رفتن به محتوای اصلی

نگذاریم بنای اصول حقوق بشر از شرم فرو بریزد

نگذاریم بنای اصول حقوق بشر از شرم فرو بریزد

رفتارها و برخوردهای دوگانه و متناقض با حقوق بشر و اعمال تمایزها و تبعیض های برخی رسانه ها و مطبوعات سایبری غیرحکومتی و رسانه های مستقل و آزاد فارسی زبان و برخی نهاد های حقوق بشری و فعالین آن ناامیدکننده و تاسف بار است ،رسانه هایی که تنها ابزار در اختیار منتقدان و مخالفان و منعکس کننده نظرات ودیدگاه های رسمی آنان اند. رسانه هایی که امروز ظاهراً به میدان مبارزاتی اغلب اپوزیسیون تبدیل شده و احتمالاً عرصه مبارزه به استفاده از آنها محدود شده است. در این حال امروز اغلب این رسانه ها همراه با مجموعه ای از رسانه های مستقل در کنار نهادها و تشکل های مدنی و سیاسی هریک به فراخورگستره دید خود، با پوشش دادن موضوعاتی چون حقوق بشر و فعالیت های مدنی به نوعی خود را حامی و مدافع ارزش هایی از قبیل آزادی، دموکراسی و حقوق بشر معرفی می کنند. همانطور که دولت مستقر و مجموعه  حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نیز با تعاریف و تفسیرهای خاص خود از آزادی، مردم سالاری و حقوق بشر  چنین ادعایی را مطرح می کند.

در چنین حالت واضحی تحلیل ادعای دولت جمهوری اسلامی و قضاوت در مورد عملکرد و رفتار آن، با عنایت به اعمال و استقرار قدرت در یک چارچوب معین و در شکل موجود آن قابل بررسی و ارزیابی است. اما درباره عملکرد احزاب و سازمان های سیاسی که هنوز به قدرت دست نیافته اند و تنها در مسیر فعالیت و مبارزه حمایت از برخی ارزش های انسانی را مطرح می نمایند شاید نتوان به آسانی به قضاوت پرداخت و یا تحلیلی از آن  ارایه داد. لیکن موضع گیری ها و رفتارهای جاری و اخیر این گونه مجامع و عملکرد رسانه های وابسته به آنها می تواند بیان کننده میزان پای بندی چنین گروه هایی به ارزش های مطروحه باشد.

با نگاهی به رفتار رسانه ای و مطبوعاتی احزاب، گروه ها و مجامع سیاسی و مدنی می توان دریافت هر حزب وانجمن ویا طیف و جناحی تاچه سطحی و به چه میزان به حقوق و آزادی های اساسی مردم معتقد است؟ تا چه حد باورمندانه آزادی، دموکراسی و حقوق بشر را مورد تعقیب قرار می دهد. و یا چگونه و با چه کیفیتی در مطالبه و تامین این حقوق با مردم همراهی نشان می دهد؟

شاید مروری اجمالی بر مطالب و موضوعات ارائه شده در بسیاری از رسانه های صوتی و تصویری و مطبوعات سایبری موجود فارسی زبان کافی باشد تا بتوان به عمق وجود برخی رفتارها و برخوردهای دوگانه و متناقض با حقوق بشر و اعمال تمایزها و تبعیض های ناامیدکننده و تاسف بار پی برد .

