رفتن به محتوای اصلی

قصه دُم دارعلی کُردان وسکوت با مُسمایی علی خ
30.10.2008 - 11:21

شارشار:

به شکنی ای قلم گر پیچی از خدمت محرومان سر!

به نظر می آید دور از ذهن نباشد روزگاری قصه علی کردان وعلی کردانهای دیگر به مانند قصه های هزار یک شب به رشته تحریر درآید وچون حکایت نامه ها واندرزنامه های گذشتگانمان. در شکل وشمایل کلیه ودمنه ها وبوستانها وگلستانهای دیگراز برای پند و عبرت آموزی, سینه به سینه به نسل های دیگر منتقل شود . تا مردمان به خوانند ,آگاه شوند وبدانند که روزو روزگاری بلادی بوده وکشوری بوده بنام ایران .در زمانی نه چندان دوردراین کشور انقلابی به پامی شودو رژیمی می رود و رژیم دیگری جای آن می آید. پس از کش وقوسهای فراوان . نهایتاً رژیم نوبنیاد را جمهوری اسلامی می نامند , امروز سی سال (30) از عمر این نظام می گذرد.وکیست که نه داند این سی سال چه فراز ونشیب های راپشت سر گذاشته . تا به امروز چه بلاها که ندیده وچه قربانیها که نه داده, وسوال این است که آیا آنهمه فداکاریها , به زندان رفتنها , شکنجه دیدنها ,به قتلگاه رفتنها وبه جبهه رفتنها وبرنگشتن ها و... همه و همه ازبهر این حکومت بود هرگز ! بی چون چرا تمامی این از جان گذشتگیها از برای انقلاب نوپایی بود که می خواست جای هرچه بوی کهنه واستعمارواستثمارواستبداد را با هرانچه آزادگی و برابری و بالندگی وپویایست پرکند. ونظامی درآن بنیان نهد که دریک کلام اساس آن حکومت مردم بر مردم باشد.

افسوس وصد افسوس که چنین نشد , انقلاب مردم به دست نا اهلان افتاد وپدرخوانده ها ودایه های نا محرم ونا خلفی هدایت وپرورش آنرا به ناحق به انحصار خویش درآوردند. وتا توانستند آنرا دوشیدند آنقدر دوشیدند که امروز اقلیتی تازه به دوران رسیده وفربه شده برصاحبان ووارثان اصلی آن حکم رانی می کنند وفریادی از کسی برنمی خیزد. امروز شاهد آنیم اینها به همان جمهوری اسلامی هم رضایت ندادند وجمهوریت آنرا آنقدر تراشیدند تا شد حکومت اسلامی ونهایتاً به انهم راضی نشدند ونفسهای آخرش را هم آنچنان گرفتند تا شد خلافت اسلامی وخلیفه ای را بر کرسی آن نشاندند که, میانه ای با مسئولیت پذیری و پاسخگوی ندارد.

امروز ملت ایران گرفتار نظامی است که در آن از کلان تا خُرد واز خلیفه تا به زیر همگی دروغگویی وفریبکاری وجعل سازی را پیشه خود ساخته ویدک می کشند. وآش به قدری شور شده که رئیس دولت خود می گوید کردان را راحت بگذارید هنوز دها کردان دیگر نیز هستند.برکسی پوشیده نیست مدرک سازی وجعل مدارج علمی این چنینی درهرجای دیگردنیا اتفاق می افتاد کمترین مجازات آن استعفای هئیت دولت می بود.اما چه می توان کرد که درتنگنای پرپیچ وخمی گرفتاریم!

