رفتن به محتوای اصلی

رژیم را اگر مثل توپی فرض کنیم که در طول سی سال گذشته سر و صورت مردم را نشانه گرفته، که البته بطور مرتب هم باد شده است، امروز دیگر به پایان جست و خیزش رسیده است.
دین‌باوران شمشیر دردست دارند وکمربند انتحاری درکمر! آنها اگر بتوانند دگراندیشان را با نام مرتد، کافر، بی‌دین و محارب با الله می‌کُشند؛ همان‌گونه که آدم‌سوزی‌ی کلیسای قرون وسطی نشان داد. همانگونه که جنگ‌های صلیبی نشان داد. همانگونه که محمد و پیروانش در مدینه نشان دادند. همانگونه که ترکان عثمانی در کشتار ارامنه نشان دادند. و نیز، همین‌گونه که آقای تری جونز با پیشنهاد قرآن‌سوزی‌اش، خودسوزی سیاسی و دینی کرد.
پلیس عکس هایی که در محل هتل و هنگام خرید پاکت نامه در اداره پست از او گرفته بود را همراه با اثر انگشت به اینتر پول می دهد که در پلیس بین الملل اثر انگشت او ثبت نشده بود تا اینکه دیروز خبر رسید که مربی بوکس مستر X در بلزیک او را شناسایی کرد و مشخص می شود که نام حقیقی او لورس دوکیا Lors Dukajev اهل چچن که در سال 2002 به بلزیک آمد .12 ساله بود که یک پایش را د رمعدنی در چچن از دست داده بود با این وجود قهرمان بوکس و چندین مدال آورده بود.
جالب آنجاست که اتهام اکثر این زندانیانی که ازاد می شوند ، جاسوسی و محاربه با خدا ذکر شده است که مقامات در مقابل پول های هنقگتی این به اصلاح « جاسوسان »و «افراد محارب» را ازاد می کنند . بنظر می رسد که حکومتیان بیزینس جدیدی را راه اندازی کرده اند که از این طریق درآمد هنگفتی به جیب مسئولان نظام سرا زیر می شود . کاملا روشن است که هیج دولتی در جهان جاسوسان را با وثیقه ازاد نمی کند.مگر اینکه تبادل جاسوسان بین دولت ها مطرح باشد که آنان رسما و یا غیر رسمی در سطح جهان اعلام می کنند
دراین دو روزه، خبر آزادی شیوا نظرآهاری و سارا شورد، دو اتفاق مهمی بودند که اخبار رسانه های داخلی و خارجی را تحت تاثیر قرار دادند. جدای از اینکه که دستگیری و زندانی شدن این دو زن، از دو جنس متفاوت بود و همچنین حساسیتی که روی آنها بود نیز از جنبه های سیاست داخلی و خارجی متفاوت، اما آزادی آنها موجی از خوشحالی و امید را پدید آورد.
آنچه را که ذیلا آمده، بعنوان یک سند حماقت و جهل وتاریک اندیشی بخوانید وسپس بیاندیشید وبعد به قضاوت بنشینید. آیا میتوان از ملتی که نسل اندرنسل با چنین چرندیاتی بعنوان سنت وفرهنگ توامان زیسته انتظار داشت که خمینی واندیشه های سیاه اش برفرهنگ ریشه دار این ملت تسلط پیدا نکند؟
کاش کورش بود و می دید در سرزمین خود او و نه در دیاری دیگر، حکام این سرزمین چگونه عرصه زندگی را بر مردم او تنگ کرده اند؛ چگونه نه تنها پیروان آئین ها و ادیان دیگر، بلکه کسانی را که هیچ کس بر مسلمانیشان شک ندارد به جرم جاسوسی و بی دینی به بند کشیده اند؛ چگونه بهترین فرزندان این کشور ها از خانه رانده و مجبور به مهاجرت کرده اند؛ چگونه زبانها را بریده، دهانها را بسته و قلمها را شکسته اند و اگر کسی هم حرفی زد و سطری خلاف خواسته آنان نوشت عناصر خودسر اما فرمانبر خود را به سراغش می فرستند...
اکنون این آقایان شروع کرده اند مسیرشان را تغییر دادن، و خودشان را هوادار فرهنگ کهن ایرانی و حتا کورش نشان دادن با نامگذاری روز کورش، که ما ملت ایران آن را نامگذاری کرده بودیم بعنوان روز جهانی کورش. اینها می خواهند سوار موج احساسات مردمی بشوند و به آن هدفی که دارند برسند. ما باید صبر کنیم ببینیم نتیجه چه خواهد بود. ولی نتیجه کار آنچه این آقایان تصور می کنند نخواهد بود، ولی تصور می کنم که برای مردم ایران رو به مثبت است.
مدافعان حکومت اسلام در ایران، هیچگونه وابستگی و علاقه و احساسی نسبت به فرهنگ، تاریخ و ملت ایران ندارند و هر لحظه آماده اند تا ایران 70 میلیونی را قربانی چند صد هزار فلسطینی و لبنانی کنند. برای پیشگیری از تباهی ایران و ایرانیان، بایستی چاره ای اندیشید!
گذشته آیی چنان غم انگیز و حالی چنین رقت انگیز قطعاً آینده اییی وحشت انگیز بوجود خواهد آورد. من موافقم که روحانینون در سر نوشت عبرت انگیزما نقش اصلی‌ داشته ولی سیاستمداران و روشنفکرن ما هم سهم قابل توجهی داشته اند.این هم خبر از سایت تابناک که هم نادانی رژیم را نشان میدهد و هم پوست هندوانه زیر پایش میگذارد.