سرکار خانم محمدی: حال که اینگونه نگران "دولت اعتدال وتدبیر" هستید توصیه میکنم در اسرع وقت به کشوربرگردید و به وظایف خود جهت " آشتی بین ملت وحکومت " مساعدت فرمایید.واجازه ندهید تا نا اهلان ونامحرمان با پیش کشاندن مطالبات و ودیدگاه های چالش برانگیز خویش به "دولت اعتدال وتدبیر" بیش ازاین آسیب رسانند.پیشا پیش از تلاش وکوششی که جنابعالی در این زمینه بعمل میآورید کمال تشکر وامتنان رادارم.
این حرف جناب پروفسور زریف (ظریف سابق) نشان از ادامه حضور ادبیات احمدی نژاد در دستگاه اجرائی و دیپلماسی ایران دارد زیرا آقای احمدی نژاد ادعا میکرد که یک دختر دانش اموز در زیر زمین خانه اش و با وسایل آشپزخانه بمب اتم ساخته است. احتمالا همین طرز فکر باعث شده که آقای زریف فکر کند ارتش آزاد سوریه که از تامین کمترین اسلحه سنگین خود هم عاجز است و سنگینترین اسلحه مورد استفاده شان آر پی جی است در آشپزخانه حلب یا دیر الزور بمب شیمیایی از نوع گاز سارین ساخته اند و آن را توسط هواپیما (از کجا آورده اند از جناب زریف بپرسید) بر اطراف دمشق انداخته اند یا در کلاهک قرار داده و توسط موشک زمین به زمین به اطراف دمشق زده اند(باز از زریف جان باید پرسید). نوع ادبیات دولت اعتدال و تزویر ببخشید تدبیر کم کم دارد خودش را نشان میدهد
تمام سایتها و مطبوعات کومونیستهای ایران در باره فاجعه انسانی در سوریه را که در آن انسانهای بی گناه زیر بمبهای شیمیائی بشار اسد هلاک میشوند, سکوت کرده اند. مگر اینها شب و روز از بشر دوستی دم نمیزنند؟DU
""" فردی که مرده است و نظریهای که هیچوقت عملی نشد تا مردن آن را اعلام کرد """ تنها چیزی که میماند شخصی گمنام، که گویا در افکار "" هرمس نامی "" نبوغ انیشتن را دارا بوده، در کشوری نکبت زده، فقط میتواند با ارجاع به "" پان تورکیزم خیالی "" شهرتی به هم بزند و نامش در بعضی محافل شنیده شود.
`""" تحلیلی از بعد استراتژیکی نسبت به تحولات منطقه """ در اینجا سعی خواهم کرد تا ارتباط تنگاتنگ تحولات منطقهای را با درک جهانی از شرایط روز تا هادی توضیح دهم، بزرگترین تهدید استراتژیکی برای "" عربستان "" رژیم فارس ایران است، برای یافتن راحلی به تحولات مصر یعنی "" رسیدن به نقطه مشترک با عربستان "" تضمین کاهش خطر از طرف رژیم فارس ایران برای عربستان ضروری است. ضربهٔ کاری و مهلک و کشندهٔ به بشار اسد تضمینی است که نه تنها عربستان را در مصر به نرمش خواهد کشاند بلکه برای همیشه نفوذ رژیم فارس ایران در غرب ایران را خاتمه خواهد داد.
اقای پورمندی سخنانان سنجیده ای را طرح کرده است ولی جناب « برادر سرهنگی» ؛نوشته را نخوانده شعار فرموده در حالی بهتر بود که بر این نوشته نقدی می نوشتی تا .... ؟
... "برخی از نیروها در اپوزیسیون دوست دارند که در تحلیل برگزاری سالم این انتخابات" ...
تحلیل سالم برگزاری این انتخابات
یا واقعا
"تحلیل برگزاری سالم (!!!!!!!) این انتخابات" منظورتان بوده؟!
عضو تالار مشاهیر گیلانیان : پرفسور فضل الله رضا فرزند «شیخ اسدالله رضا» (روحانی و مالک) و از نبیره های امیر «هدایتاللهخان فومنی» در سال۱۲۹۳ خورشیدی در رشت به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در شهر رشت به پایان برد و دیپلم را در تهران گرفت و در سال ۱۳۱۷ موفق به گذراندن دوره ی کارشناسی در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران شد.ایشان از اولین فارغ التحصیلان این رشته هستند و در همان زمان نیز به تحقیق درباره ی علوم ریاضی مشغول بودند و اولین کتاب علمی خود را در سالهای ۱۹ تا ۲۰ با عنوان دوره هندسه علمی و عملی تالیف کردند.پس از طی دوران سربازی و تحمل مشکلات فراوان عازم امریکا شدند و در سال ۱۳۲۴ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاه کلمبیا اخذ نمودند. در سال ۱۳۲۸ نیز موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته مهندسی برق از دانشگاه پلی تکنیک نیویورک شدند.در طی سالهای ۱۳۳۴-۱۳۳۹ عضو گروه مهندسی برق
برق دانشکده مهندسی برق دانشگاه ام ای تی در بوستون بودند.در طی سالهای ۱۳۳۳-۱۳۴۷ در گروه مهندسی برق دانشگاه سراکیوز در ایالت نیویورک عضو بودند.پروفسور در سال ۱۳۴۰ استاد مهمان در دانشگاه پلی تکنیک زوریخ سوییس و از سال ۴۱-۴۲ استاد مهمان دانشگاه فناوری سلطنتی دانشگاه کپنهاگ دانمارک و در طی سالهای ۴۷-۵۷ استاد مهمان دانشگاه کلرادو در بلدر امریکا و دانشگاه پاریس فرانسه بودند.تحقیقات و مباحث مورد علاقه ی ایشان در مورد نظریه ریاضی سیستمهاو مدارهای الکترونیکی است.ایشان نویسنده چهار کتاب درسی به زبان انگلیسی و یازده کتاب به زبان فارسی هستند.که کتابها ومقالات ایشان به اکثر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است .پروفسور در طی سالهای ۴۶-۴۸ رییس دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران و در طی سالهای ۴۸-۵۳ سفیر ایران در یونسکو و در سالهای ۵۳-۵۷سفیر ایران در کانادا واز سال ۵۷ به بعد نیز استاد داشگاه های کنکوردیا و دانشگاه مگ کیل مونترال کانادا بوده اند.
پروفسور رضا از سال ۱۳۵۷ تاکنون استاد دانشگاههای کنکوردیادر مونترئال در کبک کانادا و دانشگاه مک گیل مونترئال هستند . ایشان همچنین رییس افتخاری کنفرانس مهندسی برق ایران . استاد افتخاری دانشگاه تربیت مدرس، رییس انجمن علمی ایرانیان در آمریکای شمالی ، رییس گسترش زبان و ادب فارسی و مشاور و همکار فعال مؤسسات علمی و ادبی فراوانی بوده است. پروفسور رضا یکی از پایهگذاران نظریه اطلاعات و مخابرات در جهان است و تحقیقات گستردهای در زمینه ظرفیت شنون و ارسال حداکثر اطلاعات در کانالهای مخابراتی نویزدار، نظریه اطلاعات و فرایندهای تصادفی ، سیستمهای خطی آنالیز عمومی، نظریه سیستم ها و مدارها، نظریه کنترل سیستمهای پویا، فضاهای خطی، انتقال و تلفات انرژی در شبکههای n دهانهای انجام داده است. او همچنین معتقد است که نباید سنتهای ملی و دینی را آسان از دست داد و در وضع کنونی جهان، خردگرایی به تنهایی نمیتواند جوامع جهان سوم را با جهش یک روزه به رده اول اقتصاد و تکنولوژی برساند . ویکی پدیای فارسی فضل الله رضا را، برادر عنایت الله رضا می داند. اما در این نوشتار به این موضوع اشاره ای نشده است.
ميراث مكتوب: پروفسور عنايت الله رضا مدير بخش جغرافيا و عضو شوراي عالي علمي مركز دائره المعارف بزرگ اسلامي امروز 20 تيرماه در سن 90 سالگي درگذشت. فضل الله رضا، برادر او است.
به گزارش روابط عمومي ميراث مكتوب،پيكر شادروان دكتر رضا روز دوشنبه مورخ 21/04/1389 ساعت 9:00 صبح از مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي در نشاني نياوران – كاشانك – اول جاده دارآباد تشييع ميشود. مجلس ختم نيز روز سهشنبه 22/04/1389 ساعت 18:00 الي 20:00 در تالار رسول اكرم(ص) مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي منعقد ميشود.
عنايتالله رضا 18خرداد سال 1299 در خانوادهاي روحاني در رشت به دنيا آمد. نام خانوادگي او منسوب به حاجي آقا رضاست كه از مجتهدين عاليقدر گيلان بوده است.
وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهرهاي رشت و تهران گذراند و در سال 1316 ديبلم متوسطه را در رشته ادبيات از دبيرستان دارالفنون اخذ كرد
و سپس در همان سال در دانشكده افسري ثبت نام كرد و در سال 1318 به جرگه افسران ارتش ايران پيوست.
وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهرهاي رشت و تهران گذراند و در سال 1316 ديبلم متوسطه را در رشته ادبيات از دبيرستان دارالفنون اخذ كرد
رضا، پس از پايان دانشكده افسري، در نيروي هوايي ارتش پذيرفته شد و در آنجا دوره خلباني هواپيماهاي جنگي را گذراند. در همين دوره بود كه فعاليتهاي سياسي خود را آغاز كرد و به سبب همين فعاليتها، در سال 1325 به تبعيدي ناخواسته رفت كه حدود 20 سال به طول انجاميد.
او در دوره تبعيد، نخست در دانشكده حزبي شهر باكو موفق به اخذ مدرك ليسانس شد و پس از آن در آزمون دكتراي رشته فلسفه دانشگاه دولتي انديشههاي كسروي به راهنمايي پروفسور ماكاولسكي -از استادان بزرگ فلسفه در اتحاد جماهير شوروي- با درجه عالي دفاع كرد.
دكتر رضا سرانجام در سال 1347به ايران بازگشت و در كتابخانه پهلوي كه در آن زمان يكي از مراكز ايران شناسي بود به كار مشغول شد و سپس براي تدريس در مراكز دانشگاهي به همكاري دعوت شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در كنار تدريس در دانشگاهها به عنوان مشاور عالي علمي در پژوهشگاه علوم انساني و سپس در سال 1365 در مركز دائرهالمعارف بزرگ اسلامي به عنوان مدير بخش جغرافيا و عضو شوراي عالي علمي به همكاري پرداخت كه اين همكاري تا به امروز ادامه دارد.
وي داراي بيش از 120مقاله در دائرهالمعارف بزرگ اسلامي و بيش از 60 مقاله در مجلات و نشريات خارج از مركز دائرهالمعارف و همچنين10مقاله ترجمه شده در مجلات و نشريات مختلف است.
سپاس از توجه دوستان و تذکر بابت این اشتباه.
نکته درباره سن و سال مقاله که مقاله نیست بلکه مدخل فرهنگ نامه ای است، برای من کماکان جالب است، تا زمانی که مدخل فرهنگ نامه ای بهتر و علمی تر و روشنگرانه تر نسبت به این مدخل منتشر شود. امیدوارم دوستان اهل فن آستین همت بالا بزنند و مدخل فرهنگ نامه ای بنویسند در این باره که بتواند مرجع قرار بگیرد. نقد دوستان به سوابق یک نویسنده، برای من، در میزان و معیار درستی یا نادرستی یک متن فرهنگ نامه ای روا نیست. اهل فرهنگنامه می دانند که فرهنگ نامه ها، چه سی ساله چه هزارساله، همیشه مرجع اند، حتا وقتی مورد نقد و بازبینی و بازنویسی قرار می گیرند. یکی از مشکلات اساسی ما فقدان همین فرهنگ نامه و نگاه فرهنگ نامه ای است. و مشکل دیگر این که فرهنگ نامه ها بندرت مورد بازبینی و تجدیدنظر قرار می گیرند. با سپاس مجدد از دوستان و پوزش بابت این اشتباه. شاد و پاینده باشید.