دراین مملکت یک نفر پیدا نمی شود مستقیم یا غیر مستقیم طرح سوال کند ونقش خامنه ای را درقضیه کردان به افکار عمومی توضیح دهد.چراکه آقای رهبر درکمترین درجه به دودلیل اخلاقی وحقوقی در این ماجرا مقصر است وباید پاسخگو باشد. 1.از دوحالت خارج نیست یا ایشان ازسابقه خدمتی وفساد اخلاقی و جعلی بودن مدرک کردان بی خبر بودندکه خود جای سوال است ؟ یا رئیس دولت اش به ایشان دروغ گفته وایشان هم بر اساس اطلاعات دروغین وزیر شدن آقارابه مجلس امرونهی کرده که جای بس تعجب است! مگر می شود کسی در جایگاه ایشان بی اطلاع یا با اطلاعات غلط دست به چنین کاری به زند؟ 2. یا اینکه با خبر بوده خوب این دیگر الا ماشاالله ست, چطور ایشان می تواند با علم به جعلی بودن مدرک با سفارشی که هیبت حکم حکومتی دارد که البته از پایه اساس غیر حقوقی است به مجلس چنین امرونهی کند وکسی رابه نا حق باسفارش خود که نه به حیث اخلاقی ونه به حیث حقوقی شایسته ولایق چنن مرتبتی است بر مسند وزرات به نشاند! (اینجاست که باید گفت خانه از پای بست ویران است و خاجه در فکر ایوان است).

اگر ایشان به لحاظ حقوقی خودرا پاسخگونمی داند که چنین نیست ایشان هم مثل هر مسئولی بایدپاسخگو باشد.حداقل به لحاظ اخلاقی باید پا سخگوی افکار عموی باشد که برچه اساسی دست به چنین کاری زده است؟

درهردوبند ودر هر دوحالت رهبرجمهوری اسلامی هم به لحاظ اخلاقی وهم به لحاظ حقوقی مقصروشریک جرم است وباید پاسخگوباشد , درتبعیت ازاین موضوع نه تنها وزارت آقای کردان بلکه کابینه دولت احمدی نژاد نیززیر سوال است چرا که بعید نیست بقیه وزرای احمدی نژاد هم درچنین شرایطی نباشند .

. نتیجتاً مسولیت اهالی قلم نیزتا جای که موقعیت شان اجازه می دهد کم نیست .افکار عمومی باید توسط مطبوعات که رکن چهارم دمکراسی محسوب می شوند. از وظایف ومسولیت پذیری وپاسخگوی رهبرو زیردستانش آگاه وباخبر شوند. لذا بدون آگاه سازی بدنه جامعه وافکار عمومی کاری از کار پیش نخواهد رفت.

ناصر مستشار

 یادداشتی بر سخنرانی آقای علی عمویی

سخنرانی آقای عموئی بیشتر شبیه تبرئه حزب توده بوده است که از زبان ایشان بیان شده واصلا نمی تواند نظرات ایشان را منعکس نماید چرا که ایشان هم اکنون در همراهی با نهضت آزادی ایران قرار گرفته اند و دائما در تمام نشست ها در کنار ابراهیم یزدی بقول توده ائی ها امریکائی که روزگاری حزب توده همین نهضت آزادی را پایگاه امریکا و سخنگوی لیبرالیسم می دانست ، همنشین ، هم سیاست ، متفق القول در بیشتر حوزه ها شده اند؟

سعید جدیدی

msaeed3@gmail.com

یادداشتی بر سخنرانی آقای علی عمویی

جناب امینی ; این چنین تاریخ سازی های بی پایه و باز گشت به توجیه یک رفتار نادرست در نیم سده پیش، شایسته کسی نیست که در میهن دوستی و پاک بودنش تردیدی نیست. راستی این است که نگاه «ایدئولوژیک» یا باورمندانه به تاریخ و رویدادها، چشم خرد گرایانه آدمی را کور می کند.........اظهار نظر خود را با تکرار فقط پاره ای از نظر صحیح شما در مورد تفکرات فرقه های"ایدولوژیک "که همه چیز را از منظر" دالان بهشتی"(1) خویش منگراند آغاز کردم و بر این یقین استوارم که " بر سیه دل چه سود خواندن وعظ..."نرود میخ آهنین در سنگ".

تاریخ بیش از نیم قرن اشتباهات هم تاکتیکی هم استراتژیک و دایما تکرار شونده یک تفکرشدیدا دنبا له رو باید به شما که فردی مم محقق هم مدعی فرهیختگی هستید باید حد اقل آمخته باشد که بعد از این شکستهای به غایت تلخ و خونبار این نیروهای مدعی ترقی و بهروزی کشور عزیزمان ایران به ماو به شما اجازه نمیدهد که آقای عموعی را که هیچگاه نه تنها " میهن پرست نبوده اندو بلکه در پاک بودنشان( به عنوان سران تصمیم گیرنده فرقه منتصب به آن)بسی جای تردیداست. من میتوانم درک کنم که بر سیاق حرمت قلم و شرافت عدم آنگ شما ملآحظات خواص خود را داشته اید اما نسل کنونی ایران و شرافت قلم این بار.بر ما این تعهد را ملزم میدارد که که نه تنها بر آن " کجراهه " اشارت دهیم بلکه به عوارض بغایت دهشتناک اینکو نه نگرشها و حاملان فکری آن نسل کنونی را راهنما باشیم.کم نیستندامسال من که در زندانهای انسان کش رژیم ا سلامی برآمده از تا یدات آقایان عموعی ها سالها شاهد تاید آنجنابان بر کشتاردیگر اندیشان بخصوص در سالهای ده 60 بودم واز شما بعید بود .(جمله آخر مقاله خودتان هم گواهمیاورم) که حاملان و تشویق کننده گان ان انسان کشی و توحش ایدیو لویک را " پاک " بدانیدوزهی جای تاسف از فرهیخته ای چون شما که با آگاهی کامل از وابستگی و دنبله روی کاملان مشهود و قابل فهم کیا نوری ها و البته "عموعی" در این مورد حواص " میهن پرست " نامیده شوند. در این مورد تاریخ اخیر ایران گواهی دردناک خود را داده و خروار ها مطلب و سند و خاطره نه از مخالفین که از یا ران سابق ایشان هم در حزب خودشان و هم اسناد اخیرا بر ملا شده احزاب برادر به یادکار مانده. آقای امینی عزیز تاریخ تعا رفات روزنامه نکارانه گذشته . نسل فردا احتیاج به خرد ورزان شجاع و راستگو دارد که من در شما سراق دارم .ولی افسوس که در این مقاله آن شجاعت شماگویا در حمام جا مانده بود و زانوی خوب شسته نشده(2) شما راانجور که من و امسال من انتظار دیدنش را داشتم نشان نداد گویا باید از دوستان قزوینی(3) همچنان وفادار به " تنها ایدیولژی علمی " قرض کنید و چهره مدرنتر و تمیزتری را در آینده شاهد باشیم ....در خانه اگر کس است یک حرف بس است.

شاد باشید

___________________________________

1 - اشاره به گفته خمینی که در باره " شورای نگهبان " گفته بود ...شورای نگهبان پاسدار اسلام و دالان بهشت هست" نقل به معنا نه

دقیقاخود جملات.

2- اشاره به انتقاد بسیار تند شما به یک رقیب فکری شما در یکی از سخنرانی های پالتاکی اخیر شما.که البته در پایان بحث ازلحن تند خود پوزش طلبیدید.

3-کنایه از پرویی اخیر آقای عموعی در انکار واقعیات و دوباره با 4 دست و پا پین آمدنشان بعد از ای هم کله ملق سیاسی....

