به آقای کاظم ثانی،.... بله
ناصر کرمی
به آقای کاظم ثانی،.... بله خلق یک کلمهء عربی است، ولی طبق تعریف شما به معنی مردم ستمدیده و رنج کشیده نیست، بلکه، خلق: در عربی یعنی: آفریدن، بوجود آوردن، آفرینش، آفریده، آفریده شده، در فارسی بصورت اسم جمع استفاده میشود و یعنی آفریده شدگان ( انسانها را هم شامل میشود، خلایق، مردم هم گفته میشود، امّا بار سیاسی و جامعه شناسی و اجتماعی را ندارد، خلق و خالق ریشهء مذهبی و دینی دارد و بصروت کالا و تولید کنندهء آن یعنی خدا دیده میشود). ....
● در مورد خلق در زبان آلمانی صورت مردم شناسی و جغرافیاییِ دانش محور و مراحل تکاملی ماتریالیسم دیالکتیک و دوران گذار جامعه شناسی دارد که میتوان /Stamm/ Volksstämme /Volksgruppe را بکار برد. که همه زیر مجموعه ای از مردم آلمان هستند. مثلأ Franken / Schwaben را در دوران ابتدایی و عشره ای مداربسته میتوان مثال زد، تاسال 1648 همین مردم آلمان امروز نزدیک به سیصد خلق و تیرهء آلمانی پراکنده بودند، اکنون هم که در شانزده ایالت باهم زندگی میکنند و مردم آلمان را تشکیل میدهند.● دوران رنسانس و راسیونالیسم ادبیات اروپا را سکولار کرده است و از نگاه دینی مسائل جامعه شناسی و ساختارشناسی را تعریف نمیکنند. ● پروتستانها و یا کاتولیک ها و مسلمانان قوم خاصی را شامل نمیشود و فراقومی و فراملّی اینترناسیونال و برداشت دینی هست در این مورد بحث طولانی خواهد شد● کوتاه سخن بحث آقای توکلی و شاملی و کامنت من بر موضوع سیاسی و ساختار شناسی و دوران تکاملی "خلق و مردم" هست، که آقای توکلی تعریف درستی از قوم و مردم ارائه داده اند، متأسفانه دیدگاه آقای شاملی و سایر نخبگان تُرک از مسائل در سطح بسیار ابتدائی بدون کارشناسانه آمیخته به جهان بینی اقتدارگرایی براساس خلق و قوم و ساختارهای اوّلیّهءِ جوامع انسانی است. که این جهان بینی با بافت فرهنگی آن باز دارنده بود ،هستف و خواهد بود.