رفتن به محتوای اصلی

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی ملیتهای ایران به مناسبت8 مارس، روز جهانی زن، با توجه به اطلاعات در دسترس و آرشیو کمپین اقدام به انتشار اسامی و وضعیت زنان محبوس در شکنجه گاههای رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی می نماید.
این دو حرکت با رفع نقاط ضعف و با برسمیت شناختن حق و حقوق همدیگر با توجه به پتانسیل هائی که دارند می توانند برای رسیدن به آینده روشنی نسبت به همدیگر تأثیرگذار باشند. با مصالحه و تعامل همدیگر گامهای عملی برداشته و برای یک جامعه دمکراتیک و ضداستبداد به مبارزات پیگیرانه روی آورند. نه در حاشیه قرار داشتن حرکت ملی آذربایجان سودی به حال این جنبش دارد و نه سکوت معنی دار جنبش سبز در برابر حرکت ملی آذربایجان و مسائل ملی در ایران.
کمپین دفاع از زندانیان سیاسی ملیتهای ایران به مناسبت8 مارس، روز جهانی زن، با توجه به اطلاعات در دسترس و آرشیو کمپین اقدام به انتشار اسامی و وضعیت زنان محبوس در شکنجه گاههای رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی می نماید. کمپین از تمام محافل و مجامع بین المللی و نهادها و مراکز حقوق بشر درخواست می‏نماید در جهت آزادی خواهران در بندمان تلاشهای لازم را انجام دهند.
اشکال اساسی اینست که ملت و بتبع آن ملیت و ملیگرائی حتی در اروپا که مرجع این اصطلاحات است، تعریف جامع و مانعی ندارد و دقیقا به همین علت فقدان تعریف منطقی ملیگرائی قابل تشخیص منطقی و عملی از شوینیسم، فاشیسم و نازیسم نیست، چه رسد به ایران که از ابتدا تاکنون جایگاه اقوام گوناگون بوده است
در این لحظات تاریخی تغییر، که سرزمین ما نیز شانس رسیدن به آزادی و داشتن حکومتی با قوانینی انسان ساز و زمینی را یافته است، ما زنان موظف هستیم که مدام به این مهم توجه داشته باشیم که اگر هر حرکت ما، هر نوشته و گفته ی ما، هر اقدام ما، و حتی هر شعار ما برای بقا و ادامه حکومت اسلامی و قوانینی غیر قابل تغییر و سنگواره ی آن بکار گرفته شود، ما نه تنها از اهداف برابری خواهانه خود دور افتاده ایم بلکه در اشتباه بزرگی نقش داشته ایم که یک جامعه را در اعماق فلاکت و دیکتاتوری بیشتر فرو می برد.
ولی دریغ و درد که این صدای زرین تاج ها و قمر المولوک ها ، هیچوقت از جانب اکثریت زنان و مردان ایران حمایت نگردید و این عدم حمایت باعث گردید که آخوند های مفسده جو به بهانه دفاع از شرع مقدس اسلام همچنان به ترویج و تبلیغ افکارقرون وسطائی و زن ستیزانه در جامعه ادامه دهند ، داستان فتنه انگیزی های آخوندهای مرتجع و قتل ها و ویرانگری ها و تخریب و آتش زدن مدارس دخترانه ، که بعد از انقلاب مشروطه ، همگی به تحریک آخوندهای تهی مغز در تهران وشهرستانهای ایران انجام پذیرفت در حوصله این نوشته نیست .
حوادث ایران چنان سریع می گذرند که اگر با آن همراه نشویم براحتی می توانند ما را در آنجایی که هستیم بجا بگذارند. امروز نزدیک به سه هفته از 25 بهمن، دوهفته از اول اسفند و پنج روز از ده اسفند می گذرد و دو روز دیگر هشت مارس، روز جهانی زن، روز دیگر بودن، روز مقاومت، روز با هم بودن، روز مبارزه برای آزادی و برابری جنسیتی می باشد. البته قابل تاکید است که مبارزه زنان برای برابری حقوقی دهه هاست که در ایران پی گرفته می شود.
همزمان با جنبش لیبی ، خانواده آقای موسی صدر برای تعیین وضع مفقودیت وی به تکاپو افتادند .حکومت ایران در32 سال گذشته ،خصوصا در جنگ با عراق وبرای تهیه موشکهای دوربرد زمین بزمین ودیگر سلاحها نه تنها موسی صدر را وجه المساومه با لیبی قرار داد، بلکه دست به دامن اسرائیل شد. .
نمی دانم کدامیک از روزهای پاییزی سال گذشته بود که برای ملاقات حسین به اوین رفته بودم. مهسا هم بود، در راهرو ملاقات کابینی بند 209 منتظر بودیم که مسعود آمد، از پشت شیشه اشاره کرد که اول می خواهد با من حرف بزند، تلفن را برداشتم قبل از آنکه بتوانم احوال پرسی کنم یک دفعه گفت حکمم ابلاغ شد، شش سال زندان. سرم گیج رفت، بیهوده در آن حال تلاش می کردم جملاتی مثل اینکه در تجدید نظر می شکنه یا قرار نیست اجرا بشه را به زبان بیاورم، که گفت فقط مواظب مهسا باشید، او هم زیر حکم است.
اما در بحبوحه این اعتراضات، و در حالی که رهبران معترض در حصر خانگی بسر می بردند و شاهد دستگیری های وسیع فعالین سیاسی و مدنی بودیم، دولت اسلامی کماکان به کار سرکوب اقلیت های دینی نیز مشغول بود. این سرکوب ها در واقع نشان می دهد رژیم اسلامی در ایران، جدای از اینکه با دموکراسی و تغییر در ساختار سیاسی، بنابه خواست اکثریت مردم ایران مخالف است و چنین تغییری را نمی پذیرد، با سرکوب اقلیت های مذهبی که عمدتا گروهایی دینی و بدور از فعالیت های سیاسی هستند، قصد دارد هر گونه صدای مخالفی را خفه کن. چه این مخالف