علی

meghdadi.ali@goole.de

یادداشتی بر سخنرانی آقای علی عمویی

با عرض ادب .آب از سرچشمه گل آلود است.این سرچشمه انقلاب اگتبر و جریانی بنام لنینیسم جویبار زندگی نیمی از مردم جهان را به تباهی ونابودی ولجن کشانده است.خطا از دشمنی ونفرت لنین ومارکس از طبقه ویادشمنی آنان با سرمایه وسرمایه دار است.در حالیکه همین سرمایه بوده است که توانسته جهان را به این درجه از رشد اقتصادی و تمدن برساند.انقلاب اکتبر تبر بر ریشه انسان وانسانیت بود.بنا بر گفته تاریخ شنایان بیش ار بیست ملیون انسان برای اهداف انقلاب پرولتری لنین گشته شدند.این آموزش مهلک وکشنده به کشور ما ایران نیز سرایت کرد.اکنون همه چیز باید در خدمت اهداف شوروی قرار می گرفت.

در نظام لنینی واستا لینی همه چیز باید در خدمت اهداف شروی قرار بکیردوهیچ عذری قابل قبول نیست از جمله نفت ودفاع از دولت دکتر مصدق.نفت ومنافع ملی نباید در تضاد با منافع شوروی قرار بگیرند.

نظامی که بتواند ملیونها انسان را به ارودگاه مرک روانه کند چه ملاحضه ای از کشور ایران دارد.چپ در ایران نشان داد که بر عکس تبلیغات جریانی ضد کارگری ضد دهقانی وضد پیشرفت ورفاه است.چپ همان اندیشه دین خوئی سنتی را به قالب جدیدی از مارکس لنین واستالین و تبدیل کعبه به کرملین مبدل ساخته است . کدام مدرسه بیمارستان یک پل ویا یک جاده را در ایران چپ ساخته است.افتخار چپ اینکه

پیرمردی را که از دوران کودکی در بازار شاکردی کرده و ثروت خود را در خانه سازی وکارخانه داری گذاشته بود بامدادان با مسلسل از پای در آورند جرا که او سرمایه دار است.آقای عموئی قلب سیاهش هنوز در اتش انتقام می تپد.او به معنای واقعی خسر دنیا واخر شده است.با احترام

عدالت

ملیت و قومیت در گفتگو با کورش زعیم

II am really surprised how you talk about the human right and talk all these bullshits. Don t they understand the situation ? This Article from Mr. K. Zaim is just bullshit. Thanks for putting the article in site.

This Article is showing clearly that non- Persian are facing . Live with Farsi or die

حسن

پاسخی کوتاه‌ به‌ آقای ف. اورین

"درآذربایجان ایران نام هیچیک از شهرهای آذربایجان به‌ اجبار تغییرنیافته‌ است" نکند شوخی می فرمایید؟! حالا ترکیه به کردهای ساکن آن کشور توهین و ظلم می کند دلیل نمی شود که شما ظلم به ترکها در ایران را ندیده بگیرید. مگر قوشاچای به میاندوآب و سولدوز به نقده تبدیل نشده اند؟ این سیاست در حال حاضر هم ادامه دارد و تازه ترین آن در تغییر اسم دریای خزر به مازندران (توسط مجلس) تجلی یافت (دلیل تغییر هم چنین اعلام شد که خزر اسم قومی ترک تبار بوده است). همین امروز هم مغازه ها در تبریز به دلیل داشتن اسامی ترکی بسته میشوند. برای دیدن چندین نمونه میتوانید به این سایت مراجعه کنید: http://toponimler.blogspot.com

در نهایت باید عرض کنم که ظلم بد است به هر که باشد و از طرف هر که باشد. کردها در ترکیه به مدت سالهای دراز مظلوم واقع شده اند اما این دلیل نمی شود که شما ظلم به ترکها در ایران را نادیده بگیرید. همچنین مظلوم بودن کردها دلیلی بر تروریستی نبودن پ.ک.ک نیست. مایه تاسف است که تعلق قومی و ملی شما باعث کتمان حقیقت توسط جناب عالی شود.

ناصر مستشار

شرایط جهانی برای تغییر در ایران مساعد نیست

هواداری از مهندس عباس امیر انتظام که در همان سال تابستان 58 خورشیدی خطر قدرت گیری فاشیست مذهبی را دریافت و می خواست تا از شکل گیری و برگزاری مجلس خبرگان جلوگیری نماید تا فاشیست مذهبی به قانون اساسی تبدیل نشود که مزدش 28 سال زندان بود،یکی از افتخارات من هست.بنده در همان سال 57 و 58 بر این سیاست پافشاری می نمودم که تمام نیروهای طرفدار غیر مذهبی و دمکرات متحد گردند تا از قدرت فاشیست مذهبی جلوگیری بشود و جبهه آزادی و دمکراسی هر چند بورژوازی در برابر صف بندی ارتجاع به پیروزی برسد که در این راه جبهه دمکراتیک ملی بیشترین زحمات را کشید که در صورت برقراری آزادی های بورژوازی طبقه کارگر نیز می توانست خود را سازمان بدهد!اما بخشی از نیروی چپ بدنبال تضاد امپریالیسم و خلق رفتند و بخش دیگر بدنبال تضاد کار و سرمایه که هیچ موفقیتی نداشتند!از نظر جامعه ایران همچنان محتاج دمکراسی و آزادی می شاد تا تشکیلات کارگری و سندیکا ها و احزاب و سازمانها در جامعه ایران برای همیشه و پایه ائی نهادینه گردند!

مزدک

ملیت و قومیت در گفتگو با کورش زعیم

با درود جناب زعیم.درحقیقت لب کلام را گفته اید و هیچ ایرانی میهن پرستی هرچند با شما اختلاف عقیده هم داشته باشد غیر از این نخواهد اندیشید.زبانهای مثلی ترکی و عرب هم مناطق خاص خودرا برای رشد دارند و هم با فرهنگ ایران همخوانی ندارند بنابراین رسمی کردن چنین زبانهایی درایران چیزی جز خودکشی و نابودی فرهگ و زبان ایران نیست.

درمورد فدرالیسم نیز باید اذعان کنم که فدرالیسم برمبنای قوم و قبیله که هویت طلبان به آن آویخته اند چیزی جز جدایی طلبی و پراکننده کین و دشمنی و نژادپرستی نیست.بهترین گواه هم احزاب قوم و قبیله گرا در اروپا و آمریکا هستند که بدون استثنا مشتی نژادپرست و ضد خارجی هستند.مسلما ایرانیان باید اعم سعی را برای برپایی نظامی دمکراتیک و سکولار که انسان محور و دادگر باشد بکار گیرند .نظامیکه تمام افراد را بدون درنظر گرفتن قومیت و نژاد و رنگ و جنسیت و مذهب...برابر دانسته و رعایت حقوق فردی افراد را تضمین نماید.سرشاخ شدن با ارازل و اوباش پان ترک و پان عرب و پان اسلامیستها و بحثهای ماراتونی مارا از مبارزه با حرامیان اسلامی و هدفمان باز می دارد.بگذار این مزدوران بیگانه پرست دل خوش دارند و بر طبل بیگانگان بکوبند.ما راه خود پیش گیریم و آینده ایران در دست ما ایرانیان میهن پرست خواهد بود.اینها دشمنان ایران ویاران و همپیمانان حرامیان اسلامیند.اینها انیرانیند!

فرهاد

shirinlove@yahoo.com

افشاگري بي سابقه!

اقای مازیار و کاربرگرامی سربداران سازمان مجاهدین خلق و رهبری ان انقدر دچار خطاهای فاحش و اشتباهات دهشتناک شده اند و انقدر در مورد خودشان دروغ به هم بافته اند که دیگر جائی برای قبول کردن سخنانشان نمانده. ضمنا رژیمی خواندن مخالفان مجاهدین هم دیگر کاربرد خودش را از دست داده به نظر من خود مسعود رجوی میتواند مامور نفوذی رژیم باشد چرا که تا به امروز هر تصمیمی که گرفته در جهت استحکام رژیم اسلامی بوده.

رحیم رمضانی

دو خیابان در دو پایتخت ، دو کشور با دولت هایی متفاوت

اولی " خیابان خالد اسلامبولی " در تهران پایتخت ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی میباشد و دومی "خیابان کورش " در تل آویو پایتخت کشور اسرائیل است .

خالد اسلامبولی کیست ؟؟ خالد اسلامبولی در آن هنگام که زنده نام انور سادات فقید پیمان صلح با اسرائیل را امضاء کرد اقدام به ترور زنده نام سادات نمود . خالد اسلامبولی یک قاتل است . یک تروریست است . یک اهریمن است . یک دیو است .

کورش کیست ؟؟ کورش یا همان کورش بزرگ پادشاه ایران است . عدالت خواهی ، صلح جویی و پاک منشی از ویژه گیهای کورش بوده است . کورش یک انسان است . یک آزاد مرد است . یک فرشته است .

چرا در یک کشور( ایران) خیابانی را به نام دیو میخوانند و در کشوری دیگر( اسرائیل) خیابانی را به نام فرشته نامگذاری میکنند ؟؟؟

ذات و ماهیت هر حکومتی ظواهر و نشانه های خاص خودش را دارد که در تمام سطوح مختلف جامعه نمایان میشود از نوع قوانین و مصوبات آن حکومت گرفته تا انتخاب نام یک کوچه در یک آبادی دور افتاده همه نشان دهنده تفکر و بینش آن حکومت می باشد .

حکومتی که با قتل و ترور سر کار آمده و وجهه قانونی ندارد ، خیابانش را به اسم یک قاتل نامگذاری میکند و دولتی که قانونی است و وجهه بین المللی دارد خیابانش را به اسم یک انسان صلح جو مینامد .

نگاهی به ایران بیندازید و نگاهی به اسرائیل . دو دولت را با هم مقایسه کنید . وضع شهروندان این دو کشور را ببینید . سوار تاکسی شده و گشتی در خیابان خالد اسلامبولی بزنید . از ابتدا تا انتهای این خیابان را خوب بگردید آیا جز مردانی فقیر و معتاد و زنانی رو آورده به تن فروشی چیز دیگری می بینید . آیا جز گدایی و بیکاری و مفلوکی چیز دیگری می بینید ؟ آیا یک نفر را پیدا میکنید که دلش به چیزی خوش باشد ؟

گشتی هم در خیابان کورش در مرکز تل آویو بزنید . واقعا آیا یک نفر را میتوانید پیدا کنید که مشغول گدایی باشد ؟ آیا اگر ماهها در خیابان کورش قدم بزنید یک زن تن فروش را میتوانید ببینید ؟ یک معتاد ؟ یک نفر ولگرد بی هویت ؟

در کشوری که نام قاتل بر خبابانش گذاشته شده هر روز شاهد رسوایی های دولتمردانش در تمام زمینه ها در داخل و در خارج هستیم و آب از آب تکان نمی خورد و هرگاه که شخصی لب به افشاگری میگشاید شدیدا با وی برخورد ومجازاتش میکنند اما در کشوری که نام یک انسان آزاده بر خیابانش می باشد پلیس وارد اقامتگاه عالی ترین مقام دولت میشود و از وی در مورد اتهاماتش بازجویی میکند .

در خیابان خالد اسلامبولی در تهران تن نحیف و ضعیف جوانان و نوجوانان زیر 18 سال ایرانی را به چرثقیل های غول پیکر آویزان کرده و آنها را اعدام می کنند ولی در خیابان کورش در تل آویو پزشکان برای نجات جان یک نوجوان ایرانی مبتلا به سرطان شب روز در تلاش هستند .

در خیابان خالد اسلامبولی زنان ایرانی را سنگسار می کنند و بر سرشان میکوبند که چرا ذره ایی از موهایشان پیداست ولی در خیابان کورش در اسرائیل بانوان شایسته به مقام وزارت و وکالت میرسند .

