کوروش پادشاهی بود که از چهره های گوناگون برخوردار است.اگر پادشاهی فاتح بود ، طبعا سرزمینهائی را که فتح می کرد مطمئنا با رهبری وفنونی ماهرانه توانست همه جنگ هایش را به سیاق همه نبرد های جهان لابد باخونریزی به پیروزی برساند. اما کوروش از جانب دیگر پادشاهی آزادیبخش بود تا آنجا که نام او بعنوان پیامبر در تورات آمده است تا همه یهودیان جهان اورا تقدیس نمایند . کوروش در مقایسه با پاپ دوازدهم که نیابت قدسی و رهبانیت را از جانب حضرت مسیح عهده دار بود و هیچگاه در دوران جنگ جهانی دوم به مظالمی که آلمان هیتلری در حق یهودیان روا شد ـ بجای اعتراض ، سکوت اختیار کرد اما کوروش بی آنکه مقدس باشد نیابت انسانی به گردن گرفت و قوم یهود را از چنگال ستمگران بابل رهانید! در گذشته مرسوم بود که شاهان فاتح سپاهیان مغلوب و همه بردگان آن امپراتوری را در اسارت خود نگاه می داشتند تا به خدمت اهداف خود بگیرند اما کوروش به آن اعمال زشت همیشگی پادشاهان تن در نداد! کوروش قوم یهود را تنها آزاد نکرد بلکه به آنها یاری رساند تا باردیگر معبد خود را در اورشلیم ازنو بسازند! کوروش در ازای آزادی قوم یهود از آنها چیزی درخواست نکرد و تنها به وظیفه انسانی خود که در آن روزگار تاریک که ازانسانیت کمتر سراغ گرفته می شد عمل نمود. ما ایرانیان همواره بی خبر از پادشاهان و تاریخ خود بوده ایم و این مستشرقین بوده اند که تاریخ مارا به ما معرفی نموده اند!اینک پس از 100 سال اقامت ایرانیان در غرب ،هنوز ما ایرنی ها از خود مستغرب شناخته شده ائی نداریم؟ اما غربی از پانصد سال پیش در شناخت ایران تلاش ورزیده اند .به کوروش به غلط می گوئیم پادشاه ایران!اگر پاسارگارد را اینک نبش قبر نمائیم و به آن پادشاه که در آنجا خفته است بگوئیم ،تو پادشاه ایران بوده ائی ، در پاسخ ما خواهد گفت !ایران کجاست؟ در حالیکه او خود را پادشاه پارس می نامیده است ودر آن دوران هنوز نام ایران برای سرزمین تحت نفوذ او بکار گرفته نمی شد! سنگ نبشته حقوق بشر کوروش را نیز ابتدا مستشرقین برای ما ایرانی ها ترجمه و خواندند. بیشتر ما ایرانیها هنوز به خود زحمت هم نداده ایم تا چند سطر کوتاه اولین اعلامیه حقوق بشر را که بدست کوروش صادر شده است بدرستی بخوانیم و آنرا بعنوان آئین خود قرار دهیم اما بخش وسیعی از ما ایرانی ها خیلی علاقه داریم نام شرکت ها ،موسسات خود را بنام کوروش نامگذاری نمائیم ودر عرصه سیاسی نیز لباس های چرکین سیاسی خود را در آبشارهائی که از فراز های اعلامیه حقوق بشر کوروش می درخشد ،بشوئیم! آری اینک مدتهاست که از جانب نیروهای سیاسی معین و مشخص تلاش می شود تا زیر پرچم کوروش برای رسیدن به سیاست های از پیش تعین شده ،برنامه های شومی در ضدیت با آرمانها کوروش طرح ریزی می شود!اگر بخشی از ترک ها ، کرد ها ، عرب ها و بلوچ های ایرانی به دلایل گوناگون نمی توانند .یا نمی خواهند با کوروش ارتباط فرهنگی برپا نمایند، اما این دلیل نمی شود که از آنها خواسته شود که ابتدا به پادشاهی کوروش کبیر سجده نمایند و سپس از حقوق شهروندی و قومی برخوردار گردند! کوروش کبیر برابر اولین اعلامیه حقوق بشر از خود ولایت آسمانی به ارث نگذاشته است و بالعکس کوروش بزرگ بسیار زمینی بود و تمام فرامینش برای آسایش انسانها بوده است نه رضایت بعضی خدایان! اگر کوروش بزرگ است بخاطر صدور اعلامیه آزادی انسانها و اقوام بوده است نه بخاطر به زنجیر کشیدن دیگر اقوام !اما اینک دیده می شود که از کوروش بزرگ بعنوان یک اهرم و وسیله ائی برای پیشبرد سیاست های غیر انسانی استفاده می گردد.در حال حاضر نمی شود از انسانهای آزاد و مستقل خواستار شد که با اجبار به بزرگی کوروش کرنش نمایند و به او لبیک بگویند!کوروش خود نیز هیچ قومی را ملزم به اطاعت از خود نکرد و آزادی همه قوام را بطور یکسان محترم می شمرد! پس بنا بر این سیاست های غلط ،موذیانه ، نخ نماشده خود را با فراز های انسان دوستانه کوروش بزرگ مخلوط نکنیم تا خود نمائی سیاسی کرده باشیم و پشت نام کوروش انسادوست سنگر نگیریم تا به دیگر انسانها آزار رسانیم ودرهمین راستا نام ومقام کوروش بزرگ را کوچک نکنیم