جمهوری اسلامی هرگز اینگونه گیج، ذلیل و درمانده در برابر مسائل داخلی و خارجی نبوده است.
انزجار ملی از رژیم اسلامی، تضادهای مهارناپذیر مافیاهای روحانیت بر سر تقسیم قدرت و ثروت، تشکیل لشکری از بیکاران، گرسنگان، معتادان و تن فروشان، رویگردانی ملت ایران، مردم منطقه، جامعه جهانی از حکومت اسلامی و در یک کلام ناهمخوانی این پدیده با روح آزادگی، دمکراسی و عدالت طلبی، مجموعه تنگناهای حکومت اسلامی را تشکیل می دهند. تنگناهائی که رژیم را فلج کرده است و چون تابوتی ست بر سر دستان مافیای غالب، که خبر مرگش را به تاخیر می اندازند.
جمهوری پان اسلامیستی که برای جهانی سازی اسلام گام بمیدان گذاشت، راههای جهانی شدنش در 33 سال گذشته تنگ تر و تنگ تر شده است و از سر استیصال و درماندگی، چون گردنه گیران، بستن تنگه هرمز را طرح کرده است.
مافیای غالب در روحانیت، سیاستی بنام ملت ایران ولی متناسب با شعور، قد و قواره و منافع پان اسلامیسم را پیش گرفته است. سیاستی که سران حکومت را در برابر همه کشورهای دنیا قرار می دهد و شرایط را برای استقرار نیروهای بین المللی در تنگه هرمز، خاک ایران و نظامی تر کردن منطقه فراهم می کند.
شعارهائی که پان اسلامیست های حاکم بر کشور سر داده اند دقیقن جاده صاف کن و در خدمت تسلط قدرت های مسلط جهانی بر تنگه هرمز است. حکومت اسلامی که هر روز بیگناهی را به اتهام جاسوسی برای کشورهای بیگانه به بند می کشد، خود خائنانه تر از هر ایران ستیزی، زمینه تلاشی کشور و جامعه ما را فراهم می کند.
امروز حکومت اسلامی از خیر جهانی شدن گذشته است و برای حفظ سلطه اسلام در ایران، آماده است تا در جنگی که از هم اکنون نتیجه ش روشن می باشد، ایران و ایرانیان را قربانی دین، فرهنگ و سنت های عصر شترچرانی کند.
بنظر میرسد که جمهوری اسلامی نمی خواهد بشکل مسالمت آمیز قدرت را به ملت انتقال دهد و بر پیشبرد سیاست نابودی ایران و جامعه ایرانی اصرار دارد.اگر جمهوری اسلامی در راستای سیاست های حماقت آمیز پان اسلامیستی اش گامی عملی بردارد، بی تردید تنگه هرمز بسته خواهد شد، ولی برای ایرانیان!
رویدادهای سیاسی با گامهای بلند سر میرسند و زمان تعیین تکلیف با دیکتاتوری قرون وسطائی نزدیک می شود. راهی جز شفافیت یابی صف آرائی ها و اتخاذ سیاست حمایت از رژیم اسلامی یا مبارزه ای سرنوشت ساز برای خاتمه دادن به 33 سال جباریت بربرمنشانه وجود ندارد و چه خوش گفت شاملوی کبیر که:
اکنون کدامیک ز شما
بیدار میمانید
در بستر ِ خشونت ِ نومیدی
در بستر ِ فشردهی دلتنگی
در بستر ِ تفکر ِ پُردرد ِ راز ِتان
تا یاد ِ آن ــ که خشم و جسارت بود
بدرخشاند
تا دیرگاه، شعلهی آتش را
در چشم ِ باز ِتان
بین ِ شما کدام
ــ بگویید
بین ِ شما کدام
صیقل میدهید
سلاح ِ آبائی را
برای
روز
انتقام؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید