رفتن به محتوای اصلی

در نهایت شگفتی پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران، مردم مسلمان کشور و جهان اسلام و دنیای بشریت، شاهد وقوع صحنه هائی بودند که در کشوری که حاکمیت آن عنوان پر افتخار جمهوری اسلامی را بر خود نهاده است و مذهب رسمی آن اسلام و شیعه اثنی عشری می باشد و رهبرمملکت و رئیس قوه قضائیه و نیمی از اعضای شورای نگهبانش عنوان آیت الهی را یدک می کشند، نیروی انتظامی و بسیج و پاسدار، توده های زن و مرد و پیر و جوان معترض کشور را چنان مورد حمله و ضرب و شتم و شکنجه و کشتار قرار دادند که ...
به سه دلیل دین نمیتواند پایه دمکراسی باشد. اول اینکه نقش دین ایجاد دموکراسی نیست. هیچ دینی وجود ندارد که که رسالت خود را ایجاد دموکراسی یا حتا بسط آن اعلام کرده باشد. آیا کسی ‌دینی می‌‌شناسد که پیامبرش وعده دمکراسی به پیروانش داده باشد؟ اگر چنین نیست، بنا بر این اصولا بحث دین و دمکراسی و به طور مشخص تر اسلام و دمکراسی که این همه کتاب و مقاله راجع به آن نوشته میشود اصولا موضوعیت ندارد. یعنی ‌بحثی‌است بدون معنی و عاری از موضوع. بحث جنبی مرتبط با این بحث، مساله تضاد یا همسانی اسلام با دموکراسی است.
بار دیگر مزدوران حکومت اسلامی بربریت خود را بنمایش گذاشته و به زندانیان زندان کارون حمله ور شدند و زندانیان را در شرایط دشوارتر قرار داده اند.جمهوری اسلامی زندانیان سیاسی را در کنار زندانیان عادی به بند کشیده و اصل تفکیک جرایم را نقض کرده است. لازم به گفتن است که حتی در دوران ستم شاهی این مسئله در بیشتر زندانها به حکومت شاه تحمیل گشت و زندانیان سیاسی در بندهای مستقل بودند.
مخالفان، دولت الجنزوری را عامل دست نظامیان می‌دانند و خواهان کناره‌گیری وی از قدرت هستند. به گفته مخالفان، شورای عالی نظامی مصر به ریاست ژنرال حسین طنطاوی و دولت الجنزوری ادامه حکومت حسنی‌مبارک هستند که در فوریه امسال از قدرت به کنار نهاده شد. الجنزوری از سوی شورای عالی به نخست‌وزیری برگزیده شده است.
من مانند شما مخالف نشر مطالب نژادپرستانه بطور مطلق نیستم. من فکر می کنم که این مطالب را می توان همراه با نقدی کوبنده، در معرض قضاوت عمومی قرار داد. در ضمن خاطرنشان می کنم که توضیحی کوتاه مانند آنچه که منتشر کننده این ویدئو نوشته اند، به هیچوجه کافی و روشنگر نیست. این به اصطلاح "شعر" از آقای مصطفی بادکوبه ای برخلاف توضیح ارائه شده، تا "مرز نژادپرستی و ضد عرب" پیش نرفته، بلکه کاملا و بگونه ای عریان و آشکار نژادپرستانه و نژادستیزانه است و مایه شرمساری هر انسانی است. من نمی دانم که آیا تماشاچیان این
۱ – رقبای منطقه ای ایران کشورهای ترکیه و عربستان و در آینده مصر هستند، و نه اسرائیل.
۲ – «توازن قوا با اسرائیل» تزی اختراعی، غیر واقعی و غیر منطقی است، که حتی خامنه ای و رژیم جمهوری اسلامی هم آنرا قبول ندارند. علت اختراع این تز چیزی نیست جز توجیه غلیان اسرائیل ستیزی و آمریکا ستیزی فروخورده التقاطیونی که می خواهند یک استدلال سکولار برای همان افکار ایدئولوژیک یا مذهبی سابق پیدا کنند.
٣ – اسرائیل ستیزی خامنه ای ریشه در مذهب و ایدئولوژی دارد و نه ژئوپولیتیک و رقابت های منطقه ای.