سه دیدگاه درباره علل یورش به حزب توده ایران
ارزیابی علل یورش به حزب توده ایران از جمله مباحث ششمین کنگره حزب توده ایران بوده است که انتشار آن، منجر به طرح نظرهای متفاوت و عکس العمل های قابل پیش بینی گردیده است. این نقدها و نظر ها درباره ی علل یورش به حزب توده ایران به ویژه در سالهای 1361 و 1362 را به طور عمده می توان در سه بخش خلاصه کرد:
نخست - دیدگاه مطرح شده در اسناد ششمین کنگره حزب توده ایران، با توجه به تحلیل ها و ارزیابی های موجود در اسناد حزبی در مورد ماهیت و مراحل انقلاب بهمن 57 .
دوم - نظر مخالفان با دیدگاه مطرح شده در اسناد ششمین کنگره ی حزب که هیچگونه اشتباهی در ارزیابی های رهبری وقت حزب به عنوان علل وارد شدن ضربات سنگین به تشکیلات حزب پذیرا را نیستند.
سوم - نظر کسانی که کاملاً در خلاف جهت دسته ی نخست مخالفین ارزیابی کنگره، صرف عنوان شدن اشتباه ارزیابی های رهبری وقت حزب.
«.. شانزدهمین پلنوم کمیته مرکزی حزب توده ایران که در اسفندماه ۱۳۵۷ برگزار شد، ضمن بررسی کردن رویدادهای آن روز کشور، به این نتیجه گیری مهم رسید که: ”نکته دیگری که باید مورد توجه رهبری و همه سازمانهای حزب قرار گیرد، عبارتست از این که لااقل برای یک دوران نسبتاً طولانی تثبیت نظام دموکراتیک در ایران، حزب باید همیشه آمادگی داشته باشد که غافلگیر نشود، تا هنگامی که نظام دموکراتیک در ایران مستقر نشده و بازگشت ناپذیر نگردیده است، همیشه خطر دستبردهای ارتجاعی وجود دارد. لذا حزب باید همیشه آماده باشد که به فعالیت سیاسی و انقلابی خود در هرگونه شرایط نامساعد ادامه دهد.“ »
و در ادامه، به نقل از اعلامیه منتشرشده در روز ۶ شهریورماه ۱۳۵۸ یعنی یک سال پس از پیروزی انقلاب، باعنوان : ”به مناسبت حوادث اخیر کشور“، آمده است:
«.. ضمن ابراز نگرانی شدید درباره روند رو به افزایش سرکوب نیروهای انقلابی، از جمله نوشت: ”با کمال تأسف، شاهد آن هستیم که در هفته های اخیر چرخشی در اوضاع سیاسی درون کشور پدیدار شد و با این چرخش ضربه دردناک و هراس انگیزی به امر اتحاد و یگانگی نیروهای ملی و آزادی خواه وارد آمد... ما در نامه سرگشاده نامبرده [اشاره به نامه سرگشاده کمیته مرکزی حزب مورخ ۳ مرداد ماه ۱۳۵۸ است] یاد آور شدیم که ضد انقلاب تمام تلاشهای جنایتبار خود را از یکسو زیر پوششی از عوامفریبی مذهبی و از سوی دیگر زیر ماسک چپ نمایی و سوءِ استفاده از مسئله حقوق ملی خلقها در ایران متمرکز ساخته و با برنامه دقیقی میکوشد نیروهای ضد امپرپالیستی را از این دو سمت به جان هم اندازد... به هر تقدیر ما امروز در مقابل این واقعیت هستیم که از یک سو حمله وسیعی از طرف نیروهای انحصارطلبِ راست برای سرکوب آزادی و در درجه اول آزادی نیروهای راستین انقلابی چپ و حتی بخشی از نیروهای انقلابی که زیر پرچم اسلام مبارزه میکنند، آغاز شده و از سوی دیگر کردستان به صحنهای از جنگ داخلی و برادرکشی مبدل گشته است.“ (به نقل از کتاب: اسناد و اعلامیههای حزب توده ایران از شهریور ۱۳۵۷ تا پایان اسفندماه ۱۳۵۸، صفحههای ۱۷۸ و ۱۸۸.).»
و در پایان بررسی نیز، ششمین کنگره ی حزب، در مورد ضربه وارده به حزب در سالهای 1361 و 1362 به چنین جمع بندی رسیده است:
« متأسفانه این هشدارها در زمینه شدت یافتن حمله های ارتجاع، در مقابل برخی خوشبینیهای بیش از حد رهبری وقت حزب نسبت به خمینی، سبب شد که حزب ما به موقع خود تغییرهای لازم را در شکل سازماندهی و چگونگی انجام فعالیت های سیاسی خود انجام ندهد. »
2 - دسته نخست مخالفان این ارزیابی کنگره از واقعه ی یورش به حزب توده ایران، مقاله نویسان نشریه راه توده و یا اشخاصی همچون کامران رئوفی و دوست فیسبوکیش امیرهوشنگ اطیابی هستند، که پیش تر از این طی مقالات و نامه ی سرگشاده به رهبری کنونی و در دفاع کامل از سیاست رهبری وقت حزب در رابطه با خمینی، نظراتشان را اعلام کرده اند. (البته اینان تنها مخالفتشان را با ارزیابی مندرج در اسناد ششمین کنگره ی حزب توده ایران اعلام کرده و خود به شخصه هیچ تحلیل و ارزیابی مشخصی در این مورد به دست نداده اند.)
... ادامه دارد