نوشته فوق، با نام پانترکیسم، به امضای "عنایت الله رضا"، نوشته ایست، فقد ارزش علمی، و بر اساس یک ترک سیتزی پان ایرانیستی، و پان اسلاویستی روسی، سر هم بندی شده است. این آقا که بعد از شکست، دولت ملی پیشه وری، خود را در اختیار سازمان جاسوسی، استالین قرار داد، یکی از دست پروردگان سازمان کا. گ .ب شورروی خدا بیامرز بود. و دکترای قلابی اش در مورد "کسروی شناسی" و ترویج افکار ضد ترکی، و ضد آذربایجانی او، از طریق دستگاه جاسوسی استالین به وی اعطا شده است، این شخص تواب، از سر سپرده ترین اشخاصی است، که با سر هم کردن جعلیات ضد آذربایجانی، که اغلب از طریق داشناکهای ارمنی نوشته شده اند، خود را در بست در اختیار پان اسلاویسم، و پان ایرانیسم قرار میدهد. بعد از تواب شدن، و رفتن از حزب دمکرات آذربایجان، و پناهنده شدن به سازمان جاسوسی شوروی سابق، با پول و امکانات، و سرمایه
های روسی، در خدمت تبلیغات ناسیونالیسم روسی در آمد. او بعد از مراجعت به ایران با حمایت مالی دربار پهلوی، در خدمت پان ایرانیسم، و ناسیونالیسم افراطی فارس بگار گمارده شد. و تا پایان حیات خود، چه با نوشته ها و چه با تبلیغاتش، به بهانه " پانترکیسم" لگد بر حلقوم ملت مظلوم آذربایجان نهاد، ملتی که یکقرن تمام در زیر چمکه های راسیسم افراطی فارس، و دولتمداران سرکوبگر تهران، له و لورده میشود. ملت مظلومی که تمام حقوق سیاسی، اجتماعی، مدنی ، فرهنگی و زبانی اش، به خاک خون کشیده و نابود میگردد. این نوشته مرا یاد نوشته شخصی مشکوک، و مجهول الهویه بنام " آل بابراق" می اندازد، نوشته ای که مثل دیکتاتور های جمهوری اسلامی، برای سرکوب ملت قهرمان آذربایجان، و مسموم کردن جو سیاسی، بر چسب " پان ترکیسم" را مثل شمشیر داموکلوس، بالای سر خلق آذربایجان، آویزان کرده است، بنظر میرسد، چنین اشخاصی، مثل پان ایرانیستهای خجالتی، با پنهان کردن ماهیت ضد ترکی خود، در پشت القاب مستعار، برای پان ایرانیستها، و پان فارسیستهای وطنی، خوش رقصی میکنند، و خواسته و یا ناخواسته به عنوان ستون پنچم رژیم جمهوری اسلامی عمل می نمایند، تا ملت مظلوم آذربایجان نتواند، به آزادی های سیاسی، مدنی ، فرهنگی، و حق تعیین سرنوشت خود، دست یابد. اما دیر یا زود، ماهیت واقعی، و اسم آنان برای مردم آذربایجان روشن خواهد شد. و مردم آنها را خواهند شناخت. حیف که وقتم را صرف خواندن خزعبلات فوق کردم. کلمه پانترکیسم اینک در دست عده ای چنان لوث، و تحریف شده است، که محتوای آن، دیگر هیچ تاثیری در مردم ندارد، بلکه چنین تحریفاتی، به ضد خود بدل شده است. و مردم آذربایجان برای رسیدن به حقوق ملی، و مدنی خویش، تحت تاثیر هیچ تحریفاتی قرار نمی گیرد.
در کشور های مترقی جهان ارگانهای حقوق بشری از رساتر شدن صدای ملتهای مظلوم بدون دولت حمایت می کنند، در ضمن اپوزسیون و مردم عادی در آذربایجان شمالی از برادران و خواهران خود در حرکت ملی آذربایجان جنوبی و رسانه های آن حمایت می کنند، و کمکهای مالی به حرکت ملی ملت ترک آذربایجان هیچ ربطی به پانفارسیسم ندارد،
هرمس گرامي، او فرد ديگري است. فضل الله رضا همان عنايت الله رضا نيست. "خدمات" عنايت الله رضا، همانا انجام خدمات ايدئولوژيك ملي و ميهني در راديو مسكو، راديو پكن و ارگانهاي دولتي در خدمت رژيمهاي شوروي، چين، رژيم شاهنشاهي و رژيم اسلامي بوده است و بس. فضل الله رضا همان كسي است كه شما در كامنت خود معرفي كرده ايد. اما مقاله 30 ساله منتشر شده از سوي شما از عنايت الله رضا است.
شوراي دانشگاه تهران 29مرداد 1347 پروفسور فضلالله رضا از دانشمندان طراز اول رياضيات و الكترونيك جهان را به رياست دانشگاه تهران انتخاب و با اين انتخاب، دگرگوني و تحوِل در تعليمات عالي ايران آغاز شد. پروفسور رضا كه يكم ژانويه 1915 (11 ديماه 1293) در رشت به دنيا آمده است قبلا استاد دانشگاههاي آمريكا و كانادا و نيز ریيس دانشگاه صنعتي شريف بود.
وي كه در عين حال يك شاعر، اديب و فيلسوف بود در سمت ریيس دانشگاه تهران انحصار تدريس در دانشگاه در دست گروهي مشخص را شكست و استخدام دانشآموختگان ايراني براي تدريس و احراز سمت دانشياري و استادي را آزاد و درهاي دانشكدهها را به روي دانش آموختگاني كه داراي شغلهاي ديگر بودند در ساعات فراغت باز كرد كه اين كار او به عنوان يك انقلاب دانشگاهي وارد تاريخ آموزش و پرورش ايران شده است.
اگر در زمان رستاخیز (( رادیو پیک ایران)) اخبار غیر شاهنشاهی پخش می کرد, گوناز تی وی اخبار غیر شیخ اللهی و مطالب با ارزشی را پخش میکند. گوناز تی وی به عنوان یک شبکه اطلاع رسانی مستقل در زمان زلزله (قارا داغ) ثابت کرد که تنها شبکه ای است که مسئولیت اطلاع رسانی را خوب به عهده گرفت و باعث شد که کمک های مالی ( هم از ایران و هم در خارج) جمع آوری شده وبه قربانیان این فاجعه فرستاده شود. در ضمن اولین شبکه ای است که زودتر از همه آن 18 میلیارد دلاری که از مرز ایران خارج و در کشور ترکیه ضبط شد به اطلاع عموم رساند...بیشترین موفقیّت را برای آقای اوبالی آرزومندم...
من یکی کاری به مباحث ملی _ قومی ندارم . آیا کسی می داند که اوبالی هزینه های یک تلویزیون 24 ساعته را از کدام منبع تامین می کند؟ آیا می شود سئوال کرد؟ منتظر پاسخ از سوی دوستداران و هواداران احمد اوبالی هستم .
گربه روزه دار"آخونده عبا دار" میگه....من روزه دارم ..جوجه ها خیالشون راحت باشه و میتونن دوباره به آشیونه شون برگردن !! دم خروس رو باید باور کرد و یا قسم حضرت عباس ؟ عبا و عمامه جنایت رو باید باور کرد و یا قول دادن یه آخوند؟
غربی ها لطفا" ده شاهی بدن آش به همین خیال هم باش..!!.
این خارجی ها دارن کی رو گول میزنن؟ انکار که اسم اوباشان رژیم خونخوار اسلامی روی پیشونیشون تا روزه مرگش حک شده ؟!!...چیزی که زیاده شناسنامه و چیزی که زیاده اسمه و چیزیکه زیاده پاسپورته ....هرکدوم از این جونورها چندین تا نام و پاسپورت داره و گله گله راهی اروپا و امریکا و...هستند..!!
گیدو وستروله، وزیر خاجه آلمان..تو یکی آخوند دوست "مرغ تخم طلا گذار اروپائی ها" و ملا پرست خفه شو...از تحریم های بر علیه ایران آلمان و چند تا کشورهای گدا گرسنه همسایه ایران بسیار بسیار زیاد به نون نوائی رسیدند...دولتمردان آلمانی که در پشت روسیه و چین پنهان شدن وسنگر گرفتن هنوز که هنوزه در صدد انتقام گرفتن از امریکا و بیرون رادن امریکا از شکارگاه هاش در منطقه خاورمیانه پر نفت و پر معادن هستند....آلمان ها چشم و چراغ و دست راست خمینی و اوباشانش بودن و هستند و وقتی صحبت از اسلام گران و اسلامیست ها بشه فورا" آلمان ها باطنا" ازشون دفاع می کنند و ظاهرا" بهشون فحاشی می کنن ...!!آلمان بر خلاف تصور خیلی ها جولان گاه اسلامیست ها از هر نوع و کیفیتی شده است !!! قابل به یاد آوریست که در مغازه سوپر مارکت زنجیره ای بنام راشهلت 500گرم کیلو گوچه فرنگی معادل 2یورو بفروش میرسد!!
ولی قیمت یک لیتر بنزین در پمپ بنزین 1.50یورو است که البته در این 1.50 مبلغ 60% مالیات دولتی آلمان به میزان 0.89 یورو گنجانیده شده است !! یعنی قیمت فروش یک لیتر بنزین از تصفیه خانه امپریالیست نفت مفت آخوند خوار در آلمان اونهم با قیمت حمل و نقل به پمپ بنزین رقمی 0.61یورو می باشد...!!البته آلمان از خرید نفت از ایران پول فروش نفت رو در بانک های آلمانی انبار می کند همان کاری که هم با سرهنگ قذافی کردن و با تحریم ها میلیاردها یورو و دلارش در بانک های آلمانی و سوئیس ناپدید شد !!!!!!!!!پس آخوندها بهترین ها هستند و حق و حقوق بشر فقط شامل حال نفت فروشان است !!!
با سلام
اوایل تحلیلتون خوب بود، ولی آخراش رو خیلی احساساتی و غیرمنطقی نوشته بودید. در نهایت هم که به جناب پرزیدنت اوباما، عرض ارادت نموده بودید! شما هر قدر هم که از نظر خودتون آزاد اندیش باشید، باز هم آخرش میبینید که به یه جای دیگه متوسل میشید.
موفق باشید.
آنها که از قول زندانیان سیاسی به اباما نامه مینویسند بهتر است نظر زندانیان سیاسی واقعی نظیر حشمت الله طبرزدی و احمد زید آبادی و هزاران زندانی دیگر را بپرسند. معلوم است که فائزه هاشمی و یا تاجر زاده هرگز مایل به فرو پاشی رژیمشان نیستند.
این چه مقاله ای منتشر شده؟ شبیه تبلیغات یکسویه ایران در زمان جنگه. از کوچکترین مولفه های بیطرفی بهره ای نبرده. دشمن ،ذلت،ترسو،شجاع،دلیر.... اینها یعنی اینگه کن تک و تنها حق دارم. بولتن تبلیغی سپاه از این بی طرفانه تر مینویسه.
پان ترکیسم از کلمات ساخته شده در دستگاه کشتار ک گ ب اتحاد شوروی است که با بهانه کردن این کلمه مجعول در سال 1937 تمام روشنفکران آزربایجان از دم تیغ گذشتند پس از پاکسازی فیزیکی روشنفکران و نخبگان آزربایجان توسط کمونیستهای استالینیستی نوبت سوء استفاده جریان پان ایرانیست از این کلمه برای بریدن زبان تورکها در ایران شد. جالب است که این کلمه برای اولین بار توسط یک توده ای دست پرورده استالین در ایران رایج گردید. حالا از این پان ایرانیست ها که سودای تصرف و پارسی کردن همه منطقه را در سر میپرورانند باید پرسید اگر پان چیز بدی است چرا پان ایرانیسم از این مسئله مستثنا است. در کل منطقه و شاید جهان تنها حزبی که با این نام فاشیستی وجود دارد حزب پان ایرانیست ایران است و ما نه در ترکیه و نه در جای دیگر حزبی به نام پان ترکیست نداریم
جدای از جعل بی شرمانه ای که با این سطر"پدر بر پدر، مر مرا ترک بود
به فرزانگی هر یکی گرگ بود"!!! در حق نظامی انجام شده اما این جمله " تو چه می دانی از فرزانگی و آزادگی گرگ" دیگه آخرشه, مگر گرگ در فرهنگ عامه به غیر از سمبل درندگی و توحش و پاره پاره کردن, فرزانگی هم دارد که ما نمیدانیم
زندانی سیاسی داریم تاسیاسی البته که باهمه باید طبق حقوق بشر برخورد شه ولی تجزیه طلبی همه جا جرمه مگر آنکه اجماع با پشتوانه رای مردم باشه که قطعا نیست تجزی طلبان آذربایجان اقلیتند
کانال العربیە روز 7 ماه اگوست برنامەای در مورد غرب کوردستان یا کوردستان سوریە پخش کرد کە ترجمەی بخش کوچکی را در این سایت میگذارم غرب کوردستان منطقەای ثروت مند از لحاظ منابع نفتی و کشاورزی غرب کوردستان منطقای است داری مرزهای طولانی مشترک با تورکیە و عراق است شهرهای مهم آن قا میشلو ،حسکە ، دیرک ،عامودی ، سەری کانی،گری سپی، کوبانی ، عفرین می باشد این منطقە 24000 کیلو متر مربع وسعت دارد کە وسعت آن بە اندازی وسعت کشور لبنان میباشد جمعیت غرب کوردستان 3500000 نفر میباشد کە کوردها اکثریت مطلق جمعیت آن را تشکیل میدهند بە اضافەی اقلیت عرب و آسوری
منطقەی غربکوردستان منطقای بی نهایت ثروت مند میباشد کە در حال حاضر 250000 بشکە نفر روزانە تولید میکند و همینطور میزان گاز طبیعی آن خیلی زیاد است این منطقە داری 18000 کیلو متر زمینهای کشاورزی است کە سالانە 1500000 تن گندم تولید میکند کە 37% کل گندم کشور سوریە است سالانە 273000 تن پنبە در کوردستان تولید میشود کە 39% پنبەی سوریە است در غرب کوردستان کوردستان سوریە 18 میلون درخت زیتون وجود دارد کە تولید کل زیتون کوردستان 23% کل زیتون سوریە است در کل کوردستان سوریە بە تنهای میتواند 45% کل تولیدات کشاورزی سوریە را تأمین کند کوردستان منبع بزرگ آب سوریە است
سایت ایران گلوبال خود را هنوز از استفاده بشار اسد از سلاح گاز سمی در حومه دمشق که در آن بیش از 1000 انسان ,اکثرا زن و بچه, جان خودرا از دست داده اند به بی خبی میزند
آقاي اوبالي از فرزندان وطن دوست و زحمتكش آذربايجان است اينجانب سالهاست بيننده برنامه هاي روشنگر گون آذ تي وي هستم جواب ايشان را تاييد مي كنم و براي ايشان وهمكارانشان در گون آذ تي وي آرزوي موفقيت دارم
در وعده های سر خرمن انتخاباتی حسن روحانی در ارومیه، ایشان مرتبآ با مخاطب قرار دادن ملت ترک آذربایجان در حدّ قوم آذری، ملت ما را مورد تحقیر قرار می دادند و همه بهتر می دانیم طبق کتب تاریخی درسی و غیر درسی، آذری در ادبیات پانفارسیسم مترادف است با حرامزاده های چنگیز خان مغول، حالا وزیر منتخب ایشان چه دسته گلی بر سر ملت ترک آذربایجان خواهد زد!؟ در عرض هشتاد سال با گروان گیری نان شب ملت ترک آذربایجان آنها را مجبور مهاجرت و یا به سکوت وادار کرده اند، بعد از این باید دید، برای حلّ معضل بیکاری غیرقابل تحمل در آذربایجان جنوبی چگونه عمل خواهند کرد،
بیزارم از بی تفاوت ها. من نیز چون فریدریش هبل گمان میکنم زیستن به معنای پارتیزان بودن است.[۱] انسانهای دست تنها و بیگانه با شهر ،نمی توانند وجود داشته باشند. آن که زنده است به راستی نمی تواند شهروند باشد و موضع گیری نکند. بی تفاوتی کاهلی است. انگلوارگی است، بیجربزگی است. زندگی نیست، و از این روست که من از بی تفاوتها بیزارم. بی تفاوتی وزن مردهی تاریخ است. گلولهای سربی است برای فرد مبدع و مبتکر؛ و مادهی راکدی که در آن غالب هیجانهای درخشان غرق میشوند. باتلاقی است که شهری کهنه را در بر میگیرد و بهتر از دیوارهای محکم و نیکوتر از سینهی جنگجویان از آن شهر محافظت میکند. زیرا در مردابهای غلیظ گل آلود خویش حمله کنندگان را میبلعد و از میان میبرد و دلسرد میکند و گاه نیز ایشان را از اقدام قهرمانانه منصرف میکند. بی تفاوتی، قدرتمندانه در تاریخ عمل میکند. منفعلانه عمل میکند امّا عمل
میکند. قضا و قدر است و آن چه که نمی توان روی آن حساب کرد. آنچه که برنامه ها را ویران میکند، که طرح های خوش ساخت را واژگون میکند. ماده ی زشتی است که علیه شعور طغیان می کند و آن را خفه می کند؛ و اینچنین است آنچه روی می دهد که در شرّی که روی همه هوار می شود، امکان خیری که یک کنش قهرمانانه (با ارزش جهانشمول آن) می تواند به وجود آورد، دیگر آنقدر ناشی از ابتکار معدود افرادی که عمل می کنند نیست، بلکه به بی تفاوتی و عدم حضور بسیاری از آنها وابسته است. بی تفاوتی، قدرتمندانه در تاریخ عمل میکند. منفعلانه عمل میکند امّا عمل میکند. قضا و قدر است و آن چه که نمی توان روی آن حساب کرد. آنچه که برنامه ها را ویران میکند، که طرح های خوش ساخت را واژگون میکند. مادهی زشتی است که علیه شعور طغیان میکند و آن را خفه میکند. آنچه رخ میدهد از این روی نیست که برخی میخواهند روی بدهد، بلکه بدین خاطر است که تودهی انسانها با میل خویش کناره گیری میکند و رخصت فعالیت و کور شدن گرههایی را میدهد که بعدها تنها شمشیر خواهد توانست آنها را از هم بدرد. اجازهی اشاعهی قوانینی را میدهد که تنها طغیان خواهد توانست آنها را باطل کند و میگذارد انسانهایی بر قدرت سوار شوند که بعدها تنها شورش خواهد توانست آنها را سرنگون کند. تقدیری که به نظر میرسد بر تاریخ مسلط است، هیچ نیست مگر نمودِ وهمیِ این بی تفاوتی و عدم حضور که در سایهی عواملی پخته میشوند، دستهای معدودی که دام زندگی همگانی را میبافند ، دستهایی که هیچ نظارتی آنها را نگاهبانی نمی کند، و توده غافل است چون اهمیتی به آن نمی دهد. تقدیرهای یک عصر، همه دست ساز بینش های باریک و اهداف کوتاه مدت و بلندپروازی ها و علائق شخصی گروههای کوچک کنشگر است. ولی تودهی انسانها غافل است. زیرا بدان وقعی نمی گذارد. آنگاه عواملی که دیگر پخته شدهاند سر بر میآورند و دامِ در سایه بافته شده نیز برای ایفای نقش خویش سر میرسد. آنچه رخ میدهد از این روی نیست که برخی میخواهند روی بدهد، بلکه بدین خاطر است که تودهی انسانها با میل خویش کناره گیری میکند و رخصت فعالیت و کور شدن گرههایی را میدهد که بعدها تنها شمشیر خواهد توانست آنها را از هم بدرد. اجازهی اشاعهی قوانینی را میدهد که تنها طغیان خواهد توانست آنها را باطل کند و میگذارد انسانهایی بر قدرت سوار شوند که بعدها تنها شورش خواهد توانست آنها را سرنگون کند. به همین روی به نظر چنین میرسد که تقدیری هست در فروفکندن همه چیز وهمه کس. به نظر میرسد تاریخ هیچ نیست جز یک پدیدهی طبیعی عظیم. یک فوران. یک زمین لرزه که همه قربانی او میشوند: آن که خواسته و آن که نخواسته، آن که میدانسته و آن که نمیدانسته، آن آن که خواسته و آن که نخواسته، آن که میدانسته و آن که نمیدانسته، آن که کنشگر بوده و آن که بی تفاوت؛ و این آخری به خشم میآید و میخواهد خود را از پیامدهای رویداد مبرّا کند. میخواهد آشکارا بگوید که او نمی خواسته ؛ که او مسئول نبوده. برخی ترحم آمیزانه ناله میکنند ، بقیه وقاحت بارانه دشنام میگویند، ولی هیچ کس از خویش نمی پرسد یااندکاند آنان که از خویش میپرسند: اگر من هم وظیفه ام را انجام داده بودم، اگر سعی کرده بودم ارزشی به ارادهی خویش بگذارم و به نظر خود، آیا آن چه رخ داده است روی میداد؟ ولی هیچ کس نیست یااندکاند آنان که از بی تفاوتی خویش ضربهای میخورند و از دیرباوری شان و از آغوش نگشودن برای….و کنش نورزیدنشان با گروههای شهروندانی که دقیقاً برای پرهیز از همان شر میجنگیدند و تکلیف خویش را برای بازآوردن آن خیر به انجام میرساندند. بیشترشان اما ترجیح میدهند در رویدادهای رخداده سخن از ورشکستگی آرمانها بگویند و برنامه های به شکست انجامیده. ...
"دمکراسی شما را در بیانات دینی و مذهبی شما،که به لطف ایران گلوبال بدون نام نشان و شکل حقیقی............ منتشر میکنید همین الان به صورت تیتروار دیدم،ضمن اینکه دمکراسی یا همان چماق کراسی حکومت دینی و مذهبی را که شما ,سنگ آن را به سینه میزنید." - سنت زشت و ناپسندیدۀ اتهام و برچسب زنی، بخشی از فرهنگ دروغ بر اذهانِ جنینی است که به فراز "بین الاذهانی" یا "میانذهنی" نروئیده است. "ذهن جنینی" که از خون-تالابِ استبداد می مکد، کاهنِ استبدادخویِ ابرمردِ ضداستبداد است اما دمکراتیک نیست چون "بین الاذهانی" نیست. لذا، تهمت و افتراء می زند. و از درک این مساله ساده باز می ماند که گزارش و خبر از یک شخص یا موضوع، دلیلی بر توافق یا مخالفت او نیست. اما "ذهنِ جنینی" ذهنیتِ توطئه و توهم است البته با چاشنی هوچی گری و انقلابیگری. دورباطلِ اینهمانی فرهنگی استبداد-ضداستبداد، بختکِ "کشف دمکراسی" است و آسیاب بادی
شاد و پاینده باشید. و اتهام نزنید. جمهوری اسلامی، جمهوری استبداد دینی است و جمهوری "کشف دمکراسی"، چماق کراسی. تکرار دور باطل تاریخ معاصر ما این است. کمتر ضداستبداد باشید و بیشتر، دمکرات.
عنايت رضا عضو حزب توده بوده و بعد از بازگشت از شوروی سابق بخدمت دربار شاه در سمت مسئول کتابخانه دربار در آمد و مدتی هم يدک دکتر را ضميمه نام خود کرد تا اينکه هم خوابگاه دوره جوانی اش که ترک زبان بود افشا کرد که عنايت رضا حتی دانشگاه را نيمه تمام رها کرد و هيچ مدرک تحصيلات عالی ندارد تا اينکه رژيم اسلامی سر کار آمد و ايشان بخدمت جمهوری اسلامی در آمد و از طرف وزارت خارجه ايران در دو کنفرانس فاشيست های يونانی که بر عليه ترکها ترتيب داده شده بود شرکت کرد و هرمس زحمت فرموده مقاله ٣٠ سال پيش اين جناب را جهت آگاهی پخش ميکند واقعا نيای عجيبی است.
نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال
آقای کاووسی گرامی، بهتر نیست که با منتقدان و مخالفان خود و حتی کسانی که برخی از کارها و سیاستهای رژیم را درست می دانند و از آنها دفاع می کنند، نه به عنوان خصم و دشمن و نه با چماق بلکه با دلیل و استدلال برخورد و بحث کنید؟ آیا فکر نمی کنید که گفتگو در محیطی آرام و منطقی، حتی اگر نتواند طرف بحث را مجاب کند، می تواند بر روی دیگران تاثیر خوبی داشته باشد؟
باسلام- با سوابق عملی ونظری واراوعقائدشخص حناب عنایت الله رضاوخاندان محترم شان همه به خوبی اشناهستند.این مفاله یارساله هم روی بفیه رسالاتشان! به ظاهر علمی ومستندومطنطن.باتمام توان گشته اندوهرکجا مطلب ونقل قولی هرجند ضعیف ومبهم سرراهشان بودجمع اوری والبنه از توجه خاص به تحریکات وتحرکات یهودهم غافل نبوده اند. واقیت این است که نظیراین رسالات رابهتعداد نامحدودمیتوان درباره پان فارسیسموپان اسلاویسم وپان عربیسم و..........هرقوم وملت دیگرمیتوان نوشت اماانچه که هدف وسیبل این چناب بوده وهست البته ترکان وبخصوص ترکان ایران است. نویسنده این سطور نه پان ترکیست است ونه اصلااین مقوله رادرک وهضم میکنم فقط یک سوال کوچک..ایااموزش دبستانی وکسب سواد!!به زبان مادری برای تمام اقوام ملل اعم ازترک وفارس وعرب وروسوالمانی وغیره جایزولازم است یانه؟ پاسخ
اقای رضا وهم اندیشانشان با پیچ وخم هاوسفسطه هایشان برای همه روشن ونانوشته قابل خواندن است.طرف اصلی این سوال افکارواذهان منصف وامروزین ومعتقدان به حق وحفوق بشراست که ببینیم جگونه فکروقضاوت میکنند.
جناب هرمس،دمکراسی شما را در بیانات دینی و مذهبی شما،که به لطف ایران گلوبال بدون نام نشان و شکل حقیقی............ منتشر میکنید همین الان به صورت تیتروار دیدم،ضمن اینکه دمکراسی یا همان چماق کراسی حکومت دینی و مذهبی را که شما ,سنگ آن را به سینه میزنید، دیده و در حال دیدن در ایران و منطقه هستیم. انسانهای زمینی ،وعدههای شدنی زمینی و انسانی میخواهند،نه وعدههای آسمانی و مذهبی یا بهتر بگویم غیر انسانی تحت لوای حکومت اسلامی.
بدان که تنها راه نجات انسان سوسیالیسم است،چرا که اساس برگشت اختیار به انسان است.
حکومت دینی را که شما سنگ آن را به سینه میزنید، دیده و در حال دیدن در ایران و منطقه هستیم.
شما منادیان دین و حکومت دینی،که همیشه فقط موعظه میکنید بدون عمل، چه قدر خوب میشود که به این ۱ جمله خود عمل کنید( سخن کم گوی و گزیده گوی ).
متفکر اسلامی معزز،من این قرن را در مقالههای قبلی،به نام ( ستیزه جویی ادیان آسمانی، علیه انسان و بشریت) نام گذاشته بودم،که با وجود اظهار نظر هایی از جنس شما، مهر تائید دیگری بر این انتخاب زده میشود.
راستی با روندی که دوستان دولتمرد شما در ایران پیش گرفتهاند،شاید برای سخن گفتن به مانند آبو برق که وعده مجانی شدن آن را بزرگمرد خرافه و دروغ پردازی (آغا تون روحالله رو میگم) داده بود،قبض تصاعدی سر سفر مردم نفرستند،اما میبینیم که از همان ابتدا تا کنون، منتقد و مخالف را به بهانههای مختلف و زدن برچسب و انگهای ضّد رژیم به دارمیاویزید.
تازه کجاش رو دیدی تازه اول کار آقای روحانیه رژیم دندونای ملت نا آگاه و... و ساده لوح رو شمرده و هردم برای بقایش بشکلی آونهارو پای صندوقها میکشانه و تازه اگر حرکات مردمی ای هم انجام بشود مصادره اش میکنه و مهرها ی از خودشان رو سر دسته تظاهرات میکنه وبنام او جنبش رو منحرف ومصادره میکنه و مردم هنوز باورشان نشده که این رژیم اصلاح پذیر نیست وبایستیسرنگون بشه
دوستان عزیز، بایستی تا آنجا که میتوانیم از تبعیض زبانی و برتر گرفتن زبان فارسی نسبت به دیگر زبانها در ایران که سرآغاز تبعیض وسیع و فاجعه بار انسانی اجتماعی و هموار کننده یک نظام استعماری در ایران است فریاد برآوریم، بگوییم، بنویسیم، تا هم مردممان را در درون کشور و ارگانها بین المللی و دولتهای خارجی را نسبت به این فاجعه نژادپرستانه که خود را در زیر چطر برتری زبانی، برتری قومی و ملی کتمان کرده است افشاء کنیم. تبعیض زبانی و تحقیر زبانهای غیرفارسی در ایران برای هر کسی روشن و آشکار است. برای این تبعیض هیچ دلیل و سندی وجود ندارد. تمامی اسناد بین المللی علیه این تبعیض و تحقیر تقریر شده است. با تکیه بر این اسناد و مدارک دولت ایران و طرفدارن نژادپرست آنها را بایستی رسوا کنیم. این تنها راه نجات مردم ایران از چنگال شوم استعمار و استبداد است.
""" وضعیت امروز خاورمیانه به نفع ترکیه است """ دوران اردوغان در ترکیه بدون خونریزی در حال پایان است، دو مرد نیرومند "" عبدالله گل و فتح الله گولن "" آینده ترکیه را رقم خواهند زد. آمریکا نمیتواند به همپیمانان خود "" عربستان و اسرائیل "" در مصر پشت کند. ترکیه باید برای مدتی میدان را به عربستان، اسرائیل و دشمن قسم خورده آنان رژیم فارس ایران تحویل دهد. خروج از خاورمیانه و نزدیکی به غرب تنها راه باقی مانده برای اردوغان است. پوتین روسیه نیز با کناره گیری اردوغان از صحنه خاورمیانه که خواستار راه حل سریع به بحران سوریه بود خرسند خواهد شد تا برای زمان طولانی، رژیم فارس ایران و القاعده را در سوری سرگرم کند تا هم خیالش از چچن راحت باشد و هم ایران را با تنش آفرینی از بازار صادرات نفت و گاز دنیا حذف کند. بدون شک عربستان و پوتین روسیه در مورد سوریه و مصر به درک بهتری خواهند رسید.
"که شما سنگ چه نظام و کسانی را به سینه میزنید." و "هر کسی با هر لباس و پشم و ریشی آب به آسیاب این نظام فاشیستی بریزد،بیشک دشمن بشر و انسانیت است." کشکِ اتهام و تهمت زدن را سابیدن، چماق-کراسی است نه دمکراسی. البته حَرَجی هم نیست، چون پیروان "کشف دمکراسی" آن روی سکۀ منطق سرکوب حاکمند. افسوس که قبض سخن، مانند قبض آب و برق، در کار نیست، وگرنه صرفه جویی در سخن هم باب می شد. هرچند که گفته اند، کم گوی و گُزیده گوی. "نظام فاشیستی" هم که اصطلاح متورمی است که از فرط کاربرد، نخ نما و بی مقدار شده است. البته از صدقه سری استفاده بی رویه و تورمی از آن. مشکل اما "امتناع از سیاست و سیاست ورزی" بر بستر واقعیت ها است، وگرنه ما همه سیاست بازان ماهری هستیم وقتی بیرون از گود افتاده ایم و دغدغه مدیریت روزمرگی ها را نداریم. امتناع از سیاست به وقت تنگی و سختی، ساده است. چون عملی نیست. سیاست مطالبه محور سخت.
هرچند در این دوره فترت هم هنری است که بنیادها را نشانه گرفت و نشان داد که کار از کجا لنگ است. شاد و کوبنده باشید.
امیدوارم زودتر از حجاب بیرون بیایی،بدانیم که این سینه چاک حکومت اسلامی چیست و کیست؟
برداشت شما نازنین ،از تحلیل بنده بسیار به مثالی که فرمودید نزدیکتر است،چرا که معلوم است که شما سنگ چه نظام و کسانی را به سینه میزنید.
دوست عزیز یعنی،بعد از ۳۴ سال عمر ننگین حکومت اسلامی،و دولتهای انتصابی آن هم با این بازدهی (اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی...) جایی برای دفاع میماند؟
البته در صورتیکه منافع بعضی در خطر باشد ،حتما جای دفاع هست،......،.
بگذریم یعنی شما هنوز از خواب غفلت و جنایات خمینی، خامنه ای، خاتمی،موسوی،کروبی،احمدی نژاد ،روحانی آگاه نشده اید،بهتر است سر خود را از برف بیرون بیاورید.
هر کسی با هر لباس و پشم و ریشی آب به آسیاب این نظام فاشیستی بریزد،بیشک دشمن بشر و انسانیت است.
آقا یونوس با سلام، چنانکه جنابعالی خود نیز میدانید، از نظر سیاست گزاران دولت آمریکا، تئوری " دولت ملت" نباید در خاورمیانه، پیاده، و باعث تبیث آرامش و صلح، و رفاه عمومی مردم بشود. از این رو آمریکا از یک طرف طالبان، اخوان المسلمین، و سازمانهای مشابه حزب اللهی را، با تزریق میلیارد ها دلار آموزش و مسلح میکند، از طرف دیگر در ملا عام از دمکراسی صحبت میکند. و با هدف ایجاد بلوا جنگ داخلی را در کشورهای منطقه برای به آشوب کشاندن آنان، پی ریزی میکند. تا ملل خاورمیانه را، در جوامع بین المللی، بی تمدن و وحشی معرفی بکند، از طرفی، خود را مدبر و پیام آور صلح و تمدن بنمایاند، تا بدین طریق سیاست آشوبگرانه خود را در زیر لوای تمدن غربی به پیش ببرد. در این گیر و دار برای دیکتاتور هائی مثل " مبارک" براعت کسب کرده، او را از زندان آزاد میکند. با تمام چنین سیاستهای ضد خلقی، و کش و قوس دادن های ظاهری، رژیم
دیکتاتور تهران، که از طریق سازمان سیا در ایران بر سر کار گمارده شده است، در واقع از این قاعده مستثنا نیست. و هر گاه آمریکا و متحدان اروپائیش بخواهند، جمهوری اسلامی را از قدرت بر کنار خواهند کرد. و آنانیکه بیش از سی سال دنبال دیکتاتور های تهران راه افتاده اند، و از آنان آزادی گدائی میکنند، خودشان بهتر از هر کسی میدانند، که این کار شدنی نیست. و اگر، نه یک، بلکه صدها دیکتاتوری مثل "آخوند روحانی" رئیس جمهور ایران بشود و یا نشود، هیچ تغییر اساسی در ماهیت ضد مردمی رژیم تهران حاصل نخواهد شد. ما این موضوع را چند سال پیش از طریق مقالاتی به خواننده گان گفتیم. و حالا نیز میگوییم. با این وجود خیلی از سازمانهای رنگارنگ، و محافل دنباله رو با گول زدن مردم ، و کشاندن توده های نا آگاه بدنبال خود، تلاش میکنند، چهره دیکتاتور های تهران را به جهت اینکه ، زبان و فرهنگ فارسی را، بزور بر ملل ایران تحمیل کرده است، و سینه چاک مدافع " جهنم تمامیت ارضی است، به جهت ادامه و استمرار این وضع، آگاهانه از راسیستهای تهران حمایت میکنند، و با بکار بردن کلمات عوام فریبانه مثل، گفتگوی مضحک تمدنها، دیالوگ و بحث و گفتگو، و یا اصلاح دیکتاتور های تهران، و از این قبیل حرفهای خنده دار، مردم را، احمق و مشتی نادان بحساب میاورند، از این طریق عمر ننگین رژیم تهران را طولانی میکنند، که این سیاست خود بخشی از سیاستهای خاور میانه ای آمریکا و متحدان او، که برای تامین منافع سرشار خود از هر راهی تلاش میکنند، میباشد. در حال حاضر جنگ داخلی در مصر، و اوضاع نابسامان و در حال انفجار ایران نیز، حاصل همان سیاست خاور میانه ای آمریکا، و متحدان غربی او است. و بدون مبارزه جدی، عصیانگر، و تعیین کننده مردم ، این وضیعت شوم، گام بگام صد سال دیگر نیز، ادامه خواهد داشت.
مهناز خانم خواستم بپرسم شما چی مصرف میکنی اینقدر بالایی ؟
ساقیتو معرفی کن لطفا"
واقعا" این چرندیاتو از کجات میاری دقیقا"؟
سرکار خانم محمدی: حال که اینگونه نگران "دولت اعتدال وتدبیر" هستید توصیه میکنم در اسرع وقت به کشوربرگردید و به وظایف خود جهت " آشتی بین ملت وحکومت " مساعدت فرمایید.واجازه ندهید تا نا اهلان ونامحرمان با پیش کشاندن مطالبات و ودیدگاه های چالش برانگیز خویش به "دولت اعتدال وتدبیر" بیش ازاین آسیب رسانند.پیشا پیش از تلاش وکوششی که جنابعالی در این زمینه بعمل میآورید کمال تشکر وامتنان رادارم.
این حرف جناب پروفسور زریف (ظریف سابق) نشان از ادامه حضور ادبیات احمدی نژاد در دستگاه اجرائی و دیپلماسی ایران دارد زیرا آقای احمدی نژاد ادعا میکرد که یک دختر دانش اموز در زیر زمین خانه اش و با وسایل آشپزخانه بمب اتم ساخته است. احتمالا همین طرز فکر باعث شده که آقای زریف فکر کند ارتش آزاد سوریه که از تامین کمترین اسلحه سنگین خود هم عاجز است و سنگینترین اسلحه مورد استفاده شان آر پی جی است در آشپزخانه حلب یا دیر الزور بمب شیمیایی از نوع گاز سارین ساخته اند و آن را توسط هواپیما (از کجا آورده اند از جناب زریف بپرسید) بر اطراف دمشق انداخته اند یا در کلاهک قرار داده و توسط موشک زمین به زمین به اطراف دمشق زده اند(باز از زریف جان باید پرسید). نوع ادبیات دولت اعتدال و تزویر ببخشید تدبیر کم کم دارد خودش را نشان میدهد
تمام سایتها و مطبوعات کومونیستهای ایران در باره فاجعه انسانی در سوریه را که در آن انسانهای بی گناه زیر بمبهای شیمیائی بشار اسد هلاک میشوند, سکوت کرده اند. مگر اینها شب و روز از بشر دوستی دم نمیزنند؟DU
ازایران گلوبال به خاطراین توضیح بایدتشکرکرد.تفاوت هادراین قبیل موارداست که خودرانشان میدهند. اقای اوبالی سنجیده حرف میزنندوبرای خودجائی بازکرده اند.
""" فردی که مرده است و نظریهای که هیچوقت عملی نشد تا مردن آن را اعلام کرد """ تنها چیزی که میماند شخصی گمنام، که گویا در افکار "" هرمس نامی "" نبوغ انیشتن را دارا بوده، در کشوری نکبت زده، فقط میتواند با ارجاع به "" پان تورکیزم خیالی "" شهرتی به هم بزند و نامش در بعضی محافل شنیده شود.
`""" تحلیلی از بعد استراتژیکی نسبت به تحولات منطقه """ در اینجا سعی خواهم کرد تا ارتباط تنگاتنگ تحولات منطقهای را با درک جهانی از شرایط روز تا هادی توضیح دهم، بزرگترین تهدید استراتژیکی برای "" عربستان "" رژیم فارس ایران است، برای یافتن راحلی به تحولات مصر یعنی "" رسیدن به نقطه مشترک با عربستان "" تضمین کاهش خطر از طرف رژیم فارس ایران برای عربستان ضروری است. ضربهٔ کاری و مهلک و کشندهٔ به بشار اسد تضمینی است که نه تنها عربستان را در مصر به نرمش خواهد کشاند بلکه برای همیشه نفوذ رژیم فارس ایران در غرب ایران را خاتمه خواهد داد.
اقای پورمندی سخنانان سنجیده ای را طرح کرده است ولی جناب « برادر سرهنگی» ؛نوشته را نخوانده شعار فرموده در حالی بهتر بود که بر این نوشته نقدی می نوشتی تا .... ؟
به حوزه علمیه خوش آمدید. انشاالله که مهدی موعود به زودی اجرتان را پرداخت خواهد کرد
... "برخی از نیروها در اپوزیسیون دوست دارند که در تحلیل برگزاری سالم این انتخابات" ...
(ادامه ندارد)تحلیل سالم برگزاری این انتخابات
یا واقعا
"تحلیل برگزاری سالم (!!!!!!!) این انتخابات" منظورتان بوده؟!
عضو تالار مشاهیر گیلانیان : پرفسور فضل الله رضا فرزند «شیخ اسدالله رضا» (روحانی و مالک) و از نبیره های امیر «هدایتاللهخان فومنی» در سال۱۲۹۳ خورشیدی در رشت به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در شهر رشت به پایان برد و دیپلم را در تهران گرفت و در سال ۱۳۱۷ موفق به گذراندن دوره ی کارشناسی در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران شد.ایشان از اولین فارغ التحصیلان این رشته هستند و در همان زمان نیز به تحقیق درباره ی علوم ریاضی مشغول بودند و اولین کتاب علمی خود را در سالهای ۱۹ تا ۲۰ با عنوان دوره هندسه علمی و عملی تالیف کردند.پس از طی دوران سربازی و تحمل مشکلات فراوان عازم امریکا شدند و در سال ۱۳۲۴ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مهندسی برق از دانشگاه کلمبیا اخذ نمودند. در سال ۱۳۲۸ نیز موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته مهندسی برق از دانشگاه پلی تکنیک نیویورک شدند.در طی سالهای ۱۳۳۴-۱۳۳۹ عضو گروه مهندسی برق
برق دانشکده مهندسی برق دانشگاه ام ای تی در بوستون بودند.در طی سالهای ۱۳۳۳-۱۳۴۷ در گروه مهندسی برق دانشگاه سراکیوز در ایالت نیویورک عضو بودند.پروفسور در سال ۱۳۴۰ استاد مهمان در دانشگاه پلی تکنیک زوریخ سوییس و از سال ۴۱-۴۲ استاد مهمان دانشگاه فناوری سلطنتی دانشگاه کپنهاگ دانمارک و در طی سالهای ۴۷-۵۷ استاد مهمان دانشگاه کلرادو در بلدر امریکا و دانشگاه پاریس فرانسه بودند.تحقیقات و مباحث مورد علاقه ی ایشان در مورد نظریه ریاضی سیستمهاو مدارهای الکترونیکی است.ایشان نویسنده چهار کتاب درسی به زبان انگلیسی و یازده کتاب به زبان فارسی هستند.که کتابها ومقالات ایشان به اکثر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است .پروفسور در طی سالهای ۴۶-۴۸ رییس دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران و در طی سالهای ۴۸-۵۳ سفیر ایران در یونسکو و در سالهای ۵۳-۵۷سفیر ایران در کانادا واز سال ۵۷ به بعد نیز استاد داشگاه های کنکوردیا و دانشگاه مگ کیل مونترال کانادا بوده اند.پروفسور رضا از سال ۱۳۵۷ تاکنون استاد دانشگاههای کنکوردیادر مونترئال در کبک کانادا و دانشگاه مک گیل مونترئال هستند . ایشان همچنین رییس افتخاری کنفرانس مهندسی برق ایران . استاد افتخاری دانشگاه تربیت مدرس، رییس انجمن علمی ایرانیان در آمریکای شمالی ، رییس گسترش زبان و ادب فارسی و مشاور و همکار فعال مؤسسات علمی و ادبی فراوانی بوده است. پروفسور رضا یکی از پایهگذاران نظریه اطلاعات و مخابرات در جهان است و تحقیقات گستردهای در زمینه ظرفیت شنون و ارسال حداکثر اطلاعات در کانالهای مخابراتی نویزدار، نظریه اطلاعات و فرایندهای تصادفی ، سیستمهای خطی آنالیز عمومی، نظریه سیستم ها و مدارها، نظریه کنترل سیستمهای پویا، فضاهای خطی، انتقال و تلفات انرژی در شبکههای n دهانهای انجام داده است. او همچنین معتقد است که نباید سنتهای ملی و دینی را آسان از دست داد و در وضع کنونی جهان، خردگرایی به تنهایی نمیتواند جوامع جهان سوم را با جهش یک روزه به رده اول اقتصاد و تکنولوژی برساند . ویکی پدیای فارسی فضل الله رضا را، برادر عنایت الله رضا می داند. اما در این نوشتار به این موضوع اشاره ای نشده است.
ميراث مكتوب: پروفسور عنايت الله رضا مدير بخش جغرافيا و عضو شوراي عالي علمي مركز دائره المعارف بزرگ اسلامي امروز 20 تيرماه در سن 90 سالگي درگذشت. فضل الله رضا، برادر او است.
به گزارش روابط عمومي ميراث مكتوب،پيكر شادروان دكتر رضا روز دوشنبه مورخ 21/04/1389 ساعت 9:00 صبح از مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي در نشاني نياوران – كاشانك – اول جاده دارآباد تشييع ميشود. مجلس ختم نيز روز سهشنبه 22/04/1389 ساعت 18:00 الي 20:00 در تالار رسول اكرم(ص) مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي منعقد ميشود.
عنايتالله رضا 18خرداد سال 1299 در خانوادهاي روحاني در رشت به دنيا آمد. نام خانوادگي او منسوب به حاجي آقا رضاست كه از مجتهدين عاليقدر گيلان بوده است.
و سپس در همان سال در دانشكده افسري ثبت نام كرد و در سال 1318 به جرگه افسران ارتش ايران پيوست.وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهرهاي رشت و تهران گذراند و در سال 1316 ديبلم متوسطه را در رشته ادبيات از دبيرستان دارالفنون اخذ كرد
وي تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در شهرهاي رشت و تهران گذراند و در سال 1316 ديبلم متوسطه را در رشته ادبيات از دبيرستان دارالفنون اخذ كرد
رضا، پس از پايان دانشكده افسري، در نيروي هوايي ارتش پذيرفته شد و در آنجا دوره خلباني هواپيماهاي جنگي را گذراند. در همين دوره بود كه فعاليتهاي سياسي خود را آغاز كرد و به سبب همين فعاليتها، در سال 1325 به تبعيدي ناخواسته رفت كه حدود 20 سال به طول انجاميد.
او در دوره تبعيد، نخست در دانشكده حزبي شهر باكو موفق به اخذ مدرك ليسانس شد و پس از آن در آزمون دكتراي رشته فلسفه دانشگاه دولتي انديشههاي كسروي به راهنمايي پروفسور ماكاولسكي -از استادان بزرگ فلسفه در اتحاد جماهير شوروي- با درجه عالي دفاع كرد.
دكتر رضا سرانجام در سال 1347به ايران بازگشت و در كتابخانه پهلوي كه در آن زمان يكي از مراكز ايران شناسي بود به كار مشغول شد و سپس براي تدريس در مراكز دانشگاهي به همكاري دعوت شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي در كنار تدريس در دانشگاهها به عنوان مشاور عالي علمي در پژوهشگاه علوم انساني و سپس در سال 1365 در مركز دائرهالمعارف بزرگ اسلامي به عنوان مدير بخش جغرافيا و عضو شوراي عالي علمي به همكاري پرداخت كه اين همكاري تا به امروز ادامه دارد.
وي داراي بيش از 120مقاله در دائرهالمعارف بزرگ اسلامي و بيش از 60 مقاله در مجلات و نشريات خارج از مركز دائرهالمعارف و همچنين10مقاله ترجمه شده در مجلات و نشريات مختلف است.
سپاس از توجه دوستان و تذکر بابت این اشتباه.
نکته درباره سن و سال مقاله که مقاله نیست بلکه مدخل فرهنگ نامه ای است، برای من کماکان جالب است، تا زمانی که مدخل فرهنگ نامه ای بهتر و علمی تر و روشنگرانه تر نسبت به این مدخل منتشر شود. امیدوارم دوستان اهل فن آستین همت بالا بزنند و مدخل فرهنگ نامه ای بنویسند در این باره که بتواند مرجع قرار بگیرد. نقد دوستان به سوابق یک نویسنده، برای من، در میزان و معیار درستی یا نادرستی یک متن فرهنگ نامه ای روا نیست. اهل فرهنگنامه می دانند که فرهنگ نامه ها، چه سی ساله چه هزارساله، همیشه مرجع اند، حتا وقتی مورد نقد و بازبینی و بازنویسی قرار می گیرند. یکی از مشکلات اساسی ما فقدان همین فرهنگ نامه و نگاه فرهنگ نامه ای است. و مشکل دیگر این که فرهنگ نامه ها بندرت مورد بازبینی و تجدیدنظر قرار می گیرند. با سپاس مجدد از دوستان و پوزش بابت این اشتباه. شاد و پاینده باشید.
نوشته فوق، با نام پانترکیسم، به امضای "عنایت الله رضا"، نوشته ایست، فقد ارزش علمی، و بر اساس یک ترک سیتزی پان ایرانیستی، و پان اسلاویستی روسی، سر هم بندی شده است. این آقا که بعد از شکست، دولت ملی پیشه وری، خود را در اختیار سازمان جاسوسی، استالین قرار داد، یکی از دست پروردگان سازمان کا. گ .ب شورروی خدا بیامرز بود. و دکترای قلابی اش در مورد "کسروی شناسی" و ترویج افکار ضد ترکی، و ضد آذربایجانی او، از طریق دستگاه جاسوسی استالین به وی اعطا شده است، این شخص تواب، از سر سپرده ترین اشخاصی است، که با سر هم کردن جعلیات ضد آذربایجانی، که اغلب از طریق داشناکهای ارمنی نوشته شده اند، خود را در بست در اختیار پان اسلاویسم، و پان ایرانیسم قرار میدهد. بعد از تواب شدن، و رفتن از حزب دمکرات آذربایجان، و پناهنده شدن به سازمان جاسوسی شوروی سابق، با پول و امکانات، و سرمایه
های روسی، در خدمت تبلیغات ناسیونالیسم روسی در آمد. او بعد از مراجعت به ایران با حمایت مالی دربار پهلوی، در خدمت پان ایرانیسم، و ناسیونالیسم افراطی فارس بگار گمارده شد. و تا پایان حیات خود، چه با نوشته ها و چه با تبلیغاتش، به بهانه " پانترکیسم" لگد بر حلقوم ملت مظلوم آذربایجان نهاد، ملتی که یکقرن تمام در زیر چمکه های راسیسم افراطی فارس، و دولتمداران سرکوبگر تهران، له و لورده میشود. ملت مظلومی که تمام حقوق سیاسی، اجتماعی، مدنی ، فرهنگی و زبانی اش، به خاک خون کشیده و نابود میگردد. این نوشته مرا یاد نوشته شخصی مشکوک، و مجهول الهویه بنام " آل بابراق" می اندازد، نوشته ای که مثل دیکتاتور های جمهوری اسلامی، برای سرکوب ملت قهرمان آذربایجان، و مسموم کردن جو سیاسی، بر چسب " پان ترکیسم" را مثل شمشیر داموکلوس، بالای سر خلق آذربایجان، آویزان کرده است، بنظر میرسد، چنین اشخاصی، مثل پان ایرانیستهای خجالتی، با پنهان کردن ماهیت ضد ترکی خود، در پشت القاب مستعار، برای پان ایرانیستها، و پان فارسیستهای وطنی، خوش رقصی میکنند، و خواسته و یا ناخواسته به عنوان ستون پنچم رژیم جمهوری اسلامی عمل می نمایند، تا ملت مظلوم آذربایجان نتواند، به آزادی های سیاسی، مدنی ، فرهنگی، و حق تعیین سرنوشت خود، دست یابد. اما دیر یا زود، ماهیت واقعی، و اسم آنان برای مردم آذربایجان روشن خواهد شد. و مردم آنها را خواهند شناخت. حیف که وقتم را صرف خواندن خزعبلات فوق کردم. کلمه پانترکیسم اینک در دست عده ای چنان لوث، و تحریف شده است، که محتوای آن، دیگر هیچ تاثیری در مردم ندارد، بلکه چنین تحریفاتی، به ضد خود بدل شده است. و مردم آذربایجان برای رسیدن به حقوق ملی، و مدنی خویش، تحت تاثیر هیچ تحریفاتی قرار نمی گیرد.در کشور های مترقی جهان ارگانهای حقوق بشری از رساتر شدن صدای ملتهای مظلوم بدون دولت حمایت می کنند، در ضمن اپوزسیون و مردم عادی در آذربایجان شمالی از برادران و خواهران خود در حرکت ملی آذربایجان جنوبی و رسانه های آن حمایت می کنند، و کمکهای مالی به حرکت ملی ملت ترک آذربایجان هیچ ربطی به پانفارسیسم ندارد،
هرمس گرامي، او فرد ديگري است. فضل الله رضا همان عنايت الله رضا نيست. "خدمات" عنايت الله رضا، همانا انجام خدمات ايدئولوژيك ملي و ميهني در راديو مسكو، راديو پكن و ارگانهاي دولتي در خدمت رژيمهاي شوروي، چين، رژيم شاهنشاهي و رژيم اسلامي بوده است و بس. فضل الله رضا همان كسي است كه شما در كامنت خود معرفي كرده ايد. اما مقاله 30 ساله منتشر شده از سوي شما از عنايت الله رضا است.
جناب هرمس گرامی ،لطفآ دقت بیشتری درنوشته هایتان بفرمائید........... فضل اله رضا ازنظر موضع سیاسی وتفکرچه ربطی به عنایت اله رضا دارد غیراز براردی ژنتیکی؟
شوراي دانشگاه تهران 29مرداد 1347 پروفسور فضلالله رضا از دانشمندان طراز اول رياضيات و الكترونيك جهان را به رياست دانشگاه تهران انتخاب و با اين انتخاب، دگرگوني و تحوِل در تعليمات عالي ايران آغاز شد. پروفسور رضا كه يكم ژانويه 1915 (11 ديماه 1293) در رشت به دنيا آمده است قبلا استاد دانشگاههاي آمريكا و كانادا و نيز ریيس دانشگاه صنعتي شريف بود.
وي كه در عين حال يك شاعر، اديب و فيلسوف بود در سمت ریيس دانشگاه تهران انحصار تدريس در دانشگاه در دست گروهي مشخص را شكست و استخدام دانشآموختگان ايراني براي تدريس و احراز سمت دانشياري و استادي را آزاد و درهاي دانشكدهها را به روي دانش آموختگاني كه داراي شغلهاي ديگر بودند در ساعات فراغت باز كرد كه اين كار او به عنوان يك انقلاب دانشگاهي وارد تاريخ آموزش و پرورش ايران شده است.
اگر در زمان رستاخیز (( رادیو پیک ایران)) اخبار غیر شاهنشاهی پخش می کرد, گوناز تی وی اخبار غیر شیخ اللهی و مطالب با ارزشی را پخش میکند. گوناز تی وی به عنوان یک شبکه اطلاع رسانی مستقل در زمان زلزله (قارا داغ) ثابت کرد که تنها شبکه ای است که مسئولیت اطلاع رسانی را خوب به عهده گرفت و باعث شد که کمک های مالی ( هم از ایران و هم در خارج) جمع آوری شده وبه قربانیان این فاجعه فرستاده شود. در ضمن اولین شبکه ای است که زودتر از همه آن 18 میلیارد دلاری که از مرز ایران خارج و در کشور ترکیه ضبط شد به اطلاع عموم رساند...بیشترین موفقیّت را برای آقای اوبالی آرزومندم...
جناب رامی , مخارج گوناز تی وی را استقلال چی های آزربایجان تامین میکند, من آراز هم یکی از آنها هستم. اگر لازم باشد تی وی دومی را هم به راه می اندازیم.
من یکی کاری به مباحث ملی _ قومی ندارم . آیا کسی می داند که اوبالی هزینه های یک تلویزیون 24 ساعته را از کدام منبع تامین می کند؟ آیا می شود سئوال کرد؟ منتظر پاسخ از سوی دوستداران و هواداران احمد اوبالی هستم .
گربه روزه دار"آخونده عبا دار" میگه....من روزه دارم ..جوجه ها خیالشون راحت باشه و میتونن دوباره به آشیونه شون برگردن !! دم خروس رو باید باور کرد و یا قسم حضرت عباس ؟ عبا و عمامه جنایت رو باید باور کرد و یا قول دادن یه آخوند؟
غربی ها لطفا" ده شاهی بدن آش به همین خیال هم باش..!!.
این خارجی ها دارن کی رو گول میزنن؟ انکار که اسم اوباشان رژیم خونخوار اسلامی روی پیشونیشون تا روزه مرگش حک شده ؟!!...چیزی که زیاده شناسنامه و چیزی که زیاده اسمه و چیزیکه زیاده پاسپورته ....هرکدوم از این جونورها چندین تا نام و پاسپورت داره و گله گله راهی اروپا و امریکا و...هستند..!!
گیدو وستروله، وزیر خاجه آلمان..تو یکی آخوند دوست "مرغ تخم طلا گذار اروپائی ها" و ملا پرست خفه شو...از تحریم های بر علیه ایران آلمان و چند تا کشورهای گدا گرسنه همسایه ایران بسیار بسیار زیاد به نون نوائی رسیدند...دولتمردان آلمانی که در پشت روسیه و چین پنهان شدن وسنگر گرفتن هنوز که هنوزه در صدد انتقام گرفتن از امریکا و بیرون رادن امریکا از شکارگاه هاش در منطقه خاورمیانه پر نفت و پر معادن هستند....آلمان ها چشم و چراغ و دست راست خمینی و اوباشانش بودن و هستند و وقتی صحبت از اسلام گران و اسلامیست ها بشه فورا" آلمان ها باطنا" ازشون دفاع می کنند و ظاهرا" بهشون فحاشی می کنن ...!!آلمان بر خلاف تصور خیلی ها جولان گاه اسلامیست ها از هر نوع و کیفیتی شده است !!! قابل به یاد آوریست که در مغازه سوپر مارکت زنجیره ای بنام راشهلت 500گرم کیلو گوچه فرنگی معادل 2یورو بفروش میرسد!!
ولی قیمت یک لیتر بنزین در پمپ بنزین 1.50یورو است که البته در این 1.50 مبلغ 60% مالیات دولتی آلمان به میزان 0.89 یورو گنجانیده شده است !! یعنی قیمت فروش یک لیتر بنزین از تصفیه خانه امپریالیست نفت مفت آخوند خوار در آلمان اونهم با قیمت حمل و نقل به پمپ بنزین رقمی 0.61یورو می باشد...!!البته آلمان از خرید نفت از ایران پول فروش نفت رو در بانک های آلمانی انبار می کند همان کاری که هم با سرهنگ قذافی کردن و با تحریم ها میلیاردها یورو و دلارش در بانک های آلمانی و سوئیس ناپدید شد !!!!!!!!!پس آخوندها بهترین ها هستند و حق و حقوق بشر فقط شامل حال نفت فروشان است !!!مقاله بالا تلخیص نیست و ترجمه متن کامل بحث ژیژک است. ممنون
با سلام
اوایل تحلیلتون خوب بود، ولی آخراش رو خیلی احساساتی و غیرمنطقی نوشته بودید. در نهایت هم که به جناب پرزیدنت اوباما، عرض ارادت نموده بودید! شما هر قدر هم که از نظر خودتون آزاد اندیش باشید، باز هم آخرش میبینید که به یه جای دیگه متوسل میشید.
موفق باشید.
آنها که از قول زندانیان سیاسی به اباما نامه مینویسند بهتر است نظر زندانیان سیاسی واقعی نظیر حشمت الله طبرزدی و احمد زید آبادی و هزاران زندانی دیگر را بپرسند. معلوم است که فائزه هاشمی و یا تاجر زاده هرگز مایل به فرو پاشی رژیمشان نیستند.
این چه مقاله ای منتشر شده؟ شبیه تبلیغات یکسویه ایران در زمان جنگه. از کوچکترین مولفه های بیطرفی بهره ای نبرده. دشمن ،ذلت،ترسو،شجاع،دلیر.... اینها یعنی اینگه کن تک و تنها حق دارم. بولتن تبلیغی سپاه از این بی طرفانه تر مینویسه.
پان ترکیسم از کلمات ساخته شده در دستگاه کشتار ک گ ب اتحاد شوروی است که با بهانه کردن این کلمه مجعول در سال 1937 تمام روشنفکران آزربایجان از دم تیغ گذشتند پس از پاکسازی فیزیکی روشنفکران و نخبگان آزربایجان توسط کمونیستهای استالینیستی نوبت سوء استفاده جریان پان ایرانیست از این کلمه برای بریدن زبان تورکها در ایران شد. جالب است که این کلمه برای اولین بار توسط یک توده ای دست پرورده استالین در ایران رایج گردید. حالا از این پان ایرانیست ها که سودای تصرف و پارسی کردن همه منطقه را در سر میپرورانند باید پرسید اگر پان چیز بدی است چرا پان ایرانیسم از این مسئله مستثنا است. در کل منطقه و شاید جهان تنها حزبی که با این نام فاشیستی وجود دارد حزب پان ایرانیست ایران است و ما نه در ترکیه و نه در جای دیگر حزبی به نام پان ترکیست نداریم
جدای از جعل بی شرمانه ای که با این سطر"پدر بر پدر، مر مرا ترک بود
به فرزانگی هر یکی گرگ بود"!!! در حق نظامی انجام شده اما این جمله " تو چه می دانی از فرزانگی و آزادگی گرگ" دیگه آخرشه, مگر گرگ در فرهنگ عامه به غیر از سمبل درندگی و توحش و پاره پاره کردن, فرزانگی هم دارد که ما نمیدانیم
زندانی سیاسی داریم تاسیاسی البته که باهمه باید طبق حقوق بشر برخورد شه ولی تجزیه طلبی همه جا جرمه مگر آنکه اجماع با پشتوانه رای مردم باشه که قطعا نیست تجزی طلبان آذربایجان اقلیتند
کانال العربیە روز 7 ماه اگوست برنامەای در مورد غرب کوردستان یا کوردستان سوریە پخش کرد کە ترجمەی بخش کوچکی را در این سایت میگذارم غرب کوردستان منطقەای ثروت مند از لحاظ منابع نفتی و کشاورزی غرب کوردستان منطقای است داری مرزهای طولانی مشترک با تورکیە و عراق است شهرهای مهم آن قا میشلو ،حسکە ، دیرک ،عامودی ، سەری کانی،گری سپی، کوبانی ، عفرین می باشد این منطقە 24000 کیلو متر مربع وسعت دارد کە وسعت آن بە اندازی وسعت کشور لبنان میباشد جمعیت غرب کوردستان 3500000 نفر میباشد کە کوردها اکثریت مطلق جمعیت آن را تشکیل میدهند بە اضافەی اقلیت عرب و آسوری
منطقەی غربکوردستان منطقای بی نهایت ثروت مند میباشد کە در حال حاضر 250000 بشکە نفر روزانە تولید میکند و همینطور میزان گاز طبیعی آن خیلی زیاد است این منطقە داری 18000 کیلو متر زمینهای کشاورزی است کە سالانە 1500000 تن گندم تولید میکند کە 37% کل گندم کشور سوریە است سالانە 273000 تن پنبە در کوردستان تولید میشود کە 39% پنبەی سوریە است در غرب کوردستان کوردستان سوریە 18 میلون درخت زیتون وجود دارد کە تولید کل زیتون کوردستان 23% کل زیتون سوریە است در کل کوردستان سوریە بە تنهای میتواند 45% کل تولیدات کشاورزی سوریە را تأمین کند کوردستان منبع بزرگ آب سوریە استhttp://www.nnsroj.com/detiles.aspx?id=5515&ID_map=24
سایت ایران گلوبال خود را هنوز از استفاده بشار اسد از سلاح گاز سمی در حومه دمشق که در آن بیش از 1000 انسان ,اکثرا زن و بچه, جان خودرا از دست داده اند به بی خبی میزند
آقاي اوبالي از فرزندان وطن دوست و زحمتكش آذربايجان است اينجانب سالهاست بيننده برنامه هاي روشنگر گون آذ تي وي هستم جواب ايشان را تاييد مي كنم و براي ايشان وهمكارانشان در گون آذ تي وي آرزوي موفقيت دارم
در وعده های سر خرمن انتخاباتی حسن روحانی در ارومیه، ایشان مرتبآ با مخاطب قرار دادن ملت ترک آذربایجان در حدّ قوم آذری، ملت ما را مورد تحقیر قرار می دادند و همه بهتر می دانیم طبق کتب تاریخی درسی و غیر درسی، آذری در ادبیات پانفارسیسم مترادف است با حرامزاده های چنگیز خان مغول، حالا وزیر منتخب ایشان چه دسته گلی بر سر ملت ترک آذربایجان خواهد زد!؟ در عرض هشتاد سال با گروان گیری نان شب ملت ترک آذربایجان آنها را مجبور مهاجرت و یا به سکوت وادار کرده اند، بعد از این باید دید، برای حلّ معضل بیکاری غیرقابل تحمل در آذربایجان جنوبی چگونه عمل خواهند کرد،
بیزارم از بی تفاوت ها. من نیز چون فریدریش هبل گمان میکنم زیستن به معنای پارتیزان بودن است.[۱] انسانهای دست تنها و بیگانه با شهر ،نمی توانند وجود داشته باشند. آن که زنده است به راستی نمی تواند شهروند باشد و موضع گیری نکند. بی تفاوتی کاهلی است. انگلوارگی است، بیجربزگی است. زندگی نیست، و از این روست که من از بی تفاوتها بیزارم. بی تفاوتی وزن مردهی تاریخ است. گلولهای سربی است برای فرد مبدع و مبتکر؛ و مادهی راکدی که در آن غالب هیجانهای درخشان غرق میشوند. باتلاقی است که شهری کهنه را در بر میگیرد و بهتر از دیوارهای محکم و نیکوتر از سینهی جنگجویان از آن شهر محافظت میکند. زیرا در مردابهای غلیظ گل آلود خویش حمله کنندگان را میبلعد و از میان میبرد و دلسرد میکند و گاه نیز ایشان را از اقدام قهرمانانه منصرف میکند. بی تفاوتی، قدرتمندانه در تاریخ عمل میکند. منفعلانه عمل میکند امّا عمل
میکند. قضا و قدر است و آن چه که نمی توان روی آن حساب کرد. آنچه که برنامه ها را ویران میکند، که طرح های خوش ساخت را واژگون میکند. ماده ی زشتی است که علیه شعور طغیان می کند و آن را خفه می کند؛ و اینچنین است آنچه روی می دهد که در شرّی که روی همه هوار می شود، امکان خیری که یک کنش قهرمانانه (با ارزش جهانشمول آن) می تواند به وجود آورد، دیگر آنقدر ناشی از ابتکار معدود افرادی که عمل می کنند نیست، بلکه به بی تفاوتی و عدم حضور بسیاری از آنها وابسته است. بی تفاوتی، قدرتمندانه در تاریخ عمل میکند. منفعلانه عمل میکند امّا عمل میکند. قضا و قدر است و آن چه که نمی توان روی آن حساب کرد. آنچه که برنامه ها را ویران میکند، که طرح های خوش ساخت را واژگون میکند. مادهی زشتی است که علیه شعور طغیان میکند و آن را خفه میکند. آنچه رخ میدهد از این روی نیست که برخی میخواهند روی بدهد، بلکه بدین خاطر است که تودهی انسانها با میل خویش کناره گیری میکند و رخصت فعالیت و کور شدن گرههایی را میدهد که بعدها تنها شمشیر خواهد توانست آنها را از هم بدرد. اجازهی اشاعهی قوانینی را میدهد که تنها طغیان خواهد توانست آنها را باطل کند و میگذارد انسانهایی بر قدرت سوار شوند که بعدها تنها شورش خواهد توانست آنها را سرنگون کند. تقدیری که به نظر میرسد بر تاریخ مسلط است، هیچ نیست مگر نمودِ وهمیِ این بی تفاوتی و عدم حضور که در سایهی عواملی پخته میشوند، دستهای معدودی که دام زندگی همگانی را میبافند ، دستهایی که هیچ نظارتی آنها را نگاهبانی نمی کند، و توده غافل است چون اهمیتی به آن نمی دهد. تقدیرهای یک عصر، همه دست ساز بینش های باریک و اهداف کوتاه مدت و بلندپروازی ها و علائق شخصی گروههای کوچک کنشگر است. ولی تودهی انسانها غافل است. زیرا بدان وقعی نمی گذارد. آنگاه عواملی که دیگر پخته شدهاند سر بر میآورند و دامِ در سایه بافته شده نیز برای ایفای نقش خویش سر میرسد. آنچه رخ میدهد از این روی نیست که برخی میخواهند روی بدهد، بلکه بدین خاطر است که تودهی انسانها با میل خویش کناره گیری میکند و رخصت فعالیت و کور شدن گرههایی را میدهد که بعدها تنها شمشیر خواهد توانست آنها را از هم بدرد. اجازهی اشاعهی قوانینی را میدهد که تنها طغیان خواهد توانست آنها را باطل کند و میگذارد انسانهایی بر قدرت سوار شوند که بعدها تنها شورش خواهد توانست آنها را سرنگون کند. به همین روی به نظر چنین میرسد که تقدیری هست در فروفکندن همه چیز وهمه کس. به نظر میرسد تاریخ هیچ نیست جز یک پدیدهی طبیعی عظیم. یک فوران. یک زمین لرزه که همه قربانی او میشوند: آن که خواسته و آن که نخواسته، آن که میدانسته و آن که نمیدانسته، آن آن که خواسته و آن که نخواسته، آن که میدانسته و آن که نمیدانسته، آن که کنشگر بوده و آن که بی تفاوت؛ و این آخری به خشم میآید و میخواهد خود را از پیامدهای رویداد مبرّا کند. میخواهد آشکارا بگوید که او نمی خواسته ؛ که او مسئول نبوده. برخی ترحم آمیزانه ناله میکنند ، بقیه وقاحت بارانه دشنام میگویند، ولی هیچ کس از خویش نمی پرسد یااندکاند آنان که از خویش میپرسند: اگر من هم وظیفه ام را انجام داده بودم، اگر سعی کرده بودم ارزشی به ارادهی خویش بگذارم و به نظر خود، آیا آن چه رخ داده است روی میداد؟ ولی هیچ کس نیست یااندکاند آنان که از بی تفاوتی خویش ضربهای میخورند و از دیرباوری شان و از آغوش نگشودن برای….و کنش نورزیدنشان با گروههای شهروندانی که دقیقاً برای پرهیز از همان شر میجنگیدند و تکلیف خویش را برای بازآوردن آن خیر به انجام میرساندند. بیشترشان اما ترجیح میدهند در رویدادهای رخداده سخن از ورشکستگی آرمانها بگویند و برنامه های به شکست انجامیده. ..."دمکراسی شما را در بیانات دینی و مذهبی شما،که به لطف ایران گلوبال بدون نام نشان و شکل حقیقی............ منتشر میکنید همین الان به صورت تیتروار دیدم،ضمن اینکه دمکراسی یا همان چماق کراسی حکومت دینی و مذهبی را که شما ,سنگ آن را به سینه میزنید." - سنت زشت و ناپسندیدۀ اتهام و برچسب زنی، بخشی از فرهنگ دروغ بر اذهانِ جنینی است که به فراز "بین الاذهانی" یا "میانذهنی" نروئیده است. "ذهن جنینی" که از خون-تالابِ استبداد می مکد، کاهنِ استبدادخویِ ابرمردِ ضداستبداد است اما دمکراتیک نیست چون "بین الاذهانی" نیست. لذا، تهمت و افتراء می زند. و از درک این مساله ساده باز می ماند که گزارش و خبر از یک شخص یا موضوع، دلیلی بر توافق یا مخالفت او نیست. اما "ذهنِ جنینی" ذهنیتِ توطئه و توهم است البته با چاشنی هوچی گری و انقلابیگری. دورباطلِ اینهمانی فرهنگی استبداد-ضداستبداد، بختکِ "کشف دمکراسی" است و آسیاب بادی
شاد و پاینده باشید. و اتهام نزنید. جمهوری اسلامی، جمهوری استبداد دینی است و جمهوری "کشف دمکراسی"، چماق کراسی. تکرار دور باطل تاریخ معاصر ما این است. کمتر ضداستبداد باشید و بیشتر، دمکرات.عنايت رضا عضو حزب توده بوده و بعد از بازگشت از شوروی سابق بخدمت دربار شاه در سمت مسئول کتابخانه دربار در آمد و مدتی هم يدک دکتر را ضميمه نام خود کرد تا اينکه هم خوابگاه دوره جوانی اش که ترک زبان بود افشا کرد که عنايت رضا حتی دانشگاه را نيمه تمام رها کرد و هيچ مدرک تحصيلات عالی ندارد تا اينکه رژيم اسلامی سر کار آمد و ايشان بخدمت جمهوری اسلامی در آمد و از طرف وزارت خارجه ايران در دو کنفرانس فاشيست های يونانی که بر عليه ترکها ترتيب داده شده بود شرکت کرد و هرمس زحمت فرموده مقاله ٣٠ سال پيش اين جناب را جهت آگاهی پخش ميکند واقعا نيای عجيبی است.
