با درود- در اين سايت آنقدر بد و بيراه شنيديم، و تا آمديم پاسخ دهيم ماموران سانسور ايران گلوبال و مديريت غير منصف و ديكتاتور ايرانگلوبال، آمدند و بلافاصله گفتند توهين است و تاييد نمي شود، اما توهينهاي بيشمار تجزيه طلبان را هماره تاييد ميكرد. اين سايت براي خودش ميبرد و ميدوزد و حاضر نيست صداي مخالف را شنوا باشد، با اين وضع اينترنت ايران، زحمت ما به مراتب بيش از خارج نشينان خيال پرداز قوم و قبيلهگرا و هوداران كمونيست و ماركسيست در اين سايت مي باشد. فقط ميتوانم بگويم تاريخ يك صد سالهي گذشته ايران، سرشار است از خيانت ماركسيستها و كمونيستهاي وابسته به شوروري كه اكنون شدهاند مدافع حقوق مليتها!!!- انگار در تمامي منطقه حقوق اقوام رعايت شده كه حتما بايد در ايران رعايت شود، خوب است افرادي مانند من پيدا شدهاند و رفتهاند قانون اساسي جمهوري باكو را خواندهاند كه
با درود- در اين سايت آنقدر بد
با درود- در اين سايت آنقدر بد
ناشناس
آشكارا "حق تحصيل به زبان مادري"را اجباري ميداند، و حال آنكه با تمامي زبان ها جز زبان تركي مبارزه شديد انجام ميشود. لااقل در ايران حتي بيش و پيش از تركيه تلويزيون استاني به زبانهاي محلي و قومي تاسيس شده و حتي فيلم سريال به زبانهاي تركي و كردي و عربي پخش مي كند، رسانه و نشريات هم كه دارند. كتاب هم كه چاپ ميكنند. اخبار روزانه به زبان تركي و كردي و عربي هم دارند. اگر بخواهيم منصف باشيم وضعيت ايران در مقايسه با كشورهاي همسايه به مراتب بيشتر است. نظام ايران يك نظام مذهبي و غير قومي است و اين درحالي است كه جمهوري تركيه و باكو از اساس نژادي و خوني است. در پاسخ دوستان انترناسيوناليست مانند تبريزي گرامي، بايد عرض كنم، تفكر شما پسنديده است اما اگر در ميان كشورهاي واقع شده باشيد كه قصد شوم تكه تكه كردن كشورتان را داشته باشند و به هدف كشورگشايي از تجزيهطلبان حمايت كنند، انترناسيوناليست شدن موضوعيت ندارد. قرار نيست ما جهان وطن شويم و كشورمان را به تركيه وباكو بدهيم تا آنها به ناسيوناليست عقب مانده خودشان ببالند. اگر انترناسيوناليسم خوب است بايد براي همه خوب باشد، نه اينكه ميان تعدادي كشور جهان سومي كه مي خواهند مساحت كشورشان را گشترش دهيند، اين چنين دم از جهان وطني و بي وطني بزنيم. در خصوص حق تعيين سرنوشت نيز بايد بگويم، اين حق را قبول دارم به اين شرط كه تضميني وجود داشته باشد در هنگامي كه اگر بر فرض مردم سرزمين جدا شده خواستند به سرزمين اوليه بازگردند اين امكان وجود داشته باشد. مثلا اگر تبريزي ها به جمهوري باكو پيوستند و پس از يك سال مانند همه رويدادهاي معمول تاريخي، از اين پيوند ناراضي شدند، اين امكان وجود داشته باشد كه خاندان حاكم بر جمهوري باكو و حكومت مستقر در تبريز به راحتي اجازه چنين كاري را بدهد. اين موضوع مهمي است كه بايد مليون به آن بپردازند. در پايان، كمونيستها و چپهاي گذشته و حال از مشروطيت تا كنون، هر گاه شما آمديد و گذشتهي خود را نقد كرديد و براي اقدامات خود پوزش خواستيد سخن شما شنيدني خواهد بود، وگرنه آن كسي كه افتخارش يك زمان خدمت به دولت شوروي و امثالهم بوده، چگونه در اين زمان قومگرايي او پذيرفتني است.