مقامات آن حکومتی که نام تروریست بر خیابان نهاده اند به اتهام چندین فقره جنایت تروریستی تحت تعقیب دادگاههای بین المللی قرار دارند ولی مقامات حکومتی که نام انسان بزرگی چون کورش را بر خیابان نهاده اند مفتخر به نوبل صلح شده اند .

دولتی که خیابانش را به نام خالد اسلامبولی نامگذاری نموده بر سر داشتن و نداشتن سلاح اتمی از دنیا باج میخواهد و همه جهانیان در هراس از مسلح شدن این حکومت به بمب اتم هستند اما دولتی که خیابانش را به اسم کوروش نامگذاری نموده اگر چه میگویند دویست بمب اتمی دارد ولی همسایگان و حتی دشمنانش بدون هیچ ترسی سر راحت بر بالین میگذارند .

خالد اسلامبولی رفت و از او چیزی نماند . شاید بیشترین چیزی که از خالد اسلامبولی در این دنیا مانده باشد همان ورقه آهن زنگ زده ایست که نام وی بر آن نوشته و بر ابتدای خیابانی در تهران آویزان است . اما منش پاک و صلح جویانه کورش بزرگ رفتنی نیست . آرمان های پاک کورش ماندگار و تا ابد تداوم خواهد داشت .

واکنون قضاوت کنید کدام حکومت ماندنی و کدام رفتنی است ؟؟ حکومتی که نام خالد اسلامبولی محو و نیست شده را بر خیابان نهاده یا حکومتی که نام کورش ماندگار و متداوم را ؟؟

ماهیت رژیم دینی تهران چیزی نیست جز فساد ، تباهی ، ظلم ، قتل ، فحشا ، ترور ، دزدی ، غارت و هر صفت شیطانی که در تصور آدمی بگنجد . اینچنین حکومتی نمیتواند غیر از پلیدی و پلشتی تراوش دیگری داشته باشد . کشتن انسانها به این حکومت نیرو میدهد و سران این حکومت با ترور و قتل انسانها ارضاء میگردند . آیت الله ها همیشه میگویند که درخت انقلاب اسلامی را باید با خون آبیاری کرد ، با خون جوانان ، و ضحاک را به یاد آورید که هر روز دو جوان رعنا را میکشت و مغز آنها را به مارهای روی شانه اش میخورانید تا زنده بماند .

آیا ضحاک ماند؟

و باز قضاوت کنید کدام حکومت می ماند و کدام میرود .

گرامی باد روز کورش بزرگ و پایدار باد آنکه او را می ستاید .

29 اکتبر 2008 – روز کورش

ترکیه

رامین

پاسخی کوتاه‌ به‌ آقای ف. اورین

Mr. sufizade since you are very busy with Turkish affairs and do not have time for the problems of kurds in iran , i would like to help here a little bit and give a bit of information about what is going on in iran towards kurds recently

Since January 2008 at least 530 people have been the victim of gross human rights violations by the Islamic regime in Kurdistan.

Since January 2008 at least 229 Kurdish NGO and political activist have been detained by the government of the Islamic republic of Iran. Over 58 people have been killed by security forces of Iran and at least 36 have injured. During the last ten months at least 16 people have been killed or injured by land mine, that are being planted by the security forces of regime.

During the last ten months at least 102 people have sentenced to between 4 months to life imprisonment. 9 people have been condemned to death and 16 people are executed in Kurdistan jails. So far in 2008 in Iran, 237 people are executed by Islamic republic of Iran with 18 of them have been juveniles.

The security forces of Islamic republic have forced people out of 8 Kurdish villages. They have been forced out of their homes due to bombarding of their villages. There has been extensive material damage to the property and possessions of many citizens including industrial equipments and livestock; furthermore, over 200 shops have been closed down and thousands of satellite dishes have been confiscated.

جمال

اعتراض فراکسیون نمایندگان کرد در مجلس شورای اسلامی ایران به‌ احکام دادگاهی ایران برای 11 دانشجوی کرد . 9 نماینده‌ی کرد در مجلس ایران در نامه‌ی برای شاهرودی اعتراض خود را اعلام میدارند که‌ چگونه‌است در اعتصاب دانشگاه تربیت معلم حصارک کرج 2000 دانشجو این دانشگاه اعتصاب کردند پارسال ولی در بین این 2000 دانشجو برخورد امنیتی به‌11 دانشجوی میشود و برای آنها حکم صادر میشود که‌ از این 11 دانشجو 8 کرد و 2 لورستانی و یک تهرانی وجود داراد

نام نمایندگان کرد مجلس سورای اسلامی ایران (پارلمان ) ایران که‌ به‌ احکام دانشجویان کرد در دادگاهی ایران اعتراض کرده‌اند

17 که‌س کوردی ناو مه‌جلیس ئیمزایان کردووه:

1-جه‌لال مه‌حموود زاده نوینه‌ری شاری مه‌هاباد

2- ئیقبالی مه‌حه‌ممه‌دی نوینه‌ری شاری مه‌ریوان

3- ئه‌مین شه‌عبانی نوینه‌ری سنه، دیوانده‌ره و کامیاران

4 عه‌بدولجه‌بار که‌ره‌می نوینه‌ری سنه، دیوانده‌ره و کامیاران

5- محه‌ممه‌د عه‌لی په‌رته‌وی نوێنه‌ری سه‌رده شت و پیرانشار

6- سه ید عیماد حوسینی نوینه‌ری شاری قوروه

7- فه‌خره‌دین حه‌یده‌ری نوینه‌ری شاری سه‌قز

8- سه‌ید فه‌تحوللا حوسینی نوینه‌ری ره‌وانسه‌ر و سه‌لاسی باوه‌جانی

9- محه‌ممه‌د قه‌سیم عوسمانی نوینه‌ری شاری بوکان

http://www.4rojhelat.org/index.php?id=3823

منوچهر جمالی

mail@jamali.info

نامه ای سر گشاده به شاهزاده رضا پهلوی

هیچ قفلی ، زکلید دگری ، وا نشود هر زبان ، گوشی و ، و هر گوش ، زبانی دارد صائب تبزیزی به سخترانیهای منوچهر جمالی درباره سکوباریته درفرهنگ ایران گوش بدهیدwww.jamali.info

جواد

ملیت و قومیت در گفتگو با کورش زعیم

چرا تجزيه طلبی را محکوم بايد کرد! بنظر من، خواست های نيروهای تجزيه طلب ـ فعلاً ـ �ايرانی� از خواست های جنبش سراسري مدني و سياسي ايران عقب تر اند و، در نتيجه، در تجزيه طلبی شان بوی ترقي خواهي برای مردم به مشام نمی رسد .اما خواست های جنبش سراسري مدني و سياسي ايران چيستند و چرا تجزيه طلبان از آن عقب افتاده اند؟ بنظر من، جنبش ايران مدت هاست که به سکولاريسمی تحول يابنده و گسترنده رسيده است که از عهد انقلاب مشروطه تا کنون، به بيان ها و اشکال مختلف، خواستار جدائي قوميت و مذهب و ايدئولوژی از ساختار سازمان هاي مدني و سياسي شده است. اين در وضعيتی است که، از همان تاريخ تا کنون، تجزيه طلبان ما، بجاي ايجاد تشکلاتي که به قوم و مذهب معيني متعلق نباشند، همواره قوم گرائي را تشويق کرده اند.

رامین

ملیت و قومیت در گفتگو با کورش زعیم

And they say why iranians can not progress, if these ignorant sleepies are the "intellectuals" then what you can expect from the mainstream. Eventhough there are so much bullshit in this article, nevertheless, this article has to be distributed in order to clarify things for some people who still have doubts or looking for allies on the wrong side!! these pitiable people are digging their holes deeper and deeper everyday but this probably is their destiny

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.