عنایت اله رضا،گیله مرد عضوفرقه دموکرات آذربایجان که بعدازتحصیلات درجمهوری آذربایجان دردوران تبعیدوپس ازمراجعت به ایران وتواب شدن ووادادگی و رسیدن بمقام والای !سرممیزی اداره سانسورشاهنشاهی تحت هدایت ساواک آریامهری !!! این مطالب راازنوشته های دیگرضدآدربایجانی ها برداشته است .به لینک های زیر مراجعه کنید تا اوج خیانت این واداده ی زبون را ملاحظه کنید .
http://shivaf.blogspot.se/2011/07/blog-post_10.html
http://shivaf.blogspot.se/2011/03/blog-post.html
www.iran-emrooz.net/index.php?/farhang/more/26502
1- http://shivaf.blogspot.com/2007/12/blog-post_19.html
2- http://shivaf.blogspot.com/2007/12/blog-post_25.html
آقای کاووسی گرامی، بهتر نیست که با منتقدان و مخالفان خود و حتی کسانی که برخی از کارها و سیاستهای رژیم را درست می دانند و از آنها دفاع می کنند، نه به عنوان خصم و دشمن و نه با چماق بلکه با دلیل و استدلال برخورد و بحث کنید؟ آیا فکر نمی کنید که گفتگو در محیطی آرام و منطقی، حتی اگر نتواند طرف بحث را مجاب کند، می تواند بر روی دیگران تاثیر خوبی داشته باشد؟
باسلام- با سوابق عملی ونظری واراوعقائدشخص حناب عنایت الله رضاوخاندان محترم شان همه به خوبی اشناهستند.این مفاله یارساله هم روی بفیه رسالاتشان! به ظاهر علمی ومستندومطنطن.باتمام توان گشته اندوهرکجا مطلب ونقل قولی هرجند ضعیف ومبهم سرراهشان بودجمع اوری والبنه از توجه خاص به تحریکات وتحرکات یهودهم غافل نبوده اند. واقیت این است که نظیراین رسالات رابهتعداد نامحدودمیتوان درباره پان فارسیسموپان اسلاویسم وپان عربیسم و..........هرقوم وملت دیگرمیتوان نوشت اماانچه که هدف وسیبل این چناب بوده وهست البته ترکان وبخصوص ترکان ایران است. نویسنده این سطور نه پان ترکیست است ونه اصلااین مقوله رادرک وهضم میکنم فقط یک سوال کوچک..ایااموزش دبستانی وکسب سواد!!به زبان مادری برای تمام اقوام ملل اعم ازترک وفارس وعرب وروسوالمانی وغیره جایزولازم است یانه؟ پاسخ
اقای رضا وهم اندیشانشان با پیچ وخم هاوسفسطه هایشان برای همه روشن ونانوشته قابل خواندن است.طرف اصلی این سوال افکارواذهان منصف وامروزین ومعتقدان به حق وحفوق بشراست که ببینیم جگونه فکروقضاوت میکنند.جناب هرمس،دمکراسی شما را در بیانات دینی و مذهبی شما،که به لطف ایران گلوبال بدون نام نشان و شکل حقیقی............ منتشر میکنید همین الان به صورت تیتروار دیدم،ضمن اینکه دمکراسی یا همان چماق کراسی حکومت دینی و مذهبی را که شما ,سنگ آن را به سینه میزنید، دیده و در حال دیدن در ایران و منطقه هستیم. انسانهای زمینی ،وعدههای شدنی زمینی و انسانی میخواهند،نه وعدههای آسمانی و مذهبی یا بهتر بگویم غیر انسانی تحت لوای حکومت اسلامی.
بدان که تنها راه نجات انسان سوسیالیسم است،چرا که اساس برگشت اختیار به انسان است.
حکومت دینی را که شما سنگ آن را به سینه میزنید، دیده و در حال دیدن در ایران و منطقه هستیم.
شما منادیان دین و حکومت دینی،که همیشه فقط موعظه میکنید بدون عمل، چه قدر خوب میشود که به این ۱ جمله خود عمل کنید( سخن کم گوی و گزیده گوی ).
متفکر اسلامی معزز،من این قرن را در مقالههای قبلی،به نام ( ستیزه جویی ادیان آسمانی، علیه انسان و بشریت) نام گذاشته بودم،که با وجود اظهار نظر هایی از جنس شما، مهر تائید دیگری بر این انتخاب زده میشود.
راستی با روندی که دوستان دولتمرد شما در ایران پیش گرفتهاند،شاید برای سخن گفتن به مانند آبو برق که وعده مجانی شدن آن را بزرگمرد خرافه و دروغ پردازی (آغا تون روحالله رو میگم) داده بود،قبض تصاعدی سر سفر مردم نفرستند،اما میبینیم که از همان ابتدا تا کنون، منتقد و مخالف را به بهانههای مختلف و زدن برچسب و انگهای ضّد رژیم به دارمیاویزید.
تازه کجاش رو دیدی تازه اول کار آقای روحانیه رژیم دندونای ملت نا آگاه و... و ساده لوح رو شمرده و هردم برای بقایش بشکلی آونهارو پای صندوقها میکشانه و تازه اگر حرکات مردمی ای هم انجام بشود مصادره اش میکنه و مهرها ی از خودشان رو سر دسته تظاهرات میکنه وبنام او جنبش رو منحرف ومصادره میکنه و مردم هنوز باورشان نشده که این رژیم اصلاح پذیر نیست وبایستیسرنگون بشه
دوستان عزیز، بایستی تا آنجا که میتوانیم از تبعیض زبانی و برتر گرفتن زبان فارسی نسبت به دیگر زبانها در ایران که سرآغاز تبعیض وسیع و فاجعه بار انسانی اجتماعی و هموار کننده یک نظام استعماری در ایران است فریاد برآوریم، بگوییم، بنویسیم، تا هم مردممان را در درون کشور و ارگانها بین المللی و دولتهای خارجی را نسبت به این فاجعه نژادپرستانه که خود را در زیر چطر برتری زبانی، برتری قومی و ملی کتمان کرده است افشاء کنیم. تبعیض زبانی و تحقیر زبانهای غیرفارسی در ایران برای هر کسی روشن و آشکار است. برای این تبعیض هیچ دلیل و سندی وجود ندارد. تمامی اسناد بین المللی علیه این تبعیض و تحقیر تقریر شده است. با تکیه بر این اسناد و مدارک دولت ایران و طرفدارن نژادپرست آنها را بایستی رسوا کنیم. این تنها راه نجات مردم ایران از چنگال شوم استعمار و استبداد است.
""" وضعیت امروز خاورمیانه به نفع ترکیه است """ دوران اردوغان در ترکیه بدون خونریزی در حال پایان است، دو مرد نیرومند "" عبدالله گل و فتح الله گولن "" آینده ترکیه را رقم خواهند زد. آمریکا نمیتواند به همپیمانان خود "" عربستان و اسرائیل "" در مصر پشت کند. ترکیه باید برای مدتی میدان را به عربستان، اسرائیل و دشمن قسم خورده آنان رژیم فارس ایران تحویل دهد. خروج از خاورمیانه و نزدیکی به غرب تنها راه باقی مانده برای اردوغان است. پوتین روسیه نیز با کناره گیری اردوغان از صحنه خاورمیانه که خواستار راه حل سریع به بحران سوریه بود خرسند خواهد شد تا برای زمان طولانی، رژیم فارس ایران و القاعده را در سوری سرگرم کند تا هم خیالش از چچن راحت باشد و هم ایران را با تنش آفرینی از بازار صادرات نفت و گاز دنیا حذف کند. بدون شک عربستان و پوتین روسیه در مورد سوریه و مصر به درک بهتری خواهند رسید.
"که شما سنگ چه نظام و کسانی را به سینه میزنید." و "هر کسی با هر لباس و پشم و ریشی آب به آسیاب این نظام فاشیستی بریزد،بیشک دشمن بشر و انسانیت است." کشکِ اتهام و تهمت زدن را سابیدن، چماق-کراسی است نه دمکراسی. البته حَرَجی هم نیست، چون پیروان "کشف دمکراسی" آن روی سکۀ منطق سرکوب حاکمند. افسوس که قبض سخن، مانند قبض آب و برق، در کار نیست، وگرنه صرفه جویی در سخن هم باب می شد. هرچند که گفته اند، کم گوی و گُزیده گوی. "نظام فاشیستی" هم که اصطلاح متورمی است که از فرط کاربرد، نخ نما و بی مقدار شده است. البته از صدقه سری استفاده بی رویه و تورمی از آن. مشکل اما "امتناع از سیاست و سیاست ورزی" بر بستر واقعیت ها است، وگرنه ما همه سیاست بازان ماهری هستیم وقتی بیرون از گود افتاده ایم و دغدغه مدیریت روزمرگی ها را نداریم. امتناع از سیاست به وقت تنگی و سختی، ساده است. چون عملی نیست. سیاست مطالبه محور سخت.
هرچند در این دوره فترت هم هنری است که بنیادها را نشانه گرفت و نشان داد که کار از کجا لنگ است. شاد و کوبنده باشید.اشکارتر..روشن تر..شفاف ترومهاجم تراز سایرین نیات وسیاستشرابیان کرد..واگر این باشدمانیفست دولت جدید بی گفت وگوچندین گام به عقب برداشته ایم.
هرمس عزیز
امیدوارم زودتر از حجاب بیرون بیایی،بدانیم که این سینه چاک حکومت اسلامی چیست و کیست؟
برداشت شما نازنین ،از تحلیل بنده بسیار به مثالی که فرمودید نزدیکتر است،چرا که معلوم است که شما سنگ چه نظام و کسانی را به سینه میزنید.
دوست عزیز یعنی،بعد از ۳۴ سال عمر ننگین حکومت اسلامی،و دولتهای انتصابی آن هم با این بازدهی (اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی...) جایی برای دفاع میماند؟
البته در صورتیکه منافع بعضی در خطر باشد ،حتما جای دفاع هست،......،.
بگذریم یعنی شما هنوز از خواب غفلت و جنایات خمینی، خامنه ای، خاتمی،موسوی،کروبی،احمدی نژاد ،روحانی آگاه نشده اید،بهتر است سر خود را از برف بیرون بیاورید.
هر کسی با هر لباس و پشم و ریشی آب به آسیاب این نظام فاشیستی بریزد،بیشک دشمن بشر و انسانیت است.
آقا یونوس با سلام، چنانکه جنابعالی خود نیز میدانید، از نظر سیاست گزاران دولت آمریکا، تئوری " دولت ملت" نباید در خاورمیانه، پیاده، و باعث تبیث آرامش و صلح، و رفاه عمومی مردم بشود. از این رو آمریکا از یک طرف طالبان، اخوان المسلمین، و سازمانهای مشابه حزب اللهی را، با تزریق میلیارد ها دلار آموزش و مسلح میکند، از طرف دیگر در ملا عام از دمکراسی صحبت میکند. و با هدف ایجاد بلوا جنگ داخلی را در کشورهای منطقه برای به آشوب کشاندن آنان، پی ریزی میکند. تا ملل خاورمیانه را، در جوامع بین المللی، بی تمدن و وحشی معرفی بکند، از طرفی، خود را مدبر و پیام آور صلح و تمدن بنمایاند، تا بدین طریق سیاست آشوبگرانه خود را در زیر لوای تمدن غربی به پیش ببرد. در این گیر و دار برای دیکتاتور هائی مثل " مبارک" براعت کسب کرده، او را از زندان آزاد میکند. با تمام چنین سیاستهای ضد خلقی، و کش و قوس دادن های ظاهری، رژیم
دیکتاتور تهران، که از طریق سازمان سیا در ایران بر سر کار گمارده شده است، در واقع از این قاعده مستثنا نیست. و هر گاه آمریکا و متحدان اروپائیش بخواهند، جمهوری اسلامی را از قدرت بر کنار خواهند کرد. و آنانیکه بیش از سی سال دنبال دیکتاتور های تهران راه افتاده اند، و از آنان آزادی گدائی میکنند، خودشان بهتر از هر کسی میدانند، که این کار شدنی نیست. و اگر، نه یک، بلکه صدها دیکتاتوری مثل "آخوند روحانی" رئیس جمهور ایران بشود و یا نشود، هیچ تغییر اساسی در ماهیت ضد مردمی رژیم تهران حاصل نخواهد شد. ما این موضوع را چند سال پیش از طریق مقالاتی به خواننده گان گفتیم. و حالا نیز میگوییم. با این وجود خیلی از سازمانهای رنگارنگ، و محافل دنباله رو با گول زدن مردم ، و کشاندن توده های نا آگاه بدنبال خود، تلاش میکنند، چهره دیکتاتور های تهران را به جهت اینکه ، زبان و فرهنگ فارسی را، بزور بر ملل ایران تحمیل کرده است، و سینه چاک مدافع " جهنم تمامیت ارضی است، به جهت ادامه و استمرار این وضع، آگاهانه از راسیستهای تهران حمایت میکنند، و با بکار بردن کلمات عوام فریبانه مثل، گفتگوی مضحک تمدنها، دیالوگ و بحث و گفتگو، و یا اصلاح دیکتاتور های تهران، و از این قبیل حرفهای خنده دار، مردم را، احمق و مشتی نادان بحساب میاورند، از این طریق عمر ننگین رژیم تهران را طولانی میکنند، که این سیاست خود بخشی از سیاستهای خاور میانه ای آمریکا و متحدان او، که برای تامین منافع سرشار خود از هر راهی تلاش میکنند، میباشد. در حال حاضر جنگ داخلی در مصر، و اوضاع نابسامان و در حال انفجار ایران نیز، حاصل همان سیاست خاور میانه ای آمریکا، و متحدان غربی او است. و بدون مبارزه جدی، عصیانگر، و تعیین کننده مردم ، این وضیعت شوم، گام بگام صد سال دیگر نیز، ادامه خواهد داشت.