تقسیم مردم به خودی و غیرخودی با الگوبرداری از حکومت ها و سکوت در برابر نقض حقوق غیرخودیها، بایکوت نمودن و یا مخالفت کردن با طرح حقوق و مطالبات اقوام و مردمان رنج دیده مناطق حاشیه ای کشور و نادیده گرفتن مبارزه مدنی و مسالمت آمیز یک قوم یا بخشی از مردم و بایکوت کردن فعالان سیاسی و مدنی  اقوام بی شک همراهی با ناقضان حقوق بشر و تایید نقض این حقوق محسوب می شود. چنان که تاکید بر برخی موارد نقض حقوق بشر مربوط به اشخاص ویژه هم فکر و هم طیف و اغماض و نادیده گرفتن موارد نقض حقوق بشر در باره برخی اشخاص خاص سیاسی و مدنی نا هم سو، و بایکوت کردن افراد به صرف احتمالی داشتن افکار و اندیشه ویژه و یا بدلایلی چون تعلقات قومی و مذهبی ، هم نیز خود از مصادیق نقض صریح حقوق بشر است. از این رو ادعای حمایت از حقوق بشر و در عین حال قائلیت به تمایز و تبعیض بین افراد قربانی نقض حقوق بشر نه تنها کمک به این حقوق نیست بلکه تیشه زدن به اساس حقوق بشر و اصولی است که مبتنی بر تساوی و برابری و منع هرگونه تمایز و تبعیض است.

مشاهده تبعیض و تمایز و سکوت نسبت به مبارزات اقوام و بایکوت کردن فعالان غیرفارس زبان به شدت شوکه کننده است. در چنین شرایطی است که به نظر می رسد اساساً اختلاف نظر فاحشی بین حاکمیت دارای قدرت و غالب اپوزیسیون فاقد قدرت در این ارتیاط متصور نباشد. به راستی که وضیعتی یاس آور است آیا اقوام و اقلیت های ساکن در ایران  بویژه کردها از نظر این دسته از اپوزیسیون می توانند ایرانی باشند و یا اصولاً بخشی از شهروندان این سرزمین محسوب خواهند شد؟! آیا فقط مردم و فعالان سیاسی و مدنی کرد باید بر وجود پیوندهای ازهم گسیخته شده و یا عملاً نداشته تاکید و اصرار بورزند؟

چنین وضعیت تاثربرانگیزی را می توان در تعداد زیادی از رسانه های متعلق به اپوزیسیون و رسانه های آزاد و مستقل فارسی زبان و حتی نهادهای حقوق بشری ایرانی به وضوح مشاهده کرد. البته شاید نتوان فرد، افراد، گروه؛ انجمن و یا دسته و طیف خاصی را مورد خطاب قرار داد. به نظر می  رسد  رسوبات برجای مانده از افکار شونیستی و شبهه فاشیستی دهه های گذشته  مانند خودمحوربینی، تمامیت طلبی و برتری جویی قومی و زبانی و مذهبی متاسفانه هنوز افکار و اندیشه تعداد زیادی از فعالان سیاسی و مدنی را در اسارت خود نگه داشته است و  برخی ذهنیت های قوام یافته حاصل دوران جنگ سرد نیز هم چنان فریزشده باقی مانده و کماکان روح و روان  بسیاری را در تسخیر و تحت فرمان دارد.

در هرحال این گونه رفتارها خود محکی است برای آنان که ادعای حمایت از حقوق بشر؛ برابری و همزیستی برادرانه در میان مردمان ایرانی دارند و هم مبنایی است برای قضاوت درباره حامیان و مدافعان راستین حقوق بشر و حقوق مردم. پر واضح است که دفاع بد از حقوق بشر و استفاده ابزاری از آن  ضربه به اساس این حقوق است و این گونه اقدامات بی تردید مدافعان واقعی آن را نیز شرمسار می سازد. البته امید است بنای اصول حقوق بشر خود از شرم فرو نریزد. شرم از دفاعیات سوء و ناهنجاروگزینشی از آن،شرم از سوءاستفاده هایی که به نام و در حمایت و دفاع از حقوق و ارزش های انسانی از آن می شود و شرم از سوءاستفاده های ناجوان مردانه باندی و مافیایی از موضوع حقوق بشر . بیایید نگذاریم بنای اصول حقوق بشر از شرم فرو بریزد.

دبیر خانه سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان

سه شنبه نهم آوریل 2013

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید