رفتن به محتوای اصلی

فایل صوتی/ رامین احمدی - دموکراسی یک موهبت است
25.05.2013 - 19:04

دموکراسی یک موهبت است. ولی این موهبت را دیکتاتورها به ملت‌شان تفویض نمی‌کنند. گذار به دموکراسی فقط وقتی موفقیت‌آمیز است که یک جنبش دموکراتیک، دیکتاتوری را از هم می‌پاشاند. این فقط با یک مبارزه دشوار و طولانی امکان‌پذیر است و در اغلب موارد با یک کمپین بی‌خشونت استراتژیک. در این جنگ جدید جهان بین دیکتاتوری و دموکراسی، فعالان دموکراسی در سازمان‌دهی بهتر شده‌اند. از اینترنت بهتر استفاده می‌کنند و مجهز به ابزار جدید و موثرتری را برای تهییج و بسیج مردم هستند. این چیزی است که ما در مورد جوانان خودمان در جنبش سبز بعد از انتخابات شاهدش بودیم. زمانه جدیدی است و نسل تازه‌ای از جنبش‌های دموکراسی در صحنه ظهور کرده‌اند. اما دیکتاتورها هم تکامل پیدا کرده‌اند. آن‌‌ها هم منجمد در زمان باقی نمانده‌اند و کشورشان را به سبک اتوکرات‌های قرن ۱۹ اداره نمی‌کنند. مدت‌هاست که رژیم‌های دیکتاتوری‌ انتخاباتی رقابتی جای حکومت شخصی رژیم‌های سلطانی را گرفته‌اند. گرد دیکتاتورها ائتلافی از نخبگان برای اعمال حکومت شکل گرفته، در استفاده از منابع قدرت استراتژیک عمل می‌کنند، در استفاده از متدهای سرکوب گزینشی عمل می‌کنند، اپوزیسیون‌شان را مطالعه می‌کنند و تحت سلطه می‌گیرند و از جنگ‌های روانی و تکنولوژی برای کنترل آن‌ها استفاده می‌کنند.
دیکتاتوری‌های جدید از ولادیمیر پوتین در روسیه تا هوگو چاوز در ونزوئلا تکنوکرات‌های مخفی چین و تا رهبران آشکار سپاه پاسداران در ایران، همه هنوز بی‌رحم هستند اما سعی کرده‌اند خودشان را با زمان تطبیق بدهند و از گذشته پیچیده‌تر و زرنگ‌تر عمل می‌کنند. سرکوب این‌ها حالا گسترده‌تر است، ولی همان‌قدر از شکنجه و اعدام استفاده می‌کنند که از به وجود آوردن سردرگمی در سطح وسیع. مردم دیگر نمی‌دانند که خطوط قرمز کجا هستند و کدام عمل را ممکن است حکومت تحمل کند وکدام عمل را مجازات. مشت آهنین حکومت همیشه به طور وضوح دیده نمی‌شود، چرا که ترس اثر انگشت به جا نمی‌گذارد. حکومت‌های دیکتاتوری جدید دو مشکل عمده دارند: کنترل و شراکت قدرت. از کنترل منظورم رویارویی با توده‌هایی است که حاکمیت از آن‌ها سلب شده، اما شراکت قدرت به روباط بین نخبگان رژیم بر می‌گردد و نیاز دیکتاتوری به مکانیسمی که همراهی و هماهنگی را در سطوح مختلف حفظ کند. این‌گونه است که رژیم‌های دیکتاتوری جدید ارزش و دینامیک رقابت بین نخبگان و رژیم را در چهارچوب یک انتخابات محدود درک می‌کنند. رقابت کنترل شده باعث به وجود آوردن توهم مشروعیت می‌شود و انرژی و شرکت مردم را در کانال‌های مطمئن می‌اندازد.
پروسه انتخابات با وجود محدودیت‌هایش به ثبات حکومت‌های دیکتاتوری جدید کمک می‌کند. انتخابات محدود و شرکت کاندیداهایی که صلاحیت‌شان تایید شده یکی از وجوه اغلب این دیکتاتوری‌های جدید است. ولی حکایت همچنان باقی است. این فقط نیمه‌ای از واقعیت است. “دیکتاتوری انتخاباتی” دینامیزم‌ها وتضادهای درونی خودش را دارد. انتخابات بیشتر از یک دستکش مخملی روی مشت آهنین حکومت است. انتخابات هرگز تحت کنترل کامل حکومت‌ها نیست و اغلب از محدوده‌ای که رژیم تعیین کرده فراتر می‌روند. حکومت‌های دیکتاتوری جدید دارای شکاف‌های عمیقی هستند. حتی رژیم‌های نظامی فاقد یکپارچگی کامل هستند. علی‌رغم اراده حکومت کمپین‌های انتخاباتی بیانگر صدای مردم و خواسته‌های آن‌ها و فشار از پایین به بدنه حکومت هستند و این فشار شکاف‌های حکومت را عمیق‌تر می‌کند.
دیکتاتورها امروز مجبورند که هم انتخابات را برگزار کنند و همه نتیجه انتخابات را بدزند. آن‌ها در حرف باید به اراده مردم تن بدهند، ولی در عمل روی آن پا بگذارند. باید در عصر جهانی شدن ارتباطات تلاش کنند جوان‌های‌شان را از بقیه دنیا منزوی کنند. باید منکر سرکوب شوند در همان‌حال دارند سرکوب می‌کنند. واقعا آسان نیست که در سال ۲۰۱۳ دیکتاتور باشی. بیشترشان در حال خوردن قرص ضدافسردگی هستند. فعالان جنبش دموکراسی دنیا از طیف وسیعی از متدهای مبارزه بی‌خشونت استفاده می‌کنند و معمولا شرکت و درگیری آن‌ها در انتخابات محدود و غیرمنصفانه به تعمیق شکاف در طبقه حاکم منجر می‌شود. چند درس مهم از تجربه‌های اخیر جنبش دموکراسی دنیا از روسیه تا آفریقا و آمریکای لاتین برای جنبش فعالان جنبش دموکراسی ایران ارزش یادآوری دارند. اول استفاده از مبارزه بی خشونت هست. من درباره اهمیت مبارزه بی خشونت استراتژیک در ایران نزدیک به دو دهه مطلب نوشته ام و با اطمینان خاطر می گویم که فعالان ما نمی توانند مطالعاتی را که اخیرا درباره پیروزی این جنبش ها شده نادیده بگیرند. در کتاب «نمودار آموزشی دیکتاتور» نوشته دابسون یک فعال دموکراسی ونزوئلایی می گوید: اگر قرار است با مایک تایسون مبارزه کنید نمی توانید با او وارد رینگ مشت زنی بشوید. ولو اینکه او آدم کاملا دیوانه ای باشد، او در رینگ شما را خواهد کشت. اما اگر او را برای یک دست بازی شطرنج به چالش بکشید آنوقت ممکن است شانس خوبی برای برد داشته باشید. اینجا من میخواهم اضافه کنم که مشکل اصلی ما نداشتن یک استراتژی میان مدت و دراز مدت بوده است. ما با گوریل سپاه شطرنج بازی کردیم و بردیم. اما بعد با یک گوریل عصبانی می بایست روبرو می شدیم که صفحه و مهره ها را شکست و به ما حمله کرد.
این مطلب ما را به درس دوم مهم می رساند که جنبش دموکراسی موفقیت آمیز لازمه اش داشتن برنامه جنبش، آمادگی و یک استراتژی روشن هست برای پیش بینی حملات رژیم و مانور دادن دور سرکوب غیر منتظره بودن، غیر قابل پیش بینی و خودجوش بودن فقط باعث کشته شدن می شود. کافی نیست که با گوریل شطرنج بازی کنیم. باید پیش بینی کنید که وقتی گوریل را کیش مات می کنید قرار است چه اتفاقی بیافتد. درس سوم استفاده از دینامیزم انتخابات غیرآزاد برای تعمیق شکاف های درون رژیم است. سلاح های رژیم را باید به سوی خودش نشانه رفت. اجازه دادن به رگیم که هر کاری دلش می خواهد در انتخابات غیر آزاد بکند فقط یک فرصت از دست رفته است. اغلب فعالان، به ذکر این که انتخابات آزاد نیست بسنده می کنند یا اینکه از تحریم صحبت میکنند. تحریم اینگونه انتخابات در کشورهای مشابه برای اپوزیسیون نتیجه مثبتی نداشته است. در انتخابات دو دهه اخیر در ایران هر بار شاهد بوده ایم که چگونه انتخابات هر بار باعث شکاف هایی بیشتر در درون رژیم شده اند. هدف این فرصت های انتخاباتی باید جلب بیشتر سیستم سپاه و خانواده آنها به جنبش باشد. فراموش نکنیم که نظامیان چه در سپاه ایران و چه در کشورهایی نظیر نپال، تایلند و آرژانتین هرگز یکدست نبوده اند و انتخابات محدود و کنترل شده در کشورهایی که نظامیان نقش های سیاسی عمده ایفا می کنند هرگز در دراز مدت به سود آنها نبوده است.
درس چهارم این است که جنبش های دموکراسی که رهبری غیر مرکزی و پخش داشته اند امکان بیشتری دارند که در برابر سرکوب مقاومت کنند و ظرفیت سرکوب حکومت نمی تواند سازمان یا فرد خاصی را هدف قرار دهد. زندانی کردن یک نفر یا کشتن او باعث بر هم زدن پیشرفت جنبش نمی شود. جنبش های غیرمرکزی دموکرات ترند و رهبری ناهمگون خود را پاسخگو نگه می دارند. نداشتن ایدئولوژی واحد به قابلیت گروه برای کار به سوی هدف مشترک کمک می کند و ظرفیت آن ها را در انعطاف پذیر بودن و حرکت افقی اطالعات بالا می برد. اما جنبش های بدون مرکزیت معمولا نقطه شعفشان هماهنگی و تبادل اطلاعات است. یک چتر سازمانی که گروه های محلی جنبش را هماهنگ می کند و منابع و قدرت چالشگری آن ها را افزایش می دهد کلید پیروزی است. جنبش سبز ما به اندازه کافی عدم تمرکز داشت اما با نداشتن هماهنگی و چتر سازمانی موثر برای تبادل اطالعات از عمیق تر شدن و بسیج موثر باز ماند. درس پنجم این است که جبنش های بی خشونت طیف وسیعی از عملیات را با متدهای متفاوت مبارزه به کار می گیرند. این چندگونی متدها باعث بوجود آوردن تاکتیک های خلاق و جدید می شود و قدرت مفاومت جنبش را بالا می برد. ما نمونه روشن تاریخی این درس را در ایران داشته ایم. اولین شورش بزرگ دانشجویی علیه رژیم بیش از ده سال پیش فقط چند ساعت طول کشید. اما چهار سال بعد به اشغال خیابان ها کشید و سرکوبش بیش از دو روز به طول انجامید. باز چند سال بعد و بعد از انتخابات ۲۰۰۹ سرکوب جنبش به وسیله سپاه و نیروهای شبه نظامی چند هفته طول کشید تا آن‌ها کنترل کامل خیابان‌ها به دست رژیم افتاد. بعضی از شما ممکن است به آینده نزدیک امیدوار نباشید. بعضی از فعالان ما ممکن است که امیدهای خود را بعد از سرکوب چهار سال پیش از دست داده باشند، خسته، کتک خورده، زخمی و کم روحیه باشند. بعضی بعد از سرکوب جنبش سبز به تبعید آمده اند. اما نمودار جنبش دموکراسی ایران به ما با روشنی تعجب آوری می گوید که جنبش جوان دموکراسی ایران دارد تجربه کسب می کند، نیرومندتر و چند بعدی تر می شود. جنبش در ۲۰۰۹ از سالهای ۹۰ نیرومندتر و مقاوم تر بود و در ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ از ۲۰۰۹ نیرومندتر نیز خواهد بود.
این که بگوییم انتخابات در ایران دموکراتیک نیست توضیح واضحات است. اما این که اعتقاد داشته باشیم که به خاطر انتخابات محدود، جنبش نباید استراتژی انتخاباتی داشته باشد نادرست است. انتخابات آزاد لزوما به دموکراسی نمی انجامد مانند نمونه روسیه و پوتین نشان داد که به انتخابات آزاد می تواند دیکتاتوری جدیدی را حاکم کند ـ انتخابات غیر آزاد نیز می تواند باعث گذار به دموکراسی بشود و تاثیر معکوس داشته باشد. انتخابات محدود و غیر منصفانه در آرژانتین به دموکراسی در تایلند به رفورم و تیمور شرقی به استقلال انجامید انتخابات مشابه در ایران ولو با پیروزی قالیباف یا محسن رضایی می تواند شکاف های درون رژیم را عمیق تر کند. همین حالا شکاف جدی بین بسیج و دفتر رهبری از یک طرف و سپاه از سوی دیگر مشاهده می کنیم. ما میدانیم که چه می خواهیم ـ ما دموکراسی و احترام به حقوق بشر می خواهیم. ما حقوق مساوی برای زنان می خواهیم. ما خواهان حمایت از حقوق اقلیت های مذهبی و نژادی، ملی و قومی هستیم. ما خواهان پایان دادن به مجازات اعدام و شکنجه شهروندانمان در زندان های کشور هستیم، و مهم تر از همه ما خواهان صلح و رفاه برای همه مردممان هستیم. اما این خواسته ها استراتژی لازم دارند و سازمان های غیر مرکزی که این استراتژی را به پیروزی برساند. با درگیر شدن فعال در انتخابات غیر منصفانه و غیر آزاد و با بسیح مردم این جنبش می تواند و باید مقاوم ترین و پیچیده ترین دیکتاتوری خاورمیانه را شکست دهد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.