رفتن به محتوای اصلی

جامعه فراصنعتی و "دولت مقتدر" (نقدی بر نگرش دکتر فریبرز رئیس دانا!)
20.11.2004 - 12:28

 دو نگرش !

 بر آینده نگر های ایرانی پوشیده نبوده است که "دو نگرش شکل گرفته در مورد نقش دولت و جایگاه بخش خصوصی ، عدالت اجتماعی و چگونگی ارتباط با جهان خارج ...."به بزرگترین چالش آینده کشور تبدیل  شده است(1)

همزمان با انتشار بیانیه 11 تن از اقتصاد دانان سرشناس؛ در هفته ای که گذشت ما شاهد سلسله سخنرانی های دکتر فریبرز رئیس دانا که در بین نیرو های چپ بعنوان کارشناس مسایل اقتصادی ایران شهرت دارد ، بوده ایم . ایشان چه در مصاحبه رادیویی و چه در سخنرانی خود (2)در کپنهاک ،نگرش و دیدگاه خود را در باره مسایل اقتصادی و سیاسی بشرح زیربیان کرد :

دکتررئیس دانا ابایی ندارد  که بگوید با نگاه ایدو لوژیک از نوع  چپ رادیکال به مسایل اقتصادی و سیاسی می نگر د ،او واژه جهانی سازی را بجای جهانی شدن و درمقابل گلوبالیسم بکار می برد و ان را مساوی با نئولیبرالیسم ارزیابی می نماید که این روند راادامه سرمایه داری جهانی می پندارد و  معقد است چیزی ماهیتا در دنیا تغییر نکرده است .جهانی شدن و کارنامه سازمان تجارت جهانی را یکسر منفی ارزیابی می کند. بوش را نماینده گلوبالیسم در جهان می داند و با اشاره به چند قراداد اسارت بار جمهوری اسلامی با شرکت های فرانسوی را نمونه ای از اقتصاد گلوبال ارزیابی می نماید چراکه این نوع از قراردادها منجر به انتقال تکنولوزی به کشور ما نشده است.(3)

او بیانیه 11 اقتصاد دان سر شناس کشوررا فاقد اهمیت قلمداد کرده و به دعواهای داخلی حکومت مربوط دانسته است!

 دکتر مخالف تغییر در تفسیر اصل 44 قانون اساسی است و نه تنها با خصوصی سازی مخالف است، بلکه  راه حل ایران راایجاد یک دولت مقتدر با مالکیت دولتی با مدیریت و بهر برداری جمعی می داند؛ بعبارتی او از سرمایه داری دولتی بجای خصوصی سازی دفاع می کند و در حالی که ازدمکراسی نوع اسکادنیاوی خرده می گیرد و آن را نا کافی  دانسته  و  کوبا را الگو فکری و مدینه فاضله خود معرفی می کند.

دکتر ادعا می کند تا مالکیت بر ابزار تولید اجتماعی نشود؛ دمکراسی هم در کار نخواهد بود!

این نگرش ادامه همان تفکریست که پس از انقلاب بجای دمکراسی ، عدالت اجتماعی را اماج اصلی خود قرار داد وان را در سرمایه داری دولتی جستجو می نمود و بر هیستری ضد امریکایی میدمید و علیه لیبرالیسم سیاسی به شکوفایی جکهوری اسلامی رسید.

 رئیس دانا  ضمن مخالفت با پیوستن ایران به wto  و با نگرش بشدت آنتی گلوبالیستی و باور به مالکیت دولتی ، مخالفین خود را به چالش کشیده است.  

اگر دردروان جنگ سرد و حضور پر قدرت اتحاد شوروی راه رشد غیرسرمایه داری  می توانست توجیه گر سوسیالیسم آسیایی ما قرار گیرد ؛ امرو این نگرش در نبود قطب سوسیالیستی نه تنها تراژدی، بلکه فاجعه بس عظیم برای جامعه عقب مانده  و درمانده ایران است.

 ارزیابی کارشناسان نفتی نشان می دهد که در امد های نفتی ایران  تا سال 2008  ادامه خواهد داشت. ازطرف دیگر بر کسی پوشیده نیست که مافیای مالی _نظامی بشدت مخالف پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی است و از اقتصاد دولت محور حمایت می کنند و از تنش با امریکا سود می برند !

در چنین شرایطی فعالیت چپ رادیکال قبل از اینکه بسود نگرش عدالت طلبانه باشد بسود مافیای مالی_ نظامی قرار می گیرد.

از سوی دیگر ضدیت با امریکا، کشورمارا همچنان در انزوای بین المللی قرار می دهد و بر شکاف دیجتالی ایران می افزاید وفاصله کشور ما را با اقتصاد فراصنعتی زیاد می کند و کاملا روشن است که ارتباط مستقیمی بین شکاف دیجتالی و فقر کشورها موجود است.

