رفتن به محتوای اصلی

چرا تحلیل؛ کادرهای پرسابقه جنبش سیاسی اپوزیسیون مورد توجه عمومی قرار نمی گیرد؟
16.06.2008 - 12:21

کیانوش توکلی

جناب تقی گرامی_

در مورد زید ابادی اینکه چرا ایشان بجای پالیزدار نوشته اند "پالیزبان" جای سئوال دارد چون مخالفین عباس پالیزدار اورا "پالیزبان" می نامند که تداعی با پالیزبان اوایل انقلاب که مخالف مسلح جمهوری اسلامی بود _ بکنند. ایا اشتباه لپی زید ابادی بوده است _ نمی دانم.

ولی درمورد زید ابادی تحلیل گری که از بی بی سی تا نشریات داخل و خارج کشور از جمله ایران گلوبال مطالب او را منتشر می کند دلایل متعددی دارد و اینکه چرا تحلیل کادر های پر سابقه جبش سیاسی اپوزیسیون مورد توجه عمومی قرار نمی گیرد؛ بطور خلاصه می شود موارد زیر را طرح کرد:

_ دوری اکثر آنان از کشور که بطور متوسط 25 سال دور از کشور زندگی کرده اند.

_ تحلیل آنان اکثرا جانب دارانه ؛ ایدوئولوزیک ؛ افراطی و کلان است

و اصولا تمایلی ندارند که یک حادثه سیاسی مشخص را در همان چارچوب محدود خود بررسی نمایند

_در دوران خاتمی و جنبش دوم خرداد چنین تحلیل گرانی 2 دسته شده بوند حامی و دشمن خاتمی ... دیدم تحلیل هر دو دسته غلط ازاب در امد

_ امروز با تعجب شاهدیم که بخشی از تحلیل گران سرنگون طلب افراطی و سطلنت طلب؛ اشکارا در همین ایران گلوبال خواهان حمایت از دولت احمدی نژاد شده اند و مواضع بسیار تندی علیه امریکا و اسرائیل اتخاذ کرده اند چرا که ایران در خظر تجزیه و از هم پاشیدگی قرار گرفته است

ایا مردم و نسل جوان امروز به چنین تحلیل گرانی اعتمادمی کنند؟ پاسخ را می توانید در سایت بالا ترین جستجو کنید!

من شخصا از نوشته های تحلیل گرانی امثال صادق صبا و زید ابادی بیشتر استفاده می کنم

البته بایستی در نظر گرفت که صادق صبا بین لندن و تهران در رفت و امد است و زیدی ابادی هم ساکن ایران و هر دو از طریق تحلیل شان" نان" می خورند

اما آنان صحنه سیاسی را برایت باز می کنند و احتمالات را مورد بررسی قرار می دهند بی احترامی و بددهنی علیه رهبران نظام نمی کنند ولی خیلی زیرکانه حرف شان را می زنند

و بجای اینکه تحلیل شان رابه خواننده " حقنه" کنند ؛اطلاعات می دهند و انخاب را به عهده خواننده می گذارند ؛ خلاصه اینکه دراز نویس نیستند و کوتاه وشیوا می نویسند

محمود

یاوه های پورپیرار و موزه لوور

من نظرات پورپیرار را در مورد ناتمام بودن تخت جمشید خوانده ام. تخصصی در مورد باستانشناسی هم ندارم. پس از شنیدن نظرات پورپیرار احتمال دادم که حق با او باشد و تخت جمیشد نیمه تمام و ابدا ساخته نشده باشد. اما امروز از موزه لوور دیدن کردم. یکی از سرستونهای تخت جمیشد (انقدر باشکوه و بزرگ که غیر منتظره بود) و روی این سرستون بخشی از چوبی که در ساختن سقف و بام تخت جمشید بکار رفته بود نیز گذارده شده بود. چوب البته بسیار فرسوده بود و برای اطلاع انان که می گویند چوب در طی این 2500 سال باید پوسیده شده باشد پس این چوب را کاوشگران یهودی خود ساخته اند باید بگویم که مجسمه های چوبی 3500 سال پیش از مصر نیز در این موزه وجود داشت. من تعداد سی 30 مجسمه دیواری سرباز گارد جاویدان داریوش بزرگ هخامنشی را با رنگ آمیزی های اصلی (و البته فرسوده) در این موزه دیدم. این سربازان در شوش یافت شده بودند و از خانه هایی قدیمی در کاوشگری در زیر خاک بدست آمده بود. گویا قرنها بعد مردمان این آجرها را از مکان اصلی بیرون کشیده و برای مصالح خانه خود بکار برده بودند. کاوشگران فرانسوی این قطعه ها را تکه تکه از زیر زمین بیرون کشیده و کنار هم گذاشته بودند. من فکر می کنم افسانه احمقانه پورپیرار را اگر کسی بخواهد در مورد ساختگی بودن تاریخ هخامنشیان باور کند، پس این آثار در موزه لوور را باید کتمان کند. و این یعنی اینکه چند کاوشگر یهودی مردم فرانسه و جهان را به بازی گرفته اند. چنین امری شاید به چشم پورپیرای جهان ندیده و بی تجربه و عقده ای با آن دنیای کوچک اش بنظر شدنی بیاید، اما به چشم کسی که در جهان گشته و مردم جهان را تا حدی می شناسد بجز پوزخندی بر لبان نخواهد نشاند. هیچ کس چنین اجازه ای به خودش نمی دهد که مردم فرانسه را به سخره بگیرد. از همینجا، از همین موزه لوور می توان به این دلیل پی برد که چرا دانشمندان باستان شناس در مقابل پورپیرار سکوت کرده اند. دلیلش خیلی ساده است؛ این دانشمندان شأن خود را پایین نمی آورند که در مورد مدعیات بی پایه و اساس یک آدم غیر متخصص بخواهند اظهار نظر کنند و به آن بپردازند. حتا برای من غیر متخصص پس از دیدن موزه لوور مشخص شد که چقدر پورپیرار پرت و یا مغرض است. اما نکته قابل توجه مقدار وقاحتی است که این آدم دارد. با چه رویی و با کدام جراتی این آدم به خود اجازه داد که در مورد نظریات بی اساس اش کتاب بنویسد و سندی بر اثبات حماقت خود برای تخم و ترکه اش باقی بگذارد که مایه سرافکندگی آنها باشد. بیچاره آن عقده ای هایی که ندیده و تنها به صرف ادعای پور پیرار، از سر عقده و کینه به ایرانزمین در بست و بی مطالعه کافی تمامی پرت و پلاهای پورپیرار را پذیرفتند. یک حدس این است که این هواداران نیک میدانند که پورپیرار پرت می گوید برای همین هم ما ندیده ایم که یکی از این هواداران سینه چاک با نام اصلی خود از این یاوه گویی ها دفاع کند چرا که آبرو به سادگی بدست نمی آید.

رکسانا

التهاب در خانه تیمی

اقای فدایی عزیز من با شما هم نظر نیستم. شما از اسمی که انتخاب کرده اید، موضع تایید امیزتان به آن زمان منعکس است. من هم آنروز و هم امروز ناقد مبارزه مسلحانه فداییان بودم. مطالب افرادی مثل خانم سطوت و آقای فتاپور که خود از منتقدین آنزمانند یک حسن دارد و آن اینکه ضمن نقد خط مشی، میکوشند تصویری واقعی از آنزمان ارائه دهند و با افرادی که کل آن نسل را زیر سوال میبرند مرز دارند. من یک بار با اقای مستشار و همفکران ایشان در این صحفه وارد بحث شدم ولی بعد پشیمان شدم. این دوستان اصلا نه نوشته شما و نه اصل مطلب را نمی خوانند. فقط دلم از این میسوزد مطلبی باین زیبایی که تصویرگر یک نسل است و تا بحال من نوشته ای باین قدرت در این رابطه ندیده بودم در این صفحه درج میشود و چنین تفسیر هایی راجع به آن میشود. اگر مایل بودید یکبار در گوگل جستجو کنید و وبلاگ هایی که در ایران به این نوشته لینک داده اند پیدا کرده و تفسیرهای آنان را بخوانید و از جوانان بیست و چند ساله یاد بگیرید

هوشنگ شعاعیان

التهاب در خانه تیمی

چریک های فدائی مرتبا به شعاعیان لقب خرده بورزوا و لیبرال می دادند چرا که او قالبی نبود دگماتیسم در وجودش نبود متکی به اندیشه ی خود بود مبنای قضاوتش در باره ی انقلاب اکتبر تاریخ حزب کمونیست شوروی اثر استالین نبود در مسئله کندو کاو کرده بود هم چون حمید مومنی تروتسکی را دشمن کینه توز پرولتاریا نمی نامید شعاعیان مطلقا نمی توانست قاتل تروتسکی را که با تبر او را سفاکانه کشته بود

مبارز و انقلابی بنامد در صورتی که حمید مومنی با آن مرجع چینی و روسی اش چنین می کرد و این چیز جز اوج استالینسم در حمید مومنی نیست شعاعیان درست می گفت اگر حسابی تکانشان بدهی مارکسیست نیستند استالینیست اند آن هم از نوعی که قاتل تبر به دست تروتسکی را مبارز و انقلابی می نامند من مطمئن ام اگر حمید مومنی زنده می ماند و وقایع بعدی را می دید از این که قاتل تبر به دست تروتسکی را ستوده و انقلابی نامیده است شرمنده می شد!

مزدک

من قربانی ستمبارگی فقیه خونخوارم

درد مشترکی که تمام مردم ایران را گریبان گرفته.اما تقصیر را تنها به خونخواران و حرامیان ادمخوار اسلامی نسبت دادن و نقش مزدوران بیگانه و ملل سازان را نادیده گرفتن ساده لوحی است.افرادی که به پراکندن تخم کینه و دشمنی و نفرت بین مردم می پردازند عاملان مستقیم و یا غیره مستقیم حرامیان اسلامی بوده و باعث تحکیم حکومت ترور و

وحشت حرامیان اسلامیند.اینها جنبش سراسری را پراکندند و کشتار و شکنچه و اعدام نیروهای دمکرات و سکولار را توسط حرامیان اسلامی ممکن نمودند.اکنون نیز فعالیت خود را شدید تر کرده و با پشتوانه مالی اطلاعات رژیم و بیگانگان به اینکار ادامه می دهند.بنابراین دوست عزیز ضمن تاسف از اینهمه درد و رنجی غیر انسانی که بر شما و ما و همه ایرانیان رفته یک نکته را نباید ازیاد برد که تنها بایک اتحاد سراسری می توان از اینهمه مصیبت آزاد شد .ازادی و اتحاد ما مردم ایران را گروهای هویت طلب و ملل سازی که سری در ایران و فکری و روحی در بند بیگانه دارند تهدید می کند.باید مرزها را مشخص کرد تا بتوانیم ایرانی را بدون هیچ وابستگی تنها بخاطر انسان بودنش و بعنوان یک فرد انسانی به ساحل نجات برسانیم.این رژیم ددمنش و خونخوار مثل رهبران اولیه اسلامی به چیزی جز نابودی ایران قانع نیست و کشتن و ترور وتجاوز از اصول اسلامی است.ولی بزرگترین مشکل امروز جنبش سراسری ایرانی این ایل و قوم و قبیله گرایان مزدورند که باید از جنبش سراسری زدوده شوند.تا جنبش سراسری با جلب اعتماد مردم و دادن امید به آنها دیگرباره بتواند سر براورده و پایه های ترور و وحشت را براندازد و حکومتی دمکراتیک و سکولار و انسان و داد محور درایران و برای ایرانی بنا نهد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.