند و سپس ادعای آن سرزمین را بکنند.
همانطور که عربهای فرانسه حتی پس از سه نسل (یا حتی فراتر بگوییم پانصدسال) نیز باز حق ندارند بخشی از فرانسه را جدا کنند..همین موضوع در مورد گروه-هایی که پس از اسلام به ایران آمدند صدق میکند. زیرا موجودیت کشوری به نام ایران در دوران ساسانیان پیشتر از مهاجرت این گروه-ها به سرزمین ایران است. بنابراین ایرانیان (که قومیتشان در ایران شکل گرفته است و یا حداقل اگر نظر دانشمندان دیگر را قبول کنیم - چهارهزار سال در فلات ایران هستند) تنها گروهی هستند که میتوانند در مورد تجزیه یا عدم تجزیه ایران نظر دهند.
ایران مانند ترکیه نیست که یک گروه تمامی بومیان ارمنی/یونانی/کرد را از بین ببرند و سپس ادعای آن سرزمین را بکنند.