بیانیه  11 تن کارشناسان اقتصادی، بدرستی تاکید کرده اند "فقر عمدتا  معلول کمبود سرمایه گذاری و فراهم نبودن شرایط مناسب برای فعالیت های بخش خصوصی  و نبود یک نظام تامین اجتماعی هدفمند و نظام مالیاتی کاراست.."  

نگرشی که گلوبالیسم را جهانی سازی ترجمه می کند و در عرصه ملی از دولت مقتدر بر مبنای مالکیت دولتی سخن می گوید و دمکراسی مشارکتی را بجای نظام پارلمانی می نشاندو ایدو لوژی راپایه و مبنای تحلیل مسایل اقتصاد ی قرار می دهد. تمایلی به  شناخت مختصات اقتصاد فراصنعتی و روند های گلوبال _دیجتال ندارد!

  

جامعه فراصنعتی چیست:

 آینده نگر ها برخلاف نظریه پردازان مارکسیستی ،جهان را بر سه دوره : ماقبل صنعتی ، دوران صنعتی و جامعه فراصنعتی تقسیم می کنند که در موج اول انسان به کمک بازوان خودو حیوان، خوراک  و احتیاجات اولیه اش را بسختی فراهم می نمود ،در دوران صنعتی انسان با کشف انرژی و ذخیر ه سازی و بکار گیری دوباره ان، اساس تمدن 200 ساله غرب صنعتی را پی ریخت.

،يكی از نقاط اشتراك  موج اول و دوم _علیرغم تفاوت ها _اين است كه  در "مناسبات اجتماعی  و در تنگناهای سياسی ، فرهنگی و جغرافيائی عمل می‌كنند."(4) در حالی که موج سوم ،جهان مجازی است و فاقد تنگانا های مکانی و فرهنگی عمل میباشد.

موج سوم یا جامعه فراصنعتی، زمانی شروع شد که بشر توانست اطلاعات را دخیره و مجدا ان را بکار گیرد . در هر سه موج ، تغییر  گلوگاههای توسعه  مطرح بوده وگرنه هنوز در هند در کنار اقتصاد فراصنعتی ما شاهد ابزار تولید موج اولی هستیم و هنوز،کانی ها را از معادن استخراج خواهند کرد و عذا را از زمین بدست خواهند آورد و به تولید انبوه کالا ها دست خواهد زد.(5)

 موج سوم را دنيای مجازی هم می گویند که با سرعت خارق العاده‌ای به فضای فعاليت‌های اقتصادی ، خدمات ، اموزش و سياست تبديل گرديده است.

دكتر حسين متفكر می گوید :" امروزه....... بيش از ۱۶۰ كشور دنيا به اينترنت دسترسی دارند" و فضای مجازی.... در ۲۰ سال آينده عامل اصلی رشد اقتصادی خواهد بود.... فضای مجازی نحوه برقراری ارتباط ميان افراد و انتشار اطلاعات در سازمانها و نهادها و مؤسسات را از اساس دگرگون نموده است."

در  یک اقتصاد گلوبال " دانش" محورقرار می گیرد  و شتاب در تغییر _نا پیوسته  _ پروسه تولید را کوتاه می سازد و صنایع را بسمت" سبک شدن" سوق می دهد  و در عین حال بر ارزش و کیفیت کالا می افزاید و مصرف انرزی کاهش می یابد ؛ بیشترین حجم کاری که در کشورهای پیشرفته انجام می شود" کار اطلاعاتی" است.

در حال حاضر طبقه کارگر صنعتی  درکشورهای پسشرفته کاهش یافته است  و به رقم  12%  رسید ه است  وبا کمتر از 4% نیروی کارجمعیت این کشورها مواد غذایی تولید می شود در عوض مشاغل خدماتی در جامعه فراصنعتی  در حال افزایش است و برخلاف درک کهنه ؛ خدمات دیجتالی در جامعه فراصنعتی،  توانایی تولید انسانی را افزایش می دهد..

" انچه جامعه فراصنعتی را از جوامع تاكنون شناخته شده متمايز می‌سازد ، فضا و بستری كه نهاد‌های اجتماعی در ان شكل گرفته و رشد قوام ميابد. مهم ترين ويژگی اين فضای نوين اينست كه مناسبات و مراوده انسانها ی خارج از تنگناهای چغرافيائی معين و محدود‌های ملی شكل گرفته و نهادهای اجتماعی ، ساختارهای سياسی ، اقتصادی ، فرهنگی خارج از چنان تنگناهائی رشد و قوام می يابند."(6)

دکترشکرخواه می نویسد:" بی ترديد در دوران كنونی موسسات سياسی ، اقتصادی ، فرهنگی كه نتوانند نيازهای خدماتی خويش را از فضای فراصنعتی كسب نمايند و ناتوان از ارائه خدمات خود به مشتريان دنيای انتزاغی باشند ، قادر به رقابت با همتاهای خود نخواهند بود. به همان شكل كه در قرن ١٩ و بيستم باروری كشاورزی با باروری صنعتی گره می‌خورد امروزه هردو انان با باروری ديجيتال پيوند خورده‌اند.

