همانگونه که طی چند نوشته کوتاه بزبان ترکی آذربایجانی خاطرنشان کردیم، «مهران بهاری» نام کمیته ایست که برای انحراف و انحطاط جنبش ملی دموکراتیک آذربایجان و منزوی ساختن آن در میان توده ملت آذربایجان سازماندهی شده است. گفتیم که این تشکیلات با استفاده از یک سری مقالات ادبی تاریخی کوشیده است اعتماد علمی مبارزان جنبش ملی را بسوی خود جلب کرده و آنها را چنان مرعوب خود سازد که در برابر سموم نابود کننده سیاسی – ایدئولوژیک او خلع سلاح و تسلیم شوند.
این روزها اگر سری به همان کوچه معروف که سه مدرسه دخترانه زرتشتیان تهران را در خود دارد بزنید، یک پارچه نوشته بر سر در یکی از مدارس کمی شما را شوکه می کند ! مدرسه قر آنی گیو !
پس از پنجاه سال غلبه گفتمان چپ بر سپهر سیاسی ایران كه نتایجی خسارتبار و گاه جبرانناپذیر نصیب ایران و ایرانیان كرد؛ لیبرالیسم، آن ققنوس خوشخوانیست كه از زیر خاكستر، از پس ویرانههای چپزدگی رخ مینماید و از جانهای مشتاق آزادی دلربایی میكند. لیبرالیسم بر سه اصل فردیت، عقل و آزادی استوار شدهاست. در لیبرالیسم اصالت با فرد و آزادی او است و اداره امور جامعه و مسئولیت هدایت بشر به ساحل آرامش و لذت، بر عهده عقل نهاده شدهاست
پس از رخداد بزرگ انقلاب مشروطه، جامعه ایرانی از مانع تاریخی توسعه خویش عبور کرده یا دوباره تاریخ ساز گشته است، اما این تاریخ سازی نمیتواند بصورت جهشی انجام پذیرد، بلکه باید ساختیابی شود. به عبارت دیگر انقلابات و جنبش های تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که ایرانیان شعور و اراده تاریخ سازی را پیدا کرده اند، و ازین رو از بند کور تاریخ گذشته گریختهاند، اما هنوز انسان معرفتپذیر آگاهی یا سرمایه اجتماعی کافی را برای ساختن این تاریخ بهدست نیاوردهاند.
درست مثل اینکه یک گرامافون دیگر را روبروی گرامافون قبلی نشانده باشی و در انتظار رسیدن به توافق و حصول نتیجه را بمانی!. این صحنه به خلأ و سکوت آن شباهتی ندارد. بیبشتر مثل این است که شما در یک کارگاه صنعتی پر سر و صدا و مثلاً در نیم متری یک ماشین تراش بخواهید در مورد عصر روشنگری یا فلسفه یونان باستان یا چیزهایی مشابه آن بحثی انجام داده، به نتیجه برسید. طبیعی است که امکان یک چنین امری در حد صفر است. بحث در فضای توهین و تحقیر به طرف مقابل هم چنین حال و احوالی دارد...
کسانی که کوشش می کنند تا با حربه مذهب، قومیت، نژاد و ایدئولوژی، مردم و جنبش های اجتماعی مدرن را شقه شقه کنند، خواسته یا ناخواسته در ایجاد اراده دمکراتیک ملی در برابر فاشیسم اسلامی اختلال ایجاد می کنند و خود مانع اعتلاء جنبش های سراسری سیاسی اجتماعی هستند. تا زمانیکه جنبش های اجتماعی این گرایشات ویرانگر را منزوی نکنند راه اعتلاء جنبش های همگانی دانشجوئی، زنان و کارگران بعنوان ستون های اصلی جنبش ملی فراهم نمی شود
اگر به عملکرد آقای احمدی نژاد توجه کنیم متوجه هوش سیاسی او و یارانش می شویم. وی برای نخستین بار راهی را رفته که هیچ یک از پیشینیانش با آن آشنا نبودند. از این روی پایگاه قدرت جدیدی را در صحنه ی سیاست ایران ایجاد کرد. شیوه ای در قدرت که حتی بزرگانی چون امیرکبیر و دکتر مصدق و دکتر بنی صدر از آن غافل بودند. آقای احمدی نژاد از یارانش در بدترین شرایط حمایت می کند.
در دوران طولانی حکومت ناصرالدین شاه، ایران هرچه بیشتر در بازار جهانی سرمایهداری ادغام شد و استعمار جهانی نفوذ خود را در ایران گستردهتر کرد. بنابراین در دوران ناصرالدین شاه با گونهای اصلاحات ناقص مواجه شدیم. باید توجه داشته باشیم که اصلاحات دوران ناصرالدین شاه، اصلاحاتی سیستماتیک و ریشهدار نیست، اصلاحاتی است ناقص که تا حدودی کپیبرداری شده و گاهی نیز در میانه پشیمانی شاه را همراه داشته و ناقص مانده است.
در دو ماه گذشته که اعتراضات در سوریه بالا گرفته و به گزارش سازمانهای حقوق بشری حدود چهارصد تا پانصد تن توسط نیروهای لباس شخصی و امنیتی سوریه کشته شدهاند، روحانیون شیعه به عنوان تریبونهای تبلیغاتی حکومت دینی کاملا در این مورد سکوت اختیار کردهاند. در همهٔ واکنشها به جنبشهای سیاسی جهان عرب تنها از مصر، تونس، لیبی، بحرین، عربستان و یمن تا حتی مراکش و موریتانی سخن گفته میشود. تنها نامی که کاملا در این اظهار نظرها پنهان مانده سوریه است.