رفتن به محتوای اصلی

جناب کرمی؛ اولاً از این که

جناب کرمی؛ اولاً از این که
ناشناس

جناب کرمی؛ اولاً از این که پاسخ داده اید تشکر میکنم ضمناً من جایی نگفته ام که شما ملزم به پاسخگویی هستید. اما تا جایی که خبر دارم شما آرشیتکت هستید (اگر اشتباه میکنم من را ببخشید). پس باید ریاضیاتتان قوی باشد. لذا عرض شود خدمتتان که مقاله فعلی شما چیزی در حدود 3892 کلمه است. (فهمیدن این موضوع خیلی ساده است. شما کافی است مقاله را در نرم افزار مایکروسافت ورد کپی - پیست کنید). آن چیزی که در سایت آقای نوری اعلاء از شما منتشر شده چیزی است در حدود 1633 کلمه. به عبارتی تنها 41% مقاله شما در آن سایت که این همه به آن افتخار میکنید قابلیت انتشار داشته و شما آگاهانه این نکته را از کاربران مخفی میکنید. میزان صداقت شما از همین یک نکته معلوم میشود.

به علاوه همان طور که خود آقای توکلی هم گفته اند، انتشار مقاله شما در سایت یک اشتباه بوده و از این جهت لازم نیست به خود ببالید بلکه بهتر است به این فکر کنید چه کرده اید که ایشان با تأسف می نویسند:
"متاسفانه در مورد این مقاله ناصر کرمی دیر اقدام کرده ایم ..نمی بایدست اجازه انتشار در بخش دیدگاه را می بافت و یا اصولا حذف می شد ...بزودی سیستم جدیدی در سایت قرار می گیرد که کنترل مدیریت بر مطالب منتشره را بیشتر خواهد کرد"
جناب کرمی، شما از آزادی بیانی که سایت ایران گلوبال فراهم کرده است سؤاستفاده کرده اید. به عبارتی ظرفیت آن را نداشتید. خوب است این را هم در کنار فرهنگ قوی و ریشه دار و صیقل خورده و غیره ذالکتان قرار دهید.
ثانیاً اگر من سیاسی نیستم بدان معنا نیست که شما سیاسی و تحلیلگر هستید؛ چون نیستید و فقط خودتان هستید که این القاب را به خودتان می بندید. آقای محترم؛ سیاسی بودن که کار سختی نیست!. مثلاً حسین شریعتمداری مسؤول روزنامه کیهان هم سیاسی است. مهم این است که در چه مسیری قرار دارید. جای سختش این است که در مسیر صحیح باشید. ضمناً من هر وقت که صلاح بدانم مچ شما را سر تناقضات بی شمار نوشته هایتان خواهم گرفت و برایم مهم نیست که شما چه قدر عصبانی باشید. مثل همین تناقض آشکاری که در این مطلبتان هست و شما نیز هیچ توضیحی بابتش ندادید و با های و هوی و گرد و خاک و توهینهای نقطه چین شده از آن فرار میکنید. حالا من توضیح خودم را بدهم تا شاید یک چیزی این وسط یاد بگیرید.
حکومت ایران خود را در شرایطی قرار داده که ناچار از باج دادن به دول دیگر و صد البته به همسایگانش است. مثلاً این وسط سر معامله گاز به پاکستان باج میدهد و گاز را ارزان میفروشد. چین به ایران دلار نمیدهد و جایش جنس بنجل میدهد. روسیه یک نیروگاه اتمی قراضه برای ایران میسازد و پول بیست نیروگاه را به جیب میزند و غیره. این وسط باج دادن ایران به ترکیه چیزی جدای از این روند نیست. البته کشورهایی که بیشتر تحت نفوذ آمریکا هستند، کمتر قادرند از شرایط استثنایی موجود برای دوشیدن ایران بهره ببرند و سرشان بی کلاه می ماند. اگر ترکیه به ایران طلا صادر میکند، یقیناً سود هنگفتی از این بابت به جیب میزند. این بدان معنا نیست که آنها عاشق چشم و ابروی علی خامنه ای یا هر کس دیگری هستند. در عین حال هم حکومت ایران و هم حکومت ترکیه نمایندگان بورژوازی کشورهای خود هستند. سر این قضیه هم با یکدیگر اختلاف منافع دارند و دوست دارند حکومتهایی در کشورهای مختلف سر کار باشند که نفوذ بیشتری روی آنها داشته باشند و حتی حدلامکان دست نشاندگان خودشان باشند. این اختلاف منافع در یک جاهایی مثل قضیه سوریه خودش را نشان میدهد. اگر این موضوع خوشحالتان میکند، خدمتتان مژده دهم که در سوریه عوامل اطلاعاتی ایران و ترکیه در حال جنگ با یکدیگر هستند و شکم هم را پاره میکنند. یعنی ما با ترکیه به صورت غیر مستقیم در حال جنگ هستیم. دولت ترکیه احمق نیست که به ایران طلای مفت بدهد تا ایران هم آن را صرف کشتن ورزیده ترین افسران اطلاعاتیش کند و از طرفی نیز تمام پنبه های ترکیه در تقویت مخالفین اسد را پنبه کند.