جاذبه هاي متنوع صفحات و خدمات اینترنتی و به خصوص شبکههای اجتماعی ، حضور در فضاي نت را براي نسل جديد مسحور کننده کرده است. آدم قرن بیست و یک این روزها نه تنها به واسطه ی تسلط جبرگونه و تسهیل گر تکنولوژی بر زندگی و اینترنتی شدن خدمات و داد و ستدها که به اختيار و مسخ شده، خود را به فضاي بي انتهای نت سپرده است .طی دو دهه ی اخير به پشتوانه ی قابليتهاي فناوريهاي جديد، شبکههای اجتماعی مجازی و به طور مشخص فیس بوک و به تازگی گوگل پلاس، ایرانیان را هم همچون مردمان سایر جوامع به اتباع بدون پاسپورت خود بدل کرده اند .
فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی به راحتی و بی هیچ هزینه ای فرصت بروز بخش هایی از علايق فردي و اجتماعي کاربران را فارغ از مرزها، قواعد، محدوديتها و خطوط قرمز قانونی و عرفی فراهم ساخته اند. اين فرصتها آنچنان سهل الوصول و جذابند که عملا هرکاربری با هر گونه سليقهای را به راحتی با خود همراه کرده و به عنوان عضوی از شبکه در ميآورد. علاقه به حضور مجازی زمانی بيشتر ميشود که اين فضا، شرايط را برای شکل دهی شبکهای توده وار از افراد با اشتراکات ذهنی يکسان فراهم می کند و به سادگی و با کمترين هزينه اجتماعی، اقتصادی، روانی و ... آنها را با چند کليک کنارهم گرد ميآورد و اهلیت جدیدی برای افراد دست و پا می کند. از این رو است که هم اکنون بسیاری از ما و اطرافیانمان پيش از اينکه شهروند شهر و کشورمان باشیم به لحاظ میزان حضور، شهروندان مجازي سرزمینی به نام فيس بوک محسوب ميشویم.
شاید بتوان گفت راز سرازيرشدن افراد به سوی فضاهای مجازی از یک سو ریشه در تناقضات هويتی و زيستی افراد در جامعه واقعی و محاصره شدن توسط قواعد دست و پاگیرحاکم، سنت ها و مناسبات تعریف شده دارند. از سوی دیگر حضور نيمه شفاف و ويتريني فرد در شبکه های اجتماعی و بی قاعدگی خیالی حاکم بر فضای مجازی به صحیح یا غلط احساس امنيت و فراغت رواني به فرد می دهد تا شاید برای ساعاتی از روز آنگونه که می تواند یا می خواهد و آرزو می کند، باشد. از این رو است که جامعه فیس بوکی های فارسی زبان این روزها سیر تصاعدی دارد و آمارها از میلیونی شدن آن حکایت می کند در این جامعه مجازی درست مانند جامعه ی واقعی همه ی قشرها حضور دارد . از دانشجو و کارمند و کارگر و خانه دار گرفته تا دکتر و مهندس و معلم و وکیل. از ورزشکار و بازیگر و نقاش و شاعر و نویسنده گرفته تا علاقمندان هر کدام از این اقشار، از کودک و نوجوان و دختر و پسر تا جماعت جوان و مردان و زنان میانسال و پیر.
تجربه یکی دو دهه اخیر نشان داده است که اهالی فرهنگ و ادب و هنر معمولا همواره از پیشتازان بکارگیری فناوری های جدید و ورود به عرصه های مبتنی بر فضای مجازی و اینترنت بوده اند. از نیمه دوم دهه هفتاد و سالهای اول دهه هشتاد با شکل گيري و توسعه سرويسهاي وبلاگ فارسي، رواج وبلاگ نويسي و راه اندازي وب سايتهاي شخصي، توليد محتواي فارسي در فضاي نت شکوفا شد. در این دوره پرشین بلاگ و بلاگفا و پس از آن دیگر ارائه دهندگان سرویس های وبلاگ نویسی عر صه حضور قابل توجه اهالی شعر و ادبیات و علاقمندان به این حوزه شد. به تدریج و به موازات روند قطره چکانی صدور مجوز نشر کتاب های شعر از سوی متولیان دولتی فرهنگ کشور و دست و پابسته بودن ناشران، وبلاگ های شاعران یکی پس از دیگری راه اندازی شدند تا جاهای خالی موجود در فضای چاپ و نشررا پر کنند. حلقه های متعدد و ابرلینک هایی از محافل شعر و شاعری در فضای نت تشکیل شد. موج جدیدی از توليد و تکثير و عرضه شعر و محتواهای ادبی توسط نسل جديد شاعران و نویسندگان و نیز علاقمندان به شعر و ادبیات در کشور کليد زده شد.اين روند و سیر صعودی اما درست در اوج رشد کمی وبلاگ ها با افول کیفی و حاشیه محوری های محفلی همراه شد. به تدریج شاعران بلاگر وارد رقابت ها و حساسیت ها و حسادت های کاذب و زیر پوستی شدند. پست ها و کامنت ها که زمانی فقط حاوی بیان تجربیات و درج غزل ها و رباعیات و اشعار نو و سپید شاعران و نقد های جدی و محترمانه و اثر محور بر آثار استوار بودند به تدریج جای خود را به مباحث حاشیه ای دادند. شاعران به مرور به جای توجه به آثار توجه خود را معطوف به افراد کردند. اثر محوری در فضای نت جای خود را به فرد محوری و خود محوری و محفل محوری داد. رنگ و بوی پست ها و کامنت ها به مرور عوض شد. عده ای سرخورده می شدند و به تدریج وبلاگ ها از پست های جدید و جدی خالی شد و فاصله میان دو پست، دو شعر و دو نقد در یک صفحه به مرور زیاد و زیادتر شد و دوره طلایی تولید و نشر آثار ادبی و شاعرانه در این محیط خیلی سریع به سرآمد.
