رفتن به محتوای اصلی

آیا اپوزیسیون سیاسی در خارج تاثیری در نتیجه انتخابات دارد؟
27.06.2013 - 17:19

آقای کیانوش توکلی عزیز، مدیر مسئول سایت ایران گلوبال، بالاخره فرصت دست داد و بالاخره صحبت های شما را، در خصوص نتایج انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری در ایران، شنیدم. دوست داشتم بدانم شما چگونه می اندیشید و چه سیاستی را در پیش خواهید گرفت. با شنیدن سخنانتان در تحلیل مسئله انتخابات حس کردم فاصلهء قابل ذکری میان فکر من و نظر شما وجود دارد. شاید برای شما هم شنیدن بعضی از مسائلی که من در نقد نظر شما مینویسم جالب باشد. من تنها به چند تکیه گاه اساسی که تحلیل تان بر ریل آنها پیش رفته، میخواهم اشاره کنم و اندکی در مورد آنها با شما سخن بگویم.

یک: سیاست غلط تحریم

دو: غیرممکن بودن اعمال مهندسی توسط یک فرد   

سه: انتخاب شدن کاندیدایی که در دیدگاه با رهبر نظام فاصله دارد و...!

 

اگر نتایج انتخابات را با تکیه بر منافع مردم  از یکسو و یا منافع حاکمیت از سوی  د یگر مورد مقایسه قرار دهید و سنگینی کفه ترازو منافع مردم و منافع حاکمیت در نظر بگیرید، بهتر میتوانید به شکل و شیوه مهندسی انجام شده در این انتخابات را میتوان دریافت. چون منافع مردم با منافع حاکمیت با یک نظام سیاسی متکی بر استبداد سیاسی، دینی، نژادی و جنیستی تفاوت فاحشی دارد. اما شما در این تحلیل هیچ اشاره به سود و زیان مردم و یا سود و زیان حاکمیت نکرده اید. تاثیر بسیار مثبت انتخاب حسن روحانی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی که آثار آن در اولین ساعات انتخاب وی نیز هوید شد از نظر گذرانده اید؟ آیا شما تاثیر مثبت انتخاب حسن روحانی را به مثابه شخصی مصلحت جو و به اصطلاح معتدل (با معیار جمهوری اسلامی) در سیاست دخالی مورد کنگاش قرار داده اید، که چگونه جنبش اعتراضی سالهای گذشته را به محاق میکشد و گویا خندق میان جناحهای متخاصم در درون نظام را به هم جوش داده است، مد نظر داشته اید؟ نگاه مثبت دول خارجی به انتخاب حسن روحانی و کاهش شرایط فشار به این جمهوری، ترمز افزایش تحریم ها حتی در کوتاه مدت به خریدن زمان برای جمهوری اسلامی محسوب میگردد، نیز فکر کرده اید؟ تعدیل  مناسبات دولت ایران با غرب!  این فاکت ها را ابدا نباید به معنی تغییر سیاست جمهوری اسلامی تلقی کرد. اینها تاکتیکهای کلان مرحله کنونی جمهوری اسلامی در بهربرداری از انتخابات است. آیا هیچ به تاثیر قابل توجه انتخاب آقای روحانی در تحلیل تضادهای درونی رژیم اندیشیده اید؟ این تعدیل تضاد درونی رژیم به نفع کیست؟ به نفع مردم است و یا به نفع حاکمیت که با این شیوه بر تزلزل سیاسی خود  در داخل و خارج غلبه میکند؟ دو جناح را اگر آشتی نمیدهد، اما سوظن ها را تا حدودی کاهش میدهد. سیاست کلان مهندسی انتخابات را غیر از دستگاه رهبری که ابدا یک نفر نیست، بلکه یک ماشین دولتی با دهها سازمان اطلاعاتی است که هدایت میکند. و مهندسی اعمال شده نیز از آن نوع مهندسی استکه با تکیه بر کارهای کارشناسی بسیار دقیق انجام میگیرد. به نظرم فکری که مهندسی انتخابات را به محمد خاتمی یا رفسنجانی منتصب میکند حرف و حدیثی بیش نیست و این نوع نگاه نشاندهند عدم شناخت دستگاه سیاسی حاکم در ایران است. میگویند، اگر خامنه ایی میخواست جلیلی را از صندوقها بیرون میآورد! اما این یک نگاه ساده انگارانه در برخورد با سیاستهای جمهوری اسلامی است. نظامی که مقاومت و مخالفت مردم و رنج ها و مرارتهای آنها را میشناسد، عزیز دوردانه های خود را از صندوق انتخابات بیرون نمی آورد که باعث رنجش روحی بیشتر آن مردم ستم دیده بشود. اما اگر یک مخالف، ظاهرا مخالف، تا حدودی مخالف و حتی به صورت خیالی مخالف را از صندوقها بیرون می آورد که بتواند بر روح تشنه مردمی که در انتظار تغییر هستند، بصورت موقت هم شده، آب خنکی بریزد، روح آنها را اشباء کند و بالاخره یکجوری نشان دهد که گویا به درد و رنج آنهاست که مخالفین اش را از صندوق انتخابات بیرون می آورد. این مهندسی برای خود خاتمی هم اجرا شد و برای شکستن قدرت رفسنجانی هم با انتخاب احمدی نژاد به اجرا درآمد و  سال 88 نیز احمدنژاد را ایجاب میکرد و خامنه ایی تصور نمیکرد که میرحسین و کروبی به ولایت فقیه تمکین نکنند و علیه این مهندسی انتخاباتی در جمهوری اسلامی اعتراض کنند. دستگاه رهبری جمهوری اسلامی تصور میکرد که وقتی هاشمی رفسنجانی مهندسی انتخابات را با پیروزی احمدی نژاد بر وی پذیرفته است، میر حسین موسوی و کروبی نیز چنین خواهند کرد. اما چنین نشد و شورشهای وسیع خیابانی را به دنبال داشت. و اینک مهندسی دیگری که به یک باره نه عزیز دردانهء رهبر یعنی جلیلی بلکه قطب مخالف آن حسن روحانی را به مثابه آخرین قهرمان مهندسی انتخابات از صندوقها بیرون کشیده اند.

 

آقا توکلی شما میگویید که "تحریم تاکتیک غلطی است". و بدتر از آن اشاره میکنید که تحریم در خارج عمل میکند اما در داخل عمل نمیکند. اما دقیق به مسئله تحریم و تحلیل آن متمرکز نشده اید.

 

من واقعا نمیدانم که شما چرا باور کرده اید که تحریم احزاب و شخصیت های سیاسی خارج از کشور میتواند بر ذهن و درک مردم در داخل تاثیر بگذارد؟ چرا چنین باوری دارید؟ چرا نقش استبداد سیاسی و سانسور را که مانع از رسیدن صدای اپوزیسیون به مردم است را از قلم انداخته اید؟ اساسا کدام حزب و گروه و یا شخصیتی در اپوزیسیون وجود دارد که مردم وی را میشناسند و برایش چنان اعتباری قائلند که سخنانش را برنتابند؟ اساسا چنین اعتباری وجود ندارد. خیلی ها تصور میکنند اپوزیسیون سیاسی در خارج پدیده تاثیرگذاریست. اما در واقع چنین نیست. اپوزیسیون خارج از کشور تنها و عموما در خارج امکان انتشار دارد. و مردم عموما از این نظر ها بی خبرند و دوم اینکه اگر هم خبر داشته باشند اعتباری برای آن قائل نیستند. چون این جریانات را نمی شناسند و همین مردم تحت بمباران تبلیغاتی رژیم علیه همین اپوزیسیون نیم بند هستند. اما شما در تحلیلتان چنین جایگاه به اپوزیسیون داده اید که گویا اپوزیسیون تاثیر گذار است ولی بر حسب تشخیص خود مردم! اینبار سرپیچی کرده و مثلا به حسن روحانی رای داده اند. سر و ته این اپوزیسیون را هم بیاوریم و اساسا تناقض در دیدگاههایشان را هم کنار بگذارید، مگر چه نیروی را تشکیل میدهند؟ بهتر است این پرسش را از خودمان در میان بگذاریم که احزاب سیاسی مرکزگرا و فارس ایران تا چه حد در میان مردم نفوذ دارند؟ شخصیتهای سیاسی مرکزگرا  و فارس تا چه حدی در میان مردم معتبر هستند؟ پاسخ این پرسشها روشن است. این اپوزیسیون حتی منطقه نفوذ خودش را (البته اگر داشته باشد) نمیتواند به حرکت دربیاورد، اما شما در تحلیل تان چنان جایگاهی به آن داده اید که گویا این اپوزیسیون بسیار تواناست اما در انتخابات به علت اتخاذ سیاست غلط که آنهم "تحریم" بوده است، مردم از آنها سرپیچی کرده اند! این بیان با واقعیتهای موجود هیچ و ابدا هیچ خوانایی ندارد. اگر این اپوزیسیون چنین توانایی دارد، چرا در موارد و مسائل دیگر و بهتر است بگوییم هرگز نتوانسته بر مسائل اساسی سیاسی در کشور تاثیر بگذارد؟ برای نمونه دعوت به تحریم احزاب سیاسی کرد در کردستان به خاطر اعدام تنی چند از فعالین کرد و از آن جمله فرزاد کمانگر دیدیم که چگونه اصناف کردستان مغازها را تعطیل کردند و مردم به عزا نشستند. این است نقش تحرین اپوزیسیون سیاسی. احزاب سیاسی مرکزگرای جامعه فارس ابدا دارای چنین نفوذی در میان مردم خود نیستند که بتوانند در چنین شرایط حساسی نقش آفرینی بکنند.

 

به نظرم من سیاست تحریم سیاست بسیار درستی بود. اما مشکل اصلی سیاست تحریم نیست، بلکه مشکل در ابزار اعمال سیاست تحریم است که وجود ندارد، یعنی اپوزیسیون در میان مردم نفوذ ندارد و عملا تحریم اپوزیسیون سیاسی میشود "حرف تو خالی"، حرفی که ما به ازای عملی ندارد و تنها برای رفع تکلیف است. این است اساس بی تاثیر بودن سیاست تحریم و نه شرکت مردم در انتخابات. مردم فلک زده در ایران گرفتار هیولایی هستند که همه جانبه وی را در چنگالهای اسارت و جهل و بی خبری نگهداشته است و از این مردم البته نباید انتظار بیشتری داشت. شرکت در انتخابات توسط بخشی از نخبگان سیاسی فارس که فرخ نگهدار یکی از آنها بشمار میرود هیچ تاثیری در روند کلان انتخابات جمهوری اسلامی ندارد و نخواهد داشت. چون این نظام برپایه رای مردم بنا نشده است که با رای مردم، آنهم با دست خود این رژیم، از بین برود و یا حتی تحلیل و تضعیف شود. به نظرم رای دادن دقیقا در تضاد با سیاست تحریم است و من اسم بهتری برایش غیر از "سیاست تسلیم" نمیتوانم بیابم. بخشی از فعالین سیاسی که سالهای طولانی عمرشان را در خارج گذراندند و  هر گونه فعالیت رژیم را تحریم کرده اند، حالا حس میکنند خیری از آن ندیده اند. این حس دقیقا از بی اثر بودن نیروی اپوزیسیون بوجود میآید. حالا بخشی از شخصیتها روش متقابل آن را در پیش گرفته و به این باور رسیده اند که مثلا اگر در انتخابات شرکت کنند و یا به حسن روحانی مصلحت گرا رای بدهند، گرهی از مشکل مردم را گشوده اند.

 

از دیگر سو واقعا بایستی از خود پرسید که حسن روحانی تا چه حد میتواند از رهبر رژیم جمهوری اسلامی فاصله بگیرد؟ آیا این امر واقعا مقدور است؟ آیا تصور میکنید این فاصله گیری بیش از آن چیزی میخواهد باشد که میر حسین موسوی به آن نائل شد؟ اساسا آیا موسوی اگر به تقلب انتخاباتی تمکین میکرد اتفاق خاصی روی میداد؟ به بیان دیگر فاصله میرحسین موسوی از رهبر عمدتا در عدم تمکین به تقلب در انتخابات بود و همین! حسن روحانی که ظاهرا خود محبوب صندوقهای رای جمهوری اسلامی معرفی شده دیگر چه چیزی دارد که بخواهد نسبت به آن واکنش نشان دهد. تازه حسن روحانی نسبت به رهبری که اسم او را از صندوق درآوره باید خیلی هم شکرگذار باشد. و تصور نمیکنم از شکرگذای وی عصیانی برپا گردد و ابا و یا قبای دولتی دینی را به آتش بکشد.

 

در آخر باید پرسید که واقعا براساس چه معیاری این خوشبینی ایجاد شده است که آرای اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی در انتخابات، آن چیزیست که مردم رای داده اند؟ این جمهوری اسلامی استکه که شما به آمار و ارقام، کنترل نشده و غیرقابل کنترل، ارائه شده آنها باور میکنید. و زمانی به این آرا و تعداد آن باور میکنید که چند ماه پیش در سایت خود احمدی نژاد آمد که هشت ملیون رای به آرای وی اضافه شده است. شما و بنده و هر کسی از کجا میتوانیم حد بزنیم که همین هشت ملیون رای نامعلوم اثری در انتخابات اخیر و انتخاب شدن حسن روحانی نداشته است؟ وقتی هشت ملیون رای میتواند در یک انتخابات بالا و پایین شود، نتیجهء حاصله از انتخابات چنین دولتی را میتوان معتبر دانست؟ جمله علی خامنه ایی بعد از شرکت بخشی از نخبگان سیاسی و مخالف فارس در انتخابات قابل تامل است که گفت: مخالفین هم به نظام اعتماد کردند"! علی خامنه ایی خودش شرکت  مخالفین در انتخابات جمهوری اسلامی را مقبولیت و مشروعیت بخشیدن به آن نظام  میداند. به بیان دیگر اگر اپوزیسیون سیاسی جامعه فارس در خارج تاثیری در عقب راندن جمهوری اسلامی ندارد، اما در مشروعیت بخشیدن به آن، با سخنانی که علی خامنه ایی بیان کرده، آنقدرها هم بی تاثیر نبوده است. حالا باید نشست و منتظر فرصت دیگری بود که ببینم این بخش از نخبگان سیاسی فارس از تجربه تاریخ درسی آموخته اند؟

20130625

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

یونس شاملی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.