رفتن به محتوای اصلی

ستاد عزیز!

ستاد عزیز!
ناشناس

ستاد عزیز!..
این واقعیت یعنی «با بسياري از رهبران خردمند حزب از نزديک آشنا بودن» به قول هیچ آدم منصف و منطقی و عاشق حزب توده ی ایران نشان آن نیست که آن شخص «فرزند اين حزب بوده و در دامن آن بزرگ شده » باشد!..
همه این را به خوبی می دانند. شما خیلی خوب تشخیص می دهید. و من رفیق کوچک حزب هم می توانم خیلی راحت بفهمم که بيش از ٦٠ سال تنها «در گرداگرد» حزب توده ايران فعاليت داشتن، به هیچ رو مؤید این سخن نیست که مدعی «تمام ذرات وجودش آنچنان که زنده ياد خسرو روزبه مي گفت، از عشق به حزب توده ايران آکنده بوده باشد.»!!

گرامی!..
خسرو روزبه، قهرمان پرورش یافته در دامان حزب توده ایران، هرگز سر از آستان جانان بر نداشت و از حزبش روی برنگرداند!.. او تا واپسین نفس هایش هم که فریاد سرداد «همه ذرات وجودم توده ایست!» عضو حزب توده ایران بود. و جسمش جانش و تمامی ذرات وجودش را برای فعالیت در درون حزبش و طبق موازین لنینیست حزبش به کار گرفت. سخنی از که شما از او نقل کرده و سعی دارید به استناد آن خود را در تراز او قرار دهید، تنها یک شعار و تنها یک ادعا در گفتار نبود... روزبه، سخنش را به درستی و تمام کمال زیست !.. او آنچه را که گفت در کردار هم با زیبایی تمام به جهانیان نمایاند!..
خسرو روزبه با تمامی قامت رشیدش در برابر تمامی دشمنان خانگی و کژراهه پیمایان رخنه کرده در خانه اش ایستاد و در دشوار ترین شرایط حزبش را پاس داشت... و هرگز حزب توده ها را ترک نکرد...آقای دکتر احمدی عزیز!

من به عنوان یک هوادار حزب توده ایران، تاکنون افتخار آشنایی با شما را نداشته ام. و با خواندن مطلب پر از سوز دل شما چند سئوال برایم پیش آمد.
چند سئوال به عنوان فردی نه چندان جوان اما با اختلاف بیش از یک نسل با شما. و جسارتاً برای اطمینان از صداقت شما... البته تأکید می کنم «جسارتاً» و امیدوارم از این تردید من نرنجیده باشید. و نیز از شما انتظار دارم با تعمیم در «همه ابعاد» وانفسایی که شما سعی در ترسیم تصویری «یک بعدی» از آن را داشته اید، به من مارگزیده، حق بدهید که از هر ریسمان سیاه و سفیدی بترسم!. حتی برای تردید درباره کسی که این شجاعت را دارد که «تمام ذرات وجود خودش» را توده ای می نامد و این جسارت را نیز که «رفیق خاوری» را توده ای نمی داند!

دکتر احمدی عزیز!..
- شما که بعد از عمری مهر سکوت از لب برداشته و برای تنویر اذهان جوانان در مورد «سطح نازل انديشه و فرهنگ آنهائي که اسناد کنگره تنظيم کرده اند» یعنی درباره عالی ترین رکن تشکیلات و تبلور اراده تمامی اعضای داخل و خارج حزب توده ایران سخن می گویید. یعنی همان حزبی که شما ادعا می کنید« پرورش یافته ی دامانش هستید و تمام ذرات وجودتان از عشق به آن آکنده است.». و می فرمایید که « گويا حزب عزيز ما لانه لومپن ها شده است.» پس در مورد واقعیت همکاریتان با حزبی که اینچنین با عاشق نمایی از آن سخن می گویید روشنگری بفرمایید. دقیقاً در همان جهت تنویر افکار جوانان!
به همین جهت اگر ممکن است در تکمیل بیوگرافی تان پرسش های زیر را هم پاسخ بفرمایید:

- شما که از بهمن ١٣٢٧ به عضويت سازمان جوانان حزب توده ايران درآمده اید در چه تاریخی و چرا ارتباط سازمانیتان با حزب بریده شده است؟
- قطع ارتباط تشکیلاتی شما با حزب اگر به اراده خودتان بوده است، در چه تاریخی و به چه علت این تصمیم از سوی شما اتخاذ شده است؟
- اگر قطع ارتباط تشکیلاتی شما باتصمیم حزب بوده است، باز هم در چه تاریخی و چرا ؟
- آیا اصلاً بعد از انقلاب 57 تا در سالهای سیاه 1361 و 1362 با حزب ارتباط داشته اید؟ پاسخ به این پرسشها که در سن 84 سالگی در آلمان زندگی می کنید، بسیار ساده بوده و علی الاصول هیچگونه مشکل امنیتی ایجاد نمی کند.
- اگر همچون بسیاری دیگر از اعضائ داخل کشور این قطع ارتباط به خاطر ضربه رژیم و سرکوب رژیم بوده است، آیا از زمانی که ساکن کشور آلمان بوده اید، تلاشی در بر قراری مجدد این ارتباط داشته اید؟
- اگر تلاش دوباره برای برقراری ارتباط با حزب داشته اید، چرا این تلاشتان به بار ننشسته است؟

درود بر همه مبارزان پاکباز، صادق و فروتن راه رهایی کارگران و زحمتکشان ایران!