رفتن به محتوای اصلی

به‌ هر حال، پيام محوری بحث شما اين است که‌ ملت فارس وجود خارجی ندارد و طرف مقابل نيز می‌گويد که‌ ملت ايران موجوديت عينی نداشته‌ و ندارد. به‌ اجمال گفته‌ شود که‌ بيشتر مخاطبان شما بر آنند که‌ ايران نه‌ ملت فرهنگی است که‌ تشکيل‌دهندگان آن يک فرهنگ واحد داشته‌ باشند و نه‌ ملت سياسی است که‌ از شهروندان برابر حقوق تشکيل شده‌ باشد. اين نيز موضع بنده‌ بوده‌ است، اما با همه‌ی اين اوصاف بحث من نه‌ يک بحث مردم‌شناسی و تاريخی، که‌ بيشتر حقوقی بوده‌ است. دعوای من بر سر خاک نيست، بلکه‌ بر سر حق است.
آیا در دمکراسی ، آزادی عقیده و بیان شامل فعالیت دروغگویان نیز میشود ؟ نظریه شناخت یک شاخه از علم فلسفه و بخشی از فلسفه نظری است . امروزه اشاره میشود که رشد تئوری شناخت در عصر جدید به سبب بحران فلسفه متافیزیک بود .
کامنت‌های سیامک در میان هویت‌پویان ترک گاه بسیار جالب و حاوی نکات قابل تاملی هستند. او معتقد است که کرد و ترک ایرانی باید فقط به کار ملیت‌هایشان در خود ایران کار داشته باشند. من با این نوع نگاه موافق نیستم. به گمان من دفاع از حقوق انسانی نباید و نمی‌تواند در چارچوب یک ملت سیاسی محدود بماند. بنا بر این انتخاب کامنت آقای سیامک نه به خاطر موافقتم با مضمون نوشتۀ ایشان، بلکه به خاطر سبک و خرام سخن گفتن ایشان است. ایشان با مخاطبشان کشتی نمی‌گیرند و قصدشان از رو بردن او نیست.
دیشب از عصبانیت میخواستم بزنم شیشه تلویزیونو بشکونم. یکی از تیمهای محبوب من در جام جهانی امسال، تیم کامرون دیشب حذف شد. بعد یادم اومد دیگه نمیتونم بقیه بازیها را نگاه کنم اگه تلویزیون بشکنه و ناچار شدم یک قطره اشک تمساح برای تیمم بریزم و بعد به سراغ تیمهای محبوب دیگه ام مثل آراژنتین، آلمان و برزیل برم. لعنت به این شانس. هر چی هم شرط بندی تا حالا کردم آخر باختم. البته فقط 5 یورو روی سه تا تیم شرط بندی میکنم اما اگه فرانسه به مکزیک نباخته بود با همون 5 یورو در واقع 70 یورو برده بودم اما...
مسئله‌ی مرکزی در اندیشه‌ی فلسفی هابرماس، شیوه‌ی عملکرد دمکراسی های مدرن و دغدغه‌ برای تعمیق آن است. در بررسی های او، توجه به عوامل بازدارنده و تهدید کننده‌ی دمکراسی جای ویژه ای را اشغال می کند. هابرماس هوادار پیگیر شرکت فزاینده‌ی مردم در تصمیم گیریها از طریق مشارکت سیاسی است و افکار عمومی آگاه را مطمئن ترین وثیقه‌ی جلوگیری از سوء استفاده از قدرت سیاسی می داند.
مسئله زن، مسئله‌ای است که در آن همه آن عامل‌های اصلی تعیین سازوکار قدرت دخیل هستند. از این نظر، مسئله زن، مسئله‌‌ای لودهنده است؛ از طریق آن می‌توان فهمید که هرکس چه گرایشی دارد. چپ، دیگر روا نیست خود را تنها با ایده «عدالت» اقتصادی معرفی کند. چپِ بافرهنگ، چپِ مدرن و به‌راستی پیشرو، چپی که انواع و اقسام فاشیسم نمی‌توانند مقولات‌اش را بدزدند، چپی فمینیستی است.
زندگی و واقعیت «یک زندگی سمبولیک، واقعیت سمبولیک»، یعنی هم یک چیز عینی و هم یک سناریو است. یک زندگی و واقعیت در چهارچوب زبان است و بنابراین یک سناریو و نظم نمادین است. من و شما، خویش را، جهانمان را، دیگری را، سنگ، خورشید را تنها در چهارچوب زبان و روایت لمس و حس می کنیم. یعنی با کلمات و تصاویری روبرو هستیم که در پیوند تنگاتنگ و دارای نظم سمبولیک با یکدیگر قرار دارند. وقتی ما از خودمان، از واقعیت و یا از دیگری سخن می‌گوییم، همیشه از حالتی و نقشی در یک نظم و سناریو سخن می‌گوییم که...
دکتر عبدالکریم سروش در نامه‌ای سخنرانی روز چهاردهم خردادماه علی خامنه‌ای شدیدا به باد انتقاد گرفته و آن را نشانه‌‌ای از زوال عقل و نطق، انحراف در تاریخ، حیله در شرع و مالیخولیای دشمن ستیزی می‌داند. متن کامل این نامه در زیر می‌آید.
درک صحیح از خطرات بالقوه ای که جنبش سبز آزادیخواهی مردم ایران را تهدید می کند بهمراه تقدیر از مواضع مثبت و شهامت رهبران نمادین جنبش سبز از جمله موسوی و کروبی، در کنار ارائه ِ انتقادات سودمند و پیشنهادات سازنده در راستای باروری و تعمیق و توسعه مبارزه ضد استبدادی، جزوء وظایف اصلی اپـوزیـسـیـون سـکولار می باشد. این وظیفه ما است تا با تزریق آرمانهای برگرفته از منشور جهانی حقوق بشر و دِموکراسی مـُـدرن، و نه الهام گرفته از اصول قانون اساسی ِ قرون وسطائی، به تکمیل و رشد تکاملی منشور پیشنهادی سمت و سو..
ریگی که عرصه عملیاتی خویش در پاکستان را تنگ می بیند، به امید یافتن افق هایی در افغانستان؛ ظاهرا با تشویق و اطلاع کامل آی آِس آی ِ پاکستان و احتمالاً با آگاهی و هماهنگی سرویس های مربوطه غـربـی موجود در افغانستان برای قرار ملاقاتی در منزل یکی از معتمدین بلوچ در ایالت قندهار افغانستان به آنجا می رود. (۲۵) ریگی ظاهراً این فرد بلوچ افغان را می شناخته و در منزل او قبلاً تردد داشته. اما نمایندگان و یا افراد مـُـهـمی که بنا به پشنهاد مزورانه آی اِس آی قرار بود با ریگی در قندهار ملاقات کنند، ظاهراً...