ملت کورد هیچگاه جزئی از ملت!!! ایران نبوده و نخواهد بود! میشه گفت که یکی از ملیتهای داخل ایران هستش ولی به هیچوجه ملت کورد خودش رو جزئی از ملت واحد!!! (اصلا گفتنش هم مخالف و مغایر آزادی و دمکراسی هستش) ایران نیست.
برای دوستانی که با سفسطه بازیهاشون که برای لاپوشانی پان-فارسیزم خودشون هست ادعا میکنن که نه خیر این واقعیت نداره و از این حرفهای صد من یه غاز باید بگم در یک رفراندم سالم برای ماندن یا جدایی از ایران ملت کورد خودش این شبهتون رو از بین میبره (شماها که اطمینان دارید که ملت کورد میمونه داخل مزرهای کشور ناهمگن ایران خوب پس ترستون از چی هستش؟)
شماها سر و ته یک کلباسید... چه سلطنت طلب، چه مشروطه و چه بقول خودتون البته دمکراتتون و یا اسلامیتون همگی قدرت طلب و دشمن ملت کورد و ملتهای دیگه هستید و برای اینکه پان-فارسیزم خودتون رو به بقیه فرض کنید حاضر به هر جنایتی هستید
من بهتون توصیه میکن یکم آدم باشید و دمکراسی رو یاد بگیرید چون یک کشور دوست در همسایگیتون خیلی بهتر از اینه که یک ملت دشمن کنارتون باشه! تا ابد که نمیتونید این ملتها رو به زور کنار هم نگه دارید! دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره بالاخره که چی؟ دنیا داره عوض میشه و تحولات برای کسانی که ادمند و چشم بینا دارن واضح و روشنه باشد که ازشون درس بگیرید و منطقی باشید
در صورت تهدید مطمئن باشید جوابی بهتون داده خواهد شد که روزی صدها هزار بار بخودتون میگید چه غلطی کردیم این کار رو کردیم.
جناب یلینیک معلوم است انگار فشار خونتان بالا زده شما و همقطارانتان که پ ک ک را گروه کوچکی میدانیستید حال چیت شده ؟ پ ک ک فقط مشت محکمی به زیاده رویهای ترکیه و فاشیزم ترک در منطقه زده ترکیه همراه ایران و سوریه و عراق برای سرکوبی ملت کورد همکاری کردند و همین حالا نیز اگر بشار اسد قول همکاری سرکوبی جنبش کورد را به ترکیه بدهد ترکیه مثڵ سابق همکار و دوست سوریه خواهد شد ترکیه که بیش از هر کشوری به همین جمهوری اسلامی کثیف همکاری کرده و به ایران برای دور زدن تحریم های غرب ایران را کمک کرده سوریه و بشار اسد که تا دیروز دوست خانوادگی اوردغان بودند تمام اینها را ترکیه به یک دلیل انجام میدهد و انجام داده برای مبارزه با پ ک ک حال کامنت یلینک در رابطه با پ ک ک و جمهوری اسلامی و سوریه واقعأ مضحه‌که است
""" به نظر من ضعف دیدگاه شما در عدم توانأیتان در طرح این پرسش است """ آیا یک سیستم کارا است یا ناکارا و دیسفانکشنال، آیا سیستم ظرفیت اصلاح خود را دارد """ یک سیستم کارا بانک مرکزی مستقل از دولت را دارد، یک سیستم کارا قادر به تولید احزاب مخالف دولت است، یک سیستم کارا قوّه قضات ئیه مستقل از دولت ایجاد می‌کند، یک سیستم کارا دارای طبقهٔ متوسط است که به تولید "" طبقهٔ کارآفرینان می‌‌انجامد، یک سیستم کارا کشور را از مرحلهٔ "" در حال توسعه به توسعه یافته "" ارتقأ و انتقال میدهد. یک سیستم کارا دارای مطبوعات و مدیا مستقل است، یک جامعه با چنین سیستمی به "" فرهنگ نقد "" می‌رسد، دانشگاه‌های چنین سیستمی "" نظریه پرداز "" تولید میکنند، و ..... سیستمی که ایران را فارس و زبان فارسی تعریف می‌کند فاقد تمام این خصوصیات است، در
در چنین اتمسفری "" نیروی گریز از مرکز به نیروی متمایل به مرکز "" فائق میاید، شما ببینید این سیستم ایران را منزوی کرده است، هر کسی که با این سیستم از در دوستی نیز در بیاد منزوی میشود، توجه شما را به مثلث """ رژیم ایران، دولت ارمنستان، رژیم بشار اسد...""" جلب می‌کنم. در زلزلهٔ آذربایجان نیز دیدیم که که این سیستم کمک‌های مردمی به زلزله زدگان آزربایجانی را به "" ارامنه که قره باغ را اشغال کرده‌اند فرستاد، در همان زمان شکم تروریست‌های پ ک ک در کمپ‌های داخل ایران را پر میکرد، و یا به رژیم اسد اهدأ کرد. اصلا بحث احساساتی مثل وای کشور از دست رفت نیست، بحث سیستم است، آیا این سیستم قادر به " تامین حداقل زندگی برای فرد شده یا نه؟ شما ببینید جامعه ایران در مسیر تکاملی خود به مترقی‌ترین جنبش مدرن ایران "" جنبش مشروطیت "" می‌رسد، در این جنبش مدرن و انقلابی، آیت الهی به دار کشیده میشود، شاه آخرین تیر خلاص را به جنبش مشروطیت میزند و جامعه را به جعی می‌رساند که مردم در ماه عکس شیخ را میبینند، این کارکرد سیستم است.
""" در منطقه چه خبر است """ تولید غلات در سوریه به دلیل انقلاب مردم عرب سوریه بر علیه دیکتاتور بشار اسد به کلی نابود شده، دو کشور عراق و ایران نیز شرایط بهتری ندارند، به دلیل بحران اقتصادی اروپا هم اکنون ۲۵ کشور اروپا ئی نیروهای خود را به مرز یونان و ترکیه گسیل داشته‌اند تا نه تنها پناهندگان از ایران، افغانستان، عراق، پاکستان ... را جمع آوری کرده به کشور‌هایشان برگردانند بلکه جلو سیل عظیم پناهندگان سوریه‌ای را نیز بگیرند. تعداد پناهندگان سوریه‌ای در ترکیه به مرز ۲۵۰ هزار رسیده، اگر ترکیه احساس کند کشورهای اروپائی مایل به کمک به پناهندگان سوریه‌ای در ترکیه نیستند، مرز‌ها را باز خواهد گذاشت تا پناهندگان به هر وجهی خود راا به اروپا برسانند، "" ترکیه تنها کشور با ثبات در منطقه بی ثبات اروپای بحران زده اقتصادی، خاورمیانه متشنج است و در اوضاع ناا بسامان جهانی نباید دستخوش بی ثباتی شود.
جناب موحدی،
بنا به استدلال شما که شکنجه‌گر بیگناه است و تقصیر شخص در بند است که شکنجه میشود یا گناهکار مال باخته است که دزدی به حریم وی تجاوز کرده! در منطقه‌ای که حاکمان دیکتاتور امان از کوچک و بزرگ بریده‌اند، گناهکار حرکتهای ملی یا قوم گرایانه هستند؟
تثبیت دیکتاتوری آتاتورک و صدام را به گردن حرکت آزادیخواهانه ملت کرد می‌گذارید؟
شما که کردها را ایرانی اصیل می‌نامید! چگونه حاضرید در زیر یوغ دیگرانی که خودتان آنان را .. و ... میدانید بمانند و اعتراضی نکنند!
آنچه باعث تثبیت دیکتاتوری میشود، نادانی و تعصبهای گوناگونی است که گاه از حنجره مذهب نعره می‌کشد و گاه بنام حفظ تمامیت ارضی. که هر دو، خون آزادیخواهان از هر قشر و ملتی را مباح می‌دانند.
اگر اندک مطالعه‌ای در رابطه با تمامیت ارضی داشتید، می‌دانستید که حربه‌ای است برای کشت و کشتار، قتل و ویرانی. لطفا تاریخ آنرا مطالعه فرمایید.
من با بخش زيادی از نظرات آقای شاملی موافقم و آن را در اساس با فرمايشات آقای زمانی در تناقض نمی‌دانم. يکی اين وجه را عمده می‌داند و ديگری وجه ديگری را. به هر حال نقاط مشترک کمی در آنها قابل يافت نيست. چرا بايد هميشه بر تمايزات تأکيد کنيم؟ اگر آقای شاملی می‌گويند که نظام سياسی ايران بر اساس يک اتنيک و يک مذهب برقرار شده، اين به هيچ وجه به اين معنا نمی‌تواند باشد که وی تعارضی بين خود و مردم فارس کشورمان می‌بينند. اگر وی ـ از نظر من کاملا به درستی ـ بر حق تعيين سرنوشت تأکيد دارند، اين مطلقا به معنای جدايی‌طلبی نيست. حق تعيين سرنوشت همچنين می‌تواند رأی به ماندن در چهارچوب ايران باشد.
و اگر آقای زمانی می‌فرمايند که مشکلی با فدراليسم ندارند، جدايی‌طلبی و تماميت ارضی خودبه‌خود موضوعيت خود را از دست می‌دهند. پرسش بايد اين باشد که چنانچه حقوق سياسی و مدنی و فرهنگی مليتهای ايران برای خودمديريتی منطقه‌ای و اداره‌ی مشترک کشور خود زيرسوال برود، آيا باز اين مردم حق جستجوی راههای ديگری را ندارند؟ تماميت ارضی تنها در صورت تأمين و تضمين اين حقوق در شمايل فدراليسم می‌تواند معنا پيدا کند. روزی از دکتر قاسملوی فکور پرسيدند: "از کجا معلوم که اين خودمختاری که برای کردستان مطالبه می‌کنيد، به استقلال تبديل نخواهد شد؟" وی پاسخ دادند: "از کجا معلوم اين دمکراسی‌ای که شما از آن دم می‌زنيد به ديکتاتوری تبديل نخواهد شد؟" بنابراين تماميت ارضی نه پيش‌شرط بلکه حاصل يک توافق بايد باشد. حال احزاب ملی ـ منطقه‌ای ايران شرط تأمين و تضمين حقوق مردم هر کدام از مناطق را اصل و اساس می‌دانند و اما احزاب ناسيوناليستی جناح راست اپوزيسيون "سراسری" حفظ تماميت ارضی ايران" را در اولويت می‌بينند. در اين البته تعجبی نيست. با کمی تأمل می‌توان دريافت که نتيجه يکی است: يکی بدون ديگری ممکن نيست. از اين لحاظ با نظرات آقای زمانی به نوعی احساس نزديکی می‌کنم، اما تفاسير آقای محسن کردی را مضر می‌دانم، قبل از هر چيز برای تأمين تماميت ارضی ايران و حفظ آن مرزهايی که گويا اجدادش برايش کشته داده‌اند.
جناب بی نام / منظور صفحه اول سایت ایران گلوبال و زیر بخش «احزاب و تشکل ها» جایی که بنام «لينکهای خوانندگان»ا قرار دارد ؛ می باشد . بعبارتی ربطی به هدر سایت ندارد بلکه ستون ها ی مطالب وسط که اخبار ، زنان ، سیاسی _ اجتماعی و...به اخرین ستون وسط مراجعه کنید درست و با زنگ قرمز نوشته شده است لینک های خوانندگان
""" در این عکس جای خالی تروریست‌های پ ک ک کنار دیکتاتور خامنه‌ای و بشار اسد خالی است """ نزدیک به ۳۰ هزار نفر در سوریه به دست ارتش بشار اسد کشته شده اند، مردم عرب سوریه را پ ک ک با قرار گرفتن در کنار اسد و رژیم ایران از پشت خنجر زده است، تروریست‌های پ ک ک که که باید روی پیشانی‌شان "" خائن، آلت دست، مزدور "" نوشته شود. پ ک ک که سعی می‌کند از آب `گل آلود ماهی که هیچ نهنگ بگیرد بزودی طعمهٔ کوسه‌ها خواهد شد. پ ک ک بزودی در برابر "" وجدان مردم سوریه """ کشته شدگان به دست ارتش اسد و در برابر مردم آزادیخواه منطقه به این پرسش جواب دهد که " چرا به مردم سوریه خیانت کردید و با اسد و خامنه‌ای هم دست شدید؟
جمال گرامی! شما اگر آن کامنت را کمی دستکاری کرده و بدون بکار بردن کلماتی مانند "سخنان سخیف" و اتهام بزرگی مانند: "جناب شما اسلحه بدست برای قتل و عام مردم کردستان در زریبار مریوان حضور داشتی" می نوشتید، کامنت خوب و مفید و قابل بحثی می شد. ما احساس شما را درک می کنیم ولی بیان احساسات، هر چند هم که تند و از روی درد باشند، اگر با رعایت اصول گفتگو در یک رسانه صورت نگیرد، مساله ای را حل نمی کند و برعکس، باعث ایجاد جو تشنج و کینه و دشمنی می شود. لطفا کامنت خود را ویرایش کنید تا ما هم با کمال میل آنرا منتشر کنیم. با مهر
ماکو، شوط، پلدشت، چالدران و بازرگان
سپاه با دستور مستقیم آیت الله خامنه ای با ایجاد محدودیتهایی از کمک‌های مردمی و غیردولتی به زلزله‌زدگان قاراداغ آذربایجان جلوگیری میکنند.
ماکو، شوط، پلدشت، چالدران و بازرگان
سپاه با دستور مستقیم آیت الله خامنه ای با ایجاد محدودیتهایی از کمک‌های مردمی و غیردولتی به زلزله‌زدگان قاراداغ آذربایجان جلوگیری میکنند.
جمهوری اسلامی نه تنها کمک‌های لازم را به مردم زلزله زده ارایه نمی‌کنند، بلکه با به کارگیری سپاه پاسداران و ضبط کمک‌های مردمی جمع‌آوری شده می‌کوشند مانع امدادرسانی به قربانیان شوند. دولت حساب‌های بانکی گروه‌ه
ایران گلوبال شماها کم لطفی میکنید کامنت قبلی من در مورد نوشته‌ی امین موحدی که شامل حال قیچی سانسور شما شد یک کامنت معمولی و سیاسی به دور از هتاکی بود من فقط سوأالاتی از جناب موحدی کرده بودم و سوأالات من هیچ بار قضائی نداشت سواأل من اتفاقأ کمتر سصصی و به اصطلاح شما بار قضائی داشت که جناب موحدی کوردها را به کشتن ایرانیان متهم کرده بود ایشان میگویند در کوردستان سرباز بودند سوأل من فقط از ایشان این بود که موحدی 1000 کیلمتر دورتر از خانه و محل تولد خودشان در زریبار مریوان اسلحه بدست چکار میکردند در حالی که تمامی اهالی شهر مریوان برای جلو گیری از جنگ از شهر مریوان کوچ کرده بودند اصلأ جناب موحدی چرا به خدمت سربازی رفتند کوردستان مگر نمیدانستند که خمینی فتوای جهاد و کورد کشی داده بودند ؟؟
آقای توکلی
قربونت برم با این توضیحات برام روشن شد که چرا گروههای سیاسی متحد نمی شن. میدونی چرا؟ چون حرف همدیگه را نمی فهمن یا از ظن خودشون یار میشن. عزیز من از وسط شروع نک. تو به من بگو از کجا شروع کنم. یعنی اول باید کدام صغحه را برم تا بعدش بتونم اونچخ که میخوام را ظیدا کنم. تو سوی صغحه پیوندها چیزی به اسم :ستون احراب و تشکلها نیست. وانگهی اگه زیر اون تون برم اونوقت روی چی کلیک کنم. چرا ساده از اول تا اخر توضیح نمیدی
جناب جواد باز هم خوشحال باشید که قاجار ها اینقدر از ایران نگه داشته اند که شما فار سها ملک مشائی تان کنید. هخامنشیان شما همه ملک پرشیا را به یونانیها و ساسانیان به اعراب هدیه کرده بودند. از ستار خان صحبت اوردید. میدانید فارسها چه بلا ئی به سر ستا رخان آوردند؟
جمال گرامی! کامنت قبلی شما به این دلیل که شامل اتهامات سنگین قضایی بود، منتشر نشد. اتهامات قضایی می توانند در دادگاه های صالحه مطرح و مورد رسیدگی قرار گیرند. لطفا کامنت خود را بدون اتهام و توهین بنویسید تا منتشر شود. با مهر
آقای توکلی من یک کامنت در رابطه با نو شته‌ی امین موحدی گذاشتم امیدوارام که این کامنت من سانسور نشود چون کامنت به غیر از باره سیاسی چیز دیگری در خود ندارد
دوست عزیز شما اشاره ایی نمودید به اذربایجان ..اتفاقا شما باید از ستارخان و باقر خان یاد بگیرید که عرق ملی داشت..تازه ما باید خواستار این هم باشیم که قره باغ و جاهای دیگر که در زمان قاجار از ایران جدا شد را پس بگیریم...و در ایران امروز هم ترک ها در قدرت هستند..ولی بحث من ترک و لر و بلوچ کرد نیست..ما همه به عنوان ایرانی باید در کنار هم به فکر ابادانی ایران باشیم...و تجزیه طلبان هم در اقلیت هستند و نظر مردم اتحاد بین همه اقوام ایران است...
ستون وسط را بیا پائین درست زیر ستون «احزاب و تشکل ها» جایی است که نوشته شده است:«لينکهای خوانندگان»است ابتدا شما باید تقاضای حساب کاربری کنید . آن وقت هم می توانید در بخش اتومات و بخش لینک های خوانندگان مطلب بگذارید
نویسنده محترم گرچه سعی کرده به قول مثل معروف به رویش نیاورد , ولی ترسش در حقیقت از حرکت ملی در آزربایجان است. کردها یک قرن است همین , بلکه هم بیشتر از حالا سیاست جدائی از ایران را دنبال میکنند.ولی تمامیت طلبان فارسی هر گز به این حد از تجزیه ایران واهمه نداشته اند. در حقیقت رشد شعور ملی در آزربایجان و رشد این تفکر که جرا فارسها ایران را به ملک مشائی خود تبدیل کرده اند؟ است که به واهمه پان فارسها بعد تازه ای بخشیده است.سیاست های اخیر دولت ایران در خشک کردن دریاچه اورمی و به تازگی سیاست مفتضحانه در قبال زلزله آزربایجان بنزین تازه روی شعله های آتش حقوق طلبی آزربایجانی ها ریخته است. اکثریت آزربایجانی ها به این نتیجه رسیده اند که با این سیاست استثمار و استعمار گرانه دولتهای تارسی صد سال اخیر ایران
استعمار گرا و بد تر از همه نژاد گرایانه دو حاکمیت اخیر در ایران, راه دیگری غیر از جدائی از فارسها باقی نمانده است. در همه جای آزربایجان بحث اصلی را میان مردم بجث استقلال است.
ضمن موافقت با جناب شاملی، به نظر من تمایل به تشکیل دولت ملی و تعیین سرنوشت از بدیهی ترین و ابتدایی ترین مشخصه های ملل می باشد. با توجه به سابقه حدود 90 ساله نقض عملی حقوق ملی (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی) ملت آزربایجان در داخل ایران باید گفت بروز این خواست ها حتی با تاخیر چند ده ساله نیز همراه بوده است.
در مساجد شیعه وقتی امام بالای منبر به مداحی میپردازد، چیزی جز حکایات و اختلافات افراد صدر اسلام برای گفتن ندارند. برای تمجید از مذهب شیعه امام راهی جز کوبیدن و بد گویی از عمر، عثمان و عایشه ندارد. سنی ها نیز شیعه ها را رافضی و دشمنان اصحاب محمد میپندارند. در اینصورت اولا، کسانیکه چشم دیدن صف های نماز گزاران اقلیت سنی را در تهران میتوانند تحمل کنند شیعه نیستند بلکه دموکرات و آزادیخواه هستند. دوما، شیعه با دیدن صفهای سنی ها در حال نماز و بیرون آمدن از مسجد و شنیدن وعاضی آنها از طریق بلندگوهای مسجد دچار انزجار وتنفر میگردد. در مقابل یک سنی نیز از شنیدن فحاشی به اصحاب محمد خشمگین میشود. از اینرو چنانچه سنی ها در تهران صاحب امکانات مذهبی شوند، اختلافات مذکور منجر به ایجاد گروههای تروریستی خواهد شد که متاسفانه مردم بیگناه یعنی آرادیخواهان دموکرات نیز مورد کشتار قرار خواهند گرفت و
چنین جنگی مثل جنگهای دیگر به بقای جمهوری اسلامی خواهد افزود.
حرف آخر؛ انساندوستان در صورتی میتوانند وجود مساجد و عبادتگاههای مختلف در کنار یکدیگر را اجازه بدهند که دولتی دموکراتیک و مردمی ناظر باشد.
این کار کاملا امری برحق و بجاست زمان برای تشکیل مجلس ملی در تبعید کاملا مساعد است من از داخل آذربیاجان هستم افکار عمومی الان کاملا متوجه امره بشتابید[ ایران گلوبال: توجه خواننده به این نقطه جلب میشود که کامنت از آ. ائلیار نیست بلکه از طرف کاربری ست که با نام « ائلیار» کامنت خود را نوشته است.]
واقعا جای تعجب دارد .اگر بخواهیم منطقی باشیم با ید کمیته ایی از همه جریان های سیاسی درست شود و راه کار ارائه دهند...مردم ایران دیگر تحمل یک جنگ دیگر که اینبار فرا تر خواهد بود را نخواهند داشت.
نویسنده این مقاله از جریانات اصلی زلزله بی خبر میباشد.
خدمت همه خوانندگان عرض کنم کهتلویزیونی بنام گوناز تی وی از تحریم خبری زلزله توسط رژیم استفاده کرد و جریان زلزله را کاملا مدیریت کرد. سه روز اول مردم آذربایجان دائما با گوناز در ارتباط بودند. برنامه های مربوط زلزله را من خودم ضبط کرده ام . گوناز کاری را کرد که در تاریخ ایران و آذربایجان سابقه نداشته. هر آذربایجانی حق دارد به وجود چنین تلویزیونی ملی افتخار بکند. یاشاسین گوناز تی وی
گونی نیوز: طبق اخبار موثق از مناطق زلزله‌زده آذربایجان، در حدود ساعت 11 دیروز 3 شهریور 1391 هنگام تخریب ساختمان‌های آسیب دیده از زلزله در روستای «قاراجاکندی» (در تابلو ورودی «قراجه کندی» نوشته شده است) پسری 10 ساله به نام «مهدی رنجبر» بر اثر فرو ریختن دیواری که به واسطه لوله گاز سرپا ایستاده بود، جان خود را از دست داد.
مهدی پس از شعرخوانی در حضور معلم و دریافت جایزه‌ای از وی که برای تسکین کودکان آسیب دیده به روستا آمده بود، با خوشحالی به سمت چادرشان می‌رفته تا جایزه‌اش را به مادرش نشان دهد، بر اثر سقوط دیواری، زیر آوار مانده و جان خود را از دست داد.
این اتفاق در حالی روی میدهد که ساختمان‌های نیمه تخریب فراوانی در شهرها و روستاهای زلزله‌زده وجود دارد و اگر به طور سریع اقداماتی نسبت به تخریب آنها صورت نگیرد، بر اثر باد و باران فرو ریخته و خسارت‌های جانی و مالی فراوانی در پی خواهد داشت.
پان ترکهایی مثل این آلپرتاسی یا بی مطالع تاریخ هستند یا جعلکار و دروغگو . ایران همیشه ایران نام داشته . اگر شما خبر ندارید تقصیر خودتان است . غربیها به ایران، سرزمین پارسها میگفتند و شرقیها به ایران همیشه ایران میگفتند .شما چند تجزیه طلب با همه تحریفات تان به جایی نخواهید رسید چون جواب نهایی را مردم درون ایران بشما خواهند داد و یاد خواهید گرفت علمی و منطقی و صادقانه مطالعه کنید و قضاوت نمائید .ایران در زبانهای علمی جهان ،یعنی سرزمین و کشور زندگی اقوام آریایی. ایران ریشه از آریایی دارد .به لاتن این دو توجه کنید !
آقای موحدی
کشوری به نام ایران 75 سال است که وجود دارد و هیچ وقت در تاریخ ملتی به نام ملت ایران وجود نداشته است. ایران یک کشور کثیرالمله است و در آن ملیتهای مختلفی مانند فارسها، ترکها، کردها و غیره زندگی می کنند. این کشور تنها در صورت به رسمیت شناخته شدن حقوق ملیتها و شهروندان در کنار هم می تواند به صورت یکپارچه وجود داشته باشد و در غیر این صورت محکوم به تجزیه است. افرادی مثل شما هم فقط می توانید تعداد کشته ها را بالا ببرید(از هر دو طرف) ولی نمی توانید با تفکراتی مثل تفکر شما جلوی استقلال طلبی ملیتهای داخل ایران را بگیرید. http://www.iranglobal.info/node/6896
آقای جناب موحدی : کردها به پشتوانه سرمایه گذاری عظیم در نفت و گاز کردستان عراق و با میلیاردها دلار که حاصل درآمدهای آن آمریکائئ شده مورد حمایت مستمر مالی دولت کردستان عراق قرار گرفته و کردستان عراق از احزاب ایرانی کرد و سوری حمایت قاطع میکنند و نیز دوستی و سیاست درست کردها در مورد دوستی نزدیک با اسرائیل و اروپا و غرب و هم چنین جنگ مسلحانه و نیروی چریکی آموزش دیده سالهاست که وزنه مقتدری در منطقه پیدا کرده اند اما آذربایجانی های ایران نه از پشتوانه مالی تسلیحاتی و نظامی اسراییل و آمریکا برخوردارند و نه از سوی الهام علی اوف و ترکیه هم مورد حمایت واقع میشوند.. لذا ملت فارس با امرو نهی آمریکا و اسراییل و تحکم و فرمان ساکت شو به اپوزسیون سلطنت طلب و پان ایرانیست و مجاهدین خلق و گروهای چپ جرات درگیری حتی لفظی در دنیای مجازی و اینترنت را هم ندارند. استقلال و حق خودمختاری و جدایی از
آقای جناب موحدی : کردها به پشتوانه سرمایه گذاری عظیم در نفت و گاز کردستان عراق و با میلیاردها دلار که حاصل درآمدهای آن آمریکائئ شده مورد حمایت مستمر مالی دولت کردستان عراق قرار گرفته و کردستان عراق از احزاب ایرانی کرد و سوری حمایت قاطع میکنند و نیز دوستی و سیاست درست کردها در مورد دوستی نزدیک با اسرائیل و اروپا و غرب و هم چنین جنگ مسلحانه و نیروی چریکی آموزش دیده سالهاست که وزنه مقتدری در منطقه پیدا کرده اند اما آذربایجانی های ایران نه از پشتوانه مالی تسلیحاتی و نظامی اسراییل و آمریکا برخوردارند و نه از سوی الهام علی اوف و ترکیه هم مورد حمایت واقع میشوند.. لذا ملت فارس با امرو نهی آمریکا و اسراییل و تحکم و فرمان ساکت شو به اپوزسیون سلطنت طلب و پان ایرانیست و مجاهدین خلق و گروهای چپ جرات درگیری حتی لفظی در دنیای مجازی و اینترنت را هم ندارند. استقلال و حق خودمختاری و جدایی ازسوی مجاهدین خلق - حزب توده - چریک های فدایی خلق برای کردها رسما به رسمیت شناخته شده و مورد تاکید بوده وهیچ مشکلی برای احزاب فارس اپوزسیون ایجاد نمیکند اما برای آذربایجان جنوبی درخواست حتی سیستم فدرال صدای همه از کودک و بزرگ و باسواد وبی سواد و مخالف و موافق را در میآورد.
لذا با احترام به رهبران سیاستمدارو ملت بزرگ و مبارز کرد بایستی ما ترکهای آذربایجانی به چنین ملتی افتخار کنیم که میکنیم و به سردمدارانی مثل حیدر علی اوف و ترکیه هم باید کفت یاد بگیر و کمی شرم کن. چرا که اگر تنها یک هزارم کمک مالی و معنوی از سوی دولت آذربایجان یا ترکیه به ترکهای ایران میشد الان کرده احزاب آذربایجانی و بسیاری از معادل منطقه ای طور دیگری بود.
استدلالی کاملأ به موقع وضرورتی انکار ناپذیر. پوشش زلزله زدگان در گوناز عالی بود. اگر فراخوان کمک به زلزله زدگان از گوناز پخش نمی شد، تلفات انسانی زیادی می داشتیم. کسی شک نکند که ما ملت آذربایجان ثابت کردیم که هم از اراده بسیار قوی برخوردار هستیم، هم آماده سازمان یابی هستیم و هم اینکه امیدی به تهران نیست. بنابر این انتظار داریم به زودی متشکل شویم تا خود را از زیر چکمه های استعمار رها کنیم. آقای اوبالی باید قدم به پیش گذاشته و رهبران ما متحد شوند. ما را امیدی به دیگران نیست. یا اتحاد و آزادی یا خفت و خواری.
چرا دائما اذربایجان طلبکار ایران است؟
طلبکاری حضرات از ایران تمامی ندارد در ورزشگاه شعار خلیج عربی می دهند بیشترین امکانات و بودجه کشور را هم مصرف می کنند بعد دوبار طلبکار ملت میشوند که چرا دولت به ما رسیدگی نمیکنه؟
اون روستاهاتون که همه گازکشی شده بودن در حالی که خیلی از شهرها گاز ندارن چه کسی گاز کشی کرده بود؟
در بم زلزله امد هیچکس اینقدر طلبکار نشد که این حضرات طلبکار هستند
پول نفت را میبرند جاده می کشند روی دریاچه سد می زنند و کشاورزی می کنند دریاچه خشک می کنند باز طلبکار ملت میشوند
بگذارید امضای قراردادهای ترکمانچای و گلستان که به ملت تحمیل کرده اید خشک بشود بعد طلبکار بشوید
نماسنده سازمان ملل سر در آخور رژیم شیعی مالکی و آخوندی دارد..................
هيل -نشريه کنگره آمريکا- 22 اوت ۲۰۱۲:
«چرا من هيأت سازمان ملل در عراق را ترک کردم؟» - افشاگری طاهر بومدرا رئيس دفتر حقوق بشر يونامی
گزارشهای من در مورد اشرف و ليبرتی تحريف و سانسور می شدند و هرگز به دست دبيرکل ملل متحد نرسيدند
اکنون استعفا داده ام و آماده ام در دادگاه شهادت بدهم
حقوق بشر بنيادين اين تبعيديان مانند شرايط زندگی انسانی دسترسی به عدالت تأمين نيازهای بشردوستانه مهيا کردن خدمات پزشکی برای افراد مجروح و بيمار و مصونيت از تهديد فيزيکی به طور مکرر توسط دولت عراق و به دستور دفتر نخست وزيری نقض شده اند
نماينده قبلی ملل متحد در عراق استقلال و شرافت حرفه يی خود را حتی به قيمت برانگيختگی نوری مالکی حفظ می کرد اما کوبلر طرحهای اين نخست وزير را پيش برده و اطلاعات غلطی را
به مقامات ارشد سازمان ملل و جامعه بين المللی گزارش داده است
من کسی بودم که از افراد کشته شده در اشرف سرشماری کردم
حمله آوريل ۲۰۱۱ که منجر به قتل 36تن و مجروح شدن صدها تن ديگر شد قتل عامی بود که طی آن مردان و زنان توسط خودروهای نظامی زير گرفته شدند و يا از نزديک مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند اما وقتی کميساريای عالی حقوق بشر و يونامی خواستار کميسيون حقيقت ياب شدند دولت عراق نپذيرفت
دولت عراق مانع تلاشهای مکرر ما برای انتقال تبعيديان به شدت مجروح به بيمارستانهای عراق شد و برخی جان خود را از دست دادند يونامی هيچ گاه اعتراض نکرد و در عوض گزارش داد که دولت عراق به وظايف بين المللی خود عمل کرده است
در دسامبر ۲۰۱۱من چندين بار برای بازرسی از کمپ ليبرتی بازديد کردم و به کوبلر گفتم اين کمپ آمادگی اسکان دادن به ۳۴۰۰ مرد و زن را ندارد کوبلر هم از کمپ ليبرتی بازديد کرد و خودش فهميد که درست می گويم اما وقتی دفتر کميساريای عالی پناهندگان مشاوری را استخدام کرد کوبلر به او فشار آورد تا اعلام کند اين کمپ از استانداردهای بشردوستانه برخوردار است
طاهر بومدرا
مشاور ويژه يونامی درباره اشرف ژوئيه۲۰۱۰- مه ۲۰۱۲
رئيس اداره حقوق بشر يونامی ژانويه۲۰۰۹-ژوئيه۲۰۱۰
مسئول نظارت بر وضعيت انسانی در اشرف از مارس ۲۰۰۹
مدير منطقه يی رفرم حقوق جزای بين المللي۲۰۰۴
استاد حقوق در دانشگاه کنستانتين الجزاير به مدت10سال
معاونت دبيرکل جامعه آفريقايی حقوق بين الملل
سردبيری مجله آفريقايی حقوق بين المللی و مقايسه يی
سردبيری مجله بررسی حقوق بشر و حقوق خلقها در آفريقا
طاهر بومدرا که از ژانويه سال ۲۰۰۹ رئيس اداره حقوق بشر هيأت همياری ملل متحد در عراق شد، ازمارس همان سال مسئوليت نظارت بر وضعيت انسانی در اشرف را برعهده داشت و از ژوييه ۲۰۱۰ به عنوان مشاور نماينده ويژه دبيرکل درباره اشرف منصوب شد.
بان کی مون دبيرکل ملل متحد در دسامبر ۲۰۱۱ در بحبوحه بحران اشرف و ضرب الاجل نوری مالکی، در پاسخ خود به پيشنهاد نمايندگان کنگره آمريکا که خواستار حضور دائمی ملل متحد در اشرف شده بودند، ضمن تشکر از اين پيشنهاد، به نقش طاهر بومدرا، به عنوان «مشاور ويژه يونامی در مورد اشرف»، در مانيتور وضعيت حقوق بشر اشاره می کند و می نويسد:
«بيش از يک سال است که مشاور ويژه يونامی در مورد کمپ اشرف به همراه کارکنان ”کميساريای عالی حقوق بشر“ و ”کميساريای عالی پناهندگان“ ديدارهای هفتگی از اشرف داشته اند و ثابت شده است که چنين ديدارهايی در مطلع کردن ما از تحولات و نظارت بر صحت و سلامت ساکنان اشرف مفيد بوده است».
طاهر بومدرا عضو يک خانواده مجاهدان الجزايری است که بسياری از اعضای خانواده اش از جمله پدر و عموهايش در دهه ۱۹۵۰ ميلادی در نبردهای استقلال و انقلاب الجزاير عليه استعمار فرانسه به شهادت رسيدند.
آقای بومدرا در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه حقوق لندن فارغ التحصيل شد و به مدت 10سال استاد حقوق در دانشگاه کنستانتين الجزاير بود.
او در سال ۱۹۹۱معاون دبيرکل جامعه آفريقايی حقوق بين الملل و حقوق مقايسه ای شد و در همين رابطه ارتباطات گسترده يی با کشورهای آفريقايی و حقوقدانان و روشنفکران و مدافعان حقوق بشر و سازمانهای غيردولتی حقوق بشری در اين کشورها پيدا کرد.
وی همچنين مشاور کميسيون آفريقايی حقوقی انسانی و مردمی بود.
طاهر بومدرا در سال ۲۰۰۴ به عنوان مدير منطقه يی رفرم حقوق جزای بين المللی که در امان مستقر بود، به مأموريتهايی در خاورميانه رفت و تلاش کرد به کشورهای خاورميانه و شمال آفريقا کمک کند تا در حقوق جزا و وضعيت زندانها رفرم ايجاد کنند.
هيل نشريه کنگره آمريکا ضمن درج روشنگری تکان دهنده طاهر بومدرا مقام مستعفی ملل متحد به سوابق وی به عنوان يک مدافع حقوق بشر الجزايری اشاره کرده و می نويسد در گذشته در رشته حقوق تدريس کرده است. او سردبير مشترک مجله آفريقايی حقوق بين المللی و مقايسه يی، معاون دبيرکل انجمن آفريقايی حقوق بين المللی و مقايسه يی، مشاور کميسيون آفريقايی حقوق بشر و خلقها، سردبير مجله بررسی حقوق بشر و حقوق خلقها در آفريقا و مدير منطقه يی «رفرم مجازات بين المللی» بوده است.
در طول سه سال و نيم گذشته من در مقام رئيس دفتر حقوق بشر هيأت همياری ملل متحد در عراق (يونامی) و سپس به عنوان مشاور فرستاده ويژه دبيرکل ملل متحد در عراق کار کرده ام، و در ميان مسئوليتهای ديگر مشغول نظارت بر موضوع حقوق بشر و وضعيت بشردوستانه ۳۴۰۰ تبعيدی ايرانی بودم که از سال ۱۹۸۶ در اشرف در شمال بغداد مستقر بوده اند.
مدتی است که دولت عراق تصميم به پايان دادن به حضور آنها در عراق گرفته و از آنها خواسته است اشرف را تخليه کنند.
يونامی نقل مکان موقت ساکنان اشرف را به يک پايگاه نظامی سابق در بغداد به نام کمپ ليبرتی تسهيل کرده و وظيفه اعلام شده آن «تعيين موقعيت پناهندگی» برای تمامی ساکنان و تضمين پايبندی به موازين بين المللی حقوق بشر و حقوق انسان دوستانه در رابطه با آنها بوده است.
در حاليکه دنيا خيال می کند سازمان ملل به اين موازين پايبند است، تجربه من عکس اين را ثابت می کند.
ممکن است شنيدن اين موضوع برای بسياری دشوار باشد، چرا که سازمان ملل مدافع حقوق بشر و صلح جهانی است، اما اين ماجرای شرم آوری است که به پوشاندن حقيقت و چشم پوشی بر واقعيات راه برده است، در حاليکه ما از خطاها مطلع بوديم: مثل همدستی با خلافکارانی که حقوق بشر و مسئوليتهای انسان دوستانه را ناديده می گيرند.
حقوق بشر بنيادين اين تبعيديان – مانند شرايط زندگی انسانی، دسترسی به عدالت، تأمين نيازهای بشردوستانه از طريق مهيا کردن خدمات پزشکی برای افراد مجروح و بيمار و مصونيت از تهديد به صدمات فيزيکی – به طور مکرر توسط دولت عراق و به دستور دفتر نخست وزيری نقض شده اند. فرستاده ويژه مارتين کوبلر در مقايسه با سلف خود متفاوت عمل کرده است. نماينده قبلی ملل متحد در عراق، استقلال و شرافت کاری خود را حتی به قيمت برانگيختگی نوری مالکی حفظ می کرد. اما کوبلر طرحهای اين نخست وزير را پيش برده و در عين حال اطلاعات غلطی را به مقامات ارشد سازمان ملل و جامعه بين المللی گزارش داده است.
من به عنوان فرد ارشد در رابطه با موضوعات مربوط به کمپ اشرف در يونامی، دچار يک تناقض اخلاقی شدم چرا که می ديدم چگونه گزارشهای من تحريف و سانسور می شوند. گزارشهای دست اول من هرگز به دست دبيرکل سازمان ملل بان کی مون يا مقامات ارشد در نيويورک نرسيد. و اگر چه من مدت زيادی سکوت پيشه کردم اما اکنون استعفا داده ام و وجدانم حکم می کند که حقيقت را برملا کنم. من آماده ام که در رابطه با اين فاکتها در دادگاه شهادت بدهم.
وقتی نيروهای عراقی به ساکنان غيرمسلح کمپ اشرف در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ حمله کردند، من کسی بودم که از افراد کشته شده سرشماری کردم. حمله آوريل ۲۰۱۱ که منجر به قتل 36تن و مجروح شدن صدها تن ديگر شد، قتل عامی بود که طی آن مردان و زنان توسط خودروهای نظامی به زير گرفته شدند و يا از نزديک مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند. اما وقتی دفتر کميساريای عالی حقوق بشر و يونامی خواستار ايجاد يک کميسيون حقيقت ياب مستقل شدند، دولت عراق نپذيرفت. دولت عراق مانع تلاشهای مکرر ما برای انتقال تبعيديان به شدت مجروح به بيمارستانهای عراق شد و برخی جان خود را از دست دادند. يونامی هيچ گاه اعتراض نکرد و در عوض گزارش داد که دولت عراق به وظايف بين المللی خود عمل کرده است.
وقتی در دسامبر ۲۰۱۱، عراق اعلام آمادگی کرد که تبعيديان را به محل جديدی در کمپ ليبرتی منتقل کند، من چندين بار برای بازرسی از کمپ ليبرتی بازديد کردم و به کوبلر گفتم اين کمپ آمادگی اسکان دادن به ۳۴۰۰ مرد و زن را ندارد. کوبلر هم از کمپ ليبرتی بازديد کرد و خودش فهميد که من درست می گويم. اما وقتی دفتر کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل، مشاوری را استخدام کرد تا شرايط کمپ ليبرتی را ارزيابی کند، کوبلر به او فشار آورد تا اعلام کند که اين کمپ از همه استانداردهای بشردوستانه برخوردار است، ادعايی که به هيچ وجه با واقعيت، همخوانی نداشت. وقتی اين مشاور قبول نکرد، کوبلر خودش بيانيه يی را صادر کرد که هم جامعه بين المللی و هم تبعيديان را گمراه کند تا به آنها بقبولاند که شرايط با استانداردها مطابقت دارد، تا اين که فرآيند انتقال آغاز شود.
او همچنين از کارمندان يونامی خواست که حدود 500 عکس از کمپ ليبرتی تهيه کنند و نزديک 20 تا 30 عدد از آنها که کمترين دافعه را ايجاد می کردند به سازمان اين تبعيديان در پاريس بفرستند، با اين پيام که اگر چه مکان جديد، ابعاد 30 کيلومتر مربع دارد اما مساحت قابل سکونت آن به ۲.۵ کيلومتر مربع تقليل يافته است. بر اين اساس بود که تبعيديان پذيرفتند که کمپ اشرف را ترک کنند. اما در واقع کمپ ليبرتی شش دهم کيلومتر مربع بود و توسط ديوارهای بتونی 3 تا 4 متری محصور شده بود. اين وضعيت مرا به ياد اردوگاه کار اجباری می انداخت که در دوران کودکی ام طی جنگ آزاديبخش الجزاير در آنجا زندگی کردم.
مالکی تحت فشار رژيم ايران، مستمراً فرآيند بازتأييد موقعيت اين تبعيديان، به عنوان پناهندگان بالقوه را سد کرده است، فرآيندی که می تواند منجر به امنيت آنها در کشورهای ثالث شود. دولت عراق به کميساريای عالی پناهندگان اجازه برگزاری مصاحبه ها را در کمپ اشرف نمی دهد، در حاليکه در گذشته به اين کار رضايت داده بود. دولت عراق درخواستهای ساکنان کمپ اشرف را برای هماهنگی با آنها در رابطه با طرحهای مربوط به انتقال رد کرده است. اغلب روزها تهديدهای کشتار به زبان فارسی و به مدت 18ساعت در روز از بلندگوهای قوی اطراف کمپ اشرف پخش شده و دولت عراق نزديک به 200 حکم دستگيری عليه ساکنان و بدون تمکين به روند قانونی صادر کرده است. مسائل مربوط به انتقال هر يک از گروه های تبعيديان از کمپ اشرف به کمپ ليبرتی، از جمله تاريخها و شمار مشخص ساکنان، از طرف دولت عراق با سفارت رژيم ايران در بغداد هماهنگ شده است.
نقشه آنها روشن است: می خواهند عزم و اراده و روحيه تبعيديان را به شکل يک گروه سازمان يافته نابود کنند در هم بکشنند و آنها را به ترک صحنه وادار کنند. يونامی هيچ وقت به طور جدی سعی نکرده که شرايط را در کشور ثالثی برای دريافت اين جمعيت و کارمندان سازمان ملل مهيا سازد تا روند تعيين بازتاييد موقعيت پناهندگی به آسانی تکميل شود. تابه حال ۲۰۰۰تن از تبعيديان به کمپ ليبرتی منتقل شده اند و سازمان ملل تنها با تعداد کمی از آنها مصاحبه کرده و فرآيند تعيين موقعيت پناهندگی در رابطه با حتی يک نفر هم تکميل نشده است. من اين را نمی دانم که آيا مقامات دولت آمريکا که در اين پروسه انتقال تبعيديان نقش دارند از چنين واقعيتهايی اطلاع دارند يا خير. طرف حساب آنها کوبلر است. مقامات خارجی، بجز مقامات سازمان ملل و تعدادی کمی از کارمندان کنسولی، از ورود به کمپ اشرف و کمپ ليبرتی منع شده اند.
اعمال عراق در رابطه با اين تبعيديان، که سالها در مقام مهمان و در رديف يک نهاد مستقل خارجی بودند، ناقض اين اصل به خوبی شناخته شده هستند که بر اساس آن تغيير در دولت بدون طی کردن پروسه قانونی تاثيری بر روی حقوق مکتسبه نمی تواند داشته باشد. آمريکا که قبلاً موقعيت افراد حفاظت شده تحت کنوانسيون چهارم ژنو را در مورد آنها به رسميت شناخت و سپس حفاظت آنها را در سال ۲۰۰۹ به دولت عراق سپرد، اين وظيفه را هم چنان طبق ماده 45 کنوانسيون چهارم برعهده دارد که حفاظت مستمر آنها را تضمين کند.
اين افراد بی دفاع با اذيت و آزار و خطرات غيرقابل تحملی مواجه شده اند. دبيرکل سازمان ملل و دولتهای مايل بايد شرايط را هم در عراق و هم در جاهای ديگر مهيا کنند تا سازمان ملل بتواند روند مربوط به موقعيت پناهندگی آنها را به طور شايسته، سريع و در امن و امان تکميل کند. اکنون به اقدام بيدرنگی نياز است تا حقوق بشر پايه يی محترم شمرده شود و اين افراد از تهديد بيشتر فيزيکی مصون نگاه داشته شوند و اعتبار سازمان ملل مجدداً احيا شود.
جناب جواد موسوی این همه کامنت نوشتی کسی حاضر به جواب نشد دلیل را خودت بررسی کن اما من به عنوان شاید یک همنوع آخرین مورد را جواب می دهم گفتی مثلا خامنه ای ترک است به پای ترکها بنویسیم یا لاریجانی عرب است به پای عرب بنویسیم نه دوست عزیز به پای هیچ کدام ننویس فقط به پای سیستمی بنویس که برای زندگی نمودن و تنفس نمودن مجبوری قبول بکنی بپای سیستم نژاد پرست آریایی بنویس که مجبوری برای درس خواندن از فیلتر آن عبور بکنی به پای سیستم ایرانی بنویس که در داخل بنام همه مردم می نویسند ولی در تبلیغات خارجی به نام پرشین یا پارسیان می نویسند خامنه ای بیچاره یک انسان مومنی است که اگر با ایدئولوژی اسلامی منتج شده آذربایجان رهبری می نمود مطمئنا یک کشوری اسلامی در حد تورکیه و یا تونس بود
اما این نژاد را طراحی نمودندسیستمی که لایق هیچ نوع ترحم نیست چون به هیچ همنوعی ترحم ننموده است این سیستم توسط پان ایرانیستهای افراطی طراحی شده و به خورد این مردم داده شده است این سیستم همان سیستمی است که در 80 سال پیش پیشه وری و مردم آذربایجان را قتل عام نمود و تمام کتابهای تورکی را در تبریز و سایر شهرهادر مرکزی اصلی شهر به آتش کشید این سیستم همان سیتم آریایی است که زبان خدادادی را از ما دریغ می نماید و در مقابل خلقت خدا می ایستد که ای خدا شما بایستی اینها را فارس می آفریدی نه ترک . این سیستم مخوفترین سیستمی است که زبان انسانها را جلوی چشمشان تغییر می دهد ولی کسی نمی داند که کیست و چه کسانی هستند برای روشن شدن کتابهای تاریخ جغرافی دینی و فارسی را بخوان از اول ابتدایی نژاد پرستی آریایی ترویج شده سایر ملتها قطعا اسمی ندارد ترکها و عربها خونریز و وحشی معرفی شده اند تمامی شهرهای فارس زبان اسم برده شده ولی از تبریز اورمیه و سنندج و اهواز و ..خبری نیست سلمان فارسی در اولویت قرارداده شده کوروش نماینده خدا در زمین معرفی شده ولی شاهان تورک خونریز بودند تورکها بزرگترین کشور منطقه را برای نسل فعلی به ارث گذاشته اند آنهم در مقابل قلدرانی چون انگلیس روس پرتغال و اسپانیا اینها قطعا ارزشی ندارد ولی تنها چیزی که گفته می شود شاهان ترک عهدنامه گلستان و ترکمنچای را امضا کردند نوشته شده است درحالیکه از تهران یک نفر نیروی کمکی برای عباس میرزا فرستاده نشد حتی خود نیز حضورا آمد ولی اعتنایی نشد اعلام نمود که امپراطوری روس با کوچکترین حمله ای از طرف ما منقرض خواهد شد ولی اطرافیان فارس شاه اجازه ملاقات شاه را با پسرش را ندادند
صحبت از شخص نیست صحبت از سیستمی است که ریشه دوانده و جنابعالی نیز به عنوان عضو کوچکی از این سیستم هستی که در حال تقلا کردن هستی ولی حاضر نیستی در محفل خصوصی برای جوک گفتن به ترک خودداری بکنی
ادامه نظر.
از جانبی سیاستهای خارجی برخی کشورهای غرب که وجود دموکراسی در ممالک نفت خیز وجهان سوم را به زیان خود میبینند، با ساختن مساجد و کمک مالی در پیشبرد مذهب اسلام کوششهای بسیار کرده وحتی دور از انظار میدیا حکومتهای دست نشانده و بسیاری گروههای مسلح اسلامی را بوجود آورده اند. بنظر من اگر غرب اجازه پیشرفت دموکراسی را به مردم خاورمیانه بدهد، مردم دولتهای دموکراتیک خود را سریعتر از انتظار تشکیل خواهند داد.
واقعا جای تاسف است که عده ایی بدون حتی نوشتن اسم خودشان بخواهند به نفرت و جنگ داخلی دامن بزنند..به اعتقاد من بحث فارس نیست بحث این است که عد ه ایی با این بهانه میخواهند به منافع شخصی خودشان برسند..مهم مردم ایران است که همه در یک ایران اباد و دموکرات به خوشبختی میرسند..مثلا همین خامنه ایی ترک است پس این را به پای ترک ها بنویسیم..یا برادران لاریجانی همه عرب هستند پس به پای عربها بنویسیم..یک عده به اسم گروه و حزب که معاوم نیست در ایران چقدر مشروعیت دارند از طرف همه حرف میزنند..امروز قرن دیپماسی است نه اسحله نه زور...کمی هم منطقی باشید..
آقای محسن کردی فرموده ای سیاسی حرف بزنم و علاوه بر آن فرمودی که اگر حاضر باشند جوانها خون خودشان را بریزند آن وقت می توانند ادعای استقلال بکنند
ابتدا وضعیت ایران و سپس وضعیت آذربایجان را خلاصه تشریح می کنم بعد نتیجه گیری
ایران تا به امروز برخلاف کشور ترکیه هیچ یک از مشکل قومی و ملی را حل ننموده است و فقط با ارعاب و سرکوب تا به امروز نگه داشته است ولی کم کم سر وصدای کشورهای اطراف من جمله حمله به ایران و دخالت در امور شروع شده و کار در مراحل بعد به جایی خواهد رسید که تمام نیروها در تهران متمرکز خواهند شد حداقل برای حفظ خود.هر چقدر مشکلات لاینحل بیشتر باشد اپوزیسیون نیز در موقع خلا بیشتر خواهد شد در زمانی که در مرکز نژادپرستان به دنبال حفظ خود خواهند بود ملت های ساکن ایران با کوچکترین جرقه ای موجی عظیم نیروی مردمی درست خواهند کرد که نوبت تسویه حساب نیز خواهد بود
که هرملتی در کوتاه مدت نیروهای شبه نظامی منطقه خود را درست خواهد کردالبته خونریزی زیاد خواهد بود که این قسمت طبق گفته جنابعالی می باشد
اما در حال حاضردر آذربایجان این چنین نیروها و جوانهایی بسیار بیش از حد تصور شما می باشد اما با توجه به تجربه آذربایجان اینبار نمی خواهد نه تنها پیش قدم باشد بلکه این دفعه از فارسها درخواست دارد که به عنوان پیشقدم وارد میدان شود نمونه آن جنبش سبز. چون تنها استقلال برای آذربایجان مهم است
علاوه بر آن آذربایجان تنها از 10 % پتانسیل خود استفاده نموده و نشان داده است هنوز 90% در شرف تکمیل می باشد برای همین در آذربایجان به این مرحله اویانیش یا بیداری می گویند یعنی هنوز سلاح نمی خواهد چهار چوب و پلاتفرم این حرکت استقلال است منتها در حال حاضر فرصت تجمیع نیرو وجوانان برای آینده است ای کاش برای یکبار هم که شده به یکی از بازیهای حساس تراختور به سهند بروی و ببینی که کل معادلات سیاسی منطقه در آنجا در قالب شعار به همدیگر اعلام و تفهیم می شود در مقاطع حساسی که در آینده روی خواهد داد آذربایجان با جهشی خیره کننده کل منطقه را بدست خواهد گرفت و نژاد پرستان آریایی مطمئنا به جای سرکوب سعی در معامله خواهند نمود جوانهای بسیار در آذربایجان قطعا و یقینا دیدگاه هشان حل مساله استقلال توسط نسل فعلی را دارند
اما نژاد پرستان هم هرکاری از دستشان بر بیاید انجام خواهند من جمله کشت کشتار و... درنهایت منفورترین ملت دنیا نصیب این عده عقب مانده خواهد شد.
دلیل طولانی بودن استقلال و مسائل قومی ایدئولوژی اسلامی بود که از سی سال پیش شروع شد چون انگلیسی ها نمی خواستند ایران در آن موقع تجزیه شود مطمئنا اگر شاه بود این عمل بوقوع پیوسته بود اما با اآمدن ایدئولوژی اسلامی انگلیس سعی نمود نسل تحجرگرا را پرورش دهد که با شعارهایی چون افزایش جمعیت و کودکان و استفاده از امکانات تلویزیون و روزنامه و مدارس کودکانی را پرورش نمود که همچون سیلی بودند به نسبت سیاسیون آگاه و بطور کلی باعث شد که نسل جدید از آگاهی نسل گذشته هیچ سودی نبرد لذا این حداقل 20 سال زمان می برد تا ملت به هویت خود بازگردد که این دوران در آذربایجان با تظاهرات عظیم سال85 بوقوع پیوست واکنون مراحلی را جهت رودرو ایستادن با نسل نژادپرست آریایی که از گوچکترین آگاهی بشری به دور هستند را طی می نماید و مطمئنا هیچ گاه اولین شروع کننده نخواهد بود و علاوه برآن بازیچه هیچ گروه و دولتی نیز نخواهد بود در میان مشکل اصلی کردها هستند که گاهی هر از گاهی خود را ابزار یکی می نمایند اینها فکرکردند که اگر شاهنشاه بیاید به اینها اجازه خواهد دادکه فدرال و یا خودمختار بشوند؟ کردها باید به آذربایجان به عنوان برادر بزرگتر که در این کار پیشقدم هستند نگاه می کردند نه اینکه باز با نژاد پرستان سر در یک کاسه می گذاشتند و علاوه بر آن به فرمان شاهنشاه کوچک دشمنی جدیدی را با آذربایجان شروع نموده اند که به خدا هم به ضرر آذربایجان و هم به ضرر کردستان تمام خواهد شد و فقط نژادپرستان در این میان منافع خواهند برد به امید بیداری ملت های غیرفارس تورک کورد عرب بلوچ تورکمن لروگیلکو مازنی
آقای کرمی بر اوج قله های پان فارسیسم ایستاده است! تفکرات ضد ترکی و ضد عربی ایشان مانند کنه ای به ایشان چسبیده است.از سر تا پای نوشته ایشان چیزی جز این که
مثلا ملت ایران و یهود دشمن نیستند و دوست هستند بیرون نمی آید! جناب: دولت اسرائیل حافظ منافع مردم اسرائیل است و طبق عرف بین الملل دولت ایران حافظ منافع مردم ایران. در حال حاضر منافع مردم اسرائیل به طور جدی توسط دولت جمهوری اسلامی به خطر افتاده و عکس العمل طبیعی دولت اسرائیل نیز معلوم است.
حالا هی جنابعالی از 2500 سال پیش آیه و دلیل بیار که مثلا یهود و فارس با هم دوست بوده اند! عوض نوشتن این مطالب بی پایه که مانند همه نوشته هایتان ناشی از تفکرات ضد عرب و ضد ترکی شماست، نوک قلم خود را به طرف مواضع جمهوری اسلامی نشانه بگیر! در ضمن خامنه ای هم برای جنابعالی فقط یک دشمن فرضی است! برای امثال شما پان فارس ها در حال حاضر همین جمهوری اسلامی بهترین گزینه است! زیرا حداقل در بعضی جوانب نژاد پرستی و تضضیع حقوق ملیت های ایرانی با شما مشترک است.
آقای محسن: در یکی از نظراتت آورده ای که ترکمنها حاضر نیستند در راه آزادی خود خون جوانانشان بریزد!
هموطن گرامی: دقیقا بر خلاف نظر شما این بار بر خلاف وقایع سال های اول انقلاب مردم ترکمن صحراحاضرند که تا اخرین نفر در راه آرمان های خود فداکاری کنند. جان و روح جوانان به خصوص قشر تحصیل کرده مملو از اندیشه های آزادی خواهی می باشد!
اطمینان دارم که مردم ازاده ایران هم این خواسته های بر حق ترکمنها را درک خواهند کرد. اما می ماند افرادی مانند شما که بعید می دانم بتوانید در مقابل توده های میلیونی ترک و عرب و ترکمن و بلوچ و کرد کاری بکنید. عوض تهدید و کرکری خواندن و انگ و تهمت لطفا بیشتر در مورد خواسته های ملل ایرانی و میزان انطباق این خواسته ها با موازین بین المملی تحقیق کنید. برای ما ملیت های ایرانی نظر و اراده شوونیستی عده ای مهم نیست و ارزشی ندارد.برای ما احقاق حقوق ملی ما مهم است و در راه احقاق آن نهایت سعی مان را خواهیم کرد و اما همزمان دست دوستی برای همه هموطنان ایرانی دراز میکنیم.
اگر محمد میتوانست شخصا گفتارش را بنام قرآن نوشته و مجلد میکرد، بشر امروز بهتر میتوانست به افکار وی پی ببرد. سالها بعد از محمد دیگران سه یا چهار قرآن با نقل قول از محمد نوشتند که اگر تا امروز مثل انجیل های یوحنا، لوقا و غیره باقی میماندند مسلمانان امروز شاید میتوانستند اساس اسلام را با پیشرفتهای بشر تغییراتی بدهند. اما از آنجاییکه زور حکومت معاویه بیشتر بود، قرآنها را به ضم احوال خود دریک قرآن مجلد کرد و ایجاد تغییر در آنرا گناهی کبیره اعلام نمود و بسا گردنهای کسانیکه بر حفظ قرآن هایشان ایستادگی کردند بزد و به ناهمگونی میان مسلمانان که امروز به بیش از صد فرقه رسیده اند دامن زد. بیش از هزاروچهارصد سال است که نه تنها یکدیگر را میکشند بلکه دیگران را هم بنام(کافر) میکشند. تغییرات در اسلام که منشا آن يک قرآن است از محالات است. در اینصورت یا باید متعصب بود و اسلام را پذیرفت و یا عاقل...
جناب کردی گرامی، حضرتعالی همانند اقای زمانی با تناقض گویی ،کوته بینی خویش را به نمایش گذاشته اید.جنابعالی نیز گاه ازدر التماس وگاه با تهدید به تته بته گویی افتاده اید بعنوان مثال نوشته اید :ما همانند ملت چک و اسلواکی متمدن نیستیم که با بفرمایید یخ ها را وا کنیم.معنی جملات شما نوعی اعتراف به عقب ماندگی و نژادپرستی عاریایی می باشد.می فرمایید چنانکه شما ها( ملل تحت ستم )در ایران دم از حق تعیین سرنوشت ویا استقلال بزنید توسط فارس ها ویا دولت فارس قتل وعام خواهید شد.در جای دیگری گفته اید که شما پان ترکها اگر از حق تعیین سرنوشت صحبت کنید راه خونینی در پیش دارید.در این بخش نیز شما نشان می دهید که هنوز معنی لغوی پان تورک و مفهوم استقلال طلبی را نمی دانید. با ذهن معیوبتان بین پان تورک واستقلال طلبی رابطه بر قرار نفرمایید که هر کدام مبحثی جداگانه است.به حضرتعالی باید عرض کنم در تاریخ
استقلال ملتها کمتر ملتی را می توان یافت که برای استقلال و رهایی از نژاد پرستی بهایی نداده باشند؛همین حالا ما هر روز در ازه ربایجان جنوبی تحت مستعمره رژیم فارس محور اسلامی برای این امر هزینه می پردازیم وتا استقلال نیز خواهیم پرداخت .ملت بوسنی و کوزوو با خون و فدا کردن عزیزانشان به استقلال رسیدند.دنیا شاهدبود که صربهای نژاد پرست با تمامی امکانات حاضر نبودند تسلیم شوندولی سر انجام برای همیشه تاریخ سر افکنده ومغلوب تفکر راسیستی خویش شده و با زبونی شاهد استقلال بوسنی و کوزوو گشتند،مرز های سیاسی و طبیعی صربستان بزرگ دستخوش تغییر واضمحلال گشت، وشعاریک زبان, یک ملت ویک کشور به نام صربستان بزرگ محقق نشد، نها یتا ابلهان ویا بقول حضرتعالی هارت وپورت کنندکان با سرشکستگی به بخش کوچکی از ان جغرافیا راضی شدندکه امروز با نام صربستان می شناسیم .پس از سر نگونی حکومت مللی آزه ربایجان و قتل وعام پدران ما توسط نژاد پرستان،امروز ادامه دهنده گان راه ان بزرگواران با مبارزه بدون خشونت و خواسته های دموکراتیک در نفی نژاد پرستی و الگو شوندگی برای ملل تحت ستم در ایران و کشورهای همجوارتنها وتنها به استقلال و رهایی از مستعمره گی می اندیشند،ما بر این باوریم که در برهه ای از تاریخ باید هزینه ای برای ملت شوندگی پرداخته بشود وسعی تمام فعالان بر این است که این گذر بدون کمترین هزینه و از را ههای دموکراتیک باشد،ولی به این معنی نیست که به خاطر هزینه از هدف عقب نشینی وکوتاه خواهیم امد.
در پایان خاطر نشان می کنم که بوسنی هرزه گووین و کوزوو در چکوسلواکی سابق نبوده بلکه بخشی از یوگسلاوی سابق بودند که امروز کشورهای مستقلی هستند که جامعه جهانی با احترام به انها می نگرد.با درود به تمامی ملل و انسان های ازاده . یاشاسین ازه ربایجان
سوالی داشتم از اقای شاملی ...وقتی شما در یک سیستم مدیریتی نامتمرکز که باز تواید استبدادنشود..و اقوام ایرانی حکومت های محلی خود را داشته باشند ..زبان ملی ایران فارسی باشد اما همه اقوام بتوانند به زبان و گویش و فرهنگ خودشان صحبت کنند و زیست کنند ..اما ایران یکپارچه بماند و همه حقوق شهروندی داسته باشند بد است ...ایا فدارال المان که یک نمونه است بد است ...وقتی شما فارس ها را مقصر مدانید این خود تبعیض است ...بعد میگویید مامیخواهیم بر علیه تبعیض مبارزه کنیم...مواظب باشید ابرقدرت ها از کنگره ملیت ها بر علیه منافع ملی استفاده نکنند...با تجزبه میتوتن بیشتر نقوذ کرد و کشورها را کوچک میکنن برای منافع خودشان...چرا ما نتوانیم یک ایران مقتدر در کنار خم با حقوق مساوی باشیم ..باور کنید ما مردم هیچ مشکلی با هم نداریم.....
دوستان ما مردم همه با هم دوست هستیم ..شما ببنید در همین سوریه جنگ فرقه ایی را میاندازند برای اهداف خودشان ...چرا شیعه باید با سنی بد باشد این ما هستیم که باید به منافع ملی فکر کنیم ..و این حکومتهای غاصب هستند که ایجاد تفرقه برای حکومت میکنند..جمهوری اسلامی مسبب این همه تبعیض است ..ما باید مردم را از حکومتها جدا کنیم و منطقی فکر کنیم...
دوستان کمی منطقی باشید ..امروز المان هم فدرال است و یا امریکا هم فدرال است ..ایا 5 یا 6 زبان دارند ..اکثر این کشورها در غالب فدرال به هم پیوسته اند بعنی جدا بودند..حال ما ایران یکپارچه را بیاییم جدا کنیم..اما همه میتوانند در یک سیستم عدم تمرگز قدرت به منافع خود برسند ..هنوز هیچ چیز نشده میخواهیم به هم حمله کنیم ..باید منطقی باشیم و حقوق خودمان را در کنار هم و با هم بگیریم..وقتی در یک سیستم عدم تمرکز قدرت همه میتوانند حکومت های محلی ..زبان ..فرهنگ ..خودشان را داشته باشند چه اشکالی بوجود میاورد...امروز همه ما در جمهوری اسلامی سرکوب میشویم ولی من و مردم از کرد تا بلوچ و لر و ترک و عرب با هم مشگلی ندارند ..
درود
این دوستان باید چند بار دیگر مقاله اقای زمانی را بخوانند .ایشان به تعیین سرنوشت احترام گذاشته اما ان را موکول به مردم ایران نموده..در ضمن تعریف دوستان از فدرالیزیم استانی است یا اینکه قومی و زبانی است ..اگر استانی باشد میتوانند همه گروها در کنار هم به عدم تمرکز قدرت به نتیجه برسند..مثلا در همین مقاله اقای زمانی اشاره شده که اقوام ایران میتوانند حکومتهای محلی با تمام اختیارات داشته باشند...بحث برخی دوستان یکپارچگی ایران نیست تجزیه ایران است..به فرض اینکه کردستان و بلوچستان جدا شد کجا میخواهند بروند ..ایران کشور ثروتمندی است که به همه ایرانیان تعلق دارد..
ملت کورد هیچگاه جزئی از ملت!!! ایران نبوده و نخواهد بود! میشه گفت که یکی از ملیتهای داخل ایران هستش ولی به هیچوجه ملت کورد خودش رو جزئی از ملت واحد!!! (اصلا گفتنش هم مخالف و مغایر آزادی و دمکراسی هستش) ایران نیست.
برای دوستانی که با سفسطه بازیهاشون که برای لاپوشانی پان-فارسیزم خودشون هست ادعا میکنن که نه خیر این واقعیت نداره و از این حرفهای صد من یه غاز باید بگم در یک رفراندم سالم برای ماندن یا جدایی از ایران ملت کورد خودش این شبهتون رو از بین میبره (شماها که اطمینان دارید که ملت کورد میمونه داخل مزرهای کشور ناهمگن ایران خوب پس ترستون از چی هستش؟)
من بهتون توصیه میکن یکم آدم باشید و دمکراسی رو یاد بگیرید چون یک کشور دوست در همسایگیتون خیلی بهتر از اینه که یک ملت دشمن کنارتون باشه! تا ابد که نمیتونید این ملتها رو به زور کنار هم نگه دارید! دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره بالاخره که چی؟ دنیا داره عوض میشه و تحولات برای کسانی که ادمند و چشم بینا دارن واضح و روشنه باشد که ازشون درس بگیرید و منطقی باشیدشماها سر و ته یک کلباسید... چه سلطنت طلب، چه مشروطه و چه بقول خودتون البته دمکراتتون و یا اسلامیتون همگی قدرت طلب و دشمن ملت کورد و ملتهای دیگه هستید و برای اینکه پان-فارسیزم خودتون رو به بقیه فرض کنید حاضر به هر جنایتی هستید
در صورت تهدید مطمئن باشید جوابی بهتون داده خواهد شد که روزی صدها هزار بار بخودتون میگید چه غلطی کردیم این کار رو کردیم.
زنده باد آزادی زنده باد دمکراسی
واقعا شما جدی هستین یا این یک برنامه طنز هست؟ شما واقعا مبارزین؟ شما با این برنامه فقط به جمهوری اسلامی خدمت می کنین. بس کنید آقایان بس کنید...
جناب یلینیک معلوم است انگار فشار خونتان بالا زده شما و همقطارانتان که پ ک ک را گروه کوچکی میدانیستید حال چیت شده ؟ پ ک ک فقط مشت محکمی به زیاده رویهای ترکیه و فاشیزم ترک در منطقه زده ترکیه همراه ایران و سوریه و عراق برای سرکوبی ملت کورد همکاری کردند و همین حالا نیز اگر بشار اسد قول همکاری سرکوبی جنبش کورد را به ترکیه بدهد ترکیه مثڵ سابق همکار و دوست سوریه خواهد شد ترکیه که بیش از هر کشوری به همین جمهوری اسلامی کثیف همکاری کرده و به ایران برای دور زدن تحریم های غرب ایران را کمک کرده سوریه و بشار اسد که تا دیروز دوست خانوادگی اوردغان بودند تمام اینها را ترکیه به یک دلیل انجام میدهد و انجام داده برای مبارزه با پ ک ک حال کامنت یلینک در رابطه با پ ک ک و جمهوری اسلامی و سوریه واقعأ مضحه‌که است
""" به نظر من ضعف دیدگاه شما در عدم توانأیتان در طرح این پرسش است """ آیا یک سیستم کارا است یا ناکارا و دیسفانکشنال، آیا سیستم ظرفیت اصلاح خود را دارد """ یک سیستم کارا بانک مرکزی مستقل از دولت را دارد، یک سیستم کارا قادر به تولید احزاب مخالف دولت است، یک سیستم کارا قوّه قضات ئیه مستقل از دولت ایجاد می‌کند، یک سیستم کارا دارای طبقهٔ متوسط است که به تولید "" طبقهٔ کارآفرینان می‌‌انجامد، یک سیستم کارا کشور را از مرحلهٔ "" در حال توسعه به توسعه یافته "" ارتقأ و انتقال میدهد. یک سیستم کارا دارای مطبوعات و مدیا مستقل است، یک جامعه با چنین سیستمی به "" فرهنگ نقد "" می‌رسد، دانشگاه‌های چنین سیستمی "" نظریه پرداز "" تولید میکنند، و ..... سیستمی که ایران را فارس و زبان فارسی تعریف می‌کند فاقد تمام این خصوصیات است، در
در چنین اتمسفری "" نیروی گریز از مرکز به نیروی متمایل به مرکز "" فائق میاید، شما ببینید این سیستم ایران را منزوی کرده است، هر کسی که با این سیستم از در دوستی نیز در بیاد منزوی میشود، توجه شما را به مثلث """ رژیم ایران، دولت ارمنستان، رژیم بشار اسد...""" جلب می‌کنم. در زلزلهٔ آذربایجان نیز دیدیم که که این سیستم کمک‌های مردمی به زلزله زدگان آزربایجانی را به "" ارامنه که قره باغ را اشغال کرده‌اند فرستاد، در همان زمان شکم تروریست‌های پ ک ک در کمپ‌های داخل ایران را پر میکرد، و یا به رژیم اسد اهدأ کرد. اصلا بحث احساساتی مثل وای کشور از دست رفت نیست، بحث سیستم است، آیا این سیستم قادر به " تامین حداقل زندگی برای فرد شده یا نه؟ شما ببینید جامعه ایران در مسیر تکاملی خود به مترقی‌ترین جنبش مدرن ایران "" جنبش مشروطیت "" می‌رسد، در این جنبش مدرن و انقلابی، آیت الهی به دار کشیده میشود، شاه آخرین تیر خلاص را به جنبش مشروطیت میزند و جامعه را به جعی می‌رساند که مردم در ماه عکس شیخ را میبینند، این کارکرد سیستم است.مطلب جالبی بود.
این کامنت های تکراری(اراز-آلپر و..) ارزش پاسخ دادن ندارن
""" در منطقه چه خبر است """ تولید غلات در سوریه به دلیل انقلاب مردم عرب سوریه بر علیه دیکتاتور بشار اسد به کلی نابود شده، دو کشور عراق و ایران نیز شرایط بهتری ندارند، به دلیل بحران اقتصادی اروپا هم اکنون ۲۵ کشور اروپا ئی نیروهای خود را به مرز یونان و ترکیه گسیل داشته‌اند تا نه تنها پناهندگان از ایران، افغانستان، عراق، پاکستان ... را جمع آوری کرده به کشور‌هایشان برگردانند بلکه جلو سیل عظیم پناهندگان سوریه‌ای را نیز بگیرند. تعداد پناهندگان سوریه‌ای در ترکیه به مرز ۲۵۰ هزار رسیده، اگر ترکیه احساس کند کشورهای اروپائی مایل به کمک به پناهندگان سوریه‌ای در ترکیه نیستند، مرز‌ها را باز خواهد گذاشت تا پناهندگان به هر وجهی خود راا به اروپا برسانند، "" ترکیه تنها کشور با ثبات در منطقه بی ثبات اروپای بحران زده اقتصادی، خاورمیانه متشنج است و در اوضاع ناا بسامان جهانی نباید دستخوش بی ثباتی شود.
جناب موحدی،
بنا به استدلال شما که شکنجه‌گر بیگناه است و تقصیر شخص در بند است که شکنجه میشود یا گناهکار مال باخته است که دزدی به حریم وی تجاوز کرده! در منطقه‌ای که حاکمان دیکتاتور امان از کوچک و بزرگ بریده‌اند، گناهکار حرکتهای ملی یا قوم گرایانه هستند؟
تثبیت دیکتاتوری آتاتورک و صدام را به گردن حرکت آزادیخواهانه ملت کرد می‌گذارید؟
شما که کردها را ایرانی اصیل می‌نامید! چگونه حاضرید در زیر یوغ دیگرانی که خودتان آنان را .. و ... میدانید بمانند و اعتراضی نکنند!
آنچه باعث تثبیت دیکتاتوری میشود، نادانی و تعصبهای گوناگونی است که گاه از حنجره مذهب نعره می‌کشد و گاه بنام حفظ تمامیت ارضی. که هر دو، خون آزادیخواهان از هر قشر و ملتی را مباح می‌دانند.
اگر اندک مطالعه‌ای در رابطه با تمامیت ارضی داشتید، می‌دانستید که حربه‌ای است برای کشت و کشتار، قتل و ویرانی. لطفا تاریخ آنرا مطالعه فرمایید.
من با بخش زيادی از نظرات آقای شاملی موافقم و آن را در اساس با فرمايشات آقای زمانی در تناقض نمی‌دانم. يکی اين وجه را عمده می‌داند و ديگری وجه ديگری را. به هر حال نقاط مشترک کمی در آنها قابل يافت نيست. چرا بايد هميشه بر تمايزات تأکيد کنيم؟ اگر آقای شاملی می‌گويند که نظام سياسی ايران بر اساس يک اتنيک و يک مذهب برقرار شده، اين به هيچ وجه به اين معنا نمی‌تواند باشد که وی تعارضی بين خود و مردم فارس کشورمان می‌بينند. اگر وی ـ از نظر من کاملا به درستی ـ بر حق تعيين سرنوشت تأکيد دارند، اين مطلقا به معنای جدايی‌طلبی نيست. حق تعيين سرنوشت همچنين می‌تواند رأی به ماندن در چهارچوب ايران باشد.
و اگر آقای زمانی می‌فرمايند که مشکلی با فدراليسم ندارند، جدايی‌طلبی و تماميت ارضی خودبه‌خود موضوعيت خود را از دست می‌دهند. پرسش بايد اين باشد که چنانچه حقوق سياسی و مدنی و فرهنگی مليتهای ايران برای خودمديريتی منطقه‌ای و اداره‌ی مشترک کشور خود زيرسوال برود، آيا باز اين مردم حق جستجوی راههای ديگری را ندارند؟ تماميت ارضی تنها در صورت تأمين و تضمين اين حقوق در شمايل فدراليسم می‌تواند معنا پيدا کند. روزی از دکتر قاسملوی فکور پرسيدند: "از کجا معلوم که اين خودمختاری که برای کردستان مطالبه می‌کنيد، به استقلال تبديل نخواهد شد؟" وی پاسخ دادند: "از کجا معلوم اين دمکراسی‌ای که شما از آن دم می‌زنيد به ديکتاتوری تبديل نخواهد شد؟" بنابراين تماميت ارضی نه پيش‌شرط بلکه حاصل يک توافق بايد باشد. حال احزاب ملی ـ منطقه‌ای ايران شرط تأمين و تضمين حقوق مردم هر کدام از مناطق را اصل و اساس می‌دانند و اما احزاب ناسيوناليستی جناح راست اپوزيسيون "سراسری" حفظ تماميت ارضی ايران" را در اولويت می‌بينند. در اين البته تعجبی نيست. با کمی تأمل می‌توان دريافت که نتيجه يکی است: يکی بدون ديگری ممکن نيست. از اين لحاظ با نظرات آقای زمانی به نوعی احساس نزديکی می‌کنم، اما تفاسير آقای محسن کردی را مضر می‌دانم، قبل از هر چيز برای تأمين تماميت ارضی ايران و حفظ آن مرزهايی که گويا اجدادش برايش کشته داده‌اند.جناب بی نام / منظور صفحه اول سایت ایران گلوبال و زیر بخش «احزاب و تشکل ها» جایی که بنام «لينکهای خوانندگان»ا قرار دارد ؛ می باشد . بعبارتی ربطی به هدر سایت ندارد بلکه ستون ها ی مطالب وسط که اخبار ، زنان ، سیاسی _ اجتماعی و...به اخرین ستون وسط مراجعه کنید درست و با زنگ قرمز نوشته شده است لینک های خوانندگان
""" در این عکس جای خالی تروریست‌های پ ک ک کنار دیکتاتور خامنه‌ای و بشار اسد خالی است """ نزدیک به ۳۰ هزار نفر در سوریه به دست ارتش بشار اسد کشته شده اند، مردم عرب سوریه را پ ک ک با قرار گرفتن در کنار اسد و رژیم ایران از پشت خنجر زده است، تروریست‌های پ ک ک که که باید روی پیشانی‌شان "" خائن، آلت دست، مزدور "" نوشته شود. پ ک ک که سعی می‌کند از آب `گل آلود ماهی که هیچ نهنگ بگیرد بزودی طعمهٔ کوسه‌ها خواهد شد. پ ک ک بزودی در برابر "" وجدان مردم سوریه """ کشته شدگان به دست ارتش اسد و در برابر مردم آزادیخواه منطقه به این پرسش جواب دهد که " چرا به مردم سوریه خیانت کردید و با اسد و خامنه‌ای هم دست شدید؟
جمال گرامی! شما اگر آن کامنت را کمی دستکاری کرده و بدون بکار بردن کلماتی مانند "سخنان سخیف" و اتهام بزرگی مانند: "جناب شما اسلحه بدست برای قتل و عام مردم کردستان در زریبار مریوان حضور داشتی" می نوشتید، کامنت خوب و مفید و قابل بحثی می شد. ما احساس شما را درک می کنیم ولی بیان احساسات، هر چند هم که تند و از روی درد باشند، اگر با رعایت اصول گفتگو در یک رسانه صورت نگیرد، مساله ای را حل نمی کند و برعکس، باعث ایجاد جو تشنج و کینه و دشمنی می شود. لطفا کامنت خود را ویرایش کنید تا ما هم با کمال میل آنرا منتشر کنیم. با مهر
ماکو، شوط، پلدشت، چالدران و بازرگان
ماکو، شوط، پلدشت، چالدران و بازرگانسپاه با دستور مستقیم آیت الله خامنه ای با ایجاد محدودیتهایی از کمک‌های مردمی و غیردولتی به زلزله‌زدگان قاراداغ آذربایجان جلوگیری میکنند.
سپاه با دستور مستقیم آیت الله خامنه ای با ایجاد محدودیتهایی از کمک‌های مردمی و غیردولتی به زلزله‌زدگان قاراداغ آذربایجان جلوگیری میکنند.
جمهوری اسلامی نه تنها کمک‌های لازم را به مردم زلزله زده ارایه نمی‌کنند، بلکه با به کارگیری سپاه پاسداران و ضبط کمک‌های مردمی جمع‌آوری شده می‌کوشند مانع امدادرسانی به قربانیان شوند. دولت حساب‌های بانکی گروه‌ه
ایران گلوبال شماها کم لطفی میکنید کامنت قبلی من در مورد نوشته‌ی امین موحدی که شامل حال قیچی سانسور شما شد یک کامنت معمولی و سیاسی به دور از هتاکی بود من فقط سوأالاتی از جناب موحدی کرده بودم و سوأالات من هیچ بار قضائی نداشت سواأل من اتفاقأ کمتر سصصی و به اصطلاح شما بار قضائی داشت که جناب موحدی کوردها را به کشتن ایرانیان متهم کرده بود ایشان میگویند در کوردستان سرباز بودند سوأل من فقط از ایشان این بود که موحدی 1000 کیلمتر دورتر از خانه و محل تولد خودشان در زریبار مریوان اسلحه بدست چکار میکردند در حالی که تمامی اهالی شهر مریوان برای جلو گیری از جنگ از شهر مریوان کوچ کرده بودند اصلأ جناب موحدی چرا به خدمت سربازی رفتند کوردستان مگر نمیدانستند که خمینی فتوای جهاد و کورد کشی داده بودند ؟؟
آقای توکلی
قربونت برم با این توضیحات برام روشن شد که چرا گروههای سیاسی متحد نمی شن. میدونی چرا؟ چون حرف همدیگه را نمی فهمن یا از ظن خودشون یار میشن. عزیز من از وسط شروع نک. تو به من بگو از کجا شروع کنم. یعنی اول باید کدام صغحه را برم تا بعدش بتونم اونچخ که میخوام را ظیدا کنم. تو سوی صغحه پیوندها چیزی به اسم :ستون احراب و تشکلها نیست. وانگهی اگه زیر اون تون برم اونوقت روی چی کلیک کنم. چرا ساده از اول تا اخر توضیح نمیدی
dorod be sharafe shoma ham watan..kamellan ba nazare shoma mowafegham payandeh bad iran
جناب جواد باز هم خوشحال باشید که قاجار ها اینقدر از ایران نگه داشته اند که شما فار سها ملک مشائی تان کنید. هخامنشیان شما همه ملک پرشیا را به یونانیها و ساسانیان به اعراب هدیه کرده بودند. از ستار خان صحبت اوردید. میدانید فارسها چه بلا ئی به سر ستا رخان آوردند؟
جمال گرامی! کامنت قبلی شما به این دلیل که شامل اتهامات سنگین قضایی بود، منتشر نشد. اتهامات قضایی می توانند در دادگاه های صالحه مطرح و مورد رسیدگی قرار گیرند. لطفا کامنت خود را بدون اتهام و توهین بنویسید تا منتشر شود. با مهر
آقای توکلی من یک کامنت در رابطه با نو شته‌ی امین موحدی گذاشتم امیدوارام که این کامنت من سانسور نشود چون کامنت به غیر از باره سیاسی چیز دیگری در خود ندارد
دوست عزیز شما اشاره ایی نمودید به اذربایجان ..اتفاقا شما باید از ستارخان و باقر خان یاد بگیرید که عرق ملی داشت..تازه ما باید خواستار این هم باشیم که قره باغ و جاهای دیگر که در زمان قاجار از ایران جدا شد را پس بگیریم...و در ایران امروز هم ترک ها در قدرت هستند..ولی بحث من ترک و لر و بلوچ کرد نیست..ما همه به عنوان ایرانی باید در کنار هم به فکر ابادانی ایران باشیم...و تجزیه طلبان هم در اقلیت هستند و نظر مردم اتحاد بین همه اقوام ایران است...
ستون وسط را بیا پائین درست زیر ستون «احزاب و تشکل ها» جایی است که نوشته شده است:«لينکهای خوانندگان»است ابتدا شما باید تقاضای حساب کاربری کنید . آن وقت هم می توانید در بخش اتومات و بخش لینک های خوانندگان مطلب بگذارید
نویسنده محترم گرچه سعی کرده به قول مثل معروف به رویش نیاورد , ولی ترسش در حقیقت از حرکت ملی در آزربایجان است. کردها یک قرن است همین , بلکه هم بیشتر از حالا سیاست جدائی از ایران را دنبال میکنند.ولی تمامیت طلبان فارسی هر گز به این حد از تجزیه ایران واهمه نداشته اند. در حقیقت رشد شعور ملی در آزربایجان و رشد این تفکر که جرا فارسها ایران را به ملک مشائی خود تبدیل کرده اند؟ است که به واهمه پان فارسها بعد تازه ای بخشیده است.سیاست های اخیر دولت ایران در خشک کردن دریاچه اورمی و به تازگی سیاست مفتضحانه در قبال زلزله آزربایجان بنزین تازه روی شعله های آتش حقوق طلبی آزربایجانی ها ریخته است. اکثریت آزربایجانی ها به این نتیجه رسیده اند که با این سیاست استثمار و استعمار گرانه دولتهای تارسی صد سال اخیر ایران
استعمار گرا و بد تر از همه نژاد گرایانه دو حاکمیت اخیر در ایران, راه دیگری غیر از جدائی از فارسها باقی نمانده است. در همه جای آزربایجان بحث اصلی را میان مردم بجث استقلال است.ضمن موافقت با جناب شاملی، به نظر من تمایل به تشکیل دولت ملی و تعیین سرنوشت از بدیهی ترین و ابتدایی ترین مشخصه های ملل می باشد. با توجه به سابقه حدود 90 ساله نقض عملی حقوق ملی (فرهنگی، سیاسی، اقتصادی) ملت آزربایجان در داخل ایران باید گفت بروز این خواست ها حتی با تاخیر چند ده ساله نیز همراه بوده است.
کار خوبی است اما شما نمی گید که این صفحه لینکهای خوانندگان کجا هست من هر چه گشتم ندیدم
میشه دقیق بگین که اون صهحه را چط.ری پیدا کنم مرسی
در مساجد شیعه وقتی امام بالای منبر به مداحی میپردازد، چیزی جز حکایات و اختلافات افراد صدر اسلام برای گفتن ندارند. برای تمجید از مذهب شیعه امام راهی جز کوبیدن و بد گویی از عمر، عثمان و عایشه ندارد. سنی ها نیز شیعه ها را رافضی و دشمنان اصحاب محمد میپندارند. در اینصورت اولا، کسانیکه چشم دیدن صف های نماز گزاران اقلیت سنی را در تهران میتوانند تحمل کنند شیعه نیستند بلکه دموکرات و آزادیخواه هستند. دوما، شیعه با دیدن صفهای سنی ها در حال نماز و بیرون آمدن از مسجد و شنیدن وعاضی آنها از طریق بلندگوهای مسجد دچار انزجار وتنفر میگردد. در مقابل یک سنی نیز از شنیدن فحاشی به اصحاب محمد خشمگین میشود. از اینرو چنانچه سنی ها در تهران صاحب امکانات مذهبی شوند، اختلافات مذکور منجر به ایجاد گروههای تروریستی خواهد شد که متاسفانه مردم بیگناه یعنی آرادیخواهان دموکرات نیز مورد کشتار قرار خواهند گرفت و
چنین جنگی مثل جنگهای دیگر به بقای جمهوری اسلامی خواهد افزود.حرف آخر؛ انساندوستان در صورتی میتوانند وجود مساجد و عبادتگاههای مختلف در کنار یکدیگر را اجازه بدهند که دولتی دموکراتیک و مردمی ناظر باشد.
این کار کاملا امری برحق و بجاست زمان برای تشکیل مجلس ملی در تبعید کاملا مساعد است من از داخل آذربیاجان هستم افکار عمومی الان کاملا متوجه امره بشتابید[ ایران گلوبال: توجه خواننده به این نقطه جلب میشود که کامنت از آ. ائلیار نیست بلکه از طرف کاربری ست که با نام « ائلیار» کامنت خود را نوشته است.]
واقعا جای تعجب دارد .اگر بخواهیم منطقی باشیم با ید کمیته ایی از همه جریان های سیاسی درست شود و راه کار ارائه دهند...مردم ایران دیگر تحمل یک جنگ دیگر که اینبار فرا تر خواهد بود را نخواهند داشت.
واقعا در شرایط چرا اپوزیسیون راه حلی ارائه نمیدهد ..اصلا ما اپوزیسیون داریم که بخواهند طرحی ارائه دهند
نویسنده این مقاله از جریانات اصلی زلزله بی خبر میباشد.
خدمت همه خوانندگان عرض کنم کهتلویزیونی بنام گوناز تی وی از تحریم خبری زلزله توسط رژیم استفاده کرد و جریان زلزله را کاملا مدیریت کرد. سه روز اول مردم آذربایجان دائما با گوناز در ارتباط بودند. برنامه های مربوط زلزله را من خودم ضبط کرده ام . گوناز کاری را کرد که در تاریخ ایران و آذربایجان سابقه نداشته. هر آذربایجانی حق دارد به وجود چنین تلویزیونی ملی افتخار بکند. یاشاسین گوناز تی وی
اینکه اینا دزد هستن یا نه رو کاری ندارم ولی تیتر ایراد داره این دعوا بخاطر اسم گذاری رو یه پل بوده !
پسری 10 ساله دیروز در قاراداغ زیر آوار جان سپرد
گونی نیوز: طبق اخبار موثق از مناطق زلزله‌زده آذربایجان، در حدود ساعت 11 دیروز 3 شهریور 1391 هنگام تخریب ساختمان‌های آسیب دیده از زلزله در روستای «قاراجاکندی» (در تابلو ورودی «قراجه کندی» نوشته شده است) پسری 10 ساله به نام «مهدی رنجبر» بر اثر فرو ریختن دیواری که به واسطه لوله گاز سرپا ایستاده بود، جان خود را از دست داد.مهدی پس از شعرخوانی در حضور معلم و دریافت جایزه‌ای از وی که برای تسکین کودکان آسیب دیده به روستا آمده بود، با خوشحالی به سمت چادرشان می‌رفته تا جایزه‌اش را به مادرش نشان دهد، بر اثر سقوط دیواری، زیر آوار مانده و جان خود را از دست داد.
این اتفاق در حالی روی میدهد که ساختمان‌های نیمه تخریب فراوانی در شهرها و روستاهای زلزله‌زده وجود دارد و اگر به طور سریع اقداماتی نسبت به تخریب آنها صورت نگیرد، بر اثر باد و باران فرو ریخته و خسارت‌های جانی و مالی فراوانی در پی خواهد داشت.
پان ترکهایی مثل این آلپرتاسی یا بی مطالع تاریخ هستند یا جعلکار و دروغگو . ایران همیشه ایران نام داشته . اگر شما خبر ندارید تقصیر خودتان است . غربیها به ایران، سرزمین پارسها میگفتند و شرقیها به ایران همیشه ایران میگفتند .شما چند تجزیه طلب با همه تحریفات تان به جایی نخواهید رسید چون جواب نهایی را مردم درون ایران بشما خواهند داد و یاد خواهید گرفت علمی و منطقی و صادقانه مطالعه کنید و قضاوت نمائید .ایران در زبانهای علمی جهان ،یعنی سرزمین و کشور زندگی اقوام آریایی. ایران ریشه از آریایی دارد .به لاتن این دو توجه کنید !
آقای موحدی
کشوری به نام ایران 75 سال است که وجود دارد و هیچ وقت در تاریخ ملتی به نام ملت ایران وجود نداشته است. ایران یک کشور کثیرالمله است و در آن ملیتهای مختلفی مانند فارسها، ترکها، کردها و غیره زندگی می کنند. این کشور تنها در صورت به رسمیت شناخته شدن حقوق ملیتها و شهروندان در کنار هم می تواند به صورت یکپارچه وجود داشته باشد و در غیر این صورت محکوم به تجزیه است. افرادی مثل شما هم فقط می توانید تعداد کشته ها را بالا ببرید(از هر دو طرف) ولی نمی توانید با تفکراتی مثل تفکر شما جلوی استقلال طلبی ملیتهای داخل ایران را بگیرید.
http://www.iranglobal.info/node/6896
آقای جناب موحدی : کردها به پشتوانه سرمایه گذاری عظیم در نفت و گاز کردستان عراق و با میلیاردها دلار که حاصل درآمدهای آن آمریکائئ شده مورد حمایت مستمر مالی دولت کردستان عراق قرار گرفته و کردستان عراق از احزاب ایرانی کرد و سوری حمایت قاطع میکنند و نیز دوستی و سیاست درست کردها در مورد دوستی نزدیک با اسرائیل و اروپا و غرب و هم چنین جنگ مسلحانه و نیروی چریکی آموزش دیده سالهاست که وزنه مقتدری در منطقه پیدا کرده اند اما آذربایجانی های ایران نه از پشتوانه مالی تسلیحاتی و نظامی اسراییل و آمریکا برخوردارند و نه از سوی الهام علی اوف و ترکیه هم مورد حمایت واقع میشوند.. لذا ملت فارس با امرو نهی آمریکا و اسراییل و تحکم و فرمان ساکت شو به اپوزسیون سلطنت طلب و پان ایرانیست و مجاهدین خلق و گروهای چپ جرات درگیری حتی لفظی در دنیای مجازی و اینترنت را هم ندارند. استقلال و حق خودمختاری و جدایی از
آقای جناب موحدی : کردها به پشتوانه سرمایه گذاری عظیم در نفت و گاز کردستان عراق و با میلیاردها دلار که حاصل درآمدهای آن آمریکائئ شده مورد حمایت مستمر مالی دولت کردستان عراق قرار گرفته و کردستان عراق از احزاب ایرانی کرد و سوری حمایت قاطع میکنند و نیز دوستی و سیاست درست کردها در مورد دوستی نزدیک با اسرائیل و اروپا و غرب و هم چنین جنگ مسلحانه و نیروی چریکی آموزش دیده سالهاست که وزنه مقتدری در منطقه پیدا کرده اند اما آذربایجانی های ایران نه از پشتوانه مالی تسلیحاتی و نظامی اسراییل و آمریکا برخوردارند و نه از سوی الهام علی اوف و ترکیه هم مورد حمایت واقع میشوند.. لذا ملت فارس با امرو نهی آمریکا و اسراییل و تحکم و فرمان ساکت شو به اپوزسیون سلطنت طلب و پان ایرانیست و مجاهدین خلق و گروهای چپ جرات درگیری حتی لفظی در دنیای مجازی و اینترنت را هم ندارند. استقلال و حق خودمختاری و جدایی ازسوی مجاهدین خلق - حزب توده - چریک های فدایی خلق برای کردها رسما به رسمیت شناخته شده و مورد تاکید بوده وهیچ مشکلی برای احزاب فارس اپوزسیون ایجاد نمیکند اما برای آذربایجان جنوبی درخواست حتی سیستم فدرال صدای همه از کودک و بزرگ و باسواد وبی سواد و مخالف و موافق را در میآورد.لذا با احترام به رهبران سیاستمدارو ملت بزرگ و مبارز کرد بایستی ما ترکهای آذربایجانی به چنین ملتی افتخار کنیم که میکنیم و به سردمدارانی مثل حیدر علی اوف و ترکیه هم باید کفت یاد بگیر و کمی شرم کن. چرا که اگر تنها یک هزارم کمک مالی و معنوی از سوی دولت آذربایجان یا ترکیه به ترکهای ایران میشد الان کرده احزاب آذربایجانی و بسیاری از معادل منطقه ای طور دیگری بود.
استدلالی کاملأ به موقع وضرورتی انکار ناپذیر. پوشش زلزله زدگان در گوناز عالی بود. اگر فراخوان کمک به زلزله زدگان از گوناز پخش نمی شد، تلفات انسانی زیادی می داشتیم. کسی شک نکند که ما ملت آذربایجان ثابت کردیم که هم از اراده بسیار قوی برخوردار هستیم، هم آماده سازمان یابی هستیم و هم اینکه امیدی به تهران نیست. بنابر این انتظار داریم به زودی متشکل شویم تا خود را از زیر چکمه های استعمار رها کنیم. آقای اوبالی باید قدم به پیش گذاشته و رهبران ما متحد شوند. ما را امیدی به دیگران نیست. یا اتحاد و آزادی یا خفت و خواری.
چرا دائما اذربایجان طلبکار ایران است؟
طلبکاری حضرات از ایران تمامی ندارد در ورزشگاه شعار خلیج عربی می دهند بیشترین امکانات و بودجه کشور را هم مصرف می کنند بعد دوبار طلبکار ملت میشوند که چرا دولت به ما رسیدگی نمیکنه؟
اون روستاهاتون که همه گازکشی شده بودن در حالی که خیلی از شهرها گاز ندارن چه کسی گاز کشی کرده بود؟
در بم زلزله امد هیچکس اینقدر طلبکار نشد که این حضرات طلبکار هستند
پول نفت را میبرند جاده می کشند روی دریاچه سد می زنند و کشاورزی می کنند دریاچه خشک می کنند باز طلبکار ملت میشوند
بگذارید امضای قراردادهای ترکمانچای و گلستان که به ملت تحمیل کرده اید خشک بشود بعد طلبکار بشوید
یاشاسین آذربایجان.چوخ یاخشی اولاجاق
نماسنده سازمان ملل سر در آخور رژیم شیعی مالکی و آخوندی دارد..................
هيل -نشريه کنگره آمريکا- 22 اوت ۲۰۱۲:«چرا من هيأت سازمان ملل در عراق را ترک کردم؟» - افشاگری طاهر بومدرا رئيس دفتر حقوق بشر يونامی
گزارشهای من در مورد اشرف و ليبرتی تحريف و سانسور می شدند و هرگز به دست دبيرکل ملل متحد نرسيدند
اکنون استعفا داده ام و آماده ام در دادگاه شهادت بدهم
حقوق بشر بنيادين اين تبعيديان مانند شرايط زندگی انسانی دسترسی به عدالت تأمين نيازهای بشردوستانه مهيا کردن خدمات پزشکی برای افراد مجروح و بيمار و مصونيت از تهديد فيزيکی به طور مکرر توسط دولت عراق و به دستور دفتر نخست وزيری نقض شده اند
نماينده قبلی ملل متحد در عراق استقلال و شرافت حرفه يی خود را حتی به قيمت برانگيختگی نوری مالکی حفظ می کرد اما کوبلر طرحهای اين نخست وزير را پيش برده و اطلاعات غلطی را
به مقامات ارشد سازمان ملل و جامعه بين المللی گزارش داده است
من کسی بودم که از افراد کشته شده در اشرف سرشماری کردم
حمله آوريل ۲۰۱۱ که منجر به قتل 36تن و مجروح شدن صدها تن ديگر شد قتل عامی بود که طی آن مردان و زنان توسط خودروهای نظامی زير گرفته شدند و يا از نزديک مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند اما وقتی کميساريای عالی حقوق بشر و يونامی خواستار کميسيون حقيقت ياب شدند دولت عراق نپذيرفت
دولت عراق مانع تلاشهای مکرر ما برای انتقال تبعيديان به شدت مجروح به بيمارستانهای عراق شد و برخی جان خود را از دست دادند يونامی هيچ گاه اعتراض نکرد و در عوض گزارش داد که دولت عراق به وظايف بين المللی خود عمل کرده است
در دسامبر ۲۰۱۱من چندين بار برای بازرسی از کمپ ليبرتی بازديد کردم و به کوبلر گفتم اين کمپ آمادگی اسکان دادن به ۳۴۰۰ مرد و زن را ندارد کوبلر هم از کمپ ليبرتی بازديد کرد و خودش فهميد که درست می گويم اما وقتی دفتر کميساريای عالی پناهندگان مشاوری را استخدام کرد کوبلر به او فشار آورد تا اعلام کند اين کمپ از استانداردهای بشردوستانه برخوردار است
طاهر بومدرا
مشاور ويژه يونامی درباره اشرف ژوئيه۲۰۱۰- مه ۲۰۱۲
رئيس اداره حقوق بشر يونامی ژانويه۲۰۰۹-ژوئيه۲۰۱۰
مسئول نظارت بر وضعيت انسانی در اشرف از مارس ۲۰۰۹
مدير منطقه يی رفرم حقوق جزای بين المللي۲۰۰۴
استاد حقوق در دانشگاه کنستانتين الجزاير به مدت10سال
معاونت دبيرکل جامعه آفريقايی حقوق بين الملل
سردبيری مجله آفريقايی حقوق بين المللی و مقايسه يی
سردبيری مجله بررسی حقوق بشر و حقوق خلقها در آفريقا
طاهر بومدرا که از ژانويه سال ۲۰۰۹ رئيس اداره حقوق بشر هيأت همياری ملل متحد در عراق شد، ازمارس همان سال مسئوليت نظارت بر وضعيت انسانی در اشرف را برعهده داشت و از ژوييه ۲۰۱۰ به عنوان مشاور نماينده ويژه دبيرکل درباره اشرف منصوب شد.
بان کی مون دبيرکل ملل متحد در دسامبر ۲۰۱۱ در بحبوحه بحران اشرف و ضرب الاجل نوری مالکی، در پاسخ خود به پيشنهاد نمايندگان کنگره آمريکا که خواستار حضور دائمی ملل متحد در اشرف شده بودند، ضمن تشکر از اين پيشنهاد، به نقش طاهر بومدرا، به عنوان «مشاور ويژه يونامی در مورد اشرف»، در مانيتور وضعيت حقوق بشر اشاره می کند و می نويسد:
«بيش از يک سال است که مشاور ويژه يونامی در مورد کمپ اشرف به همراه کارکنان ”کميساريای عالی حقوق بشر“ و ”کميساريای عالی پناهندگان“ ديدارهای هفتگی از اشرف داشته اند و ثابت شده است که چنين ديدارهايی در مطلع کردن ما از تحولات و نظارت بر صحت و سلامت ساکنان اشرف مفيد بوده است».
طاهر بومدرا عضو يک خانواده مجاهدان الجزايری است که بسياری از اعضای خانواده اش از جمله پدر و عموهايش در دهه ۱۹۵۰ ميلادی در نبردهای استقلال و انقلاب الجزاير عليه استعمار فرانسه به شهادت رسيدند.
آقای بومدرا در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه حقوق لندن فارغ التحصيل شد و به مدت 10سال استاد حقوق در دانشگاه کنستانتين الجزاير بود.
او در سال ۱۹۹۱معاون دبيرکل جامعه آفريقايی حقوق بين الملل و حقوق مقايسه ای شد و در همين رابطه ارتباطات گسترده يی با کشورهای آفريقايی و حقوقدانان و روشنفکران و مدافعان حقوق بشر و سازمانهای غيردولتی حقوق بشری در اين کشورها پيدا کرد.
وی همچنين مشاور کميسيون آفريقايی حقوقی انسانی و مردمی بود.
طاهر بومدرا در سال ۲۰۰۴ به عنوان مدير منطقه يی رفرم حقوق جزای بين المللی که در امان مستقر بود، به مأموريتهايی در خاورميانه رفت و تلاش کرد به کشورهای خاورميانه و شمال آفريقا کمک کند تا در حقوق جزا و وضعيت زندانها رفرم ايجاد کنند.
هيل نشريه کنگره آمريکا ضمن درج روشنگری تکان دهنده طاهر بومدرا مقام مستعفی ملل متحد به سوابق وی به عنوان يک مدافع حقوق بشر الجزايری اشاره کرده و می نويسد در گذشته در رشته حقوق تدريس کرده است. او سردبير مشترک مجله آفريقايی حقوق بين المللی و مقايسه يی، معاون دبيرکل انجمن آفريقايی حقوق بين المللی و مقايسه يی، مشاور کميسيون آفريقايی حقوق بشر و خلقها، سردبير مجله بررسی حقوق بشر و حقوق خلقها در آفريقا و مدير منطقه يی «رفرم مجازات بين المللی» بوده است.
در طول سه سال و نيم گذشته من در مقام رئيس دفتر حقوق بشر هيأت همياری ملل متحد در عراق (يونامی) و سپس به عنوان مشاور فرستاده ويژه دبيرکل ملل متحد در عراق کار کرده ام، و در ميان مسئوليتهای ديگر مشغول نظارت بر موضوع حقوق بشر و وضعيت بشردوستانه ۳۴۰۰ تبعيدی ايرانی بودم که از سال ۱۹۸۶ در اشرف در شمال بغداد مستقر بوده اند.
مدتی است که دولت عراق تصميم به پايان دادن به حضور آنها در عراق گرفته و از آنها خواسته است اشرف را تخليه کنند.
يونامی نقل مکان موقت ساکنان اشرف را به يک پايگاه نظامی سابق در بغداد به نام کمپ ليبرتی تسهيل کرده و وظيفه اعلام شده آن «تعيين موقعيت پناهندگی» برای تمامی ساکنان و تضمين پايبندی به موازين بين المللی حقوق بشر و حقوق انسان دوستانه در رابطه با آنها بوده است.
در حاليکه دنيا خيال می کند سازمان ملل به اين موازين پايبند است، تجربه من عکس اين را ثابت می کند.
ممکن است شنيدن اين موضوع برای بسياری دشوار باشد، چرا که سازمان ملل مدافع حقوق بشر و صلح جهانی است، اما اين ماجرای شرم آوری است که به پوشاندن حقيقت و چشم پوشی بر واقعيات راه برده است، در حاليکه ما از خطاها مطلع بوديم: مثل همدستی با خلافکارانی که حقوق بشر و مسئوليتهای انسان دوستانه را ناديده می گيرند.
حقوق بشر بنيادين اين تبعيديان – مانند شرايط زندگی انسانی، دسترسی به عدالت، تأمين نيازهای بشردوستانه از طريق مهيا کردن خدمات پزشکی برای افراد مجروح و بيمار و مصونيت از تهديد به صدمات فيزيکی – به طور مکرر توسط دولت عراق و به دستور دفتر نخست وزيری نقض شده اند. فرستاده ويژه مارتين کوبلر در مقايسه با سلف خود متفاوت عمل کرده است. نماينده قبلی ملل متحد در عراق، استقلال و شرافت کاری خود را حتی به قيمت برانگيختگی نوری مالکی حفظ می کرد. اما کوبلر طرحهای اين نخست وزير را پيش برده و در عين حال اطلاعات غلطی را به مقامات ارشد سازمان ملل و جامعه بين المللی گزارش داده است.
من به عنوان فرد ارشد در رابطه با موضوعات مربوط به کمپ اشرف در يونامی، دچار يک تناقض اخلاقی شدم چرا که می ديدم چگونه گزارشهای من تحريف و سانسور می شوند. گزارشهای دست اول من هرگز به دست دبيرکل سازمان ملل بان کی مون يا مقامات ارشد در نيويورک نرسيد. و اگر چه من مدت زيادی سکوت پيشه کردم اما اکنون استعفا داده ام و وجدانم حکم می کند که حقيقت را برملا کنم. من آماده ام که در رابطه با اين فاکتها در دادگاه شهادت بدهم.
وقتی نيروهای عراقی به ساکنان غيرمسلح کمپ اشرف در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ حمله کردند، من کسی بودم که از افراد کشته شده سرشماری کردم. حمله آوريل ۲۰۱۱ که منجر به قتل 36تن و مجروح شدن صدها تن ديگر شد، قتل عامی بود که طی آن مردان و زنان توسط خودروهای نظامی به زير گرفته شدند و يا از نزديک مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند. اما وقتی دفتر کميساريای عالی حقوق بشر و يونامی خواستار ايجاد يک کميسيون حقيقت ياب مستقل شدند، دولت عراق نپذيرفت. دولت عراق مانع تلاشهای مکرر ما برای انتقال تبعيديان به شدت مجروح به بيمارستانهای عراق شد و برخی جان خود را از دست دادند. يونامی هيچ گاه اعتراض نکرد و در عوض گزارش داد که دولت عراق به وظايف بين المللی خود عمل کرده است.
وقتی در دسامبر ۲۰۱۱، عراق اعلام آمادگی کرد که تبعيديان را به محل جديدی در کمپ ليبرتی منتقل کند، من چندين بار برای بازرسی از کمپ ليبرتی بازديد کردم و به کوبلر گفتم اين کمپ آمادگی اسکان دادن به ۳۴۰۰ مرد و زن را ندارد. کوبلر هم از کمپ ليبرتی بازديد کرد و خودش فهميد که من درست می گويم. اما وقتی دفتر کميساريای عالی پناهندگان سازمان ملل، مشاوری را استخدام کرد تا شرايط کمپ ليبرتی را ارزيابی کند، کوبلر به او فشار آورد تا اعلام کند که اين کمپ از همه استانداردهای بشردوستانه برخوردار است، ادعايی که به هيچ وجه با واقعيت، همخوانی نداشت. وقتی اين مشاور قبول نکرد، کوبلر خودش بيانيه يی را صادر کرد که هم جامعه بين المللی و هم تبعيديان را گمراه کند تا به آنها بقبولاند که شرايط با استانداردها مطابقت دارد، تا اين که فرآيند انتقال آغاز شود.
او همچنين از کارمندان يونامی خواست که حدود 500 عکس از کمپ ليبرتی تهيه کنند و نزديک 20 تا 30 عدد از آنها که کمترين دافعه را ايجاد می کردند به سازمان اين تبعيديان در پاريس بفرستند، با اين پيام که اگر چه مکان جديد، ابعاد 30 کيلومتر مربع دارد اما مساحت قابل سکونت آن به ۲.۵ کيلومتر مربع تقليل يافته است. بر اين اساس بود که تبعيديان پذيرفتند که کمپ اشرف را ترک کنند. اما در واقع کمپ ليبرتی شش دهم کيلومتر مربع بود و توسط ديوارهای بتونی 3 تا 4 متری محصور شده بود. اين وضعيت مرا به ياد اردوگاه کار اجباری می انداخت که در دوران کودکی ام طی جنگ آزاديبخش الجزاير در آنجا زندگی کردم.
مالکی تحت فشار رژيم ايران، مستمراً فرآيند بازتأييد موقعيت اين تبعيديان، به عنوان پناهندگان بالقوه را سد کرده است، فرآيندی که می تواند منجر به امنيت آنها در کشورهای ثالث شود. دولت عراق به کميساريای عالی پناهندگان اجازه برگزاری مصاحبه ها را در کمپ اشرف نمی دهد، در حاليکه در گذشته به اين کار رضايت داده بود. دولت عراق درخواستهای ساکنان کمپ اشرف را برای هماهنگی با آنها در رابطه با طرحهای مربوط به انتقال رد کرده است. اغلب روزها تهديدهای کشتار به زبان فارسی و به مدت 18ساعت در روز از بلندگوهای قوی اطراف کمپ اشرف پخش شده و دولت عراق نزديک به 200 حکم دستگيری عليه ساکنان و بدون تمکين به روند قانونی صادر کرده است. مسائل مربوط به انتقال هر يک از گروه های تبعيديان از کمپ اشرف به کمپ ليبرتی، از جمله تاريخها و شمار مشخص ساکنان، از طرف دولت عراق با سفارت رژيم ايران در بغداد هماهنگ شده است.
نقشه آنها روشن است: می خواهند عزم و اراده و روحيه تبعيديان را به شکل يک گروه سازمان يافته نابود کنند در هم بکشنند و آنها را به ترک صحنه وادار کنند. يونامی هيچ وقت به طور جدی سعی نکرده که شرايط را در کشور ثالثی برای دريافت اين جمعيت و کارمندان سازمان ملل مهيا سازد تا روند تعيين بازتاييد موقعيت پناهندگی به آسانی تکميل شود. تابه حال ۲۰۰۰تن از تبعيديان به کمپ ليبرتی منتقل شده اند و سازمان ملل تنها با تعداد کمی از آنها مصاحبه کرده و فرآيند تعيين موقعيت پناهندگی در رابطه با حتی يک نفر هم تکميل نشده است. من اين را نمی دانم که آيا مقامات دولت آمريکا که در اين پروسه انتقال تبعيديان نقش دارند از چنين واقعيتهايی اطلاع دارند يا خير. طرف حساب آنها کوبلر است. مقامات خارجی، بجز مقامات سازمان ملل و تعدادی کمی از کارمندان کنسولی، از ورود به کمپ اشرف و کمپ ليبرتی منع شده اند.
اعمال عراق در رابطه با اين تبعيديان، که سالها در مقام مهمان و در رديف يک نهاد مستقل خارجی بودند، ناقض اين اصل به خوبی شناخته شده هستند که بر اساس آن تغيير در دولت بدون طی کردن پروسه قانونی تاثيری بر روی حقوق مکتسبه نمی تواند داشته باشد. آمريکا که قبلاً موقعيت افراد حفاظت شده تحت کنوانسيون چهارم ژنو را در مورد آنها به رسميت شناخت و سپس حفاظت آنها را در سال ۲۰۰۹ به دولت عراق سپرد، اين وظيفه را هم چنان طبق ماده 45 کنوانسيون چهارم برعهده دارد که حفاظت مستمر آنها را تضمين کند.
اين افراد بی دفاع با اذيت و آزار و خطرات غيرقابل تحملی مواجه شده اند. دبيرکل سازمان ملل و دولتهای مايل بايد شرايط را هم در عراق و هم در جاهای ديگر مهيا کنند تا سازمان ملل بتواند روند مربوط به موقعيت پناهندگی آنها را به طور شايسته، سريع و در امن و امان تکميل کند. اکنون به اقدام بيدرنگی نياز است تا حقوق بشر پايه يی محترم شمرده شود و اين افراد از تهديد بيشتر فيزيکی مصون نگاه داشته شوند و اعتبار سازمان ملل مجدداً احيا شود.
جناب جواد موسوی این همه کامنت نوشتی کسی حاضر به جواب نشد دلیل را خودت بررسی کن اما من به عنوان شاید یک همنوع آخرین مورد را جواب می دهم گفتی مثلا خامنه ای ترک است به پای ترکها بنویسیم یا لاریجانی عرب است به پای عرب بنویسیم نه دوست عزیز به پای هیچ کدام ننویس فقط به پای سیستمی بنویس که برای زندگی نمودن و تنفس نمودن مجبوری قبول بکنی بپای سیستم نژاد پرست آریایی بنویس که مجبوری برای درس خواندن از فیلتر آن عبور بکنی به پای سیستم ایرانی بنویس که در داخل بنام همه مردم می نویسند ولی در تبلیغات خارجی به نام پرشین یا پارسیان می نویسند خامنه ای بیچاره یک انسان مومنی است که اگر با ایدئولوژی اسلامی منتج شده آذربایجان رهبری می نمود مطمئنا یک کشوری اسلامی در حد تورکیه و یا تونس بود
اما این نژاد را طراحی نمودندسیستمی که لایق هیچ نوع ترحم نیست چون به هیچ همنوعی ترحم ننموده است این سیستم توسط پان ایرانیستهای افراطی طراحی شده و به خورد این مردم داده شده است این سیستم همان سیستمی است که در 80 سال پیش پیشه وری و مردم آذربایجان را قتل عام نمود و تمام کتابهای تورکی را در تبریز و سایر شهرهادر مرکزی اصلی شهر به آتش کشید این سیستم همان سیتم آریایی است که زبان خدادادی را از ما دریغ می نماید و در مقابل خلقت خدا می ایستد که ای خدا شما بایستی اینها را فارس می آفریدی نه ترک . این سیستم مخوفترین سیستمی است که زبان انسانها را جلوی چشمشان تغییر می دهد ولی کسی نمی داند که کیست و چه کسانی هستند برای روشن شدن کتابهای تاریخ جغرافی دینی و فارسی را بخوان از اول ابتدایی نژاد پرستی آریایی ترویج شده سایر ملتها قطعا اسمی ندارد ترکها و عربها خونریز و وحشی معرفی شده اند تمامی شهرهای فارس زبان اسم برده شده ولی از تبریز اورمیه و سنندج و اهواز و ..خبری نیست سلمان فارسی در اولویت قرارداده شده کوروش نماینده خدا در زمین معرفی شده ولی شاهان تورک خونریز بودند تورکها بزرگترین کشور منطقه را برای نسل فعلی به ارث گذاشته اند آنهم در مقابل قلدرانی چون انگلیس روس پرتغال و اسپانیا اینها قطعا ارزشی ندارد ولی تنها چیزی که گفته می شود شاهان ترک عهدنامه گلستان و ترکمنچای را امضا کردند نوشته شده است درحالیکه از تهران یک نفر نیروی کمکی برای عباس میرزا فرستاده نشد حتی خود نیز حضورا آمد ولی اعتنایی نشد اعلام نمود که امپراطوری روس با کوچکترین حمله ای از طرف ما منقرض خواهد شد ولی اطرافیان فارس شاه اجازه ملاقات شاه را با پسرش را ندادندصحبت از شخص نیست صحبت از سیستمی است که ریشه دوانده و جنابعالی نیز به عنوان عضو کوچکی از این سیستم هستی که در حال تقلا کردن هستی ولی حاضر نیستی در محفل خصوصی برای جوک گفتن به ترک خودداری بکنی
ادامه نظر.
از جانبی سیاستهای خارجی برخی کشورهای غرب که وجود دموکراسی در ممالک نفت خیز وجهان سوم را به زیان خود میبینند، با ساختن مساجد و کمک مالی در پیشبرد مذهب اسلام کوششهای بسیار کرده وحتی دور از انظار میدیا حکومتهای دست نشانده و بسیاری گروههای مسلح اسلامی را بوجود آورده اند. بنظر من اگر غرب اجازه پیشرفت دموکراسی را به مردم خاورمیانه بدهد، مردم دولتهای دموکراتیک خود را سریعتر از انتظار تشکیل خواهند داد.
واقعا جای تاسف است که عده ایی بدون حتی نوشتن اسم خودشان بخواهند به نفرت و جنگ داخلی دامن بزنند..به اعتقاد من بحث فارس نیست بحث این است که عد ه ایی با این بهانه میخواهند به منافع شخصی خودشان برسند..مهم مردم ایران است که همه در یک ایران اباد و دموکرات به خوشبختی میرسند..مثلا همین خامنه ایی ترک است پس این را به پای ترک ها بنویسیم..یا برادران لاریجانی همه عرب هستند پس به پای عربها بنویسیم..یک عده به اسم گروه و حزب که معاوم نیست در ایران چقدر مشروعیت دارند از طرف همه حرف میزنند..امروز قرن دیپماسی است نه اسحله نه زور...کمی هم منطقی باشید..
آقای محسن کردی فرموده ای سیاسی حرف بزنم و علاوه بر آن فرمودی که اگر حاضر باشند جوانها خون خودشان را بریزند آن وقت می توانند ادعای استقلال بکنند
که هرملتی در کوتاه مدت نیروهای شبه نظامی منطقه خود را درست خواهد کردالبته خونریزی زیاد خواهد بود که این قسمت طبق گفته جنابعالی می باشدابتدا وضعیت ایران و سپس وضعیت آذربایجان را خلاصه تشریح می کنم بعد نتیجه گیری
ایران تا به امروز برخلاف کشور ترکیه هیچ یک از مشکل قومی و ملی را حل ننموده است و فقط با ارعاب و سرکوب تا به امروز نگه داشته است ولی کم کم سر وصدای کشورهای اطراف من جمله حمله به ایران و دخالت در امور شروع شده و کار در مراحل بعد به جایی خواهد رسید که تمام نیروها در تهران متمرکز خواهند شد حداقل برای حفظ خود.هر چقدر مشکلات لاینحل بیشتر باشد اپوزیسیون نیز در موقع خلا بیشتر خواهد شد در زمانی که در مرکز نژادپرستان به دنبال حفظ خود خواهند بود ملت های ساکن ایران با کوچکترین جرقه ای موجی عظیم نیروی مردمی درست خواهند کرد که نوبت تسویه حساب نیز خواهد بود
اما در حال حاضردر آذربایجان این چنین نیروها و جوانهایی بسیار بیش از حد تصور شما می باشد اما با توجه به تجربه آذربایجان اینبار نمی خواهد نه تنها پیش قدم باشد بلکه این دفعه از فارسها درخواست دارد که به عنوان پیشقدم وارد میدان شود نمونه آن جنبش سبز. چون تنها استقلال برای آذربایجان مهم است
علاوه بر آن آذربایجان تنها از 10 % پتانسیل خود استفاده نموده و نشان داده است هنوز 90% در شرف تکمیل می باشد برای همین در آذربایجان به این مرحله اویانیش یا بیداری می گویند یعنی هنوز سلاح نمی خواهد چهار چوب و پلاتفرم این حرکت استقلال است منتها در حال حاضر فرصت تجمیع نیرو وجوانان برای آینده است ای کاش برای یکبار هم که شده به یکی از بازیهای حساس تراختور به سهند بروی و ببینی که کل معادلات سیاسی منطقه در آنجا در قالب شعار به همدیگر اعلام و تفهیم می شود در مقاطع حساسی که در آینده روی خواهد داد آذربایجان با جهشی خیره کننده کل منطقه را بدست خواهد گرفت و نژاد پرستان آریایی مطمئنا به جای سرکوب سعی در معامله خواهند نمود جوانهای بسیار در آذربایجان قطعا و یقینا دیدگاه هشان حل مساله استقلال توسط نسل فعلی را دارند
اما نژاد پرستان هم هرکاری از دستشان بر بیاید انجام خواهند من جمله کشت کشتار و... درنهایت منفورترین ملت دنیا نصیب این عده عقب مانده خواهد شد.
دلیل طولانی بودن استقلال و مسائل قومی ایدئولوژی اسلامی بود که از سی سال پیش شروع شد چون انگلیسی ها نمی خواستند ایران در آن موقع تجزیه شود مطمئنا اگر شاه بود این عمل بوقوع پیوسته بود اما با اآمدن ایدئولوژی اسلامی انگلیس سعی نمود نسل تحجرگرا را پرورش دهد که با شعارهایی چون افزایش جمعیت و کودکان و استفاده از امکانات تلویزیون و روزنامه و مدارس کودکانی را پرورش نمود که همچون سیلی بودند به نسبت سیاسیون آگاه و بطور کلی باعث شد که نسل جدید از آگاهی نسل گذشته هیچ سودی نبرد لذا این حداقل 20 سال زمان می برد تا ملت به هویت خود بازگردد که این دوران در آذربایجان با تظاهرات عظیم سال85 بوقوع پیوست واکنون مراحلی را جهت رودرو ایستادن با نسل نژادپرست آریایی که از گوچکترین آگاهی بشری به دور هستند را طی می نماید و مطمئنا هیچ گاه اولین شروع کننده نخواهد بود و علاوه برآن بازیچه هیچ گروه و دولتی نیز نخواهد بود در میان مشکل اصلی کردها هستند که گاهی هر از گاهی خود را ابزار یکی می نمایند اینها فکرکردند که اگر شاهنشاه بیاید به اینها اجازه خواهد دادکه فدرال و یا خودمختار بشوند؟ کردها باید به آذربایجان به عنوان برادر بزرگتر که در این کار پیشقدم هستند نگاه می کردند نه اینکه باز با نژاد پرستان سر در یک کاسه می گذاشتند و علاوه بر آن به فرمان شاهنشاه کوچک دشمنی جدیدی را با آذربایجان شروع نموده اند که به خدا هم به ضرر آذربایجان و هم به ضرر کردستان تمام خواهد شد و فقط نژادپرستان در این میان منافع خواهند برد به امید بیداری ملت های غیرفارس تورک کورد عرب بلوچ تورکمن لروگیلکو مازنی
آقای کرمی بر اوج قله های پان فارسیسم ایستاده است! تفکرات ضد ترکی و ضد عربی ایشان مانند کنه ای به ایشان چسبیده است.از سر تا پای نوشته ایشان چیزی جز این که
مثلا ملت ایران و یهود دشمن نیستند و دوست هستند بیرون نمی آید! جناب: دولت اسرائیل حافظ منافع مردم اسرائیل است و طبق عرف بین الملل دولت ایران حافظ منافع مردم ایران. در حال حاضر منافع مردم اسرائیل به طور جدی توسط دولت جمهوری اسلامی به خطر افتاده و عکس العمل طبیعی دولت اسرائیل نیز معلوم است.حالا هی جنابعالی از 2500 سال پیش آیه و دلیل بیار که مثلا یهود و فارس با هم دوست بوده اند! عوض نوشتن این مطالب بی پایه که مانند همه نوشته هایتان ناشی از تفکرات ضد عرب و ضد ترکی شماست، نوک قلم خود را به طرف مواضع جمهوری اسلامی نشانه بگیر! در ضمن خامنه ای هم برای جنابعالی فقط یک دشمن فرضی است! برای امثال شما پان فارس ها در حال حاضر همین جمهوری اسلامی بهترین گزینه است! زیرا حداقل در بعضی جوانب نژاد پرستی و تضضیع حقوق ملیت های ایرانی با شما مشترک است.
آقای محسن: در یکی از نظراتت آورده ای که ترکمنها حاضر نیستند در راه آزادی خود خون جوانانشان بریزد!
اطمینان دارم که مردم ازاده ایران هم این خواسته های بر حق ترکمنها را درک خواهند کرد. اما می ماند افرادی مانند شما که بعید می دانم بتوانید در مقابل توده های میلیونی ترک و عرب و ترکمن و بلوچ و کرد کاری بکنید. عوض تهدید و کرکری خواندن و انگ و تهمت لطفا بیشتر در مورد خواسته های ملل ایرانی و میزان انطباق این خواسته ها با موازین بین المملی تحقیق کنید. برای ما ملیت های ایرانی نظر و اراده شوونیستی عده ای مهم نیست و ارزشی ندارد.برای ما احقاق حقوق ملی ما مهم است و در راه احقاق آن نهایت سعی مان را خواهیم کرد و اما همزمان دست دوستی برای همه هموطنان ایرانی دراز میکنیم.هموطن گرامی: دقیقا بر خلاف نظر شما این بار بر خلاف وقایع سال های اول انقلاب مردم ترکمن صحراحاضرند که تا اخرین نفر در راه آرمان های خود فداکاری کنند. جان و روح جوانان به خصوص قشر تحصیل کرده مملو از اندیشه های آزادی خواهی می باشد!
اگر محمد میتوانست شخصا گفتارش را بنام قرآن نوشته و مجلد میکرد، بشر امروز بهتر میتوانست به افکار وی پی ببرد. سالها بعد از محمد دیگران سه یا چهار قرآن با نقل قول از محمد نوشتند که اگر تا امروز مثل انجیل های یوحنا، لوقا و غیره باقی میماندند مسلمانان امروز شاید میتوانستند اساس اسلام را با پیشرفتهای بشر تغییراتی بدهند. اما از آنجاییکه زور حکومت معاویه بیشتر بود، قرآنها را به ضم احوال خود دریک قرآن مجلد کرد و ایجاد تغییر در آنرا گناهی کبیره اعلام نمود و بسا گردنهای کسانیکه بر حفظ قرآن هایشان ایستادگی کردند بزد و به ناهمگونی میان مسلمانان که امروز به بیش از صد فرقه رسیده اند دامن زد. بیش از هزاروچهارصد سال است که نه تنها یکدیگر را میکشند بلکه دیگران را هم بنام(کافر) میکشند. تغییرات در اسلام که منشا آن يک قرآن است از محالات است. در اینصورت یا باید متعصب بود و اسلام را پذیرفت و یا عاقل...
جناب کردی گرامی، حضرتعالی همانند اقای زمانی با تناقض گویی ،کوته بینی خویش را به نمایش گذاشته اید.جنابعالی نیز گاه ازدر التماس وگاه با تهدید به تته بته گویی افتاده اید بعنوان مثال نوشته اید :ما همانند ملت چک و اسلواکی متمدن نیستیم که با بفرمایید یخ ها را وا کنیم.معنی جملات شما نوعی اعتراف به عقب ماندگی و نژادپرستی عاریایی می باشد.می فرمایید چنانکه شما ها( ملل تحت ستم )در ایران دم از حق تعیین سرنوشت ویا استقلال بزنید توسط فارس ها ویا دولت فارس قتل وعام خواهید شد.در جای دیگری گفته اید که شما پان ترکها اگر از حق تعیین سرنوشت صحبت کنید راه خونینی در پیش دارید.در این بخش نیز شما نشان می دهید که هنوز معنی لغوی پان تورک و مفهوم استقلال طلبی را نمی دانید. با ذهن معیوبتان بین پان تورک واستقلال طلبی رابطه بر قرار نفرمایید که هر کدام مبحثی جداگانه است.به حضرتعالی باید عرض کنم در تاریخ
استقلال ملتها کمتر ملتی را می توان یافت که برای استقلال و رهایی از نژاد پرستی بهایی نداده باشند؛همین حالا ما هر روز در ازه ربایجان جنوبی تحت مستعمره رژیم فارس محور اسلامی برای این امر هزینه می پردازیم وتا استقلال نیز خواهیم پرداخت .ملت بوسنی و کوزوو با خون و فدا کردن عزیزانشان به استقلال رسیدند.دنیا شاهدبود که صربهای نژاد پرست با تمامی امکانات حاضر نبودند تسلیم شوندولی سر انجام برای همیشه تاریخ سر افکنده ومغلوب تفکر راسیستی خویش شده و با زبونی شاهد استقلال بوسنی و کوزوو گشتند،مرز های سیاسی و طبیعی صربستان بزرگ دستخوش تغییر واضمحلال گشت، وشعاریک زبان, یک ملت ویک کشور به نام صربستان بزرگ محقق نشد، نها یتا ابلهان ویا بقول حضرتعالی هارت وپورت کنندکان با سرشکستگی به بخش کوچکی از ان جغرافیا راضی شدندکه امروز با نام صربستان می شناسیم .پس از سر نگونی حکومت مللی آزه ربایجان و قتل وعام پدران ما توسط نژاد پرستان،امروز ادامه دهنده گان راه ان بزرگواران با مبارزه بدون خشونت و خواسته های دموکراتیک در نفی نژاد پرستی و الگو شوندگی برای ملل تحت ستم در ایران و کشورهای همجوارتنها وتنها به استقلال و رهایی از مستعمره گی می اندیشند،ما بر این باوریم که در برهه ای از تاریخ باید هزینه ای برای ملت شوندگی پرداخته بشود وسعی تمام فعالان بر این است که این گذر بدون کمترین هزینه و از را ههای دموکراتیک باشد،ولی به این معنی نیست که به خاطر هزینه از هدف عقب نشینی وکوتاه خواهیم امد.در پایان خاطر نشان می کنم که بوسنی هرزه گووین و کوزوو در چکوسلواکی سابق نبوده بلکه بخشی از یوگسلاوی سابق بودند که امروز کشورهای مستقلی هستند که جامعه جهانی با احترام به انها می نگرد.با درود به تمامی ملل و انسان های ازاده . یاشاسین ازه ربایجان
سوالی داشتم از اقای شاملی ...وقتی شما در یک سیستم مدیریتی نامتمرکز که باز تواید استبدادنشود..و اقوام ایرانی حکومت های محلی خود را داشته باشند ..زبان ملی ایران فارسی باشد اما همه اقوام بتوانند به زبان و گویش و فرهنگ خودشان صحبت کنند و زیست کنند ..اما ایران یکپارچه بماند و همه حقوق شهروندی داسته باشند بد است ...ایا فدارال المان که یک نمونه است بد است ...وقتی شما فارس ها را مقصر مدانید این خود تبعیض است ...بعد میگویید مامیخواهیم بر علیه تبعیض مبارزه کنیم...مواظب باشید ابرقدرت ها از کنگره ملیت ها بر علیه منافع ملی استفاده نکنند...با تجزبه میتوتن بیشتر نقوذ کرد و کشورها را کوچک میکنن برای منافع خودشان...چرا ما نتوانیم یک ایران مقتدر در کنار خم با حقوق مساوی باشیم ..باور کنید ما مردم هیچ مشکلی با هم نداریم.....
اتفاقا خوب گفت.
نمیدونم چرا بعضی ها همش از شورش و اغتشاش خوششون میاد.
بابا بشینید سر جاتون دیگه حالمونو بد کردین.
دوستان ما مردم همه با هم دوست هستیم ..شما ببنید در همین سوریه جنگ فرقه ایی را میاندازند برای اهداف خودشان ...چرا شیعه باید با سنی بد باشد این ما هستیم که باید به منافع ملی فکر کنیم ..و این حکومتهای غاصب هستند که ایجاد تفرقه برای حکومت میکنند..جمهوری اسلامی مسبب این همه تبعیض است ..ما باید مردم را از حکومتها جدا کنیم و منطقی فکر کنیم...
دوستان کمی منطقی باشید ..امروز المان هم فدرال است و یا امریکا هم فدرال است ..ایا 5 یا 6 زبان دارند ..اکثر این کشورها در غالب فدرال به هم پیوسته اند بعنی جدا بودند..حال ما ایران یکپارچه را بیاییم جدا کنیم..اما همه میتوانند در یک سیستم عدم تمرگز قدرت به منافع خود برسند ..هنوز هیچ چیز نشده میخواهیم به هم حمله کنیم ..باید منطقی باشیم و حقوق خودمان را در کنار هم و با هم بگیریم..وقتی در یک سیستم عدم تمرکز قدرت همه میتوانند حکومت های محلی ..زبان ..فرهنگ ..خودشان را داشته باشند چه اشکالی بوجود میاورد...امروز همه ما در جمهوری اسلامی سرکوب میشویم ولی من و مردم از کرد تا بلوچ و لر و ترک و عرب با هم مشگلی ندارند ..
درود
این دوستان باید چند بار دیگر مقاله اقای زمانی را بخوانند .ایشان به تعیین سرنوشت احترام گذاشته اما ان را موکول به مردم ایران نموده..در ضمن تعریف دوستان از فدرالیزیم استانی است یا اینکه قومی و زبانی است ..اگر استانی باشد میتوانند همه گروها در کنار هم به عدم تمرکز قدرت به نتیجه برسند..مثلا در همین مقاله اقای زمانی اشاره شده که اقوام ایران میتوانند حکومتهای محلی با تمام اختیارات داشته باشند...بحث برخی دوستان یکپارچگی ایران نیست تجزیه ایران است..به فرض اینکه کردستان و بلوچستان جدا شد کجا میخواهند بروند ..ایران کشور ثروتمندی است که به همه ایرانیان تعلق دارد..