همزمان و به موازات فراز و فرود وبلاگ ها، شبکه های اجتماعی مجازی یکی پس از دیگری متولد شده و در ایران نیز بومی سازی شدند. عده ای به کلی وبلاگ نویسی را کنار گذاشتند و به فیس بوک و شبکه های دیگر کوچ کردند و و دیگرانی برای حضور همزمان و موازی در هر دو عرصه تلاش میکردند، اما در نهایت این فیس بوک بود که برنده شد. دو سه سالی است که فیس بوک خانه مجازی و بلامنازع اکثریت شاعران ودیگر اهالی ادبیات شده است. صدها نفر از چهره های شناخته شده و شاعران نامدار قدیمی و جوان، هزاران شاعر جویای نام و کمابیش شناخته شده و دهها هزار مخاطب و علاقمند شعر و نثر فارسی در این مدت تبعه سرزمین جادویی فیس بوک شدند.
اینجا هم آدم های دارای علایق و اشتراکات و منافع مشترک همدیگر را پیدا کردند . فیس بوک اگر برای اشخاص بی نام و نشان و حلقه محدود دوستان آنها صرفا یک فضای خصوصی و خودمانی محسوب شود اما برای شخصیت ها و چهره های شناخته شده نه یک فضای شخصی که به مثابه یک رسانه عمومی عمل می کند. هر شعر و نوشته و نگاه و حرف تازه شاعر که درفیس بوک درج شود دقایقی بعد توسط جماعتی چند صد و گاه چند هزار نفری رصد می شود، خوانده و تحلیل شده و در این فضا و حتی خارج از آن دست به دست می چرخد.
متاسفانه اما حضورحداکثری در فضای نت به تدريج باعث گردید که گپ و گفت های حاشیه ای و گفتمانهاي محفلی، شبه شفاهی و سطحی اما جمعی بر توليد محتوا و ارائه و نقد اثر و معرفی نسل تازه ترجيح داده شود. اجتهاد فردی در شکل دهی زبان و فرم و توليد و نشر شعر و برآمدن شاعران مستقل کم رنگ شد . تلاش برای قوام دادن به استعدادها که حاصل مطالعه و نگاه عمقي فرد به ادبیات در کنج خانه ها و شاگردی کردن در جلسات ادبی موثر و قاعده مند شعر، در پشت دیوارهای شهر بود رو به افول نهاد و به جای آن افراد به کارآموزان باری به هرجهت محافل مجازی و بی قاعده و حاشیه ای پشت دیوارهای شیشه ای فیس بوک و دنیای مجازی مبدل گردیدند.
جاذبههاي مسحورکننده، سهل الوصول و سرگرم کننده دنیای شیشه ای فيس بوک، ساختارهايي توده وار،منفعل ، خاکستري وشبه خياباني از اعضا را شکل داده است. به گونهاي تدريجي و تصاعدي نخبگان بالقوه و نويسندگان فعال و تاثير گذار سالهاي قبل به افرادي منفعل، مقلد و تاثير پذير مبدل گردیده اند.آنها از انزواهاي موثر به سمت جمع گرايي توده وار سوق يافتند و از کنج کتابخانهها و کلاسهای درس وجلسات بحث و محافل آکادميک نوپای مجازی به سوی بزمهاي سطحی، ضيافتهای محفلی وکافه نشينيهاي فانتزي ومجازي راهي شدند.
این آوردگاه جدید اما شاعران و فضای شعر را با آفت های بزرگ همراه کرد. بی قاعدگی زندگی پشت دیوارهای شیشه ای شبکه های مجازی و عدم رعایت حریم ها و قواعد زیستن در چنین محیطی از سوی معدودی از ساکنان این فضا عرصه را برای نفس کشیدن و زیستن دیگران تنگ و غیر قابل تحمل کرد ه است. بار دیگر باید اذعان کرد که پیش از آن که فرهنگ استفاده از فضای شبکهای و آداب مدارا و تساهل نسبت به نگاه دیگری، در ذهنیت مخاطبان عرصه شعر ساخته شود، این فضا گسترش یافت و به خاطر برداشته شدن مرز بین هر گونه نخبهگرایی و عامگرایی، تبدیل به میدان نبرد و تاسفبارتر از آن محل افترا و توهین به شخصیت انسانی شاعر شد. شاید بهتر باشد تا شاعران باتجربه، کیفیت حضور خود در جامعه مجازی را فدای کمیت دوستان ظاهری نکنند و حلقهای حرفهای تر گرد خود تشکیل دهند. قطعاً چنین رویکردی از حجم انبوه سطحینگری و بازتابهای بیمارگونه همراه آن، خواهد کاست و فضای با کیفیتتری برای خلق آثار خلاقانه به همراه خواهد آورد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید