با وجود اینکه قبلا گفتم که من
ناشناس
با وجود اینکه قبلا گفتم که من به اینکه در این کتاب این گفت یا آن آقا اینو گفت کاری ندارم و روی سخنم با شماست و استدلالهای شما باز منو ارجاع دادید به کسروی،به هر حال یه نگاه به سایت پیشنهادی شما کردم(تا به حال نه کتابی یا مطلبی از کسروی نخوانده بودم ولی ادعاهای ایشان را از زبان دیگران به وفور خواند بودم که مثلا زبان آذری پارسی باستان..) مراسم کتاب سوزان ایشان و یارانش برام جالب و از طرفی ماهیت اصلی ایشان را رو کرد...
"كتابسوزان:
نظر به اين عقايد بود كه كسروي و پيروان او، همه سال، روز يكم دي ماه را جشن ميگرفتند و كتابهاي ، به گفته خود، زيانمند يا ناسودمند يعني كتابهايي را كه از تنبلي و بي پروايي در اين جهان سخن مي گويند، با آفريدگار توانا ستيز ميكنند، دروغ و دغل ياد ميدهند، مفتخواري و شرابخواري و گدايي و خوشگذراني و تملق و بلهوسي و پندارهاي ناراست ميآموزند، و گمراهي و پراكندگي را در تودهها رواج ميدهند، به آتش ميكشيدند. خود كسروي در گفتاري كه در روزنامة پرچم نوشته، در اين باره ميگويد:
ميگويم آري، ما كتاب ميسوزانيم. ولي كدام كتاب، ـ آن كتابي كه يك شاعرك بي ارجي، با خدا بي فرهنگيها مي كند (در فابريك خدا بسته شود)، آن كتابي كه يك جوان بدنامي به آفرينش خرده مي گيرد (خلقت من از ازل يك وصلة ناجور بود)، آن كتابي كه يك شاعرك ياوهگوي مفتخواري دستگاه به اين بزرگي و آراستگي را نمي پسندد (جهان و هر چه در او هست هيچ در هيچ است)، آن كتابي كه يك مرد ناپاكي به ديگران درس ناپاكي ميدهد (در ايم جواني، چنان كه افتد و داني، با نوجوان پسري سر و سري داشتم)، آن كتابي كه عربيهاي مغلوط ميبافد و آن را به خداي آفريدگار نسبت ميدهد (و كان من عند ربك منزولا)، آن كتابي كه يك پدر درمانده به يك پسر درمانده نامه مي نويسد و با صد بيشرمي چنين عنوان مي كند: (كتاب مناللـةالعزيزالحكيم الي اللـه الحميد المجيد)...
اينگونه كتابهاي ناپاك و مانند اينهاست كه آتش ميزنيم و نابود ميكنيم."
خوب اگر شما نظرات هم چین کسی را سند علمی بدون غرض قلمداد میکنی من یه دیده مغرض و نفرت انگیز میبینم که پر از تناقض و جعل و دروغ است هر کسی حتا با کنار قرار دادن تاریخهای ادعأی ایشان از ورود ترکها به آشفتگی و عدم هماهنگی زمانی را درک میکند.///و شما به من بگید زبانهای دیگر مثل کوردی فارسی لری بلوچی گیلکی... از کی و کجا و به چه صورت در این سرزمین آماده است؟ و لطفا اینکه هزارها و تاجیکها که طبق ادعای شما به تیپ و قیافه آسیای میانه هستند چطور فارس شدند؟ از کی کجا و چطور؟ یعنی همان استدلال که برای ترک زبان شدن آذربایجان به کار میبری
نظر به اين عقايد بود كه كسروي و پيروان او، همه سال، روز يكم دي ماه را جشن ميگرفتند و كتابهاي ، به گفته خود، زيانمند يا ناسودمند يعني كتابهايي را كه از تنبلي و بي پروايي در اين جهان سخن مي گويند، با آفريدگار توانا ستيز ميكنند، دروغ و دغل ياد ميدهند، مفتخواري و شرابخواري و گدايي و خوشگذراني و تملق و بلهوسي و پندارهاي ناراست ميآموزند، و گمراهي و پراكندگي را در تودهها رواج ميدهند، به آتش ميكشيدند. خود كسروي در گفتاري كه در روزنامة پرچم نوشته، در اين باره ميگويد:
ميگويم آري، ما كتاب ميسوزانيم. ولي كدام كتاب، ـ آن كتابي كه يك شاعرك بي ارجي، با خدا بي فرهنگيها مي كند (در فابريك خدا بسته شود)، آن كتابي كه يك جوان بدنامي به آفرينش خرده مي گيرد (خلقت من از ازل يك وصلة ناجور بود)، آن كتابي كه يك شاعرك ياوهگوي مفتخواري دستگاه به اين بزرگي و آراستگي را نمي پسندد (جهان و هر چه در او هست هيچ در هيچ است)، آن كتابي كه يك مرد ناپاكي به ديگران درس ناپاكي ميدهد (در ايم جواني، چنان كه افتد و داني، با نوجوان پسري سر و سري داشتم)، آن كتابي كه عربيهاي مغلوط ميبافد و آن را به خداي آفريدگار نسبت ميدهد (و كان من عند ربك منزولا)، آن كتابي كه يك پدر درمانده به يك پسر درمانده نامه مي نويسد و با صد بيشرمي چنين عنوان مي كند: (كتاب مناللـةالعزيزالحكيم الي اللـه الحميد المجيد)...
اينگونه كتابهاي ناپاك و مانند اينهاست كه آتش ميزنيم و نابود ميكنيم."
خوب اگر شما نظرات هم چین کسی را سند علمی بدون غرض قلمداد میکنی من یه دیده مغرض و نفرت انگیز میبینم که پر از تناقض و جعل و دروغ است هر کسی حتا با کنار قرار دادن تاریخهای ادعأی ایشان از ورود ترکها به آشفتگی و عدم هماهنگی زمانی را درک میکند.///و شما به من بگید زبانهای دیگر مثل کوردی فارسی لری بلوچی گیلکی... از کی و کجا و به چه صورت در این سرزمین آماده است؟ و لطفا اینکه هزارها و تاجیکها که طبق ادعای شما به تیپ و قیافه آسیای میانه هستند چطور فارس شدند؟ از کی کجا و چطور؟ یعنی همان استدلال که برای ترک زبان شدن آذربایجان به کار میبری