رفتن به محتوای اصلی

انقلاب زن زندگی آزادی ،آیا یک انقلاب فمینیستی است ؟
06.01.2024 - 01:02

انقلاب #زن_زندگی_آزادی آیا یک انقلاب فمینیستی است ؟

🔸این انقلاب یک چرخش ۱۸۰ درجه در جهت عکس روند تاریخ چندین هزار ساله دین سالارانه شرقی ما است . عبور از ایران زرتشتی ،ایران اسلامی ،ایران شیعی و ورود به مرحله جدید تاریخ را اینک پیش رو داریم ، یک دین زدایی از همه ارکان زندگی . 

🔸 بعضی از پژوهشگران این شروع را یک نوزایی میدانند ‌‌زیرا این یک باززایی یا رنسانس (ادامه رشد تحولات گذشته ) نیست، اگر چه المنت‌هایی از گذشته را دارد، اما خود را نو کرده و درست است بگوییم یک نوزایی که ارتباطی با روند تاریخ دینی ما ندارد . 

🔸 در فرهنگ دینی ما ، خدایگان ، اهورا و یزدان تاج شاهی را بر سر پادشاهان می گذاشتند و قدرت مداران خود را نماینده ایزد منان می دانستند. دین سازان اسلام خلفای زمان خود را آفریدند ، و بر گرده مردم سوار کردند . 

 

🔸 اما انقلاب زن زندگی آزادی چیزی جدیدی را آفرید که در گذشته نبود و نمی توانست باشد . یک پادزهری(نیاز نوزایی ) علیه همه فرهنگ دینخواهانه تاریخمان شد . 

🔸خمیره این تحول و نواندیشی همان نگرش زن به زندگی و مراقبت از زندگی است . ابن نگاه اگر چه در وجهی فمینیستی ممکن است تلقی شود ولی بسا فراتر از فمینیسم است. اینجا با اومانیسم گسترده و قوی روبرو هستیم که انسان و طبیعت را می پوشاند و از سیاست انتظار دیگری دارد . محدود سازی این انقلاب به تعاریفی چون فمینیستی اگر چه با حسن نیت صورت می گیرد ولی نادرست است . 

🔸انقلاب زن زندگی آزادی رهبریت زنانه در مدیریت و سیاست را نه تنها می طلبد بلکه عملا فرماندهی مبارزه را در دست گرفته است . فمینیسم یک پلاتفرم مبارزه است درحالیکه انقلاب زن زندگی آزادی خود مبارزه است

📍شاید کمی مشخص تر 

درک درست ما از مفاهیم نوزایی و باززایی (رنسانس ) در داوری ما در رابطه با تعریف درست از انقلاب زن زندگی آزادی تاثیر دارد .

  زیر سئوال بردن فرهنگ و رفتار دینخویی ما ایرانیان پایه این نگاه است . ما بر خلاف رفتار عقل گرایانه غرب دموکراتیک (ریشه در یونان قدیم.) در همه دوره تاریخمان رفتار سیاسی و زندگی خود را بر مبنای دین تطبیق داده و پیش بردیم. فمینیسم زاییده و پرورانده فرهنگ غرب دمکراتیک است . به عبارتی یک مرحله فراروند غرب پیشرفته در رابطه با حقوق زنان را بازنمایی می کند . غربی که بخشی زیادی از مشکلات خود را حل کرده است و قدم بعدی را که فمینیسم باشد شروع کرده است . 

🔸ما در کشورهای اسلام زده چنین تاریخی نداریم ، طرح فمینیسم و محدود سازی انقلاب زن زندگی آزادی ، نوعی کپیه برداری غلط از تعاریف بیرون است، در حالیکه ما روند خود را داریم و از فمینیسم قطعا به صورت پلاتفرم آموختیم و می آموزیم، ولی انقلاب ما ، فمینیستی نیست .

 

برای مطالعه بیشتر در این زمینه، شما را به نوشته ها و مقالات نویسنده نیکروز اعظمی مراجعه میدهم 

Nikrooz Azami

 

در صفحه اینستاگرام پربیننده نهاد « زنان برای آزادی و برابری پایدار » کامنتهای خوبی از خوانندگان رسیده که من پاسخهایی داده ام . ازجمله 

⬇️  ۱- نکات مهمی را دوستی در کامنت ها مطرح کرد  که مایلم عمومی باشد تا همه راحتتر ببینند

--  دوست گرامی نوشت (نقل به مضمون  بخشی از نظرات   ..)
📍 مرحله مبارزه آزادیخواهی است 
📍 مردم ایران بعد از مشروطییت از اومانیسم عبور کردند .‌
📍زن زندگی آزادی یک شعار دانست که بعداً دزدیده شد
📍این مرحله را رنساس است  .
📍چپها این شعار زن زندگی آزادی را دزدیدند و..

🔸سعی می کنم پاسخی را داشته باشم .
آزادیخواهی،  ماهیت انقلاب زن زندگی آزادی است پس در تضاد با آن نیست . 
زن زندگی آزادی یک شعار تاریخی و راهبردی است که تمام محتوای مبارزاتی را که نجات زندگی است از دیدگاه زن (خالق زندگی ) در خود جای داده است

🔸 زیبایی این شعار دوران ، فراگیر بودن آن است که توانست توجه بشریت را در این مرحله بخود جلب کند. یک شعار زمانی ، مرحله ای کوتاه نبوده است که نیاز داشته باشد شعار دیگری آنرا بپوشاند،  بلکه خود  پوششی است که همه شعارهای مبارزاتی و خواسته ها را می تواند نمایندگی کند. 
🔸فراگیر بودن این شعار در ایران ،آنرا در سطح ملی ارتقاء داده است ، ماهیتا دموکراتیک است ، برای همگان می باشد . گروهی از دوستان بجای انقلاب زن زندگی آزادی ، انقلاب ملی و دموکراتیک آنرا تعریف کردند . دقیقا همینطور هم می توان دید ، زیرا نه تنها در تضاد نمی تواند باشد بلکه بیانگر جنبه همگانی آن است . اگر  نورافکن این خواست تاریخی را به هر سمتی اشاره کنیم ، مفهوم درست یا بازپخش آنرا در آنجا می بینیم نه تصاد یا انکار  آن.

🔸این شعار  همه زندگی را در خود جای میدهد و طلب آزادی می کند ، خود چکیده اومانیسم است ،. زیرا اومانیسم چیزی نیست که بخواهیم آنرا به یک مرحله گره بزنیم و بگویم در مرحله مشروطیت از آن عبور کرده ایم ‌.  همه موارد اشاره شده اگر مقطعی دیده نشود و در کانال مبارزه تاریخی مردم ایران گنجانده شود ، بخشهایی از نمود مبارزه برای زندگی است، با آنها در تضاد نیست . 

🔸رنسانس همانند فمینیسم زاییده غرب دمکراتیک است  ، یک تحول تاریخی که گذشته و آینده خود را دارد . مسیری که از دینمحوری بتدریج فاصله گرفته بود ، عقل گرایی بجای دین گرایی حرف اول را می زد . گروهی به اشتباه  انقلاب زن زندگی آزادی را به باور نادرست به رنساسن پیوند می زنند . رنسانس به مفهوم  تحول  ساختاری بر مبنای ساختار پیشین بوده است و آنرا به زبان پارسی باید باززایی فهمید ،یعنی چپزی بوده است ،ساختاری وجود داشته است ،متحول شده است . رنسانس غرب بر این ره ، راه به جلو باز کرده است ، خود را از نو ساخته است با ساختار پیشین .

⬇️-۲ 🔸آنچه در ایران تاریخی و همه کشورهای اسلام زده اتفاق می افتد یا اگر بیفتد ، هرگز رنسانس نیست،  چون ما این ساختارهای اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی عقل گرایانه را نداشته ایم که بتوانیم در پی آن رنسانسی صورت بگیرد . به همین دلیل،  پژوهشگران و متفکران از جمله آرامش دوستدار راه نجات  اینگونه کشورها ،فرهنگ ها را در یافتن راه حل  جدید بعبارتی در یک نوزایی امکانپذیر می دانند.
این گونه فرهنگها نمی توانند رنسانسی داشته باشند .
🔸 از اینکه اشاره شد چپ ها این شعار را بعدها دزدیده اند و تغییر. مسیر دلخواه داده یا می دهند (نقل به مضمون) . به نظر من نه تنها چپها بلکه دیگر گرایش های سیاسی  از چپ و راست ، قومی تلاش کرده و خواهند کرد تعبیر خود را بر آن بچسبانند و طبعا صدماتی زده اند اما زن زندگی آزادی  با زبان مهربانانه تاریخی خود چاره ای جز مداراگرایی و روشنگرایی برای شفاف سازی اهداف خود ندارد اگر چه فرزندان لجباز به بازی خود مشغولند

--------------------------

Babak Sani

در همسازی با بنیاد نخست افزایش شمار رمان نویس زن در ایران ‌که در تاریخ فرهنگی هنری ایران بی سابقه است را در زیر سطح این جنبش تاریخی حس میکنم و باور دارم. و در پیوند با عکس العمل شجاعانه ی دختران جوان انقلاب اطلاعاتی اینتر نیت را 

ولی هنوز این برآیند تاریخی تئوریزه نشده و به یک انقلاب تاریخی روشمند و با برنامه ی سیاسی-/ حاکمیتی نیانجامیده. گمان میکنم جای پایان نامه های دانشگاهی در اکادمیهای جهان ازاد در این زمینه ( تا جائی که در رسانه ها امده باشد)خالی است

در ایکه نقش برجسته زنان ایرانی بویژه جوانان در این دگرگونی تاریخی نمونه ای تاریخی و تاریخ ساز است هم دل و هم اندیش شما هستم. به گمانم برجسته ترین بنیاد و سرچشمه ی این بر آیند اجتماعی و فرهنگی دو ریشه دارد. ۱- سرشت آشتی ناپذیر فرهنگی و زنانگی تاریخی با دین ( بویژه دین تحمیلی اسلام)، ۲ رفتار عکس العملی و دفاعی زنان ایران در برابر اوباش تروریستی حکومت اسلامی.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

هوشنگ اسدی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.