جامعه فراصنعتی به قول دانیل بل به سمت ادغام اقتصادی و فروپاشی سیاسی حرکت  کرده است.

 بعبارتی نقش سياست در اداره جامعه به تدريج با توجه به زيرساخت هاي الکترونيکي به سمت صفر ميل خواهد کرد. حتي مي توان منتظر حذف کامل قوه مقننه و مجالس قانون گذاري از ساختار سياسي ..در اقتصاد مدرن آينده بود.

دردوران صنعتی عوامل تولید کار و سرمایه بوده است ، در حالی که در اقتصاد گلوبال پارادایم ها عوض شده اند  و در یک اقتصاد دانش محوری "کار"  دانش بر و "سرمایه" نیز به قدرت طراحی نرم افزار ا طلاق میشود .

 ابزار عصر دیجتالی میدان فعالیت و توان مغزو اندیشه مارا گسترش داده است. در حالی که ابزار دوران صنعتی به کمک بازوان ما آمده بود.

بدین گونه است جوامع مدرن با اقتصاد فراصنعتی چهار نعل به پیش می تازند که در صورت نپیوستن کشورها به این روند گلوبال، شکاف دیجتال ایجاد شده عمیق تر می گردد. بخصوص کشوری مثل ایران که اقتصاد نفتی دارد . طبق اخرین آرماری های wto  سهم ایران در تجارت جهان از حدود دو در صد به زير نيم در صد سقوط كرده است.

"در دورانی كنونی شكاف ديجيتال ميان جوامع و هم چنين شكاف ديجيتال درون جوامع به يكی از مهم ترين جلوه‌های نابرابری در جهان تبديل گرديده است" ( 7)

 جامعه فراصنعتی را باید به دو بخش اقتصاد فراصنعتی و جوامع  گلوبال تقسیم کرد و بعبارتی در این عصر هر کشوری متاثر از دو نوع ارتباطات با دنیای خارج است یکی روابط دولت ها و دیگری روابط بین مردمngo   و همه این ها بر دوپایه فرهنگ و اقتصاد گلوبال شکل گرفته است.

بنظر من؛بیانیه 11 اقتصادان ایرانی با درک درست ازروندهای گلوبال و مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور است که تاکید می کنند  :" انزواطلبی در مقابل تعامل فعال با جهان خارج ،انتخاب عقب ماندگی در برابر پیشرفت است " و بدرستی سرچشمه فقر فعلی جامعه ایران را در شکاف یجتالی  و عدم سرمایه گذاری و وجوداقتصادی دولت محور می دانند  و خواهان دولت حداقلی و دمکراسی اقتصادی اند.

 به نوشته این بیانیه ؛ نگرش اقتدار گرا، :"..اقتصاد دولت مداررا در کنار تحدید آزادی های فردی و فضای پر تنش با جهان خارج در دستورکار دارد."  

برخلاف نظر نویسندگان بیانیه ، رئیس دانا با انگیزه عدالت اجتماعی از سرمایه داری دولتی و دولت مقتدر و با پرچم سیاتلی به میددن می اید !

دکتر رئیس دانا با روحیه ای ضد امریکایی ،جهانی سازی را در مقابل جهانی شدن قرار داده و اقتصاد نئولیبرالیسم را مساوی جامعه فراصنعتی قرار داده  و دولت بوش(8) را نماینده گلوبالیسم دانسته است و صندوق جهانی پول را نهاد گلوبال می نامد و در مقابل از "انتر ناسیونالیسم کارگری" سخن می گوید که جنگجویان بنیاد گرا در عراق و فلسطین رادر چار چوب فرایند جهانی شدن _از نگاه خود _ارزیابی می کند!

در حالی که اصولا مفاهیم" گلوبال" و "جهانی " از اساس با هم فرق دارد به نوشته احمد تقوایی:" برای درک روندها ، سیاست ها و ساختارهای گلوبال می بایست میان مفاهیم "جهان (World) و "گلوبال "(Global)  از یک سو و بهم وابستگی (Interdependence) و بهم پیوستگی (Intergaration) فرق گذاشت."بنابراین بهتراست بجای ترجمه فارسی جهانی شدن و یا جهانی سازی اصل کلمه گلوبالیسم و یا  Globalisation استفاده کرد تا مشخص گردد که منظور ما چیست!

بنابراین فرق است بین اقتصاد "جهانی" و اقتصاد "گلوبال " نهاد و موسسات اقتصاد فراملی همچون صندوق بین المللی پول و اندیشه های چهارگانه (کمونیسم ، سوسیال دمکراسی ، لیبرال دمکراسی و نئولیبرالیسم) متعلق به دوران صنعتی شدن جهان اند و عصر تاریخی شان بسر رسیده هر چند که دهها سال دیگر  ممکن است این احزاب صنعتی _ سنتی به حیات خود ادامه دهند!

از سوی دیگر این روز ها شاهدیم که اشکال ساده شده جهانی شدن ، نوید پیام و فروپاشی دولت های ملی را می دهد. برخی ها جهانی شدن را به نئولیبرالیسم نسبت می دهند که این برخورد ناشی از ساده کردن بیش از حد پدید ه های پیجیده است که غالبا ریشه در ایدلوژی زدگی دارد.اولا نئولیبرالیسم اندیشه ای قدیمی است در حالی که اقتصاد گلوبال، پدیده جدیدیست!

سرانجام اینکه توسعه سیاسی گلوبال و تنظیم رابطه آن با ساختار های دولت ملی به چالش مهم سیاست در قرن بیست و یکم تبدیل خواهدشد و چالش كنونی جامعه ما گذر از دنيای عقب ماندگی و ورود به جهان فراصنعتی و گلوبال است!

 

موانع گذر اقتصاد ایران :

 ایران اکنون در گذر ازشرایط صنعتی به فراصنعتی می باشد .دکترایمانی می گوید :" بنابرا تعریف با نک جهانی گذراز یک فراماسیون اقتصادی _ اجتماعی کلان به به یک فرماسیون کلان تر و  همچنین گذر از یک نظام بسته به سمت یک نظام بازار را مرحله گذر می نامند "

او می گوید در دوران شاه  یک صنعت مهندسی و ارشیتک شده  و مدیران صنعتی خوبی داشتیم، بعد از انقلاب صنایع ما دولتی تر شدند و بعد ازجنگ باتز و شعار خود کفایی صنعت و اقتصاد کشوررابا شرایط ناگواری مواجه ساختند.

دکتر ایمانی اضافه می کند:" ..عمده ترین ویژگی صنعت ایران از همان شکل گیری ان در چهل سال پیش ،وجه حمایتی و پدیده  سیاست جایگزینی واردات ان بود؛ بعد از انقلاب این ویزگی حمایتی تقویت شد. ویزگی دوم بعلت در امد نفت و سیاست حمایتی تمرکز صنعتی ایجاد شد" گفته می شود هم اکنون نزدیک به 70 در صد اقتصاد ایران ،زیر کنترل دولت قرار دارد و شرایط مناسبی برای فعالیت بخش خصوصی وجود ندارد. 

در حالی در جوامعی که اقتصاد گلوبال،بال گسترد واقتصاد دانش محوری رشد کرد وزن صادرات این کشورها کم ،اما  بر ارزش ان بسیار افزوده گردید (نمونه هند و امریکا) در حالی که در ایران این معادله معکوس بوده است.

حمید احمدیان راد می گوید: "در حالی که  تجارت اینترنتی در حدود مبلغی  بین 2000 تا 3000 میلیارد دلاررادر بر گرفته است" واین نوع از اقتصاد گلوبال روندی رو به گسترش  دارد چرا که هزینه مبادله را تا 75% کم می کند و در حالی که سهم ایران در تجارت اینترنتی صفر است.

واقیعت این است که موانع گسترده ای در مقابل پیوستن ایران به اقتصاد گلوبال وجوددارد .از یک سو مافیای مالی _ نظامی ، چپ گرایان اسلامی و بخشی ازافتدارگرایان آرمان گرا طرفدار اقتصاد دولتی هستند . شایان ذکر است با افزایش در آمدهای نفتی تا چهار سال(2008) دیگر مخالفت طرفداران اقتصاد بسته  افزایش می دهد  .

 از سوی دیگر مردم ایران علیرغم دیدگاههای لیبرالی اما با انتظاری چپ گرایانه از مقوله دولت و همچنین اپوزیسیونی که اصولا توجه ای به آینده و نقش دولت در روند های گلوبال ندارد. جملگی از موانع گذرایران  به دوران جامعه فراصنعتی اند!  

 نیاز جامعه فراصنعتی به دمکراسی ،بیش از دوران صنعتی است و بدون دمکراسی اقتصادی محال است که با دولت مقتدر و مالکیت دولتی آنطور که دکتر رئیس دانا می گوید عدالت اجتماعی برقرار گردد ؛چرا که دمکراسی با مالکیت دولتی قابل جمع نیست و فقر دردنیای امروزقبل از هر چیز ،ناشی از شکاف دیجتالی است.

بر طبق تحلیل بیانیه 11 اقتصاددان ایرانی؛ چالش اصلی در داخل  ایران بین "تمرکز سیاسی و  دمکراسی اقتصادی "است که جا دارد اپوزیسیون علیه تمرکز سیاسی و بسود دمکراسی اقتصادی ( جهت پیوستن ایران به اقتصاد فراصنعتی ) جهت گیری نماید !

WTO  به اختصار:

 _ سازمان تجارت جهانی (WTO ) سازمانی است كه برای گشترش تجارت خارجی در سطح بين المللی بوجود آمد. سازمان در سال 1995متولّد و جانشين گات گرديد.  این سازمان هدف ندارد بلکه جریان دارد و پدیده ای در حال تکوین است و مخالفت با آن  در جهان رو به گسترش است ، مردم هنوز متوجه عواقب نهایی این سازمان نیستند.

WTO حدودا 150  کشوررا در بر می گیرد که 96% تجارت جهان دران انجام می گیرد.wto  کاهش تعرفه گمرگی به 4% و حذف سوبسید از شروط اصلی سازمان است اما برخی از کشورها عضو هنوز به چنین حدی نرسید ه اند!

_ wto  سازمانی دمکراتیک است  (حداقل در تئوری) هر يك از اعضا، كوچك و بزرگ، حق وتو دارند. در ضمن، اصول سازمان بايد به تصويب مجلس مقننه هر يك از اعضا برسد.

_ برای انطباق اقتصاد ایران با ضوابط  wto  سه اقدام مهم باید انجام گیرد: ارز تک نرخی شود ؛سوبسید انرژی حذف گردد و متوسطه حقوق گمرگی به حدود 5% برسد!

در وضع موجود اقتصاد ایران حدود 70% با اقتصاد گلوبال منطبق است و 30 % بقیه باید طی 3 سال آتی انجام گیرد.

_  عضویت ایران درwto   موجب کاهش اقتدار دولت می گردد وسلطه ولی فقیه هر چه بیشتر به چالش کشیده می شود!

_ عضویت ایران  درwto حرکتی اساسا براست است، ساخت اجتماعی در ایران در وضع موجود اساسا گرایش به چپ دارد و این تعارض مهمترین مانع عضویت  در wto است.

_ با عضویت ایران در wto    پنج میلیون نفر شغل خودرا از دست می دهند.  برای دولت امکان پذیر است که برای بیکار شدگان ، حقوق بیکاری حداکثر 180000 تومان در ماه را  در نظرگیرد.

با عضویت ایران در wto  رای مردم تنها در 5 حوزه(آموزش ، تامین اجتماعی ، بهداشت ، امنیت و محیط زیست) و یا حداکثر 10 حوزه می تواند به قانون تبدیل شود و مجلس و دولت حق دخالت در هزاران حوزه  دیگر را نخواهند داشت.

در حاليكه كشورهای جهان چهار نعل به پيش ميروند، ايران حتی در جا نيز نزده و سهم گذشته خود را حفظ نكرده است. تجارت خارجی ايران (كل واردات و صادرات نقت وگاز و غيره) در دو دهه گذشته سير قهقرائی داشته و سهم كشور در تجارت جهان از حدود دو در صد به زير نيم در صد سقوط كرده است. پيوستن به سازمان تجارت خارجی مزايای زيادی برای ايران در بر خواهد داشت كه دستيابی به آن مستلزم رفع مشكلات سياسی خود با امريكا و بهتر سازی ساختار اقتصاد داخلی كشور است. عدم حضور در اين سازمان ؛ شانس مملكت رااز توسعه بالقوه اقتصادی ناشی از افزايش تجارت خارجی كم كرده و دسترسی بدون تبعيض به بازار جهانی، دسترسی به ارگانهای سازمان برای حل اختلافات، و حق رای در تصميم گيريهای سازمان را به خود منع ميسازد. از اين مهمتر، در جريان پيوستن به سازمان، ساختار اقتصادی ايران تغير اساسی خواهد كرد و موسسات ملی، دولتی، و نيمه دولتی طبق اصول بازار بين المللی داد و ستد خواهند كرد و در نتيجه ثروت ملی مملكت برای رفاه عموم و نه برای رفاه دستچينی از افراد مملكت استفاده خواهد شد.(9)

 

برنامه ، شکاف دیجتالی  و اپوزیسیون!

 تنها مبارزه با حکومت دینی بخاطر اسقرار دولتی سکولار کافی نیست.  برای ساختن آینده  نیاز به برنامه اینده نگری دارد . اینده از گذشته بدست نمی اید. آینده تغییرات نا پیوسته است. برنامه جهت فقر زدایی دارد . برنامه  شعار تند  ، رادیکال و تو خالی نیست . برنامه شناخت عصر کنونی است. برنامه بودجه لازم دارد ؛برنامه وابسته به در آمد نفت نیست . برنامه از دل اقتصاد دانش محوری بدست می اید و  فقر  از دل شکاف دیجتالی سرباز می نماید. برنامه خوب در جهت کاهش شکاف دیجتالی عمل می کندو برنامه نیاز به متخصصین داردو سیاسمتداران منتخب ؛تنها جهت گیری برنامه را تصویب می کنند.....

دررابطه با شکاف دیجتالی که در واقع میزان شکاف فقر در جهان کنونی را نشان می دهد ،همچنین از جنبه داخلی نیز برای شناخت اپوزیسیون از مسایل و خواسته های جوانان کشور بسیار قابل اهمیت است. دکترشهیندخت خوارزمی می گوید:

 "وجه دوم شكاف ديجيتالی در رابطه با ايران در سطح ملی مطرح است. بخشی از جامعه ما سريعتر وارد عصر ديجيتال شده و سعی می كند همگام با جهان پيشرفته حركت كند و در مقابل بخش ديگر با همان سرعت در حال فاصله گرفتن از عصر ديجيتال است. در واقع ما با جامعه ای دوپاره و موزائيكی مواجه هستيم. گويی دوپاره و دو موزائيك در كنار هم در حال زيستن هستند. نكته قابل توجه در اين ميان عميق تر كردن شكاف سنت و مدرنيته توسط شكاف ديجيتالی درون جامعه است. با كمی دقت در می يابيم نسل جديد پرچمدار انقلاب ديجيتالی است و اين پرچم را در سنتی ترين خانواده‌ها هم برافراشته كرده است.

اين عملكرد، نظم موجود را بر هم زده و حتی در خانواده‌ها، مشروعيت و مرجعيت راس خانواده يعنی پدر و مادر را متزلزل ساخته چرا كه قدرت پدر در خانواده‌های سنتی از دانايی و آگاهی او ناشی می شود و با مطرح كردن اولين سوال بی پاسخ توسط فرزندان، اين قدرت و مشروعيت از بين رفته و بحران خانواده آغاز می شود. "

اپوزیسیون عیرغم 25 سال تحمل شگنجه و زندان و دربدری ؛دادن دهها هزار کشته ؛اما همچنان نیرو از دست می دهد و بجای هم فکری و اتحاد عمل در تفرقه بسر میبرد و علیرغم مهاجرت و زندگی در پیشرفته ترین کشورهای جهان ، اثری از روند های گلوبال _ دیجتال در فرهنگ سیاسی اش موجود نیست و  گذشته گرایی همچون آفتی در جانش تنیده و از آیند غافل مانده است!

واقیعت این است که  ،اپوزیسیون در شکل و شمایل های مختلف خود یعنی سرنگون طلبان و اصلاح طلبان از جمهوریخواهان تا طرفداران مشروطه پادشاهی از لیبرال ها تا رادیکال ها از چپ های افراطی تا راست های افراطی توجهی نه به جهان گلوبال و  مختصات جامعه فراصنعتی دارند و  نه به اهمیت نبرد" دمکراسی اقتصادی و تمرکز سیاسی " در داخل نظام عنایتی دارند  .

 اپوزیسیون در حد مخالفت سیاستی باقی مانده است و  و در 2 سال اخیر انرژی بی کرانی را صرف شکل نظام آتی نموده است و صف بندی های صوری و مختلط ایجاد کرده است . برای اثبات جمهوریخواهی به رنسانس و عصر صنعتی بازگشت نموده و بعبارتی از سنتی به صنعتی فرا روئیده است . از کمونیست اسیایی به سوسیال دمکرای اواسط قرن بیستم سوئد و لیبرال دمکراسی ابتدای قرن بیستم انگلیس چنگ انداخته است.(10)  تلاش های تئوریک اش را زیر سایه سنگین کودتای 28 مرداد انجام می دهد  و علیرغم سی و چهل سال تجربه سیاسی در حد اسناد راهبرد سیاسی مانده است! 

 راهبرد های سیاسی لازمند اما کافی نیستند؛ برای اتحاد های استراتژیک ترضروری است جهت گیری روشنی در باره جامعه فراصنعتی و روند های گلوبال _ دیجتال و همچنین نقش دولت ، جایگاه بخش خصوصی و عدالت اجتماعی داشت.

 به نوشته  11 اقتصاددان سر شناس کشور " در عصری که نه تنها تجارت، بلکه فرایند های تولید ، تکنولوزی و مدیریت نیز جهانی  و فرامرزی شده  است ، تعامل با جهان خارج و مشارکت در تقسیم کارجهانی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای پیشرفت و توسعه اقتصادی است. انزواطلبی در مقابل تعامل  فعال با جهان خارج ، انتخاب عقب ماندگی در برابر پیشرفت است... "

در حالی که سرنگون طلبان می گویند اول سرنگونی و بعد سازندگی اغاز می کنیم  و امروزخودرا در گیر مباحث پس از سقوط نمی کنیم  و حامیان اصلاح طلبان دینی هنوز پی به علل شروع ،سعود و سقوط  سریع جنبش دوم خرداد نبرده اند.

چپ سنتی هنوز در رویا ی سرمایه داری دولتی و دولت مقتدر بسر می برد و مافیای مالی _نظامی قران برسرنیزه کرده و شعار استقلال و خودکفایی سرمی دهند؛ مشغول غنی سازی اورانیوم و درفکرساختن بمب اتم هستند.

 شاه الله ای ها بدنبال شاه مقتدرمی گردند و چپ دمکرات و ملی بدنبال استراتژی صنعتی کردن ایران هستند . آنان هنوزارتباط عاطفی _ تاریخی خودرا با دمکراسی دینی قطع نکرده اند و با" اتحاد برای دمکراسی " مشکل جدی دارند واز اینکه جنبش جوانان قادر به درک آنان نیست، متحیر مانده اند و در این باره چه خوب گفته است ، احمد تقوایی:

"شكاف ميان جوانانی كه قضا ی سايبر را به سنگر مهم ترين جنبش فرهنگی خود تبديل كرده است و جنبش سياسی كه هنوز در گفتمانهای پيش از 1357 غوطه می‌خورد به شدت گسترش يافته است. به راستی سئوال اينست : ايا اين "ياس و سرخوردگی جوانان است " كه معضل كنونی جنبش سياسی را تشكيل می‌دهد يا ضغف عقب ماندگی جنيش سياسی است كه ناتوان از همراه شدن جنبش جوانان ايران گرديده است.؟"

 

دمکراسی مشارکتی ؛ نمایندگی و دیجتالی:

 رئیس دانا در سخنرانی و مصاحبه های متعدد خود درباره دمکراسی مشارکتی و از جمهوری شورایی با مالکیت سوسیالیستی صحبت می کند و در عرصه دمکراسی  دچا ر آشفته فکری عجیبی است از سویی به نبود دمکراسی در کوبا اعتراف می کند و از طرف دیگر به دمکراسی موجود در اسکاندیناوی خرده می گیرد و آن را ناکافی می نامد  و  برای ایران دولت مقتدر آرزو می کند که  مبتنی بر "اراده مردم" باشد اما او مکانیسم   و چگونه تجلی این اراده را مشخص نمی سازد !

االبته  فکر و دیدگاه رئیس دانا برای نسلی که "سفر با بال های آرزوی"(11)  رابا هزینه بسیار گزاف پرداخته اند ، کاملا شناخته شده است ! این نگرش به دمکراسی بی باور است.چرا که دکتر در شرایط تسلط استبداد دینی بر ایران ؛ سر ستیز با لیبرال _ دمکراسی ونظام پارلمانی دارد و بجای آن از دمکراسی موهومی بنام دمکراسی مشارکتی که در واقع نام قدیمی دمکراسی انقلابی است،  صحبت می کند!

گفتمان دمکراسی مشارکتی ، بحث بسیار کهنه و قدیمی است امروز در کنار دمکراسی نمایندگی صحبت از دمکراسی دیجتالی است که علیه هر گونه اقتدار و استبدادی عمل می کند و سانسور را در جهان به مسخره گرفته است .  

در دوران جامعه فراصنعتی که به آن جامعه اطلاعات هم می گویند انسان با هوشمند سازی محیط پیرامون خود شرایطی را پدید می اورد که به ان دمکراسی دیجتالی میگویند.  

دمکراسی در دوران صنعتی وازدیدگاه احزاب چپ و راست در جوامع آزاد جهان؛ دمکراسی نمایندگی است که با رشد تکنولوژی ارتباطاتی در آینده نزدیک، نمایندگی مستقیم بجای دمکراسی نمایندگی خواهد نشست.

  انقلاب دیجتالی موجب توسعه دولت های الکترونیکی جهانی شده است و ایران هم از این قاعده مثتثنی نیست  به گفته کارشناسان ؛ایران  در مرحله  دوم یعنی ارتقاء  دولت الکترونیکی  قرار دارد!

تا 5 سال دیگر 20 میلیون نفر ایرانی به اینترنت دست رسی خواهند یافت و حضور دهها شبکه رادیو و تلویزیون ماهواره ای جای هیج گونه نگرانی در خصوص  آینده دمکراسی در ایران نخواهد بود .  تنها  رسالتی که به عهده ما روشنفکران ایرانی باقی مانده است ، کمک به نسل جوان برای پایان دادن به حکومت دینی  در کشوراست  و پس از آن جامعه نا گزیر است با ترکیبی از متخصصین و سیاسمتداران آینده نگر اداره شود و همه این ها با سلطه یک دولت اقتدارگرا نه تنها هم خوانی ندارد بلکه با پیوستن ایران با سازمان تجارت جهانی محتاج به دولتی کوچک و سیاست حدافلی خواهد بود.(11)

 

کلام آخر!

 سخنرانی  رئیس دانا و  بیانیه 11 اقتصاد دان سرشناس کشور،  بهانه ای شد که من این دو نگرش متضاد را در دستگاه فکری جامعه فراصنعتی در حد بضاعت خود مورد بررسی قرار دهم وتوجه اپوزیسیون را به مسایل آینده نگری جلب نمایم!

ما از یک طرف با حکومت دینی که سد راه  توسعه اساسی کشور است، مواجه ایم و از سوی دیگر نمی توانیم نسبت به " گسست نگرشی شکل گرفته نسبت به دولت ...و ارتباط با جهان خارج  درداخل نظام" بی تفاوت باشیم. ینظر من استراتژی موازی(13) در برخورد به مسایل ایران پاسخی مناسب به شرایط پیجیده کنونی است!  

زیرنویس:

(1)_ "چالش آینده " که در بیانیه 11 اقتصاددان سرشناس ایران آمده است را اینجانب آن را در مقاله "اتحاد جمهوریخواهان تجارب 3 نسل و یا دادمه ی اشتباه  سه نسل" برروشنی را ذکر کرده بودم: 

بیانیه 11 اقتصاددان

http://news.iran-emrooz.de/more.php?id=9116_0_7_0…)

(2)_ نگاه کنید به متن مصاحبه دکتر رئیس دانا با رادیو برابر منتشره در اخبارروز! 

(3)_ ا جمع بند زیر نظریات رئیس دانا در سمینار ضد جهانی شدن در دانشکده علوم اجتماعی تهران در بهار گذشته برگزارشده بود  : "جهانی شدن پدیده جدیدی نیست .... و ان را نئولیبرالیسم و چالش های اساسی نظام سرمایه داری است ...لیبرالیسم افراطی طرفدار عدم دخالت دولت ها در اقتصاد هاست....این دنیای نوین سرمایه داری عمیقا ضد دمکراتیک است....فقر عالم گیر شده و ابعاد نژادی ، جنسی و قومی گرفته است ...دمکراسی بورژوایی نمی تواند پاسخگوی مردم باشد.... صف ما < مخالفین جهانی سازی> جدای ازاین رانت خواران مخالف جهانی است!()

رئيس دانا در مصاحبه با رادیو برابری می گوید :" جهان بسرعت بسمت آشکار شدن فريبهای بوروکراسی ليبرالی و فريب های جهانی پيش می رود، خاصه در منطقه ما، هر روز خبر درگذشت دهها تن از مبارزان فلسطين، يا مردم عراق و افغانستان را می شنويم و این کشته  شدگان را به انتر ناسیونالیسم پرولتری ربط می دهد .

 (4)_  احمد تقوایی  در مقاله:" جامعه مدرن و احزاب مدرن"

(5)_ پرفسوردانیل بل در نوشته خود تحت عنوان: سقوط زمان ، مکان و دولت

(6)_احمد تقوایی  در مقاله:" جامعه مدرن و احزاب مدرن"

(7)_ خانم دکتر خوارزمی در سایت آینده نگر

(8)_ آینده نگران  و طرفدراران گلوبالیسم, بوش را نماینده ناسیونالیسم امریکا معرفی می کنند. در حالی رئیس دانا دلیلی را ارائه نمی کند.

(9)_ کلیه اطلاعات اماری را از سایت محمد حسین ادیب و حمید زنگنه اخذ شده است.

(10)_ احمد تقوایی :"دستیابی به  عدالت از کانال توسعه  به زبان مشترک نئوسوسیاتلیستها و نئو لیبرالیستها این دوران مبدل شده است"

(11)_ کتابی بهمین نام از نقی حمیدیان منظور اشاره ایست به نسلی که  دولت واقتصاد سوسالیستی را از نزدیک تجربه کرده است

(12)_  نگاه کنید به مقاله http://www.idfpress.com/news5/shownews.asp?news_i… :" گردشی دیجتالی در تنهایی یک شب"

(13)_ استراتژی موازای در نوشته ای  تحت عنوان " جهانی شدن اری و حکومت دینی نه!" آمده است:

http://www.idfpress.com/news5/shownews.asp?news_i…;

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.