رفتن به محتوای اصلی

دوست گرامی، کیانوش توکلی،

دوست گرامی، کیانوش توکلی،
تبریزی

دوست گرامی، کیانوش توکلی، نخست آن که من این نوشتار را ننوشته ام و آن را از بخش های گوناگون جهان اینترنت گردآوری کرده ام و ..........

دوست گرامی، کیانوش توکلی، نخست آن که من این نوشتار را ننوشته ام و آن را از بخش های گوناگون جهان اینترنت گردآوری کرده ام و در پایان نیز گفته ام: ( بخش های گوناگون این نوشتار از سایت ها و وبلاگ های گوناگون گردآوری و سپس ویرایش و بازنویسی شده اند. ) دیگر آن که در فرهنگ اروپائی با افسانه هائی که از روی زندگی یکی از اشراف زادگان رومانی به نام کنت دراکولا ساخته شده اند و نویسنده ای انگلیسی به نام (برام استوکر) نیز در آن باره داستانی نوشته است خونخوار به کسی گفته می شود که خون را مانند آب بیاشامد! اما در ایران و فرهنگ ایرانی به کسی که آدمکش باشد خونخوار نیز گفته می شود! برای نمونه درباره چند تن از پادشاهانی که کشت و کشتارهای فراوانی به راه انداخته اند در بسیاری از نسک های تاریخی که در ایران یافت می شوند واژه خونخوار به کار برده شده است و درباره بسیاری از ستمگران و دژخیمان رژیم آخوندی مانند صادق محصولی – محمد ایمانی یامچی – محمد مقیسه و .......... که می توان درباره آنها در جهان اینترنت نوشتارهای فراوانی یافت واژه خونخوار به کار برده شده است. از سوی دیگر در زبان پارسی پسوند (خوار) و پسوند (خور) همواره در چم خوردن و آشامیدن به کار نمی روند. برای نمونه (شیشه آتشخوار) به شیشه ای گفته نمی شود که آتش را بخورد! بلکه به شیشه ای گفته می شود که در برابر آتش پایدار مانده و نشکند (مانند شیشه های آزمایشگاهی) و یا (رشوه خوار) به کسی گفته نمی شود که رشوه را مانند خوراک بخورد بلکه به کسی گفته می شود که از کسی پولی را بگیرد و قانون را زیر پا بگذارد و یا (رباخوار) به کسی گفته نمی شود که ربا را مانند شام و ناهار بخورد بلکه به کسی گفته می شود که به مردم وام دهد و از آنها سود دریافت کند و یا (زمین خوار) به کسی گفته نمی شود که زمین را بخورد بلکه به کسی گفته می شود که به زمین های بیابانی و شهری دست اندازی کرده و دارنده آنها شود. به بخشی از کشتی (آبخوار) یا (آبخور) گفته می شود و (آبخور) این چم را ندارد که بخشی از کشتی آب را می خورد یا می آشامد بلکه به بخشی از کشتی گفته می شود که در آب فرو رفته است و یا به دستگاه هائی که در آنها پیچ و مهره به کار رفته اند (پیچ و مهره خور) گفته می شود و چم (پیچ و مهره خور) این نیست که آن دستگاه ها پیچ و مهره را مانند خوراک می خورند بلکه چم (پیچ و مهره خور) آن است که آن دستگاه ها با پیچ و مهره کار می کنند و .......... نمونه ها فراوانند اما به هر روی گاهی در زبان پارسی پسوندها و پیشوندها در چم های گوناگون به کار می روند و پسوندهای (خوار) و (خور) نیز از این نمونه ها هستند.